فروشگاه گلد داک

فروشگاه گلد داک

فروشگاه جامع تحقیقات علمی و پژوهشی
فروشگاه گلد داک

فروشگاه گلد داک

فروشگاه جامع تحقیقات علمی و پژوهشی

ترجمه مقاله گیرنده متابوتروپیک گلوتامات: فیزیولوژی، فارماکولوژی، و بیماری

Metabotropic Glutamate Receptors Physiology Pharmacology and Disease گیرنده متابوتروپیک گلوتامات فیزیولوژی، فارماکولوژی، و بیماری چکیده گیرنده های متابوتروپیک گلوتامات (mGluRs) خانواده گیرنده پروتئین همراه CG هستند که در تعدیل انتقال سیناپسی و تحریک پذیری عصبی در سراسر سیستم عصبی مرکزی شرکت میکنند mGluRs در یک دامنه بزرگ خارج سلولی به گ
دسته بندی پزشکی
بازدید ها 38
فرمت فایل zip
حجم فایل 1018 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
ترجمه مقاله گیرنده متابوتروپیک گلوتامات: فیزیولوژی، فارماکولوژی، و بیماری

فروشنده فایل

کد کاربری 14652
کاربر

Metabotropic Glutamate Receptors: Physiology, Pharmacology, and Disease

گیرنده متابوتروپیک گلوتامات: فیزیولوژی، فارماکولوژی، و بیماری

چکیده

گیرنده های متابوتروپیک گلوتامات (mGluRs) خانواده گیرنده پروتئین همراه CG- هستند که در تعدیل انتقال سیناپسی و تحریک پذیری عصبی در سراسر سیستم عصبی مرکزی شرکت میکنند. mGluRs در یک دامنه بزرگ خارج سلولی به گلوتامات متصل میشود و سیگنال را از طریق گیرنده پروتئین به شریکهای سیگنالینگ درون سلولی انتقال میدهد. پیشرفت زیادی در تعیین مکانیسم هایی که بوسیله mGluRs فعال می شوند پروتئینی که با آنها تعامل میکند و و لیگاندهای orthosteric و آلوستریک که می تواند فعالیت گیرنده را تعدیل کند، صورت گرفته است. بیان گسترده mGluRs باعث میشود این گیرنده ها به خصوص برای اهداف دارویی جالب باشند و مطالعات اخیر به کاربرد درمانی لیگاندهای mGluR در اختلالات عصبی و روانی مانند بیماری آلزایمر، بیماری پارکینسون، اضطراب، افسردگی و اسکیزوفرنی اعتبار میبخشند.


مقدمه
L- گلوتامات به عنوان انتقال دهنده عصبی در اکثر سیناپس های تحریکی در سیستم عصبی مرکزی پستانداران (CNS) عمل می کند. وجود گیرنده های گلوتامات neuromodulatory، به نام گیرنده های متابوتروپیک گلوتامات (mGluRs)، مکانیزمی را فراهم می کند که گلوتامات می تواند تحریک پذیری سلول و انتقال سیناپسی از طریق مسیرهای سیگنالینگ پیام­رسان دوم تعدیل کند. توزیع گسترده پروتئین mGluR نشان می دهد که این گیرنده های neuromodulatory توانایی شرکت در عملکردهای متعدد در سراسر CNS را دارد و ممکن است اهدافی ایده آل برای مداخله درمانی در طیف گسترده ای از اختلالات CNS باشد.

ویژگی های ساختاری mGluRs

mGluRs اعضای خانواده گیرنده پروتئین همراه-G (GPCR) ، فراوان ترین خانواده ژن گیرنده در ژنوم انسان هستند. GPCRs پروتئین های متصل به غشاء هستند که توسط لیگاندهای خارج سلولی مانند نور، پپتیدها، و انتقال دهنده های عصبی فعال شده و سیگنال داخل سلولی از طریق تعامل با پروتئین Gانتقال می یابند. تغییر حاصله در ساختار GPCR ناشی از اتصال لیگاند، پروتئین Gرا فعال می کند ، که از یک مجموعه heterotrimeric شامل زیر واحد های α, β, γ تشکیل شده است. در حالت غیر فعال خود، پروتئین Gبه guanosine 5/ -diphosphate (GDP) متصل است؛ فعال شدن پروتئین G باعث می شود که تبادل guanosine 5/ -triphosphate (OTP) با GDP در زیر واحد رخ دهد. سپس زیرواحدهای فعال پروتئین Gعملکرد مولکول های موثر مختلف مانند آنزیم ها، کانال های یونی و رونویسی را تعدیل میکند. غیر فعال شدن پروتئین G وقتی رخ می دهد که OTP به GDP هیدرولیز میشود و در نتیجه heterotrimer دوباره جمع میشود.


خانواده GPCR شامل چندین زیرگروه است، و اکثر GPCRs انتقال دهنده عصبی کلاسیک متعلق به خانواده A.هستند. این ده گیرنده GPCRs رودوپسین- مانند نامیده می شوند و از نظر ساختاری شبیه به این هستند که شامل دامنه ترمینال- N خارج سلولی، هفت دامنه تراغشایى و پایانه-C داخل سلولی می باشند. بر خلاف گیرنده های خانواده A، mGluRs متعلق به دسته GPCRs است. این گیرنده ها با حضور یک دامنه ترمینال- N خارج سلولی بزرگ که شامل منطقه لیگاند - اتصالی درون زا است، از اعضای خانواده A خود متمایر میشود که با جزئیات بیشتری در زیر مورد بحث قرار گرفته است.

خانواده C GPCRs نیز شامل گیرنده های GABAB، گیرنده های حساس به- کلسیم ، گیرنده فرمون، و گیرنده های مزه هستند (1). ژن با کد هشت زیرگروه mGluR شناخته شده اند، بسیاری با اتصال واریانت های متعدد که در انواع سلول های مجزا

در سراسر CNS بصورت متفاوت بیان میشود. mGluRs بر اساس تشابه توالی، جفت پروتئین G-، و انتخاب لیگاند به سه گروه زیرطبقه بندی میشوند. گروه I شامل mGluRs 1 و 5، گروه II، شامل mGluRs 2 و 3، و گروه III، شامل mGluRs، 4، 6، 7، و 8 است (جدول 1).

دامنه Venus Flytrap

همانطور که در بالا ذکر شد، mGluRs دارای دامنه ترمینال- N خارج سلولی بسیار بزرگی است، که دامنه flytrap domain (VFD) نامیده می شود که شامل منطقه اتصال گلوتامات است (1) (شکل 1). بررسی ساختارهای بلوری دامنه ترمینال- N در mGluRl (2,3), mGluR3, mGluR7 ( 4) نشان می دهد که هر VFD متشکل از دو لوب است که بر روی هم قرار دارند و اتصال گلوتامات در شکاف بین آنها قرار دارد. شواهد نشان می دهد که دو VFD با هم دیمرایز میشوند، پشت به پشت، و تغییرات ساختاری بزرگ ناشی از اتصال آگونیست به یک یا هر دو VFD رخ میدهد (5). سه حالت اصلی دایمر VFD وجود دارد: باز- باز، باز -بسته ، و بسته- بسته (شکل 1). ساختار باز- باز(غیر فعال) است توسط آنتاگونیست تثبیت میشود؛ ساختار باز- بسته و بسته- بسته از اتصال لیگاند به یک یا دو پروتومر[1] حاصل میشود. جهش باقی مانده ها که از بسته شدن VFD جلوگیری میکند می تواند فارماکولوژی آنتاگونیست[2] را به آگونیست[3] (6) تغییر دهد، نشان می دهد که جهت گیری نسبی این دامنه برای فعال شدن گیرنده مهم است. برای اتصال گلوتامات ، چند باقی مانده حفظ شده لوب 1 و 2 را متصل میکنند و اتصال مهم با مولکول های گلوتامات ایجاد میکنند (1،7 و 8). علاوه بر اتصال گلوتامات ، همچنین VFD کاتیون های دو ظرفیتی مانند منیزیم و کلسیم را نیز متصل میکند ، که می تواند سبب قوی و یا فعال شدن گیرنده شوند (3،9،10).

دامنه غنی از- سیستئین [4]

تغییرات ساختاری ناشی از اتصال لیگاند از VFD زیاد می شود از طریق دامنه غنی از سیستئین (CRDS) به دامنه hepatahelical دنباله ترمینال - (HD)–C. CRD شامل نه سیستئین بحرانی است، که هشت تا توسط اتصال دی سولفید (4) مرتبط هستند. مطالعات تبلور و جهش زایی نشان داده اند که سیگنال ناشی از اتصال لیگاند از VFD از طریق CRDS منتقل می شود، تا حدودی به دلیل یک پل دی سولفید که از سیستئین CRD نهم با سیستئین در لوب 2 در VFD تشکیل شده است (4.11). Rondard et al. (11) اخیرا نشان داد که جهش Cys234 در VFD از mGluR2به یک گیرنده منجر شده که می تواند در لیگاندهای سطح، دیمر، و متصل بطور مناسب بیان شود اما نمی تواند سیگنالینگ داخل سلولی را القا کند. با این حال، گیرنده هنوز هم عمل میکرد، که با انتقال سیگنال نرمال ناشی از لیگاند آلوستریک[5] که در HD به جای VFDمتصل شد، نشان داده شده است. مطالعات بیشتر CRD- واقع در Cys5 l 8 را به عنوان شریک Cys234 شناسایی کردند، و نتایج مشابه با استفاده از سیستئین همولوگ در mGluR5 نشان داده شد. این نتایج نشان می دهد که یک اتص ال دی سولفید که CRD و VFDرا ارتباط میدهد میتواند بطور کلی در انتشار سیگنال ناشی از آگونیست orthosteric متصل به mGluRs دخیل باشد.




[1] protomer

[2] antagonists

[3] agonists

[4] Cysteine

[5] allosteric ligand


دانلود بررسی رابطه بین اضطراب و جنسیت در دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم راهنمایی شهر ضیاء آباد

با توجه به اینکه اضطراب از مهمترین اختلالات عصبی و روانی به حساب آمده و منشا بسیاری از عصبیت ها و ناراحتیها می باشد بررسی های اخیر نشان داده اند که اختلالات اضطرابی بیشترین فراوانی را در سطح کل جمعیت دارند دختر و پسر پایه سوم راهنمایی شهر ضیاء آباد می باشد که برای رسیدن به این هدف آزمون اضطراب کتل را بین دانش آموزان اجرا و بعد از بررسی و تجزیه
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 146 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 94
بررسی رابطه بین اضطراب و جنسیت در دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم راهنمایی شهر ضیاء آباد

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

چکیده پژوهش :

با توجه به اینکه اضطراب از مهمترین اختلالات عصبی و روانی به حساب آمده و منشا بسیاری از عصبیت ها و ناراحتیها می باشد. بررسی های اخیر نشان داده اند که اختلالات اضطرابی بیشترین فراوانی را در سطح کل جمعیت دارند.

دختر و پسر پایه سوم راهنمایی شهر ضیاء آباد می باشد که برای رسیدن به این هدف آزمون اضطراب کتل را بین دانش آموزان اجرا و بعد از بررسی و تجزیه و تحلیل به این نتیجه رسیدیم که جنسیت آزمودنیها بر میزان اضطراب آنان تاثیر نداشته است .

از میان 120 نفر دانش آموز مورد آزمون 4 دختر و 1 پسر دارای روحیه آرام و راحت و تنش زدوده و مضطرب و 36 دختر و 26 پسر دارای اضطراب متوسط و 14 دختر و 38 پسر روان آزرده و مضطرب و 6 دختر و 5 پسر نیز نیازمند مشاوره و یا درمانگری هستن

هدف کلی : بررسی رابطه بین اضطراب و جنسیت در دانش آموزان دختر و پسر پایه سوم راهنمایی شهر ضیاء آبی

فصل اول

کلیات پژوهش

مقدمه

اضطراب پدیده ای روان شناختی است که تقریباًهمگان با آن آشنا هستند یا آنکه در طول عمر خود،در موقعیت هایی به آن دچار شده اند.این تجربه روانی – فیزیولوژیک در ابعاد آسیب شناسی روانی نیز شایع ترین اختلالات روانی را شامل می شود.(کنرلی -1382)

اضطراب یکی از شایع ترین بیماریها در جهان امروز ،مخصوصاًدر دنیای صنعت است .آن را از مهمترین اختالات عصبی وروانی به حساب آورده ودر مطالعات بالینی به آن نوروز« اضطرابی» گویند. ونیز آن را منشاءبسیاری از عصبیت ها وناراحتی ها ذکر نموده اند .چه بسیار ند مشاجرات ودرگیری های خانوادگی که ظاهراًبرسر مسائل جزئی پدید می آیند ولی در واقع ریشه واساس آنهاناشناخته وچه بسا که ناشی از اضطراب .(علی قائمی -1376)

گاهی افراد در جامعه زندگی می کنند که حال ووضع متعادلی ندارند .با مختصر تحریکی از جای می جنبند وبا اندک بهانه ای فتنه وآشوب به پا می کنند ظاهر قضیه در داوری ها این است که این امر ناشی از بد اخلاقی ،کج مزاجی ،ویا سوءاخلاق افراد است در حالیکه اگر نیکو تَعمُق شود ریشه آن اضطراب است . مردم عامی از آن غافلند ودر جامعه هم روشنگری های مناسبی نیست تا هرکس بداند در خانه ومحیط زندگی چه می گذرد وچرا افراد در مواردی آنچنان سخت بهم در آویخته اند .(همان منبع )

برخی از روانپزشکان وروانکاوان هسته مرکزی بخش اعظم بیماریهای روانی را در اضطراب جستجو می کنند ومدعی هستند که هم اکنون بیشتر تخت های بیمارستانهای روانی توسط مبتلایان به این بیماری اشغال شده است وحتی برخی از صاحب نظران بین اضطراب وسرطان را مدعی شده اند.

از این بیماری کودکان نیز بی نصیب نیستند. آنها هم کودکی خود را با چنین وضعی آغاز می کنند تا سرانجام چه شود وکشتی لنگر شکسته آنها در کلام ساحل پهلو بگیرد. آیا جان وروانی سالم از این قضیه به در برند یا نه ؟

واین خود سئوالی که ذهن بسیاری از والدین ومربیان را مشغول کرده است .در کل این بیماری عامل صدمه بزرگی برای کودکان است والحّق باید برایشان چاره ای اندیشید .(همان منبع )

اضطراب یک بیماری شایع وساری ودامنگیر همه گروها وهمه سنین از افراد انسانی است .پیر وجوان کودک وبزرگسال زن ومرد از آفت آن دور وبر کنار نیستند.

در هر کجا به یک نحو ویک گونه خود را نشان می دهد وچرخ ماشین زندگی را دچار لنگی می کند.

براساس یک بررسی 30%از مراجعین به پزشک عمومی از اضطراب در عذابند .وهم چه بسیارند افرادی که در اثر اضطراب چون آتشفشانی طوفانی هستند،وحال وحوصله هیچ کاری ندارندوزندگی برای خود ودیگران جهنم می کنند .(همان منبع )

اگر آدمی نیکو تأ مل کند هر شب وروز هزاران وحتی میلیونها انسان را می یابد که آرامش وقرارشان را از دست داده اند وشب هنگام تا به صبح بیدار مانده ودر اطاق یا حیاط خانشان به قدم زنی وبی تابی می گذرانند .منتظر آنند صبح زودتر سر رسد وآنها را از این مخمصه عظیم نجات بخشد .زمانی آنها را در بستر می یابند که برپشت افتاده اند وغلت می زنند نه می توانند راحت وآسوده بخوابند ونه می توانند به معنای واقعی بیدار وسرزنده وبا نشاط باشند.این بیماری در درجات مختلف آن بگونه ای شایع است که روانکاوان هربار بخواهند به منبع روانی یک بیماری توجه کنند در اثر کنکاشها وتلاشها نخست به این امر دست می یابند.وهنگامی که عمیق تر از پیش مسأله ای را می نگرند به ریشه وعمق مسأله در دوران کودکی پی می برند سرنخی از قضیه را می یابند که به مرحله کودکی وصل ومربوط است .(همان منبع )

در دنیای پنهان بسیاری از افراد ترس های مبهمی از امور مجهول وجود دارد که زمینه را برای نگرانی واضطراب آنها فراهم می آورد واین خود منشاءبسیاری از حالات وتمایلات ناصواب ،موضع گیریها ورفتارهای ویژه می شود.تجّلی چنین حالات در همه ی افراد موجود نیست از آن بابت که :

¶ گاهی میزان واندازه آن به درجه ای نیست که در آنان تجلی ومتظاهر شود.

¶ برخی از افراد سعی دارند اضطراب را مخفی نگه داشته وبه گونه ای بر ظهور آن فائق آیند واین خود مایه مشاهده حالت عادی در آنهاست .

¶ بعضی از افراد تدریجاًبدان عادت کرده ومتحمل آن می شوند ودر واقع با آن سازگار شده اند بدین سان این حالات در افراد وجود دارد ولی به گونه ای است که دیگران کمتر می توانندبدان پی ببرند .افرادی که بدان عادت کرده اند تدریجاًممکن است خودشان نیزاز آن غفلت کنند وندانند آنها را چه می شود ویا چگونه باید با آن برخورد نمایند .(همان منبع )

مساله اضطراب و بررسی آن یکی از مسائل مهم در نظام پرورش می باشد که کمتر مورد توجه صاحب نظران قرار گرفته است.

بیان مسأله

اضطراب از جمله حالات روانی واز شایع ترین آشفتگی های روحی است که در عصر پرشتاب کنونی بدون آنکه خود متوجه باشیم بر غالب اعمال ورفتارمان سایه افکنده است.

اضطراب در بسیاری از افراد وجود دارد وشدت آن در افراد متفاوت است .در این پژوهش مهمترین مسأله این است که :

  1. آیا بین جنسیت واضطراب دانش آموزان رابطه وجود دارد؟
  2. میزان شیوع واضطراب در بین دانش آموزان چقدر است

اهمیت وضرورت موضوع تحقیق

زندگی هرگز بدن اضطراب واسترس نیست چرا که عصر ما را « عصر اضطراب » نامیده اند مسلم است که در چنین عصری تظاهرات اضطراب بسیار فراوان وگسترده اند وهمه انسانها برای حفظ تطابق خود با محیط از انواع روشها ومکانیزم ها استفاده می نمایند.

فروید اضطراب را به عنوان پاسخی به ادراک خطر یا فشار روانی تعریف می کند. اضطراب بیشتر هنگامی رخ می دهد که انتظار خطری می رود که ایجاد شود تا پس از آنکه عملاًآن موقعیت مخاطره آمیز رخ داده باشد به این ترتیب اضطراب نیز همانند درد جسمی با علامت دادن فرا می رسد .اضطراب می تواند نشانگر ناتوانی از مقابله با خطر هم باشد .

هدف این تحقیق این است که به افراد کمک کند تا با اضطراب بیشتر آشنا شوند در ضمن بتوانند خود را از ورطه این درد ناخوشایند برهانند .چرا که این احساس کلید بسیاری از ناراحتیهای روانی دیگر خواهد بود.

بنابراین باید سعی کنیم در درجه اول بهداشت روانی فرد را مورد توجه قرار دهیم وهمچنین فرد را در شناخت توانییها ومحدودیتهایش یاری دهیم.

اضطراب اغلب نه به علل آشکار بلکه به علت تداعی های روانی شخص ممکن است ظاهر گردد وموقعیت برای فرد مهّم است بسیاری از افراد قادر به شناخت اضطراب خود به عنوان مشکل اساسی نبوده ونمی توانند بین احساسات وعلائم جسمی خود ارتباطی برقرار کنند.اضطراب بر بسیاری از جنبه های عملکرد آدمی از توانایی ادراکی یادگیری وحافظه گرفته تا اشتهاءعملکرد جنسی وخواب تأثیر می گذارد. اضطراب مشکل آفرین می تواند بر دامنه گسترده ای از توانایی های آدمی تأثیرات نامطلوبی بگذارد وخود را به اشکالی بسیار متفاوت نشان دهد .(کنرلی ،1382)

مطالعه وشناخت علل اضطراب دانش آموزان تلاشی در جهت بهبود وضعیت بهداشت روانی ،وضعیت تحصیلی وآینده شغلی آن هاست .زیرا اضطراب شدید بر سلامت جسمانی روانی ،عملکرد تحصیلی وآموزشی ،رضایت از زندگی واستفاده بهینه از توانایی ها واستعداد ها وحتی سبک زندگی افراد اثر می گذارد.

الف )پیشینه نظری

تاریخچه

تقریباًیک قرن پیش زیگموند فروید اصطلاح نوروز اضطراب را ابداع ودونوع اضطراب مشخص نمود. یک نوع اضطراب که از لیبید ومهار شده ناشی می شود وبه عبارت دیگر افزایش فیزیولوژیک در تنش جنسی به افزایش برابر لیبیدوومعرف ذهنی آن رویداد فیزیولوژیک منجر می شود.

نوع دیگر اضطراب به بهترین وجه احساس نگرانی یا ترس که از فکر یا میلی سرکوب شده ناشی می شود مشخص می گردد این نوع اضطراب مسئوول پیدایش پسیکو نوروز هاست .

فروید این اختلا لات اضطراب وابسته به آنها را در درجه اول به عوامل روان شناختی ربط می دهد .فروید متوجه شده بود که اضطراب حاصل در اینجا از شدت کمتری نسبت به اضطراب حاصل در نوروزهای واقعی برخوردار است .

اضطراب هیجان ناخوشایندی است که با اصطلاحاتی نظیر دلشوره ،نگرانی – وحشت وترس بیان می شود.

اضطراب سبب به هم ریختن تعادل موجود می گردد وفرد دائماًبه منظور برقراری تعادل می کوشد پس می توان گفت که اضطراب به عنوان یک محرک بسیار قوی می تواند گاهی مفید وگاهی مضر باشد دالبته این بستگی به درجه ترس ومقدار خطری دارد که متوجه فرد است .اگر شدت عکس العمل فرد با مقدار خطر متناسب باشد آن را اضطراب متعادل یا نرمال می گویند.

زیرا شخص را وادار می سازد که خطرات را از خود دور کند این حد اضطراب مفید بوده ومقدار زیاد اضطراب باعث اختلال در رفتار می شود یعنی اضطراب زیاد نه تنها مانع یادگیری است بلکه به نوع خود سبب می شود که فرد تنواند رفتارهای جدید ومناسب موقعیت های مختلف بیاموزد .

اضطراب مفهوم جدیدی نیست چون در آثار مصریان باستان هم از آن نامبرده شده است .نویسندگان قرون وسطی وجود اضطراب را یکی از شرایط اصولی واولیه زندگی انسان تلقی می کردند وهمچنین اهمیت اضطراب در زندگی معاصر از سوی نویسندگانی چون آلبرت کامو ودییلو اچ اون وکلاس رود مورد توجه قرار گرفته است.

آلبرت کامو که دوران ما را قرن ترس نامیده است.

دییلو اچ اون که در اشعارش از عصر ما به عنوان عصر اضطراب به خوبی یاد کرده است.

کلاس رود که کتاب مشهوری در باب دنیای ما بنام عصر اضطراب به رشته تحریر در آورده است. حضور مضمون اضطراب توسط روان پزشکان وروان شناسان نیز به عنوان نشانه ای از ناراحتی های عصبی معرفی شده است .

تخمین زده شده است که در 20 سال گذشته بیش از 5000مقاله وکتاب درباره اضطراب در جراید روان شناسی وروان پزشکی به رشته تحریر در آمده است. محتاطانه ترین بر آورد حاکی از این است که بین 15 تا 25 درصد همه بیمارانی که پزشکان عمومی مراجعه می کنند مبتلا به یک نوع بیماری روانی هستندویا مشکلات مبهم روانی دارند.

الف)رویکردهای نظری به اضطراب

نظریه های بیولوژیکی اضطراب :

آنزیک اظهار داشته که تفاوتهای فردی در تجربه ی اضطراب در تنیجه به ارث رسیدن یک ساختمان ژنتیکی خاص رخ می دهد طوری که هر فرد آمادگی برای نااستواری هیجانی اندک یا زیادی را پیدا می کند .از این پیش زمینه ارثی به عنوان گرایشی در هر فرد برای واکنش شدید یا ضعیف در برابر محرکی خاص که ممکن است موجب آشفتگی شود یاد می شود.

آنزیک همچنین خاطر نشان می سازد که در افراد معینی زمینه ارثی برای پاسخ های کاملاًشرطی شده وجود دارد بدین طریق نظریه های زیستی –پزشکی با نظریه های رفتاری ترکیب می شوند.(تروورجی –سیمون جی )

سلیگمن در نظریه «آمادگی »در برابر ابتلا به هراس نیز نظریه زیستی –پزشکی ورفتاری را با هم در می آمیزد . بنابراین نظریه ،در نتیجه فرآیند های تکاملی ،انسان را از نظر زیستی مستعد است تا به آسانی نیست به محرکهای خاصی ترسهای شرطی از خود نشان دهد.در انسان ابتدایی این ترسها همچون پاسخ طبیعی ،برای مثال ترس در برابر خزندگان ،مارها ،جاهای مرتفع رخ می داد که همین ترس ادامه بقا را تضمین می کرد .این ترسها هنوز هم معمول هستند چون بنابر عقیده سلیگمن «ژن آمادگی » ممکن است هنوز از نسلی به نسل دیگر انتقال یابد. (همان منبع )

نظریه های روانکاوانه اضطراب

نظریه فرویدی

فروید در نوشته های اواخر عمر خود بین سه نوع متفاوت از اضطراب تمایز قائل شد.

اضطراب عینی یا اضطراب در برابر واقعیت که هر کسی آن را تجربه می کند وقابلیت واکنش به خطر واقعی است آن گونه که در جهان خارجی رخ می دهد .فروید مشخص می کند که چنین اضطرابی هم منطقی وهم متناسب با محرک است .چنین اضطرابی شیوه ای سریع وسازگارانه است که فرد هنگام مواجهه با خطر به آن متوسل می شود.(همان منبع )

دو شکل اضطراب که موجب مشکلات روانی می شود اضطراب اخلاقی واضطراب روان رنجوری خوانده می شود.

فروید اظهار می دارد که نخستین تجربه اضطراب در اثر تولد رخ می دهد .نوزاد از رحم که جایی امن برای اوست جدا می شود ووارد یک موقعیت نو وناآشنا می شود وبه ناگاه در می یابد که نیاز های نهاد ممکن است با تأخیر ارضا شود .« اضطراب اولیه » است که پس از آن برای تمامی تجربه های دیگر الگویی می شود.

به دومین شکل از اشکال سه گانه اضطراب فرویدی بر می گردیم .اضطراب اخلاقی به ترس از تنبیه توسط فرا خود برمی گردد وزمانی رخ می دهد که نهاد فرد را مجبور کند تا رفتاری رو انجام دهد یا تمایل انجام آن رفتار را در او بر انگیزد ورفتار مذکور با هنجارهای معمول ،سازگار نباشد .در چنین مواقعی اضطراب به شکل احساس گناه وشرم در می آید .سومین شکل یعنی اضطراب روان رنجوری نتیجه ی تهدید نهاد برای تسلط برخود است که پیامد اجتماعی آن نیز رفتار ناپسند لذت جویانه یا پرخاشگرانه است. کودک شدیداً بواسطه چنین رفتارهایی از گذشته تا حال مورد تنبیه قرار گرفته است .همچنین انتظار تنبیه آتی است که اضطراب ایجاد می کند .خود تلاش می کند تلاشهای نهاد را با توجه به نظارت فراخود ،واپس زند ولی وقتی این واپس زنی بطور جزئی موفق باشد ،اضطراب « شتاور » تجربه می شود.

این اضطرابهای شتاور می تواند به اشیای جهان واقعی متصل شود به طوری که خود تلاش می کند تا تنش انباشته شده را آزاد کند . ترس بر چیز دیگری « فرافکنده » می شود که نماد تعارض ناخود آگاه است وهراس ایجاد می شود. (همان منبع )