دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
طرح درس روزانه : کتاب جامعه شناسی (2) سال سوم ادبیات و علوم انسانی
عنوان درس |
موضوع |
صورت جلسه |
صفحه |
روش مورد استفاده |
تعداد دانش آموزان |
تهیه کننده |
جامعه شناسی (2) سال سوم ادبیات و علوم انسانی |
بهتر است خود را با کدام ویژگیها تعریف کنیم؟ |
90 دقیقه |
22-16 |
بحث گروهی |
25 نفر |
لیلا یزدی آغ چشمه |
هدف کلی : شناخت عوامل مؤثر بر هویت جمعی |
||||||
|
اهداف جزئی و رفتاری : در پایان این درس از دانش آموز انتظار میرود : - ویژگیهایی که مبنای شناخت فرد از خود قرار می گیرد ، نام ببرد . - برای هر یک از این ویژگیها ، یک مثال بزنید . - نقش این ویژگیها را در روند هویت یابی افراد با یکدیگر مقایسه کند . - رابطه مد و هویت یابی را تحلیل کند . - علت هویت یابی بر مبنای مصرف را در محیط های شهری بیان کند . - تشابه ویژگیهایی که فرد خود را با آن تعریف می کند ، بفهمد . - این ویژگیها را از جهت میزان فعالیتهای فرد در تولید آنها ، با یکدیگر مقایسه کند . - تأثیر خلاقیت و کار آفرینی را در جوامع توسعه یافته تحلیل کند . - نقش رسانه های جمعی را در مصرف گرایی ارزیابی کند . - به اهمیت ویژگیهای اکتسابی در توسعه و پیشرفت جوامع پی ببرد . |
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 10 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
بررسی درس دوم ,از فصل دوم کتاب جامعه شناسی سال سوم علوم انسانی
سئوال 1-اهداف این درس را درسه قلمرو شناختی ’مهارتی’و نگرشی مشخص کنید:
الف)در قلمرو شناختی:
1-انتظار می رود دانش آموز اساس داوری در مورد نابرابری ها را بداند .
2-انتظار می رود دانش آموز مفهوم شایسته سالاری را بفهمد.
3-دانش آموز بتواند تاثیر شایسته سالاری در برخورداری افراد از مزایای اجتماعی را توضیح دهد.
4-انتظار می رود دانش آموز عادلانه بودن یا نبودن توزیع مزایا بر اساس ویژگی های
انتسابی را توضیح دهد. .
5-انتظار می رود دانش آموز تعریفی از تبعیض و فمینیسم یاد گیرد.
ب )در قلمرو مهارتی :
1-دانش آموز بتواند در مورد ارزشهای جامعه خود یا جوامع دیگر داوری کند.
2-دانش آموز بتواند عادلانه بودن یا نبودن توزیع مزایا را در گروه و جامعه تشخیص
دهد.
3-دانش آموز بتواند علت نابرابری در توزیع مزایا (بر مبنای ویژگی های اکتسابی و
انتسابی )را پیدا کند .
4-دانش آموز بتواند عقاید فمینیستی را تجزیه و تحلیل کند .
5-دانش آموز بتواند در مورد طبیعی بودن یا نبودن توزیع مزایا براساس اکتسابی
یا انتسابی استدلال کند .
6-دانش آموز مصادیقی از تبعیض را در جامعه شایسته سالاری یا پادشاهی بیابد .
ج –در قلمرو نگرشی :
1-دانش آموز نگرش مثبت در مورد تاثیر ارزشهای جامعه بر توزیع مزایا پیدا
می کند و آنرا بعنوان عامل مهم و تاثیر گذار می پذیرد .
2-نگرش مثبت در مورد برابری زن و مرد در ذهن دانش آموز ایجاد می شود .
3-نگرش مثبت در مورد مستمر بودن ویژگی های اکتسابی در کسب مزایا ایجاد
می شود .
4-نگرش منفی در مورد تبعیض در فرد ایجاد می شود .
سئوال 2- مفاهیم اساسی درس را مشخص کنید :
-ارزشها و باورها مبنایی برای داوری در مورد (عادلانه بودن یا نبودن )توزیع مزایامی باشد
-ویژگی های اکتسابی (در جوامع شایسته سالار )مهم ترین عامل برخورداری از مزایا است
-فمینیستها اعتقاد به برابری زن و مرد (در بهره مندی ازاکثر مزایا ) دارند .
-شایسته سالاری یعنی: بر عهده گرفتن نقش بر اساس کسب صلاحیت و مهارتها ی لازم برای آن نقش که مفابل تبعیض قرار دارد .
دسته بندی | برنامه نویسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 9 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
هر فرد یک طوری باید با مشکلات خود کنار بیاید یعنی از یک طرف با آن هماهنگی داشته باشد یعنی با مرور زمان و بدون فشار بر مغز و زندگی خود آن را حل کند. مثلاٌ بعضی افراد ممکن است مسیری دیگر را برای حل این مشکلات انتخاب کنند و به طور منطقی و واقعی به مشکلات می نگرد تا ریشه های اصلی و مهم را پیدا کنند. فرد به تحلیل و بررسی نقش خود در این رخ دادها و رفتار مناسبی در قبال آنها می پردازد و مسئولیت خود را در انها و در بوجود آمدن آنها می پذیرد.
شخصی که برای خود ارزش قائل است و در رویارویی با مشکلات احساس مسئولیت می کند و نمی گوید که این موضوع زندگی و آینده مرا خراب و تباه کرده است.
بلکه او به خود می گوید اگر من این کار را نمی کردم این مشکل بوجود نمی آمد یعنی این مسئولیت را می پذیرد و از احساسات و هیجانات خود آگاه می شود.
پذیرفتن مسئولیت یک قدم حیاتی:
کسی که با احساس «ارزش نداشتن» بزرگ شده باشد . در واقع به نوعی زندگی عادت کرده است که تغییر آن برایش سخت و دلهره آور است. او. به نوعی رفتار غلط فقط عادت کرده است اما برای کنار گذاشتن و تغییر این عادت شهامت لازم را در خود نمی بیند.
بسیاری از ما می دانیم که روش زندگی مان درست نیست. می دانیم که باید تغییری در اوضاع ایجاد کنیم تا احساس بهتری از زندگی داشته باشیم اما به رغم این آگاهی شهامت ایجاد این تغییر را نداریم. مانع اصلی در اینجا «ترس» است. ترس از گام برداشتن در یک مسیر ناشناخته. ترس از نگاه مردم. ترس از نداشتن و نتوانستن. ترس از شکست مبالغه کردن یا دست کم شمردن. به سرزنش های دیگران و بسیاری از موارد دیگر.
«شخص ممکن است بک عمر به خاطر این ترس ها از هر گونه تغییر تحول مثبت در زندگی دوری کند»
پس کنترل زندگی خود را خودمان به عهده بگیریم یعنی هیچ کس ما را نمی تواند از این مسئولیت ها خلاص کند و کارهای ما را انجام دهد پس هر کدام از ما مسئول زندگی و آینده خود هستیم.
آگاهی به مسائل:
بسیاری از جوانان از تنهایی رنج می برند .مضطرب و نگرانند. احساس عدم درک از سوی دیگران می کنند. خود را حقیر و بی ارزش می دانند. در برقراری ارتباط با دیگران دچار وحشت می شوند. بدون آنکه به دلایل واقعی این احساس پی ببرند بسیاری به رغم جوانی. مأیوس. خسته. کسل و بی علاقه به همه چیز هستند. آنها نیز فکر می کنند دیگران قادر به درک آنها نیستند. به همین دلیل به نفرت و کینه شان افزوده می شود. آنها فقط می دانند که باید در موقعیت و شرایط بهتری قرار می گرفتند اما هیچ گونه تلاشی برای رسیدن به این موقعیت بهتر از خود نشان نمی دهند.
اکثر این افراد از احساس عدم اعتماد و ارزش به خود رنج می برند آنها روزها. ماه ها و سالها را تلف می کنند بدون این که بدانند چه کار می کنند و بدون آنکه کوششی واقعی برای یافتن ریشه ناراحتی های خود انجام دهند.
آنان گاه نا آگاهانه این احساس تحقیر و عدم ارزش را ناشی از عارضه فیزیکی یا جسمی و یا نقصی که در بدن یا صورت خود دارند می دانند و تمام زندگی خود را صرف توجه به این مسأله می کنند بدون اینکه در صدد ریشه یابی مسأله باشند.
تصمیم گیری:
در مسیر زندگی انتخاب هدف یک مسأله است و تصمیم گیری برای رسیدن به آن مسأله ای دیگر به طور مسلم فضیلت مهم و اصلی در تصمیم گیری رسیدن است که با خود عوامل اصلی پیشرفت روحی و روانی. یعنی تلاش. امید و فعالیت را به همراه می آورد.
همانطور که بیشتر در تعریف احساس ارزش داشتن بیان کردیم این موضوع از دو عنصر اساسی تشکیل شده است.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
شهروند کیست حقوق شهروندی چیست ؟
● شهروند کیست؟
در اینجا لازم است تعریفی از واژه شهروند ارائه گردد. آیا تنها ساکن بودن به مدت مشخص در یک شهر موجب می شود که فرد شهروند نامیده شود؟
شهروندی مقوله ای است که با مفهوم فرهنگ هر جامعه گره خورده و از آنجا که فرهنگ هر مرز و بوم ناشی از سه قلمرو اساسی فعالیتهای اجتماعی، فضای سیاسی و وضعیت اقتصادی آن جامعه است فرهنگ هر جامعه ای کاملا منحصر به فرد و هر فرهنگی نیز شهروند ویژه خود را می طلبد.
در تعریف شهروند می توان گفت که شهروند کسی است که حقوق فردی و جمعی خود را می شناسد و از آنها دفاع می کند قانون را می شناسد و به آن عمل می کند و از طریق آن مطالبه می کند، از حقوق معینی برخوردار است؛ می داند که فرد دیگری هم حضور دارد و دفاع از حقوق او یعنی دفاع از حقوق خودش و فردی که در امور شهر مشارکت دارد.
پس شهروندی نه تنها به معنای سکونت در یک شهر به مدت مشخص که به معنای مجموعه ای از آگاهی های حقوقی فردی و اجتماعی است. در یک جامعه مدنی حقوق یک فرد عبارتند از: حقوق اساسی به معنای حقوق بنیادی شهروندان یک جامعه، حقوق سیاسی به معنای حق مشارکت در فرآیندهای سیاسی، حقوق اجتماعی که در برگیرنده حقوق اقتصادی و نیز حداقل استانداردهای زندگی در تسهیلات اجتماعی است.
● شهروند موثر کیست؟
۱) از حوادث و مشکلات جاری جامعه آگاهی داشته باشد.
۲) در مسائل، مشکلات و امور جامعه ملی و محلی مشارکت فعال داشته باشد.
۳) در قبال وظایف و نقش های تفویض شده مسوولیت پذیر باشد.
۴) نگران و دلمشغول رفاه و آسایش دیگران باشد.
۵) رفتار و عملکرد وی مبتنی بر اصول اخلاقی باشد.
۶) نسبت به قدرت افرادی که دارای موقعیت مدیریتی و نظارتی هستند پذیرش داشته باشند.
۷) توانایی بررسی و انتقاد از عقاید و ایده ها را دارا باشد.
۸) توانایی اتخاذ تصمیمات آگاهانه را دارا باشد.
۹) درباره حکومت و دولت خودآگاهی و دانش کافی داشته باشد.
۱۰) دارای حس وطن پرستی باشد.
۱۱) نسبت به مسوولیت های خاص پذیرش و مسوولیت داشته باشد.
۱۲) از جامعه جهانی و مسائل و روندهای آن آگاهی داشته باشد.
۱۳) به وجود تکثر و تنوع در جامعه احترام قائل باشد.
به هر روی زندگی شهری یک زندگی جمعی است و برای موفقیت در این نوع زندگی بایستی فردگرایی و منفعت طلبی تا حدودی مهار شده و اخلاق جمعی رواج یابد. شهروند کسی است که هم خویش و منافع خویش را بنگرد و هم منافع دیگران را در نظر آورد و در سایه همکاری و همراهی با دیگران و پذیرش مسئولیت ها شرایط بهتری را برای خویش و دیگران فراهم سازد.
در این میان شوراهای اسلامی شهر و شورایاران جایگاه مناسبی برای تمرکز فعالیتها و ابتکارات مردمی برای حل مسائل شهری و دستیابی به سطح بالاتری از رفاه به شمار می آیند.
مسئولیت شهروندی
دموکراسی های سالم مستلزم شهروندان مسئول هستند. اما مسئولیت های یک شهروند چیستند؟ در دومین پادکست در رشته پادکست های آموزش مدنی ما، به بحث درباره چگونگی مشارکت شهروندان و شرکت در فعالیت های تشکیل دهنده یک دموکراسی می پردازیم.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 155 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 5 |
شکست بنیان خانواده در غرب
بسیاری از پدران انگلیسی، فرزندان شخص دیگری را بزرگ میکنند این عنوان یکی از فصل نامههای انگلستان است.به دلیل روند افول اخلاق از هر ۵ پدر انگلیسی یک نفر بدون آنکه بداند فرزند فرد دیگری را به عنوان فرزند خود بزرگ میکند.
به گزارش این فصلنامه که در زمینههای ژنتیکی و بیولوژیکی تحقیق میکند یافتههای آزمایشات ژنتیکی در کشورهای غربی و اروپایی حاکی از آن است که درصد بالایی از مردان بدون آنکه بدانند در اثر خیانت همسرانشان، فرزند شخص دیگری را بزرگ میکنند.
یافتههای این محققان حاکی از آن است که در کشورهایی که قواعد خانوادگی سالمتر هستند این میزان به یک درصد کاهش مییابد حال آنکه در جوامعی که گرفتار معضلات خانوادگی هستند این آمار به ۲۰ تا ۳۰ درصد افزایش مییابد.
محققان این مرکز در بررسی ژنتیکی ۳۱۰۴۹۰ مورد از پدران و فرزندان در کشورهای غربی دریافتند که از هر ۵ پدر انگلیسی یکی بدون آنکه بداند، فرزند شخص دیگری را به عنوان فرزند خود بزرگ میکند.
●نقش تقوا در خانواده
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 15 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
سیاست جدید و نقش تاریخی ادیان در جهان بعد از 11 سپتامبر
عده ای عقیده دارند که بعد از 11 سپتامبر جهان عوض شده و مثل سابق نیست. در واقع باید سیاست جهانی دگرگون و با مفهومی نو همراه با تلاشهای جدید و منطبق با توقعات کنونی دنیا ارائه گردد.
هدف از این اظهار نظر کوتاه ارائهی خطوط اصلی و دگرگونی سیاست قبلی و پیشنهادات جدید سیاسی است که منطبق با توقعات بوجود آمده بعد از چالش های ناشی از پیامد های واقعه ی 11 سپتامبر 2001 میلادی است. طرح اولیه ی کارهای انجام شده اصولی را که باعث ایجاد تلاش های جدید خواهد شد مشخص کرده و مقاله با یاد آوری مختصری مربوط به تحلیل سیاست جهانی خاتمه خواهد یافت.
مفهوم کلی سیاست جدید
حدود چهل سال بعد از جنگ دوم جهانی سیاست بین المللی مبتنی بر اصل مناقشات شرق و غرب و به دو بلوک مخالف تقسیم شده بود . این دوگانگی و این دو قطب بودن سیاسی فرصت بر رسی موقعیت مناقشات دو جانبه را بگونه ای بوجود میآورد که هر دسته و گروه جهانی در یکی از دو قطب جای میگرفت.
اگر گروهها و یا کشورهائی سعی میکردند قدرت سومی خارج از دو بلوک بوجود بیاورند به اتهام اینکه برای یکی از گروههای ابر قدرت کار میکنند و یا اینکه متهم به کمونیست بودن و یا طرف داری از کاپیتالیسم می شدند و بالا خره جذب یکی از دو ابر قدرت می گردیدند که بیشترین گرایش بسوی گروههای چپ بود .
بنابراین سیاسی بودن مستلزم تجزیه و تحلیل مسائل روز مره زندگی مردم بعنوان علائم نشان دهنده ی یک منطق و یا یک استراتژی عقلانی بود که حتی با تخرتب کردن مسائل اقتصادی ایدئو لوژیکی و در صورت لزوم نظامی منجر به غلبه بر حریف مقابل میشد. در واقع زمینه ی برتر بر نامه ریزی های عقلانی با یک واقعیت عینی و مردمی بود که در آن محاسبه استراتژیک منبع رهنمود ها میشد. دنیا ئی که کاملا بطرف سکولاریسم پیش میرفت و دین و احساسات، حق مداخله و اظهار نظر نداشت و کاملا در قلمرو خصوصی و فردی بود.
عقیده ی عمومی بر این بودکه نه چندان دور مفهوم دنیای سکولار گسترش وبر تفکرات قومی و سیاسی ساکنین کره ی زمین فائق گردد. سقوط رژیم شاه در ایران و انقلاب اسلامی سال 1979 تمام تفکرات و بر نامه ریزی های قبلی را مورد بحث قرار داد ولی بزودی افکار عمومی متوجه مفهوم قدیم سیاسی در باره ی یک نوع بحث فلسفی ممکن بر مبنای عقل گردید و از ماورالطبیعه و دین هم کمک نگرفت.
عقیدهی عمومی بعد از حل دوگانگی ایدئولوژیکی بین دو ابر قدرت بر این بود که صلح بر روی کره ی زمین سایه افکنده و دنیا بنا بعقیده ی مارشال مک لوهان بصورت " دهکده ی جهانی " در آمده که در آن هماهنگی و تفاهم بین انسانها بوجود خواهد آمد. ولی سقوط دیوار برلن در سال 1989، اعلام فسخ پیمان ورشو و کمی بعد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی غیر منتظره بود و بقول فرانسیس فوکو یاما پایان تاریخ را رقم نزد بلکه دنیا را وارد مرحله ی جدید تری کرد . بایستی قبول کرد که دنیای بدون ایدئولوژی اختلافات زیادی را تحمل کرد و کاپیتالیسمِ فاتح و بازار جهانی در حال گسترش، در برابر عاملان دیگر همچون بنیاد گرایان مذهبی(مارتن مارتی و اسکات آپولی) در مناقشه بود و یا بقول ساموئیل هانتینگون با "برخورد تمدنها" متوسل به مکتب های دینی برای دسته بندی انتقاداتشان شد .
بازکشت به دین و ادیان از سالها قبل شروع و منتظر زمان بود. واقعه ی 11 سپتامبر دنیارا متوجه کرد تا دوباره در باره ی مفهوم سیاسی آن تأمل کند.
گفتگو" با " و" بین" ادیان به متخصصین رده ی بالای سیاسی محدود نشده بلکه برای هر انسان سیاسی کار برد خواهد داشت زیرا سیاست جدید اجازه نخواهد داد که فقط عقل و منطق بر آن حاکم باشد . بر عکس سیاست جدید باید در باره ی دین و پیروان آن مطلـع شود تا بهـتر بتوانــد در زمینه های سیاسی آن فعالیت کنـد. بنظـر می رسد کـه یونسکو میتواند مرکز ملاقاتها و عملیات ایده آل برای گفتگو بین ادیان و تمدن ها باشد تا بتواند با نتیجه گیری از توقعات و آرزوهای آنها به سازمان ملل متحد که در واقع مجمع سیاست جهانی است گزارش دهد. سیاست جدید باید یونسکو را وادار کند تا اعمال و حرکات سیاست جدید را دسته بندی کرده و خطوط اصلی آنرا مشخص نماید .
تلاش های جدید سیاسی
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
دو به هم زنى . این که یکى به دیگرى بگوید : فلان در باره تو چنین سخن ناروا گفت یا فلان کار ناشایست در باره تو کرد . این صفت زشت ترین صفات رذیله وقبیح ترین خوى آدمى است که آیات واخبار در نکوهش آن بیش از حد وحصر آمده .
سخن چینی غالبا به این گفته میشود که سخن کسی را که پشتسر دیگری گفته به وی باز گوید، مثلا بگوید فلان درباره تو چنین و چنان گفت؟ یا نسبتبه تو چنین و چنان کرد، و بدین سان نوع خاصی از افشاء سر و پردهدری و متضمن فساد یا بدگوئی و سعایت است.و گاه به شخصی که پشتسر او سخن گفته شده اختصاص ندارد، بلکه به کشف و افشاء آنچه مورد کراهت است اطلاق میشود، خواه کراهت کسی باشد که از او نقل یا به او نقل میشود یا کراهتشخص سوم و خواه کشف و افشاء به گفتار باشد یا به نوشتن یا به رمز و اشاره، و خواه آنچه نقل شده از اعمال باشد یا از اقوال، و خواه بر کسی که از او نقل میشود عیب و نقصی باشد یا نباشد. بنابراین سخن چینی مساوی استبا فاش کردن راز و پرده دری و در این صورت هر چه از احوال مردم دیده شود که به افشاء آن راضی نباشند اشاعه آن سخن چینی است.پس بر هر مسلمانی لازم است که از آنچه از احوال دیگران میداند سکوت کند، مگر وقتی که حکایت و نقل آن برای مسلمانی سودمند باشد یا از گناهی جلوگیری شود.چنانکه اگر ببیند کسی مال دیگری را میبرد بر اوست که برای حفظ حق صاحب مال گواهی دهد، اما اگر ببیند که کسی مالی را برای خود پنهان میکند، باز گفتن آن سخن چینی و فاش کردن راز است.
باعثسخن چینی غالبا بدخواهی نسبتبه کسی است که از وی سخن چینی میشود، و این داخل در ایذاء است، و گاهی انگیزه آن اظهار محبتبه مخاطب است، و یا برای تفریح و سرگرمی و وقت گذرانی و پرگوئی است، و به هر حال شکی نیست که سخن چینی از پستترین کارهای زشت است.
سخن چنینى، نوعى افشاى سرّ و پرده درى و از صفات خبیثه و بسیار پست است و از آن تعبیر به سعایت هم مى شود، که موجب کینه و عداوت و دشمنى، بین دو فامیل، یا دو رفیق و یا زن و شوهر مى شود.
خداوند تبارک و تعالى مى فرماید:
(وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَة لُمَزَة);[53] واى بر هر عیب جو (و سخن چین) و طعنه زن.
هم چنین مى فرماید:
(هَمّاز مَشّاء بِنَمِیم مَنّاع لِلْخَیْرِ مُعْتَد أَثِیم);[54] سخن چین و عیب جو، مانع خیر، و ستمگر و گناهکار است.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نیز مى فرماید:
لا یدخل الجنة نمّام[55]; سخن چین به بهشت نمى رود.
هم چنین مى فرماید:
الا انبئکم بشرارکم؟ قالوا بلى یا رسول الله قال المشّاؤن بالنمیمة، المفرّقون بین الاحبّه، الباغون للبراء المعایب[56]; مى خواهید شما را به بدترین شما آگاه کنم؟ عرض کردند: بلى، یا رسول الله. فرمود: آنان که به سخن چینى مى روند و میان دوستان جدایى مى افکنند و براى پاکان عیب جویى مى کنند.
پس باید کسى را که از دیگران بدگویى و سخن چینى مى کند، نهى از منکر نمود.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 62 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 101 |
زندگی نامه ژان روسو[1] (1712-1778)، فیلسوف و نویسنده.(Confesions de Rosseau) فرانسوی، به قلم خود او، که پس از مرگش منتشر شد و شامل دوازده دفتر است که در دو مرحله به چاپ رسید: شش دفتر اول در 1781 و بقیه در 1778. عنوان کتاب مبالغه آمیز نیست، زیرا نویسنده در آن بدون پرده پوشی به عموم خطا های خود اعتراف کرده و این عتراف با تاریخ آن روزگار در آمیخته است. از این رو می توان آنها را «کتاب خاطرات» نیز نام نهاد. ولی روسو پیش از آنکه در بند اعترافات باشد، در پی توصیف خویشتن است تا به نحوی اشتباهات خود را توجیه کرده باشد. بر این نشان دهد، نقشی اساسی در تاریخ انسانها ایفا کرده است «گمان است که هر گاه خود را توجیه کرده «در حقیقت سرشت خود روسو آنگونه که خود می گوید در 1766 در خانواده ای فرانسوی الاصل و پروتستان در ژنو به دنیا می آید. مادرش پس از زادن او ولی پدری که دارای خلقیاتی بلهوهسانه است در تربیت می میرد. پس به پدرش، که مغازه ساعت سازی دارد، وابسته می گردد.
فرزند بسیار اهمال می ورزد . روسو نزرد دیگران نیز چیزی که تکذیب کننده تر باشد نمی یابد و موقعیت از هر نظر برای تبادل شدنش مساعد می گردد. در شش سالگی او را به او را به پانسیون شبانه روزی می سپارند. دو سال بعد، از آنجا باز می گردد و نزد یک حکاک به شاگردی گمارده می شود. این کودک زودرس و بسیار حساس و تا دحدی تن آسا، از هر گونه انظباط چنان بیزار است که یک روز، بی اندیشه باز گشت، راه فرار در پیش می گیرد ولی گرسنگی گرگ را از بیشه می راند. آن گاه خود را به کشیش روستای معرفی می کند و می خواهد به مذهب کاتولیک در آید. کشیش توصیه می کند که نزد ما دام دو وارنس برود. امیدوار است که به اعتبار وی تسهیلاتی برایش فراهم آورد. خانم وارانس او را به خوبی می پذیرد و نوآموز ما به اقامتی کوتاه در دیر سنت اسپری رضایت می دهد. اندکی بعد مراسم تغییر مذهب را به پایان می رساند. آشنایی با بانوی نامبرده تاًثیری قاطع بر زندگی اش باقی می گذارد روسو پس از چندی و به حکم ضرورت برای کسب معاش، از مادام وارنس دور می شود ولی اغلب برای دیدن او باز می گردد. در طول این مدت به مشاغل گوناگون مانند نوکری، پیش خدمتی، نت نویسی و بالاخره معلمی سر خانه، که همه آنها را نامطلوب می یابد، تن می دهد. این نوع مشاغل او را به شهرهایی متعدد در ایالات مختلف، که مهم ترین آنها لیون است، رهنمون می گردد. ولی به خصوص در پاریس است که وسوسه می شود. زیرا ضمن ولگردیها و سیر و سفرها چیزهای بسیار آموخته و دیو نویسندگی در جسم و جانش رخنه کرده است. ماجرایی اتفاقی، غرور او را جریحه دار می کند و موجب عزیمت
ناگهانی اش می گردد. در بیست و هشت سالگی به پاریس می رسد، در حالی که بیش از آنکه پول در جیب داشته باشد، تصورات واهی در سر می پروراند و آماده است برای پیشرفت به ره کاری تن بدهد. امیداوار است که به یاری روشی نوین در نت نویسی که خود آن را اختراع کرده است و می خواهد به فرهنگستان علوم ارائه دهد، راه خود را برای پیشرفت و ثروتمند شدن بگشاید. به زودی از آن چشم می پوشد. بر عکس، طالعش وقتی می درخشد که با برخی از نویسندگان مانند دیدرو، فونتنل، کندیاک، همچنین برخی از شخصیتهای عالی مقام آشنا می گردد. ولی بی پولی او را وا می دارد که آنان را ترک گوید و به عنوان منشی سفیر فرانسه در ونیز اقامت گزیند. با او نیز در می افتد و به پاریس باز می گردد و کوششهای خود را از سر می گیرد. چون در موسیقی قریحه ای دارد، برای امرار معاش به نت نویسی می پردازد ولی به این کار نیز دل نمی بندد زیرا موسیقی در نظرش گریز گاهی است که از روی ناچاری بدان روی می آورد. او حتی از چمعیت ادیبان، که او را همواره تحسین می کنند، می گرزید و با این کار ثابت می کند که دلش جایی دیگری است. در واقع با ترز لوواسور ، یک رختشوی ساده، زندگی مشترکی را آغاز کرده و در اتاقی زیر شیروانی سکونت می گزیند تا با آرامش کامل به تاًمل درباره کاری که برای آن ساخت شده بود، بپردازد. ظاهراً همه عوامل نیز او را بدان فرا می خواند.از تاریخی که جایزه فرهنگستان دیژون برای نوشتن «گفتار در دانش هنر »به وی اهدا شده بود، چند سالی بیش نمی گذشت. همان فرهنگستان در 1755 موضوع دیگری را پیشنهاد می کند که روسو با شتاب به آن می پردازد و آن گفتار در «منشاً و مبانی برابری در میان انسانها» است. این بار جایزه به او تعلق نمی گیرد، ولی نوشته اش بعد از چاپ، مانند گفتار پیشین به موفقیتی بزرگ دست می یابد و از آن پس جزو چهره های ادبی به شمار می آید. از سوی دیگر، چون به زندگی روستایی علاقمند است، دعوت مادام دپینه را می پزیرد و در ویلای وی در جنگ های مونمورانسی اقانت می گزیند. در این ویلا، که آن را عزلتگاه می نامد، از محبتی مادرانه برخوردار می گردد و به نگارش مهم ترین کتاب های خود، یعنی قرار داد های اجتماعی، امیل، هلوئنیز جدید می پردازد، با وجود این، بسیار زود همه چیز در هم می ریزد، نخست سلامتی اش ناراحتی های فراوان می آورد که گاه تصورات هذیان آمیز شکنجه و آزار نیز بر آن به علاوه، با گروه فیلسوفان که او را به تک روی متهم می کنند و در اینجا کدورت میان او و مادام دپینه افزوده می شود می کوشند، روابطی نا مطلوب دارد. سرانجام به زن برادر میزبان خود مادام دوتتو دل می بندد و برای خانواده چندان مزاحمت ایجاد می کند که به او می گویند ویلا را تخلیه کند. چنین به نظر می رسد که بارون دوگریم در این ماجرا نقشی خوشبختانه مارشال دولوگزانبورگ مالک مونمورانسی، یکی از متعلقات کاخ (1775) بسیار مبهم بازی کرده است خود را برای سکونت در اختیار او می گذلرد. بدین گونه روسو می تواند سه کتاب مورد بحث رابه پایان برساند؛ در 4761 قرار داد اجتماعی و هلوئیز جدید انتشار می ابد. یک سال بعد امیل منتشر می گردد.
همین کتاب که همچون رعد سر و صدا می کند. روسو ناگزیر برای رهایی از زندان به سوئیس می گزیرد- این مسافرت را با کالسکه مارشال- انجام می دهد. در آنجا نیز طالع نحس به بدترین شکل گریبانش را می گیرد. در ایوردن_ موتیه جزیره سن پیر ، در همان جا حضورتش ناخوشایند است. آن گاه که در حالی که از این همه در بدری به ستوه آمده و از مبارزه دست کشید است، دعوت دیوید هیوم فیلسوف اسکاتلندی را می پذیرد و رهسپار انگلستان می گردد. ولی اقامتش دیری نمی پیاد و پس از مدتی کوتاه میان آن دو کدورتی پدید می آید. در اینجا سومین و آخرین دفتر اعترافات پایان می یابد. باید خاطر نشان کنیم که اگر چه روسو با مردانی که شاید حق داشت از آنان گله مند باشد، به اندک بهانه ای بد رفتاری می کرد، ولی با جنس زن رابطی کاملاً دگرگونه داشت. سه تن از زنانی که از آنان یاد کرده است، به گونه ای خاص توجه مخاطبان را به خود معطوف می دارند؛ نخستین آنان خانم وارنس است که روسو در شانزده سالگی، به هنگام تصمیم عجیب خود بر تغییر مذهب، با وی آشنا شد. پس از اندک زمانی به او دل باخت و توانست در محیطی دلخواه و در پناه عشق خود زندگی کند، این محیط خانه زیبای شارمت بود که به امکان داد با راحتی خیال به رویاهای خود بپردازد، کتاب بخواند و بخصوص بیامزد ولی وی از معشوق بی وفا. که گونه طبیعت را بشناسد. البته همه این ها مانع از آن نشد که یک روز رقیبی جانشین او گردد کدورتی به دل نگرفت. زن دیگر سوفی دوتتو بود که بسیار دیرتر در زندگی او ظاهر شد. او عشق بزرگ روسو و تها مخلوقی بود که جسم و جتنش را در ربود، زیرا روسو می دانست که وی از آن دیگری است. در واقع نیز هرگز به او دست نیافت. این همان زنی است که روسو او را به نام ژولی در هلوئیز جدید وصف کرده است. سومین زن، ترز لوواسور بود، یار و یاور او در زندگی، دختری زیبا و مهربان که پنج فرزند برای او آورد. فرزندانی که روسو همه را به نوان خانه کودکان سر راهی سپرد. وصلت او با ترز تنها عمل خردمندانه او بود. زیرا اگر چه تز به درک نبوغ او جندان قادر نبود، ولی همواره همچون یک فرشته نگهبان از او مراقبت می کرد.
با آنکه روسو تصمیم گرفته بود کتاب را در زمان حیات خود به چاپ نرساند در مورد محتوای آن خود را موظف به سکوت نمی دید و بسیار مشتاق بود که تاثیر آن روی معاصران بیازماید. از این رو همین که در 1770 به پاریس بازگشت، بارها متن آن را برای دوستانش قرائت کرد: برای کنتس دگمون ، دورای شاعر، مارکی دوپزه، و غیره. تاثیر آن گوناگون بود و دلیل هم داشت. در این اعتراقات نویسنده خود را مجاز دانسته بود که از همه نام ببرد و طبیعتاً با این کار کینه های خفته را بیدار می کرد. سرانجام با دخالت مادام دِ پینه، پلیس این بازخوانیها را متوقف نمود.
باید یادآور شد که بین لحن بخشهای دوگانه کتاب اندکی اختلاف وجود دارد. توجیه آن چنین است: در بخش اول، نویسنده فقط اشباح را به یاد می آورد (خاطرات کودکی، مناظر روستایی، تمثالهای مختلف) ولی در بخش دوم از کسانی که سخن می گوید که هنوز ددر قید حیات هستند و وی با انان معاشرت و روابط دوستانه دارد. ضمن اعتراف به خطاها و نقصهایش در بدنام کردن کسانی که آنان را عامل بدبختی خود می داند، تردیدی به خود راه نمی دهد. به عبارت دیگر، دنیایی می سازد درست مخالف دنیایی که آن را از دست داده است. گسیختگی متن از اینجا سرچشمه می گیرد. از مدتها پیش به عنوان امری مسلم پذیرفته شده است که اعترافات روسو یکی از بزرگترین آثاری است که در فرهنگ فرانسه پدید آمده است. در اعترافات همان گونه که در تتبعات مونتنی مردی در برابر همه لخت می شود و اسرار زندگی خصوصی خود را برای دیگران باز می گوید، چندان که در پایان به یک مدل و مجسمه شبیه می گردد. اغلب اوقات بی گناهی را با بی حیایی، ظرافت را با وقاحت، صراحت را با مذیان و مفاهیم لطیف را با لفاظی درهم آمیخته است. از سوی دیگر چندان روی ضعفهای خود اصرار می ورزد که گاه خواننده در صداقت او شک می کند و مطالبش را مبالغه آمیز می یابد. در واقع گاه پیش می آید که مردی در بدنام کردن خود می کوشد. ولی روسو سریعاً می توان بدان پی برد، ورای این گونه شک و بدگمانی قرار دارد. زیرا لحن سخنش چنان است که نمی فریبد. گواه آن یادداشتی است که به خط خود بر دستنوشته ای در ژنو افزوده است:
[1] - زندگی نامه ژان ژاک روسو، کتاب امیل
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 10 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 7 |
زندگی شهری چگونه شکل گرفت
پیش درآمدی بر فرهنگ شهر نشینی در ایران
آرمانشهر را تنها در وجود خودمان ، در روابط و در زندگی مشرتک و جمعی مان می توانیم جستجو کنیم.
سرنوشت بشر نه در ستارگان و نه در میان روستاها که در شهر تعیین خواهد شد .
اگر بپذیریم که شهر نشینی عبارتست از هنر زیستن انسانها در کنار هم ، پس شهر سالم محلی است متشکل از انسانهایی سالم ، با ایده هایی گوناگون اما سالم ، که در محیط زیستی مطلوب ، در کنار یکدیگر و با تشریک مساعی شهر سازان ، مسءولان و مدیران شهری در ایجاد محیطی بهتر ، سالمتر ، مرفه تر و زیباتر به منظور رسیدن به اهداف والای الهی و انسانی خود تلاش می کنند .
این وجود انسانها و تلاش و فعالیت آنان و تماس و همزیستی آنها در کنار یکدیگر است که به کالبد بیجان شهر روحی تازه می بخشد و زندگی را چون خونی در رگهای شهر به جریان می اندازد . شادابی و طراوت ، سلامتی و زیبایی ، تندرستی و دوام عمر شهر بی شک بستگی تام به کار مداوم و دقیق هر یک از اندامهای شهری ، تغذیه شهری درست و سلامتی فکری ، جسمی ، روحی و روانی اصلی ترین عضو جامعه یعنی انسان است .
شهر چگونه جایی است ؟ متخصصین و دست اندرکاران بسیاری در پاسخ به این پرسش نظرات خود را مطرح ساخته اند . آمار گران . جامعه شناسان ، شهرسازان ، جغرافیدانان ، معماران ، جمعیت شناسان ، مهندسین و مدیران محیط زیست ، تاریخدانان ، شاعران ، نویسندگان ، نظریه پردازان سیاسی و … هر کدام دیدی خاص به شهر دارند . امما آیا هر کدام از این ضوابط برای تعریف و شناخت شهر کافی است ؟ آیا ملاکهایی چون داشتن تعداد جمعیت کافی ، قرار داشتن در مقر و موقع جغرافیایی مناسب ، داشتن ساختمانها و تاسیسات عظیم ، غالب بودن مشاغل خدماتی و صنعتی ، داشتن پیشینه تاریخی و یا دارا بودن نهادها ، ادارات و سازمانهای شهری و اجتماعی به تنهایی کافی است ؟ چرا شهر شناسان معتقدند شهر ها روزی زاده می شوند ، رشد می کنند ، به تکامل می رسند و روزی هم عاقبت به زوال و انحطاط می رسند و می میرند ؟ چرا باید برای بسیاری از شهرها آینده ای تاریک ، ویران و خراب را انتظار داشت ؟
شهر به خودی خود نمی تواند وجود داشته باشد . تجربه های شهر سازی بسیاری در قرن حاضر ، جون ساختن “ برازیلیا ” در آمریکای جنوبی و یا شهرهایی چون آبادان ، فولاد شهر ، شاهین شهر ، مسجد سلیمان و … در کشور خودمان نشان می دهد خواه ناخواه عواملی که در شکل گیری و پویایی این شهرها موثر بوده اند ، در نظر گرفته نشده اند . به طور مثال ، خانم سالمندی که از زندگی در فولاد شهر خسته شده بود ، به هنگام ترک این شهر گفت : این شهر مانند پادگانی است که ابوابجمعی آن با خانواده هایشان یکجا زندگی می کنند آیا شهر نباید به مکانی مورد علاقه و قابل زیست برای ساکنانش باشد که به آن اظهار تعلق کنند و از زندگی در آن راضی باشند ؟
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
ریشههای فقر و فساد
برای مبارزه با فقر و فساد، یعنی دو آفت بزرگ زندگی اجتماعی و اقتصادی، باید ابتدا به علل آنها توجه کرد. تا وقتی که این علتها از میان نرود، فقر و فساد ناگزیر به اشکال مختلف باز تولید خواهد شد. فقر از لحاظ اقتصادی عمدتا دو چهره دارد: بیکاری و درآمد ناکافی. فساد الزاما وابسته به فقر نیست، اما فقر ممکن است زمینه ساز گرایش به فساد باشد. فساد اقتصادی اساسا عبارت است از: سوء استفاده از قدرت و امتیازات ویژه و کم و بیش انحصاری در جهت کسب درآمدهای خارج از چارچوب قانون یا عرف اقتصادی جامعه، حال باید دید چه عواملی این پدیده را در جامعه رشد میدهند.
بیکاری یک پدیده اقتصادی است که علت آن مازاد عرضه نیروی کار نسبت به تقاضا برای نیروی کار است. این پدیده نشانه وضعیت رکود یا عدم رونق اقتصادی است. به عبارت دیگر، عدم تمایل بنگاههای بالفعل و بالقوه اقتصادی برای تولید بیشتر و استخدام نیروی کار، عامل اصلی گسترش بیکاری است. بنگاهها زمانی تولید را افزایش میدهند که تولید سودآور باشد و زمانی به استخدام نیروی کار دست مییازند که بازدهی اقتصادی نیروی کار بیش از دستمزد پرداختی باشد.
چرا افزایش تولید برای بنگاهها سودآور نیست؟ از یک طرف هزینههای نامرئی تولید (هزینههای معاملاتی) بسیار بالا و از طرف دیگر نظام مالیاتی و برداشتهای گوناگون از درآمد و سود بنگاهها به صورت عوامل مهم بازدارنده عمل میکنند.
منظور از هزینههای نامرئی یا معاملاتی عبارت است از: صرف وقت و انرژی زیاد، و بعضا صرف منابع مالی به صورت پول چای یا رشوه برای اخذ مجوزهای گوناگون از مراجع مختلف اداری برای راهاندازی و ادامه فعالیت اقتصادی.
تعریف نشدن حقوق مالکیت فردی، هزینههای نامرئی مشابهی را برای به اجرا گذاشتن قرادادها و استیفای حق مالکیت به بنگاه تحمیل میکند مانند مشکل ناشی از امتناع برخی از مسوولان بخشهای عمومی از اجرای قراردادها یا بر فرض مشکل عمومی چک های بلامحل در جامعه. به طور خلاصه میتوان گفت که بنگاه اقتصادی در وضعیتی قرار دارد که منافع آن عمومی شده یعنی همه در آن شریک هستند یا ادعای سهم دارند اما هزینههای آن خصوصی و به عهده خود بنگاه است.
چرا بنگاهها استخدام نمیکنند؟ زمانی که هزینه نیروی کار بالاتر از بازدهی اقتصادی آن باشد، بنگاه از استخدام امتناع میکند. قانون کار و تامین اجتماعی هزینههای مرئی و نامرئی زیادی را علاوه بر حداقل دستمزد، به طرفین قرارداد کار تحمیل میکند.
به طوری که عملا، هزینه نیروی کار دیگر تناسبی با بازدهی اقتصادی ندارد. به عنوان مثال 30 درصد دستمزد تحت عنوان تامین اجتماعی از طرفین قرارداد کار گرفته میشود که نرخی مشابه به آن در هیچ جای دنیا وجود ندارد و در عمل به معنای افزودن به هزینه نیروی کار به میزان 30 درصد است. بوروکراسی دولتی با تحمیل مقررات خود، آزادی قرارداد میان نیروی کار و بنگاه را از آنها سلب کرده و مانع از توافق آنها برای استخدام در شرایطی خارج از این مقررات موضوعه تحمیلی میشود. اینجا بوروکراسی دولتی است که به بهانه حمایت از نیروی کار مانع از ایجاد اشتغال میشود و بیکاری را دامن میزند.
چرا بخش وسیعی از نیروی کار درآمد ناکافی دارند؟ رکود اقتصادی و بیکاری مهمترین عامل پایین بودن دستمزدها است.
زمانی که فعالیتهای اقتصادی دچار رکود است و بنگاهها تمایلی به افزایش تولید ندارند و خیل عظیمی از بیکاران متقاضی استخدام هستند، برای بستن قرارداد کار، نیروی کار در موضع ضعیفی قرار دارد و ناگزیر نمیتواند دستمزد بالایی را مطالبه کند.
پس درآمد ناکافی نتیجه دو عاملی است که پیشتر به آنها اشاره کردیم.
چه عواملی موجب رشد فساد میشود؟ کسب درآمد غیرقانونی و نامشروع نه فقط یک مشکل اقتصادی بلکه مشکل اجتماعی و فرهنگی است. فساد اقتصادی اغلب ریشه در لابهلای بوروکراسی پیچیده در اقتصاد دولتی دارد. تقریبا هیچ موردی از فساد اقتصادی را نمیتوان سراغ گرفت که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از سوء استفاده از اختیارات و امتیازات مناصب دولتی ناشی نشده باشد. اقتصاد دولتی موجد موقعیتهای انحصاری یا رانتها است و این خود بزرگترین منشا فساد است.
مجوزهای بازرگانی خارجی و داخلی در شرایط غیررقابتی، مجوزهای توزیع کالاها به قیمت دولتی در شرایط دو گانگی قیمتها در بازار، اختیارات مربوط به اعطای تسهیلات بانکی با نرخهای بسیار پایین، اختیارات مربوط به توزیع ارز به قیمتهای پایین و غیره همگی منابع اصلی فساد اقتصادی و ارتشا در جامعه ما است.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 20 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 23 |
تعریف رهبری از جوان مسلمان :
تعریف شما از یک جوان مسلمان و خصوصیات او چیست؟چگونه یک جوان می تواند مسیر زندگی را طی کرده و به اهدافش برسد؟ :
من اساساَ در بین این خصوصیات مهمی که جوانان دارند ، سه خصوصیت را بارز می بینم ؛ که اگر آنها مشخص بشود و اگر آنها به سمت درستی هدایت بشود به نظر می اید که می توان به این سوال پاسخ داد آن سه خصوصیت عبارتند از :انرژی ، امید ،ابتکار.اینها سه خصوصیت برجسته جوان استاگر رسانه ها بتوانند این سه خصوصیت عمده را درست هدایت کنند ، من خیال می کنم که می شود یک جوان راه اسلامی را پیدا کند چون اسلام هم چیزی که از ما م خواهد این است که ما استعدادهای خودمان را به فعلیت برسانیم. البته در قران یک نکته بسیار اساسی هست و آن توجه دادن به تقواست تقوا یعنی مراقب خود بودن.تقوا یعنی یک انسان بداند که دارد چه کار می کند و هر حرکت خودش را با اراده و فکر و تصمیم انتخاب نماید ؛مثل انسانی که بر یک اسب رهوار سوار است دهانه اسب در دستش است و می داند کجا می خواهد برود تقوا این است،آدمی که تقوا ندارد حرکات و تصمیم ها و آینده اش در اختیار خودش نیست ؛ بنا براین اگر بتوانیم از ان سه خصوصیت با تقوا کار بکشیم و درست هدایت بشود خیلی خوب می شود جوانان در شکلی که اسلام می پسندد ، زندگی کنند .
هجوم به هویت نسل جوان مسلمان ، پدیده ای استعماری واستمراری
- موضوع اصلی بحث چگونگی تولید اندیشه دینی مطابق مقتضیات زمان و بر اساس نیازهای جوانان -به ویژه دانشجویان وبه طور خاص دانشجویان ایرانی درغرب -- درآن سال های هجوم افکار سکولار و ضد دینی است . از نکات جالب توجه ، جواب هایی است که هر کدام از متفکران شناخته شده مطرح می کنند. اما به این سوال باید عنایت داشت که چهار متفکراین نشست چه کسانی اند؟ چهار صاحب رای مسلمانی که د و تن آنان به د یار باقی شتافته اند؛ یکی در مرگی مشکوک در خارج و دیگری به تیر تروریست های گروه نفاق یعنی گروهک فرقان در داخل . گرد هم آمدن این چهارنفر نیز در زیر یک سقف، در آن زمان و برای هم ا ند یشی ، ازمنظر روابط وتاثیر متقابل صاحب نظران مسلمان اهمیت ویژه دارد.
2- موضوع جلسه نیز هنوز از اهمیت وحساسیت بسزایی برخودار است به ویژه که اینک در عصر حکومت اسلامی - درقالب جمهوری اسلامی - زندگی می کنیم وبه طور طبیعی مسائل تازه وچند وجهی به اقتضای پیشرفت دانش ، گسترش اطلاع رسانی نوین وارتباطات زود هنگام و لحظه ای مطرح است و نسل جوان، تشنه ومنتظر است تا به پرسش ها و ابهام ها یش پاسخ دقیق ،عالمانه و منطقی داده شود.
3-اولین نفر از آن چهارنفرمرحوم دکتر علی شریعتی است که با همان ملاحت کلام وزبان عاطفی وگفتار دلسوزانه ، ضمن تشریح موقعیت و وضعیت اندیشه دینی ، ازاین که جوانان درتنگنای افکار غیر دینی و ضد دینی قرارگرفته اند و امکان پاسخگویی ندارند ، اظهار نگرانی می کند. ا و معتقد است در این باره باید فکرعاجل شود و تولید اندیشه دینی مناسب مقتضیات زمان ومکان، ازضرورتهای غیرقابل تاخیراست . وی می گوید که جوانان مهمترین سرمایه جامعه اند که اگر از دست بروند، هیچ چیز دیگری برای فردا باقی نمی ماند.
4- پس ازوی، رهبر کنونی انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای ، ضمن تشکر از سخنان حساب شد ه و دلسوزانه دکترشریعتی ، به نگرانی وی پیرامون ازدست رفتن جوانان درپی هجوم مکاتب فکری وارداتی اشاره وبه تفسیر راهکارهای درمان آن می پردازند. جالب است بدا نیم، ایشان آن روز در باب رویکرد جوانان به اندیشه های دینی برنکاتی انگشت می گذارند و امید وارانه به نسل جوان کشورمی نگرند که با آن چه امروز به عنوان رهبر یک حکومت توصیه می کنند ، منطبق است. بیانات سا ل 1355 وبیانات امروزایشان درباره لزوم اعتماد به جوانان این مرز و بوم ، نشانگر شناختی عمیق از این قشر است که باور دارد برای برون رفت آنان ازخود باختگی وبی هویتی، باید اتکا به نفس ملی را در آنها تقویت کرد . سخنان ایشان ضمن این که دغدغه هجوم افکارغیربومی وغیردینی به جوانان را باز می گوید، در عین حال به رویکرد جوانان بسیاری اشاره دارد که در آن سال ها به د ین و منابع دینی، متفکران دینی ، مراکز و اماکن د ینی رجوع دارند، به قرآن و نماز روی آورده اند و با اشتیاق و توجه در پی فراگیری معارف اسلامی اند .
آیت الله خامنه ای ، آن روز به عنوان یک روحانی و عالم متفکر دینی که در مبارزه و تبلیغ اسلام اجتماعی نیز پیشرو است،از این که د ر چند سال اخیر- منظورسال های قبل از انقلاب - نسل جوان چنین توجهی به معارف دینی پیدا کرده که یافته های مطالعاتی اش به دیگران و خود وی ، آ موزه های جدید وجدی می دهد، نسبت به آینده اظهار امیدواری می کنند . گرچه در همین حال معتقدند که باید به موضوع پیشنهادی دکتر شریعتی توسط اندیشمندان مسلمان جواب مناسب داده شود. جوابی که لزوما باید تولید اندیشه های نو،اما برگرفته از منابع اصیل دینی باشد.
5- نفرسوم ، دکتر فخرالدین حجازی است. فردی که در سالیان سیاه ا ستبدا د شاهنشاهی و نظام وابسته پهلوی برای احیای ا ند یشه دینی تلاش بسیاری کرد و یکی از سر پل های ارتباط و اتصال جوانان با اسلام انقلابی و اجتماعی بود. حجازی برنکته ای بسیار حساس و دقیق انگشت می گذارد که آن عنایت خاص به معنویت اسلامی است .اوپای می فشارد که معارف دینی بدون معنویت درونی خویش معنایش را از دست می دهد واز این که در برخی محافل و گروه ها، و افرادی در داخل و خارج کشور سعی دارند اصول و مبانی دین را از معنویت تخلیه وبه تمام آن جنبه مادی بدهند ، اظهار نگرانی می کند.
6- آخرین نفر این نشست ، متفکر بزرگ ، شهید آیت الله مرتضی مطهری است . وی با همان نکته سنجی ها و دقت نظرهای ویژه خویش ، ضمن این که برروزآمد بودن پاسخ به نیازها تاکید می کند، به نکاتی مانند "دشمن" و "رقیب" در بحثهای پیشین سایر سخن وران اشاره وبه کالبد شکافی آن بحث می پردازد. اوسپس بر یکی از اصلی ترین دغدغه های دوران زندگی عالمانه خویش انگشت می نهد ودر باره تفکر التقاطی هشدار می دهد.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 186 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 18 |
رفتار اجتماعی
انسان درون اجتماع زندگی میکند و لاجرم رفتارهایی که از او سر میزند، بخشی از آنها در ارتباط با تعاملات اجتماعی است و یا به نحوی از طرف عوامل اجتماعی تحت تاثیر قرار میگیرد. بطوری که رفتار یک فرد در تنهایی متفاوت از رفتاری خواهد بود که در مجمع از خود نشان میدهد. رفتار اجتماعی یعنی هر رفتار که متضمن کنش متقابل دو یا چند انسان باشد.
انسان به عنوان یک موجود اجتماعی از همان بدو تولد گرایشات اجتماعی از خود نشان میدهد. نیاز به کسب حمایت و امنیت انحراف مراقبین شاید اولین نشانههای نیازمندی فرد به عوامل بیرونی است. لبخند اجتماعی را که در حدود ماههای اول زندگی در نوزاد دیده میشود، به عنوان اولین ارتباطات او با محیط اجتماعی خویش میدانند. این لبخند در تمامی نوزادان دیده میشود که به نظر میرسد، کارکرد عمده آن جلب توجه اطرافیان و برقراری یک نوع ارتباط ساده با اجتماع است.
شروع زودرس چنین رفتارهایی حاکی از اهمیت روابط و رفتارهای اجتماعی برای فرد است. هر چند اینگونه رفتارها مختص انسان نبوده و در اغلب حیوانات نیز دیده میشود. نیاز به دوست داشته شدن ، نیاز به حمایت ، نیاز به کسب امنیت و نیاز به پیوند جویی از نیازهای اساسی انسان هستند که مازلو آنها را در سلسله مراتب نیازهای خود قرار داده است و به اهمیت آنها در خود شکوفایی فرد تاکید کرده است. روشن است در یک سوی این نیازها فرد و در سوی دیگر آن اجتماع قرار دارد. ارضاء این نیازها در ارتباط فرد با جامعه میسر خواهد بود.
رشد رفتار اجتماعی
ظهور و بروز رفتار اجتماعی شاید به همان ماههای اولیه زندگی نوزاد بر میگردد. زمانی که نوزاد لبخند اجتماعیاش را ظاهر میسازد و به این طریق هر چند به شیوهای ساده رابطه خود را با افراد خود برقرار میکند. تعامل نوزاد با محیط تداوم پیدا میکند. هر چند در آغاز افرادی که به عنوان اجتماع برای نوزاد شناخته میشوند، خیلی محدود بوده و اغلب شامل پدر و مادر و نزدیکان او میشود. اما بتدریج این روابط گستردهتر شده و به افراد بیشتری عمومیت پیدا میکند. بطوری که در سنین خاصی کم کم توجه فرد عمدتا معطوف به افرادی به غیر از افراد نزدیک خانواده او میشود.
در حدود ۴ - ۵ سالگی کودک توجه خاصی به همسالان خود پیدا میکند و علاقمند ارتباط بیشتری با آنهاست و شاید مدتهای زیاد علاقمند باشد وقت خود را با آنها بگذاراند. این روند نیز بتدریج گستردهتر میشود و در سالهای اولیه دبستان با علاقمندی بیشتری به برقراری روابط اجتماعی ظهور پیدا میکند. رفتارهای اجتماعی در این دوران عمدتا از طریق بازی با همسالان نمود پیدا می کند. کودک با برقراری تعاملات جدید با گروههای جدید همسالان رفتارهای جدید را میآموزد و در موارد زیادی آنها در رفتارهای اجتماعی خود منعکس میسازد.
در سن نوجوانی گرایش فرد به گروههای اجتماعی بیشتر و بیشتر میشود، بطوری که این دوران با این ویژگی اساسی مشخص میشود که فرد علاقه شدیدی به برقراری روابط اجتماعی از خود نشان میدهد. به عضویت گروههای مختلف در میآید و در تعامل با این گروهها رفتارهای اجتماعی خود را شکل میدهند. در سنین بعدی رفتارهای اجتماعی پختهتر شدهاند. فرد با انتخاب شغل ، ادامه تحصیل و انتخاب همسر رفتارهای گستردهتر اجتماعی پیدا میکند. نقش اجتماعی در این دوران مشخص شدهاند و فرد رفتاهای خود را بر اساس نقش خود در اجتماع و هویتی که بدست آورده تنظیم میکند.
انواع رفتار اجتماعی
رفتار اجتماعی را میتوان به دو نوع بسیار گستردهتر تقسیم بندی کرد: رفتار جامعه پسند و رفتار جامعه ستیز. رفتار جامعه پسند آن دسته از رفتارهایی را شامل میشود که مورد قبول جامعه بوده ، با قوانین و هنجارهای جامعه مطابقت دارد. این نوع از رفتارها سازنده و در جهت پیشبرد اهداف یک گروه یا اجتماع هستند. مثل نوعدوستی ، از سوی دیگر رفتار جامعه ستیز رفتارهایی منفی هستند که با قوانین و معیارهای جامعه مطابقت ندارند. مورد قبول افراد جامعه نیستند و اغلب پیامدهای منفی اجتماعی را برای فردی که مرتکب این رفتارها میشوند به همراه دارند.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 26 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 28 |
رفاهاقتصادى و معیشتى در جهان مهدویت
از برنامهها و اقدامهاى امام مهدى (ع)، پدید آوردن رفاه در کل جامعه بشرى است. در آن دوران طبق ترسیم آیات و احادیث، جامعه بشرى واحدى تشکیل مىگردد که مانند خانوادهاى زندگى مىکنند، و مساله ناهنجار جوامع پیشرفته و ابرقدرت، و جامعههاى در حال رشد، و جامعههاى عقبمانده و محروم از میان مىرود و بشریتبه طور کلى به رفاه اقتصادى و بىنیازى دست مىیابد، و همین چگونگى زمینه اساسى رشد و تعالى معنوى و فکرى انسان را میسازد.
طبق تحقیقات کارشناسان و متخصصان بخش عظیم و مهمى از مسائل عقبماندگى و وابستگى و کمبود مواد غذایى و معیشتى (اگر نگوییم تمام آن) به دو عامل بستگى دارد، و این هر دو عامل با هم در ارتباطاند:
نظام اقتصادى حاکم بر جهان.
نظام اقتصادى حاکم بر جهان»، یعنى نظام و سیستمى که قدرتهاى اقتصادى جهان در کشورهاى استعمارگر پدید آوردهاند، و هدف و آرمان آنها دستیابى به قدرت اقتصادى روزافزون و سلطه بر منابع ثروت جهان است. این قدرتهاى سلطهگر، با برنامهریزیهاى دقیق خود، مانع هرگونه استقلال، خودکفایى و رشد تولید و پیشرفت اقتصادى در کشورهاى عقب نگهداشته شدهاند. این قدرتها از راههاى گوناگون و شیوههاى تبلیغى و برنامهریزیهاى گسترده و عمیق، در سایه سلطه نظامى و سیاسى و فرهنگى، آزادى فکر و عمل را از آحاد مردم در جهان سوم مىگیرند، و روشها و شیوههایى در همه مسائل زندگى از جمله در تولید و مصرف و تکنولوژى و فرهنگ و راههاى معیشت، بر آنان تحمیل مىکنند که به سود سرمایهداران بزرگ و سلطه بیشتر جهان پیشرفته است. در سایه این سلب فکر و سلب شخصیت و سلب آزادى و آزادفکرى، پدیده عقبماندگى ویى و خودیابى و اعتماد به نفس مىمیرد، و وابستگى روز به روز در اعماق اجتماعات عقبمانده گسترش مىیابد. از این رو، صاحبنظران مسائل اقتصادى - اجتماعى مىگویند: کمک به کشورهاى عقبمانده تنها در این است که آنها را به خودشان واگذارند.
نظام سیاسى حاکم بر کشورها» نیز نوعا عامل و دستنشانده قدرتهاى جهانى هستند، و همواره به زیان ملتهاى خود گام برمىدارند، و براى سلب هرگونه فکر و اندیشه از مردم و نفى حس خودشناسى و خودیابى در مردم خویش مىکوشند، و جریانهاى فکرى و فنى فرمایشى را در میان ملتخویش نشر مىدهند، و با رسانهها و ابزارهاى تبلیغاتى هرگونه استقلال فرهنگى و اقتصادى را از جامعه سلب مىکنند، و تودهها را بردهوار به اسارت و پیروى کورکورانه این دو جریان مسلط و حاکم - یکى بیگانه و دیگرى خودى - نخستین موضوعى که صدمه مىبیند و یا بکلى نفى مىگردد، اصالت فکر و فرهنگ خودى و حس اعتماد به نفس و بازیابى و بازشناسایى نیروهاى نهفته در درون خود و جامعه خودى است.
در رستاخیز ظهور امام منجى (ع)، این بندها و دامها از سر راه برداشته مىشود، و عوامل سلطه بر فکر و فرهنگ و اقتصاد و سیاست جهان و کشورها نابود مىگردد، و انسانها آزاد مىشوند، و با هدایت آن امام به خود مىآیند و دیگر بار خویشتن خویش را بازمىیابند و بازمىشناسند و آزادانه فکر مىکنند، و راههاى تحمیلى و تبلیغى را از راه اصلى و درست جدا مىسازند. و این است آزادى و آزادگى واقعى، آزادیى که در سراسر دنیاى کنونى تنها واژه آن وجود دارد و از محتوا و مفهوم آن خبرى نیست.
در دنیایى که تقسیمبندى جهانى با معیارهاى ظالمانه صورت مىگیرد، و امتهاى ضعیف، به حال خود گذارده نمىشوند، و از راههاى مریى و نامریى در شبکههاى پیچیده نظامهاى سلطه و سرمایهدارى جهان گرفتار مىآیند، سخن از آزادى واقعى و آزادفکرى، بازى با کلمات است. و گفتگو بر سر استقلال اقتصادى و انتخاب شیوه و راه زندگى و معیشت و دستیابى به رفاه بیهوده است. زیرا در چنین شرایطى، بخشهاى عظیمى از بشریت مواد لازم زندگى را در اختیار ندارند و دچار کمبود و فقرند، و بخشهاى دیگر نیز طبق الگوها و معیارهایى که سرمایهداران و تولیدکنندگان بزرگ بر جامعه تحمیل مىکنند باید زندگى کنند، و از مواد و کالاها بهره گیرند، و خود قدرت اختیار و انتخاب ندارند.
از این رو در رستاخیز امام مهدى (ع)، انسان در آغوش آزادى به معناى واقعى کلمه مىآرامد، و در پرتو این آزادى همه بندها و زنجیرهایى را که بر پایش نهادهاند مىگسلد، ورا به دو بخش پیشرفته و عقبمانده تقسیم کردهاند از میان مىرود، و پدیده شوم فقر و نیاز نیز نفى مىگردد، و رفاه اقتصادى در پرتو چنین معیارهایى به جامعه و افراد داده مىشود. تردیدى نیست که بدترین و ناهنجارترین اسارت براى بشریت، فقر و نیاز روزانه به غذا، لباس، مسکن، دارو و دیگر لوازم زندگى است. این اسارت براى انسان لحظهاى آسایش و فراغتباقى نمىگذارد، و زمینههاى رشد و تکامل معنوى و مادى او را نابود مىسازد، و همواره انسان را در اندیشه سیر کردن شکم و پوشاندن بدن و دستیابى به سایبان و بهبودى از درد و بیمارى و... فرو مىبرد، و فرصتى باقى نمىگذارد تابه مفاهیم بالا و برتر زندگى بیندیشد، و پایگاه انسانى خود را درک کند، و از عروج و تکامل نوع انسان سخن بگوید.
در دوران رفاه اقتصادى و رفع همه نیازها، آدمى از این بردگى و اسارت هستىسوز رهایى مىیابد، و از بند مشکلات آن آزاد مىگردد، و به مسائل متعالى و برتر و تکامل و رشد و صعود مىاندیشد و در آن راستا گام برمىدارد.
احادیثبسیارى درباره رفاه اقتصادى دوران ظهور وجود دارد و شاید از جمله مسائلى باشد که بیشترین تاکید بر آن شده است. و این اهمیت موضوع و نقش آن را در ساختن جامعه سالم قرآنى مىرساند، و شاید پس از اصل عدالت دومین موضوعى باشد که در آن دوران در جامعهها پدید مىآید. و این هر دو با یکدیگر پیوندى ناگسستنى دارند، زیرا که اجراى دقیق عدالتبراى از میان بردن روابط ظالمانه و غاصبانه آکل و ماکولى است تا اقویا حق ضعیفان را نخورند و آنان را محروم نسازند. بنابراین، رفاه اقتصادى براى همه، با اجراى اصل عدالت اجتماعى و برپایى قسط قرآنى امکانپذیر است، بلکه رفاه و بىنیازى از میوههاى درخت تناور عدل است، و امام با تحقق بخشیدن به اصول دادگرى و عدالت اجتماعى، همگان را به زندگیى درست و سامانیافته مىرساند.
امام صادق (ع:
...انالناس یستغنون اذا عدل بینهم...
- ... مردمان بىنیاز مىگردند آنگاه که عدالت میانشان حاکم باشد...
نالله لم یترک شیئا من صنوفالاموال الا و قد قسمه، واعطى کل ذى حق حقه، الخاصة والعامة والفقراء والمساکین، و کل صنف من صنوفالناس... فقال: لو عدل فىالناس لاستتغنوا...
- خداوند همه ثروتها را (از همه منابع درآمد) میان مردم تقسیم کرده است، و به هر کس حقش را داده است: کارگزاران و توده مردم و بینوایان و تهیدستان و هر گروهى از گروههاى مردم. سپس امام گفت: اگر عدالت اجتماعى برقرار شده بود همه مردم بىنیاز شده بودند...
بنابراین در سایه عدالت است که به رفاه اقتصادى و بىنیازى مادى مىتوان دستیافت.
همچنین از نظر تعالیم اسلامى، حاکمیت اگر درست و اسلامى باشد و برنامهها و مجریانى قرآنى و اسلامى به کار گمارده شوند، محرومیت و نیازمندى در جامعه باقى نمىماند، زیرا که اصول عدل و حق اجرا مىگردد، و در پرتو آن اجراى اصول، همه مردم به رفاه و بىنیازى مىرسند.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 68 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 45 |
فهرست
تعریف بلوغ و نوجوانی
دگرگونی های رشد نوجوانی
تعبیراجتماعی نوجوانی و رشد آن
مکان های رشداجتماعی نوجوان
رشد اجتماعی نوجوان ازدیدگاه جامعه شناسی
اجتماعی نوجوان و گسترش مناسبات اجتماعی
روابط اجتماعی نوجوان در مسیر تحول رشد اجتماعی
رفتارهاِِی مرضی اجتماعی نوجوان
رفتار اجتماعی نوجوان و نقش فرهنگ دراین دوره
هدایت اجتماعی و مقابله با تهاجم فرهنگی درنوجوان
عوامل اجتماعی مؤثر در تکوین شخصیت اجتماعی نوجوان
قرآن و تربیت شخصیت اجتماعی انسان
اهمیت توجه به نیازهای نوجوانی
نیازهای زیستی دوره نوجوانی
نیازهای عاطفی مرحله نوجوانی
نیازهای اجتماعی نوجوان
اهمیت خانواده در دوران نوجوانی
اهمیت توجه به نیازهای نوجوانی
نگاهی بر شخصیت نوجوانان در این رده سنی
ویژه های دوره نوجوانی
حس استقلال طلبی در نوجوانی
خلاصه ای از موانع رشد یک فرد در جامعه
هویت یابی و بحران هویت نوجوانان
رشد هویت
هویت یابی زودرس
سردرگمی درهویت یابی
پراکندگی هویت
تسلیم طلبی
وقفه
پیشرفت هویت
عوامل موثر برشکل گیری هویت
شخصیت
ترتیب تولد وفاصله سنی فرزندان در خانواده
عوامل اجتماعی و فرهنگی
نقش والدین در هویت یابی فرزندان
مشکلات ناشی ازناتوانی درهویت یابی
زیر بنای شخصیت
اصل پرهیز از تحمیل کردن
اصل پذیرش و احترام
اصل پرهیز از مقایسه کردن
اصل توجه به کسب هویت نوجوان
منابع و ماخذ
تعریف بلوغ و نوجوانی:
منظور از بلوغ یا نوجوانی رشد درکلیه جنبه ها اعم از فیزیکی- عقلی و اجتماعی است به همین جهت این واژه نسبت به واژه های بلوغ جنسی که مفهوم بسته تری دارد وسیع تر است . نوجوانی دوره ای است است حد فاصل میان کودکی و بزرگسالی و بسته به افراد و جوامع گوناگون و متغیر است شروع آن با بلوغ جنسی است . طول مدت نوجوانی در جوامع گوناگون متفاوت است از دوازده تا هجده الی بیست و یک سالگی طول می کشد برخی بلوغ را از واژه (crise) و به معنی بحران مشتق کرده اند و تغییرات قاطعی است که درجریان یک تحول پیش می آید و دارای ویژگی ها و شرایط زیر است :
1. تغیرات ناگهانی و مهم در ارگانسیم- ذوق و علایق- نگرش و احساس و داوری ارتباط با دیگران.
2. بروز مشکلات جدی که موجب عدم سازگاری نوجوان با محیط می شود.
نوجوانی مثل یک طوفان است و ژانژاک روسو آن را به یک انقلاب زایش دوباره تعبیرمی کند.در نوجوانی تغییرات شامل رشد طولی و وزنی- پیدایش صفات ثانویه جنسی- رشد غده های جنسی و توانایی تولید مثل است.
دگرگونی های رشد نوجوانی:
_بلوغ جنسی: بلوغ جنسی با پیدایش صفات ثانویه جنسی همراه است که تا پیش از آن وجود نداشته است و طی سه مرحله می باشد :
1. مرحله بیش از بلوغ که در هر دو جنس به وسیله صفاتی مانند: ازیاد سرعت رشد- آغاز پیدایش صفات جنسی یعنی رشد پستانها- رشد غدد تناسلی- روئیدن مو در اعضای تناسلی و زیر بغل آشکارمی باشد
2. مرحله بلوغ که طی آن سرعت رشد کمتر می شود و صفات جنسی رشد خود را ادامه می دهد
3. مرحله پس از بلوغ که کمال رشد جنسی است و طی آن اعضای تناسلی به رشد خود ادامه می دهد
_تاثیر تغییرات بلوغ جنسی بر شخصیت نوجوان:
از نقطه نظر روانی رشد شخصیت نوجوان در سه زمینه اصلی می باشد:
1. رشد وبیداری علایق و احساسات جنسی
2. رشد سریع قوای عقلانی
3. ازدیاد دانش و پیدایش شکل های جدید فعالیت
بیش از هر چیز میبایست نوع مقیاسی را که برای تعیین تاثیر نمودهای بلوغ جنسی در روانشاسی نوجوان به کار می رود مشخص ساخت که یکی از آسان ترین این مقیاس ها سن تقویمی است. به طور کلی می توان گفت تغییرات فیزیولوژیک و جسمانی خبر ار آغاز بلوغ می گردد و ورود نوجوان به اجتماع و پذیرش مسئولیت اجتماعی نیز نشان دهنده حد نهایی و پایان است. در میان این دو حد یک دگرگونی ژرف در شخصیت به وجود می آید که هم در رابطه شخص با خودش و هم در رابطه او با دیگری باز تاب میابدتعبیراجتماعی نوجوانی و رشد آن:دوران بلوغ به علت های درونی مانند تغییرات هورمونی و یا تغییرات ناشی از فشارهای غریزی نسبت داده نمی شود بلکه تاکید بر علت بیرونی و محیطی است. در عامل اجتماعی دو جهت یا دو سو را می توان ازیکدیگر تمیز داد. یکی بر تعامل های میان افراد نظر دارد و تاثیر آنان را از لحاظ رفتار و شخصیت نوجوان بررسی می کند و دیگر به ساخت جامعه و فرهنگ می نگرد که به شیوه تاثیر گذاری جامعه برای تغییر موقعیت غیر مسئول کودک به موقعیت مسئول و مستقل بزرگسال توجه دارد.
عوامل اجتماعی تعامل میان افراد:
تعبیر نوجوانی ازاین دیدگاه بر دو بعد اساسی تاکید دارد. بعد اول تجزیه و تحلیل نوجوانی اززاویه تندیس و نقش است. از این زاویه نوجوان که آنان را نه کودک و نه بزرگسال می پندارند باید با موقعیت های اجتماعی دست و پنجه نرم کند- بعد دیگر بیشتر از زاویه تحولی و تکوینی است و تاکید آن به عنوان یک عامل رشد می باشد که در قالب مکان ها و محیط هایی است که اجتماعی شدن درآن ها صورت می پذیرد. به طور کلی می توان افراد را بر حسب این که پدر- پسر- زن- مرد- دانشجو وغیره باشند در طبقاتی قرار داد که هر یک نقش هایی دارند که می توان از آن ها در موقعیت های خاص اجتماعی رفتار های خاصی را توقع داشت. دو نوع تغییر در نقش ها و انتظاراتی را که از این رفتار می توان داشت عبارتند از: تغییراتی که در داخل خود نقش ها به وقوع می پیوندد مثلا از دانش آموز نوجوان انتظار می رود دارای استقلال فکری بیشتر در کار و تحصیل باشد تغییر دوم اینکه نوجوان در برابر لزوم سازگار شدن با نقش های جدیدی مانند نقش شغلی قرار می گیرد. تغییرات در نقش ها و رفتارهایی که مورد انتظار است چه به صورت کلی و چه به صورت جزئی می توانند مشکلات روانی برای فرد ایجاد کنند.
این مشکلات عبارتند از:
مشکل اول: تعارضات است که در نقش ها و رفتارهایی که انتظارات به وجود می آید یعنی نوجوان باید بر اساس موقعیت های اجتماعی نقش های متعارفی را بازی کند و رفتارهای متناقضی داشته باشد و مسلما نوجوان نمی تواند از این تعارضات صددرصد در امان باشد.
مشکل دوم: در داخل خود یک نقش یا رفتار مورد انتظار نیز تعارض می تواند به وجود آید مثلا در برخی از زمینه ها نوجوان درپی استقلال بیشتر است در عین حال در برخی از موارد هنوز وابسته به خانواده است.
مشکل سوم:هنگامی است که نوجوان مجبوراست که درنفش های ایفایی رفتار نماید که نه مطابق ذوق سلیقه اوست ونه انگیزه ای برای پرداختن به آن دارد مثلا: بسیاری ازشرکت کنندگان درکنکورکه تنهاهدف آن ها پذیرفته شدن در آزمون می باشد و پس از آن در می یابند که رشته تحصیلی آنان چقدر از خواسته های آن ها فاصله دارد و یا به عنوان مثال دیگر اینکه یک نوجوان توسط خانواده به فعالیتی وادار می شود که هیچ گونه انگیزه و شوقی به ایفای آن نقش ندارد.
مکان های رشداجتماعی نوجوان:پدیده اجتماعی شدن از سه جنبه رشد اجتماعی ناشی می شود:
ارتباط های بین فردی قراردادها و هنجارهایی که جنبه ایدولوژیکی دارند فعالیت ها یا رفتارهایی اجتماعی شده که شامل رفتارهای اجتماعی و فعالیت های شغلی هستند این موارد در محیط خانوادگی و مدرسه و گروهای هم سن تحقق می یابد.
به طور کلی می توان از دو محیط عمده جهت رشد اجتماعی نوجوان یاد کرد:
1.محیط خانواده والدین و نوجوان
2.گروههای هم سن و محیط مدرسه
_محیط خانواده:
طی یک پژوهش توصیف سه گونه نفوذ والدین مشخص شده است:
یک نفوذ- نفوذ مستبدانه والدین است که درآن والدین به جای نوجوان تصمیم می گیرند و اومجبوراست مطابق با اوامر والدین عمل نماید.
دوم نفوذ والدین که به صورت دموکراتیک و آزاد منشانه روی نوجوان تاثیر دارد که درآن نوجوان در تصمیم گیری و اعاده روش با والدین مشارکت دارد ولی حرف آخر را والدین می زنند.
سوم نفوذ مجاز یعنی کنترل خود مختارانه نوجوان که خود نوجوان تصمیم می گیرد و خود عمل می کند.
درنتیجه گیری ازاین سه نوع برخورد چنین آمده است که فراوانی اعتماد به نفس نزد دختران و پسران در خانواده هایی که به صورت آزاد منشانه و دموکراتیک برخورد می کنند بیشتراست اما این فراوانی نزد خانواده های مجاز کمتر است ولی به طور کلی با توجه به تفاوت های بین نوجوانان و مراحل رشد اجتماعی آنان باید به این نکته توجه داشت که هر رفتاراز سوی والدین باید با توجه به واکنش ها و بازتاب های نوجوان سنجیده شود تا بتوان ازآن نتایج مطلوبی گرفت بنابراین چنین به نظر می رسد که وجود برخی قوانین و مقررات نه تنها لزوم دارند بلکه مثبت نیز می باشند اما باید دانست زمانی این محدودیت ها تاثیر مثبت دارند که او بتواند آزادانه نظر دهد و انتقاد کند.
_گروههای هم سن و محیط مدرسه:
در این قسمت می توان جنبه تکوینی محیط آموزش و محیطی که متشکل از هم سن ها و هم کلاسی ها است را به عنوان یک محیط رشد در نظر گرفت.
طی یک تحقیق گروههایی از دانش آموزانی که ازهوش طبیعی با لاتر از حد طبیعی اما در خانواده ها و محیط های فقیر زندگی می کردند انتخاب کرده و دریک محیط با دانش آموزانی از خانواده های با فرهنگ رشت یافته تر و مرفه بودند قرار دادند
پس ازمدتی این مقایسه نشان داد که دانش آموزان مورد بررسی هم از جهت وضع تحصیل و هم از جهت نظام ارزشی تغییر یافته اند و برداشت های آنان از مسائل مختلف نیز دگزگون شده بود و به تعبیری شخصیت آن ها نیزدچار نوعی دگرگونی شدن را نشان می داد. در مجموع می توان گفت که رشد اجتماعی دوران نوجوانی
تنها نمی تواند ناشی از یک تحول فردی باشد بلکه تاثیر پذیری آن ها ازتعامل های اجتماعی تردید ناپذیراست.
رشد اجتماعی نوجوان ازدیدگاه جامعه شناسی:
در گذشته طول دوره نوجوانی کوتاه تر بوده است اما در قرن معاصر با پیچیده تر شدن ساختار جوامع این گرایش رو به طولانی ترشدن می باشد. براساس یک بررسی مشخص شد انواع شکل های نوجوانی در جوامع مختلف متاثر از ساختارهای آن جوامع می باشد. می توان به چهار نوع نوجوانی اشاره کرد:
بدوی- انتقالی- نوجوانی ساده- نوجوانی طولانی
هر یک از شکل های فوق متاثر از برخوردها و دیدگاه ها و نحوه رفتار اعضای آن جامعه با نوجوان و نوجوان با آن جامعه را دارد.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 43 |
فصل اول : فقر وبیکاری
ازجمله آثار فقر درکشورهای جهان سوم ، بیکاری است ؛ بگونه ای که شدت عقب ماندگی کشور را می توان رادرصد بیکاران آن تخمین زد. طبق برآورد سال 1976 کنفرانس بین المللی کار، حدود 283 میلیون بیکار در کشورهای جهان سوم وجود دارد. در بسیاری ازاین کشورها تعداد کسانی که وارد بازار کار می شوند به طورمعمول دوبرابررشد مشاغل است ، ازباب نمونه بیکاری شهری درالجزایز درسال 1966 حدود 26% ، درمراکش این رقم درسال 1963 ، 20% ودرجاماییکا درسال 1960، 19% بود. درسالهای بعداز 1970 رقم بیکاری درکشور فیلیپین به 30% رسد، وگوره زیادی از کارگران دراین کشور ، دارای دستمزدی می باشند که نیازهای ضروری آنهارا کفایت نمی کند.
درسال 1966 رقم بیکاران هند 2 میلیونو600 هزار نفر بود. این رقم درسال 1976 به 9میلیون و600 هزارنفر رسید. تعداد بیکاران کشورهای آمریکای لاتین از 5/2 میلیون نفردرسال 1950 به 8/8 میلیون نفر درسال 1965 رسید. سازمان بین المللی کاربرآورد کرده است که درسال 1970 حدود 25% کل نیروی کارممالک عقب مانده ، بیکارویا دارای اشتغال ناقص بوده اند. درسال 1980 این رقم به 5/29% رسید برطبق پیش بینیهای این سازمان بین سالهای 1970 تا 2000 نیروی کاراین ممالک 91% فزونی می یابد.
آمارهای سازمان بین المللی کار حاکی ازاین است که در سال 1977، درجوامع غیر سوسیالیست جهان سوم ، حدود 331 میلیون نفر بیکار یا بیکار پنهان وجود داشته است که 40 میلیون ازاین تعداد کاملاً بیکار بوده واغلب درشهرا زندگی می کرده اند.
حدود 300 میلیون نفر ازنیروی کاریک میلیارد نفری کشورهای جهان سوم، تقریباً 100 روز ازسال رابیکارند ؛ یعنی این که دراین کشورها 30 میلیارد روز کارسالانه به هدرمی رود. نیروی کار بهدر رفته درچین هرساله حدود 8/14 میلیارد روز تخمین زده می شود.
طبق گزارشات بعضی از محققان از 21 کمون درچین درسال 1952 در 2 کمون ، کارگران بطور متوسط 50 روزدرسال بیکاربودند، در8 کمون این رقم بین 50 تا 100 روزودر7 کمون بین 100 تا 200روز بود. تنها در 4 کمون کاگران بیش از 200 روز درسال اشتغال داشته اند.
تحقیقات نشان داده است که حدود 25تا 30 درصد جمعیت روستایی درکشورهای جهان سوم اضافی هستند ، وخروج آنهاازروستا صدمه ای به بخش کشاورزی نمی زند. درهند کشاورزان حدود 218 روز ازسال کار دارند که درنواحی جنوبی این رقم به 180 روزکاهش می یابد. در فیلیپین ، یک مشاورز 6ماه ازسال رابیکاراست ودربرمه کارگران کشاورزبدون زمین تنها می توانند 5 ماه ازسال راکارکنند. درجاوه متوسط روزهای کاربه 92 روز درسال می رسد.درکوبا طبق آمارسال 1945 نیمی از کارگران کشاورز تنها120 روز درسال کارداشتند. طبق تحقیقات درسال 1963 کشاورزان مصری 160 روز ازسال رابه کار اشتغال داشتند وهرکشاورز می توانست 5برابر زمینی راکه مورد استفاده اش قرار می گرفت ، کشت نماید. همه آمارهای ارائه شده درباره کشورهای مختلف توسعه نیافته بیانگر این حقیقت است که بیکاری رابطه مستقیمی بافقر دارد.
عوامل بیکاری درکشورهای توسعه نیافته
1- رشد جمعیت ونیروی کار: دربیشتر کشورهای جهان سوم نیروی کاررشد فزایند های دارد وسبب بالارفتن نرخ بیکاری دراین کشورها می شود. پیش بینی می گردد ازسال 1957 تا سال 2000 نیروی کار آسیا 60% درصد، آمریکای لاتین 104% وآفریقا 85% ، افزایش یابد وکل نیروی کاردراین جوامع به رقم ا میلیارد و907 میلیون نفر برسد. باتوجه به این رقم باید تاپایان این قرن بیش ازیک میلیارد شغل ایجاد شود، تابتواند جوابگوی این نیروی کارباشد تنها درهند ایجاد 8 میلیون شغل لازم است تا بتواند بیکاران فعلی وآنها تا سال 2000 وارد بازارکارمی شوند ، جذب نماید.
2- عدم رشد صنعتی وکمبود سرمایه :
کشورهای جهان سوم به علت فقدان سرمایه از رشد صنعتی لازم برخوردارنیستند. اجرای طرحهای زیربنایی همچون ساخت جاده ، سد، نیروگاههای برق ، کارخانه های گوناگون مواد اولیه ، درآنها به کندی پیش می رود. صنایع پتروشیمی وسایر صنایع گسترش لازم را نیافته اند. این امورکه همه از پیامدهای فقر وکموبد سرمایه است ، سبب می شود که اشتغال ، هماهنگ بارشد جمعیت پیش نرود ، وبیکاری افزایش یابد. ازطرفی اجرای طرحهای بهداشتی واقدامات اساسی برای کنمترل موالید وتنظیم خانواده ، براثر عوامل زیادی ازجمله فقر وکمبود بودجه لازم ، به طورجدی مورد توجه قرار نمی گیرد؛ وازاین رو جلوگیری ازافزایش درصد بیکاران ناکام می ماند.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
دگرگونی اجتماعی
دگرگونی اجتماعی از مسائلی است که همواره ذهن دانشمندان را به خود جلب کرده است و هر کدام به فراخور وسع علمی خویش در این باره اظهار نظر کرده و علل و عوامل آن را با توجه به دیدگاه خود شرح و بسط دادهاند.
در این پژوهش با استفاده از سخنان بزرگانی همانند استاد مطهری، (به عنوان عالمی روشن اندیش که نسبت به جایگاه مسأله واقف بوده است) به بحث وبررسی درباره این موضوع خواهیم پرداخت و نیز نظریههایی را که در این باره مطرح شده است نقد و ارزیابی میکنیم. در پایان نظر خود را طرح کرده و به تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت.
این که چه علل و عواملی باعث دگرگونیهای اجتماعی است، سؤال اصلی و محوری این نوشتار را تشکیل میدهد و با توجه به بضاعت علمی و منابع موجود به آن پاسخ داده خواهد شد.
فرضیهای که در صدد بررسی آن هستیم این است که محتوای باطنی انسان (اندیشه، عقیده و ایدئولوژی) بویژه فطرت کمال جویی و تجدد خواهی انسان علت اکثر دگرگونیهای اجتماعی است. این فرضیه با توجه به این اصل بررسی میشود که فرد و جامعه هر دو اصیلاند. و به تعبیری دیگر این انسان است که اصالت دارد، به عنوان یک موجود با شعور، آگاه، دینخواه و عقلگرا با فطرتی که طالب کمال و تعالی است.
مفاهیم اصلی و کلیدی
انتظار: در لغت یعنی چشم به راه داشتن، چشم داشتن، انتظار داشتن (1) و در اصطلاح، دیده دوختن به راه تحقق امری است که منتظر را به حالت انتظار واداشته است و هرچه آن امر در نظر او مهمتر باشد، برای تحقق آن کوشش و جدیت بیشتری ـ خواه ناخواه ـخواهد کرد (2).
تحول یا دگرگونی: به معنای تغییر و تبدیل چیزی است به چیز دیگر.
دگرگونی و تغییر اجتماعی: این واژه کلی و مبهم، معمولا به معنی تغییر در فرایندهای اجتماعی یا ساختار جامعه به ویژه در بحث گذر از جوامع سنتی به جوامع صنعتی و جدید مطرح میشود. دگرگونی اجتماعی ممکن است مثبت یا منفی، پیشرو یا واپسگرا، قهری یا دستوری، کند یا سریع، جزیی یا کلی، سطحی یا عمیق و موقت یا دائمی باشد. دگرگونی اجتماعی فرایند پیچیدهای است که عوامل متعددی نظیر اختراع، تراوشات ناشی از فرهنگها یا اشاعه ویژگیهای از جوامع دیگر، افزایش یا کاهش جمعیت، تکنولوژی، شخصیتهای بزرگ، جنبشهای اجتماعی، آموزش و پرورش و بیسازمانی اجتماعی و … در آن دخالت دارند. عادت، ترس از گسسته شدن رشته تداوم، سنت گرایی، صاحبان منافع و مقاومت ایدئولوژیک نیز از عوامل عمده ایستادگی در برابر تغییرات اجتماعی است.(3)
علل و عوامل دگرگونی اجتماعی
دانشمندان بر این مسأله که عامل اصلی تحولات و دگرگونی اجتماعی چیست، اتفاق نظر ندارند و هر یک عاملی را مؤثر و دخیل میدانند. گروهی عوامل مادی را منشأ اثر دانسته، عدهای شرایط جغرافیایی و خون و نژاد را عامل تحول میدانند، برخی فرهنگ و عقیده و ایدئولوژی و به طور کلی محتوای باطنی انسان را مهمترین عامل میدانند و گروهی از نقش شخصیتها و نوابغ و قهرمانان سخن به میان آورده و آن را یگانه عامل دگرگونی میدانند. در زیر، نظریههای گوناگون در این باره مطرح و مورد نقد و بررسی قرار میگیرد.
1ـ خون و نژاد
طبق این نظریه، عامل اساسی پیش برنده تاریخ، نژادها هستند، زیرا بعضی نژادها و خونها استعداد فرهنگ آفرینی و تمدن گستری دارند و برخی دیگر خیر، بعضی میتوانند علم و صنعت و اخلاق تولید کنند و گروهی صرفا مصرفکنندهاند.
ارسطو، برخی نژادها را مستحق برده داشتن و بعضی دیگر را مستحق برده شدن میدانست. طرفدار این نظریه کنت گوبینو، فیلسوف معروف فرانسوی است. این نظریه به گوبینیزم نیز مشهور است. (4)
این که معتقد شویم تنها یک نژاد است که تحول و تطور تاریخ به دستش صورت میگیرد، یا این که همه انسانها در آن دخیلاند، مشکلی را حل نمیکنند، زیرا معلوم نیست چرا زندگی انسان یا نژادی از انسان متحول و متطور است و زندگی حیوان چنین نیست. این که یک نژاد باشد یا همه نژادها، راز تحرک تاریخ را نمیگشاید. البته شاید نتوانیم تفاوت نژادها را به طور کلی انکار کنیم. چرا که ممکن است در عین این که همه استعداد دارند، برخی نژادها دارای استعداد بیشتری باشند.(5)
2ـ شرایط اقلیمی و جغرافیایی
بر اساس این نظریه، عامل سازنده تمدن و به وجود آورنده فرهنگ و تولید کننده صنعت، محیط و شرایط اقلیمی و جغرافیایی است. در مناطق معتدل، مزاجهای معتدل و مغزهای نیرومند ومتفکر به وجود میآید. علاوه بر این، شرایط اقلیمی و محیط جغرافیایی و منطقهای بر روی نژادها تأثیر میگذارد و استعدادهای خاص ایجاد میکند و درنهایت عامل پیش برنده تاریخ میشوند. (منتسکیو) دانشمند جامعه شناس فرانسوی طرفدار این نظریه است.(6)
بنابراین موقعیتهای جغرافیایی خاص در رشد عقلی و فکری و ذوقی و جسمی انسانها مؤثرند. همچنین تاریخ تنها در میان انسانهای برخی اقلیمها و منطقهها تحرک دارد، و در محیطها و منطقههای دیگر، ثابت و یک نواخت و شبیه سرگذشت حیوان است. اما پرسش اصلی به قوت خود باقی است که مثلا چرا زنبور عسل یا سایر جانداران که در همان مناطق جغرافیای زیست میکنند فاقد تحرکاند. در واقع عامل اصلی اختلاف میان آدمی و حیوان، که یکی ثابت میماند و دیگری به طور دائم از مرحلهای به مرحله دیگر انتقال مییابد، چیست؟ نتیجه این که این عامل نیز آنچنان که باید، استحکام ندارد.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 21 |
پژوهشی در باب دگرگونیهای اجتماعی و مسأله انتظار
دگرگونی اجتماعی از مسائلی است که همواره ذهن دانشمندان را به خود جلب کرده است و هر کدام به فراخور وسع علمی خویش در این باره اظهار نظر کرده و علل و عوامل آن را با توجه به دیدگاه خود شرح و بسط دادهاند.
در این پژوهش با استفاده از سخنان بزرگانی همانند استاد مطهری، (به عنوان عالمی روشن اندیش که نسبت به جایگاه مسأله واقف بوده است) به بحث وبررسی درباره این موضوع خواهیم پرداخت و نیز نظریههایی را که در این باره مطرح شده است نقد و ارزیابی میکنیم. در پایان نظر خود را طرح کرده و به تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت.
این که چه علل و عواملی باعث دگرگونیهای اجتماعی است، سؤال اصلی و محوری این نوشتار را تشکیل میدهد و با توجه به بضاعت علمی و منابع موجود به آن پاسخ داده خواهد شد.
فرضیهای که در صدد بررسی آن هستیم این است که محتوای باطنی انسان (اندیشه، عقیده و ایدئولوژی) بویژه فطرت کمال جویی و تجدد خواهی انسان علت اکثر دگرگونیهای اجتماعی است. این فرضیه با توجه به این اصل بررسی میشود که فرد و جامعه هر دو اصیلاند. و به تعبیری دیگر این انسان است که اصالت دارد، به عنوان یک موجود با شعور، آگاه، دینخواه و عقلگرا با فطرتی که طالب کمال و تعالی است.
انتظار: در لغت یعنی چشم به راه داشتن، چشم داشتن، انتظار داشتن (1) و در اصطلاح، دیده دوختن به راه تحقق امری است که منتظر را به حالت انتظار واداشته است و هرچه آن امر در نظر او مهمتر باشد، برای تحقق آن کوشش و جدیت بیشتری ـ خواه ناخواه ـخواهد کرد (2).
تحول یا دگرگونی: به معنای تغییر و تبدیل چیزی است به چیز دیگر.
دگرگونی و تغییر اجتماعی: این واژه کلی و مبهم، معمولا به معنی تغییر در فرایندهای اجتماعی یا ساختار جامعه به ویژه در بحث گذر از جوامع سنتی به جوامع صنعتی و جدید مطرح میشود. دگرگونی اجتماعی ممکن است مثبت یا منفی، پیشرو یا واپسگرا، قهری یا دستوری، کند یا سریع، جزیی یا کلی، سطحی یا عمیق و موقت یا دائمی باشد. دگرگونی اجتماعی فرایند پیچیدهای است که عوامل متعددی نظیر اختراع، تراوشات ناشی از فرهنگها یا اشاعه ویژگیهای از جوامع دیگر، افزایش یا کاهش جمعیت، تکنولوژی، شخصیتهای بزرگ، جنبشهای اجتماعی، آموزش و پرورش و بیسازمانی اجتماعی و … در آن دخالت دارند. عادت، ترس از گسسته شدن رشته تداوم، سنت گرایی، صاحبان منافع و مقاومت ایدئولوژیک نیز از عوامل عمده ایستادگی در برابر تغییرات اجتماعی است.(3)
دانشمندان بر این مسأله که عامل اصلی تحولات و دگرگونی اجتماعی چیست، اتفاق نظر ندارند و هر یک عاملی را مؤثر و دخیل میدانند. گروهی عوامل مادی را منشأ اثر دانسته، عدهای شرایط جغرافیایی و خون و نژاد را عامل تحول میدانند، برخی فرهنگ و عقیده و ایدئولوژی و به طور کلی محتوای باطنی انسان را مهمترین عامل میدانند و گروهی از نقش شخصیتها و نوابغ و قهرمانان سخن به میان آورده و آن را یگانه عامل دگرگونی میدانند. در زیر، نظریههای گوناگون در این باره مطرح و مورد نقد و بررسی قرار میگیرد:
1ـ خون و نژاد
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 8 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 1 |
درباره مارکسیسم و آزادی
اندیشه - در سالروز مرگ " کارل مارکس "، حسن مرتضوی مترجم کتاب «مارکسیسم و آزادی» درباره ترجمه این اثر می گوید.
"حسن مرتضوی" در گفت و گو با خبرآنلاین درباره کتاب گفت : " نویسنده در بخش اول کتاب، به رابطه ی انقلاب فرانسه و فلسفه ی هگل می پردازد و قرائت خود را از هگل ارائه می دهد. از نظر او دیالکنیک هگل چشم اندازی است از یک آینده ی انسان باور. این بخش با بررسی شورش های کارگران در آغاز قرن نوزدهم و ارتقا آن در شورش های کارگران شهر سیلزی در 1844 و ارتباط آن با پایان اقتصاد سیاسی کلاسیک ادامه می یابد و سرانجام با توضیحی پیرامون انسان باوری مارکس در نوشته های اولیه ی اقتصادی- فلسفی پایان می گیرد. بررسی زایش فلسفه ی انسان باور مارکس در رابطه با سه چالش فلسفه ی هگل، اقتصاد سیاسی اسمیت و ریکاردو و سوسیالیسم خرده بورژوایی و تخیلی وظیفه ی این بخش از "مارکسیسم و آزادی" است."
وی در ادامه افزود...
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 22 |
علت اصلی تمامی جرمها و تبهکاریهای اجتماعی را باید در شیوه رفتار انسان و اجتماع و تاثیر متقابل انسان و اجتماع دانست.
نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی از قبیل: فقر ، تورم، گرانی، بیکاری، فقدان امنیت مالی و حقوقی و دیگر عواملی که سبب «محرومیت» میشوند، زمینه مناسبی برای پرورش آنواع آسیبهای اجتماعی چون: خودکشی، سرقت، اعتیاد به مواد مخدر ، خشونت و انواع آن، طلاق، تکدی گری و غیره را در بطن جامعه فراهم میکند که در این میان میتوان به یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی یعنی خشونت علیه کودکان اشاره کرد که خود نتیجه ناخواسته پدیده هایی چون فقر مالی و معنوی، رشد جمعیت و بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی دیگر که سبب بوجود آمدن انواع حالتهای روانی و عصبی در فرد میشود میباشد.
کودک آزاری پدیده ای ست که طی آن میلیونها کودک مظلوم قربانی طمع و سوء استفاده دیگران میشوند که مشتمل بر خشونت علیه کودکان، تجاوز جنسی به کودکان، و آثار سوء آن بر کودک چون فحشاء و بزهکاری کودکان میباشد. در این موارد باید گفت که کودک قربانی رفتار غلط بزرگسالان میگردد. نگاهی گذرا به آمار دهشتناک مهر تاییدی در این زمینه است. برای مثال:
1. قرار بازداشت موقت برای پدر و نامادری به اتهام قتل دختر بچه 3 ساله در تهران:» رئیس یکی از شعبات دادسرای امور جنایی تهران برای پدر شکنجه گر قرار بازداشت موقت صادر کرده…..پدر سالومه در پاسخ به سؤال قاضی مبنی بر اینکه چه اتفاقی برای فرزندش افتاده بود ،گفت:شب قبل حدود ساعت 2 نیمه شب کار خطایی انجام داد و من هم او را تنبیه کردمو برای اینکه کار خطای خود را فراموش نکند او را کتک زدم و صبح متوجه شدم که او مرده است.!!!» (هلال.15/11/1382 .ش168).
2. خبرگزاری دانشجویان ایران تصاویری دلخراش از کودکی نه ساله به نام امید را به چاپ رسانده که آنگونه که این خبرگزاری گزارش داده، چنان به دست مادرش مورد ضرب و شتم قرار گرفته که به مرگ مغزی دچار گشته و امید چندانی به زنده ماندنش نیست. این خبرگزاری همچنین از آمار انجمن حمایت از کودکان خبر داد که بنابر آن ظرف یک سال گذشته ،تنها در سطح شهر تهران ،صد و شصت مورد کودک آزاری «حاد» و نیازمند پیگیری رخ داده که بیش از هفتاد درصد از این کودک آزاریها به شکل ضرب و شتم بوده است (برگرفته از سایت BBC persian).
بدیهی است که بسیاری از موارد کودک آزاری گزارش داده نمیشود.
3. قتل دختر معصوم نتیجه جنون سوءظن از از سوی یک پدر جنایتکار در تهران: مرد 52 ساله ای یکشنبه شب هفته گذشته پس از کشتن دختر 12 ساله اش،دختر دیگرش را مجروح کرد و سپس خود را به ماموران کلانتری 110 شهدای تهران معرفی کرد. (هلال، 12/9/1382، ش160)
خشونت در خانواده و نسبت به کودک اغلب نوعی تجاوز فیزیکی به کودک است که از جانب پدر یا مادر در مورد وی اعمال میشود و میتوان گفت که در واقع خانه یکی از ناامنترین مکانها در جامعه امروزی است و محبت و عطوفت که رشته پیوند خانواده است گاهی با خشونت همراه است که درصد زیادی از خشونت در خانواده مورد تایید قرار گرفته و تحمل میشود.
و بنا بر گفته موری استراوس «پدر و مادر بودن “جواز کتک زدن “را فراهم میسازد و عقد نامه “جواز کتک زدن “ است.»
4. محمدرضا آجرلو به جرم تعرض به دختر بچه 6 ساله و قتل وی با حضور والدین این دختر در زندان قصر به دار آویخته شد .(هلال، 12/9/1382، ش160)
5. تایید محکومیت 8 بار اعدام در ملاعام برای کودک آزار مرودشتی از سوی دیوان عالی. (هلال ،همانجا)
از این مسئله بگذریم که اعدام آن هم در ملاعام ـصرف نظر از هر جرمی که مجرم مرتکب شده باشد ـ نه تنها باعث درس گرفتن مجرمین نمیشود بلکه حس دلسوزی و رقت قلب تماشاگر را تحریک میکند.
اکثریت عظیم کودکانی که مورد تماس جنسی و تعرض قرار گرفته اند این تجربه را وحشتناک ،شرم آور و تنفر انگیز میابند. مطالعات درباره روسپیان ،نوجوانان بزهکار ،جوانانی که از خانه گریخته اند و معتادان نشان میدهد که نسبت زیادی از آنها سابقه تجاوز جنسی در در دوره کودکی دارند. (1)
بدیهی است که همبستگی در این مورد، همبستگی علت و معلولی نیست و میتوان مجموعه ای از عوامل مانند ستیزه های خانوادگی ،غفلت پدر و مادر ،تجاوز فیزیکی ،فقر و غیره را در بزهکاری کودکان و نوجوانان دخیل دانست.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 27 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
در باب حقوق شهروندی
چکیده:
در تمدنهای سنتی امر قدسی در همه ی شئون حیات بشری متجلی است ولی امروزه متأسفانه همه ی امور را از دیدگاه ناقص علوم ناسوتی بشری می نگرندو جایگاه امر قدسی را در شئون حیات بشری لحاظ نمی کنند .ما در اینجا قصد کرده ایم تا دیدگاه سنتی را در ارتباط با بحث حقوق شهروندی احیا کنیم .از دید ما حقوق شهروندی ناظر به حقوق فطری انسان است و سلب ناپذیر، غیر قابل تخلف و ازلی و ابدی است.
انسان موضوع حقوق شهروندی همان انسان متعارف از دید بنتم است. بین تعالیم اسلام و مفهوم حقوق شهروندی و نیز بین هر سنت الهی دیگر با حقوق شهروندی رابطه ی گسست ناپذیر برقرار است . تعارضاتی که گاه در سنتها با موارد حقوق شهروندی دیده می شود از تعارضات آشتی پذیر و قابل حل است. حقوق شهروندی جدا از حقوق فطری طبیعی و منفک از آن نیست، بلکه روح حاکم بر سراسر سنت الهی است که در عرف تجلی پیدا کرده است . حوزه ی شمول حقوق شهروندی فرد یا جامعه یا ناحیه ی خاصی نیست و در سراسر گیتی گسترش دارد.نظارت بر حقوق شهروندی از موارد حسبه است و هر دستگاه قضایی باید برای این نظارت در مرحله اول از خود آغاز کند.
1-مقدمه
حقوق شهروندی از اهم مباحث حقوق بین الملل و حقوق ملل است و توجه به این مقوله هم از جهت استمساک ابزاری هم از نظر ارزش ذاتی آن ، حائز اهمیت خاص است و آن را در شمار مباحث محوری حقوق معاصر قرار داده است . حقوق بشر ناظر به حقوق فطری انسان آزاد است و سلب ناپذیر، غیر قابل تخلف و ازلی و ابدی دانسته شده است . تضمین این موهبت سرمدی در جهت تأمین حقوق و آزادیهای اساسی انسان دارای اهمیتی فوق العاده است و خداوند سبحان آن را در محور تشریع خود قرار داده است و آنچه به عنوان حق الناس در حقوق اسلام مطرح است ناظر به همین امر است. ما در این مقاله نگاهی گذرا به برخی مبانی نظری حقوق شهروندی می افکنیم و آن را هم از دید حقوق بین الملل]1[ هم از دید حقوق ملل]2[ و نیز از دیدگاه سیستم های مهم حقوقی به ویژه اسلام و کامن لا برمی رسیم . بررسی علمی نظارت بر حفظ حقوق شهروندی از حیث تفکیک ولایت از نیابت و حسبه از احسان در این مقاله نمی گنجد ]3 [و ]4 [ . از اصطلاح «حقوق شهروندی» ، در نوشته های مختلف ، مفاهیم« حقوق تابعیت » ، « حقوق قومی » ، و « حقوق بشر » قصد شده است . ما در این بحث مفهوم سوم را مد نظر داریم .
2- تعاریف و اصطلاحات
متعاقب انقلاب آمریکا و جمهوری فرانسه ، اعلامیه ی استقلال آمریکا و اعلامیه ی حقوق بشر و شهروندان فرانسه ، بحث حقوق شهروندی و حقوق بشر به طور منسجم مطرح شد ،در پی جنگ جهانی دوم اعلامیه ی جهانی حقوق بشر نیز اضافه گردید و بررسی این حقوق لاینفک بشری اصطلاحاتی را نیز همراه آورد . برخی از اهم و اعم این اصطلاحات بدین قرار است:
آزادی : حق انتخاب نظری و عملی انسان است در همه ی شئون مادامی که عمل وی به سلب حقوق دیگران و اخلال در نظم عمومی و خلاف از اخلاق عمومی منجر نشود.
عقیده : مجموعه ی نظریات، نظرگاهها ، آراء و باورداشتها و برداشتهای فرد انسان از هستی، جامعه ، انسان و سایر شئون است.
مذهب : مجموعه ای از دیدگاههای نظری و عقاید انسان و جهان و مجموعه ای از منشها ی اخلاقی و احکام عملی است که توسط پیامبر در اختیار انسان قرار گرفته تا به سعادت ابدی نایل آید.
آزادی عقیده : آزادی عقیده و آزادی اندیشه محرز است ، چرا که شارع بر عرصه های ناظر بر بیان و عمل ، جرم تعریف می کند و در عرصه های اندیشه و عقاید ، درست و نادرست مطرح است نه جرم .
آزادی بیان : آزادی عقیده محرز است ، اما بیان نوعی از فعل و عمل محسوب است و برای بیان، جرم قابل تعریف است و آزادی بیان با قانون و تشریع محدود می شود و موارد جرم نیز طبعاَ باید به طور شفاف در قانون منعکس شده باشد و در استناد بدان شبهه ای باقی نمانده باشد. بحث آزادی بیان غالباَ به مواردی ناظر است که مورد پسند ارباب حکومت ها واقع نمی شود، از جمله ی دیگر موارد آن نیز می توان عفت عمومی یا اضرار به غیر را به حساب آورد. پس محدوده ی آن را قانون تعیین می کند، خواه این قانون موضوعه باشد، خواه کامن لا، و در موارد سکوت نیز وجدان هیأت منصفه یا استنباط حقوقدانان شرط است ، نه تشخیص قدرتمداران یا پنداشت قاضی بی استناد به منابع قانونی .
حقوق شهروندی یا حقوق بشر: پرفسور هوهی فیلد Hohefield تعریفی از این اصطلاح به دست داده است :
1- به معنای دقیق کلمه چیزی است که فرد با داشتن تکلیف در قبال دیگری مستحق آن است
2- شخص به خاطر مصئونیت از قانون مستحق آن است
3- امتیاز
4- قدرت با هدف ایجاد رابطه ی حقوقی] 5[
3 – انسان موضوع حقوق شهروندی
مراد از انسان در تعالیم سنتی وضعیت بشری است که حقیقت مثالی اش انسانیت دو جنسیتی است و در انگلیسی man در آلمانی mensch و در یونانی anthropos نامیده می شود .انسانی که حیات او لمحه ای از ابدیت ] 6[ و صورت وی صورتی از الوهیت ] 7[ است .مفهوم انسان به عنوان پاپ یا خلیفه ] 8[ pontiphex ، دید سنتی درباره انسان اعلا anthropos است و این نقطه ی مقابل برداشت متجدد از اوست که عصیان را مجسم می نماید.
انسان خلیفه الله در جهانی زندگی می کند که هم مبدأ کلی دارد هم مرکز کلی . با علم به این مبدأ می کوشد تا کمال و تمامیت اولیه اش را احراز کند و انتقال دهد . انسان خلیفه الله بازتاب مرکز کلی هستی بر محیط و پژواک مبدأ کلی در دوره های بعدی زمان است . ]9[
اما انسان عاصی آفریده ی این جهان است و او که فهم قدسی را از دست داده است طوق بندگی طبیعت نازله ی خود را که آزادی اش می انگارد بر گردن خویش انداخته است . ]10[
دیدگاه سنتی قلمرو حاکمیت زمینی انسان را مشروط به تداوم آگاهی وی از طبیعت ناپایدار سفر آدمی دانسته است .
اما عضویت در گروه نخست خاص انبیاء و اولیاء است و سایر انسانها در دسته ی دوم وارد می شوند، پس قول به این که حقوق فطری بشر قابل انفکاک ازاو باشد مستند نیست و انگیزه ی تدوین حقوق بشر حتی اگر در جوامع دیگر « اصالت انسان » هم بوده باشد ، مطابق سنت الهی است و آحاد جامعه ی بشری از این حقوق برخوردارند مگر اینکه به حکم شرع یا به حکم قانون- البته آن قانونی که مطابق با آموزه های حقوق شهروندی باشد- و جهت حفظ حقوق شهروندان ، از بخشی از این حقوق منع شده باشد. به هر حال مناط اعتبار قوانین ، اراده ی تشریعی خداوند است و در سنت پیامبر (ص) و ائمه ی اطهار (ع) حقوق فطری بشر مورد تأکید و عنایت است.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 59 |
عنوان |
صفحه |
مقدمه |
1 |
فصل اول: کلیات تحقیق |
2 |
اهمیت مسئله |
2 |
تعریف علمی واژهها |
3 |
نوجوانی |
3 |
کجروی یا انحراف |
4 |
فصل دوم: فرار دختران از خانه |
5 |
مقام زن در جهانبینی اسلامی |
5 |
فرار دختران |
6 |
نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و خانوادگی در انحراف |
8 |
نقش مسائل اجتماعی در انحراف |
8 |
تراکم جمعیت |
9 |
محل سکونت |
9 |
مناطق جرمخیز |
10 |
مهاجرت |
11 |
ماهیت زندگی شهری |
11 |
دوستان و رفقا |
12 |
تأثیر عوامل فرهنگی بر انحراف |
12 |
تأثیر عوامل اقتصادی بر انحراف |
13 |
خانواده و انحراف |
14 |
خشونت والدین و اثرات آن |
15 |
فساد و آلودگی والدین |
16 |
فصل سوم: علل فرار |
18 |
چه کسانی از خانه فرار میکنند؟ |
18 |
شرایط عمومی افراد فراری |
19 |
از نظر خانوادگی |
20 |
از نظر اجتماعی |
20 |
اقسام فرار |
22 |
علل فرار |
23 |
فقدان یکی یا هر دو والدین |
23 |
جدایی و طلاق |
24 |
وجود ناپدری یا نامادری |
27 |
فقر عاطفی |
27 |
شکست تحصیلی و نگرانی از سرزنش یا تنبیه والدین |
29 |
سختگیری و وجود شرایط تنبیه |
30 |
تمایل به دیدن نقاط دیدنی |
32 |
فصل چهارم: نحوة ارائة خدمات به دختران فراری |
33 |
نحوة ارائة خدمات در ایران به افرادی که از خانه فرار میکنند |
33 |
مرکز بازپروری زنان و دختران آسیبدیدة اجتماعی |
33 |
خانة سلامت |
34 |
اهداف |
35 |
شرایط پذیرش |
36 |
نحوة پذیرش |
36 |
کمیتة امور آسیبدیدگان اجتماعی استان |
37 |
شرایط و مراحل ترخیص و تحویل به خانواده یا بستگان |
38 |
شرایط و مراحل زندگی مستقل |
39 |
شرایط ترخیص از طریق ازدواج |
40 |
شرایط ترخیص از طریق ادامة تحصیل |
41 |
فصل پنجم: بحث و نتیجهگیری |
42 |
توصیه و پیشنهادات برای مسئولین |
42 |
چند توصیه به والدین |
44 |
نتایج پژوهشهایی که در خصوص دختران انجام شده است |
47 |
مقدمه :
همه روزه شاهد درج عکسهایی از کودکان و نوجوانان در جراید رسمی کشور هستیم که بدون اطلاع والدین، خانه و کاشانة خود را ترک نموده و به دیگر سخن اقدام به فرار از خانه نمودهاند و چشمان مضطرب خانوادهای را بیصبرانه در انتظار بازگشت خویش به دور انداختهاند. البته این تنها بخش کوچکی از جامعه آشنا با مطبوعات را شامل شده که دسترسی به جراید داشته و با درج آگهی در آن، ملتمسانه مردم را در یافتن فرزند خویش به استمداد طلبیدهاند در صورتیکه بسیاری از خانوادههای بحران زده آشنایی چندانی با جراید نداشته تا بنابر دلایلی! «بالاخص در ترس از آبرو» از درج آگهی در مطبوعات خودداری نمودهاند. بعلاوه هیچ آمار دقیقی از تعداد فراریان از منزل در ایران وجود ندارد و مسئولین اداره آگاهی نیز از ارئه آمار به دلایل مختلف طفره رفتهاند. همچنین مشخص نیست از میان فراریان نوجوانان، چه تعدادی دوباره پس از برخورد با مشکلات خود به منزل مراجعت میکنند؟ یا آنکه بوسیلة نیروهای انتظامی دستگیر شده و به والدین تحویل میگردند؟ یا با در پیش گرفتن کاری شرافتمندانه مستقل از والدین خانواده به زندگی خود ادامه میدهند؟ وتعداد زیادی نیز پس از ارتکاب جرمی دستگیر شده و پس از تشکیل پرونده تحویل کانون اصلاح و تربیت گردیده تا اقدامات تعلیمی و تربیتی لازم در مورد آنان صورت گیرد و این تنها قسمتی است که در صورت همکاری مقامات زیربط در آگاهی آمار دقیقی دارد که متأسفانه ارائه نگردیده است.
فصل اول :کلیات تحقیق
اهمیت مسأله:
در تحقیقی که در سال 1365 بوسیلة انجمن اولیاء و مربیان در مورد علل انحرافات، اخلاقی و فرار دختران انجام گرفته است متوسط سن فرار 16 سال میباشد. دلایلی چون: اختلافات شدید خانوادگی، عاشق شدن، داشتن رابطة نامشروع و ترس از برملا شدن آن، داشتن نامادری، ناپدری و بدرفتاری والدین را برای فرار آنها ذکر نمودهاند. «فراهانی، 1365» بنابر گزارش سازمان بهداشت جهانی، یکصد میلیون کودک و نوجوان در جهان وجود دارد که در کوچهها و خیابانها زندگی میکنند و در برابر مواد مخدر و خشونتهای جسمی آسیب پذیرند. موضوع مهم در این فرارها یافتن پاسخ برای سئوالات زیر است:
1 . نوجوانان چرا خانههای خود را ترک میکنند؟
2 . نوجوانان در مدتی که خانه را ترک میکنند کجا بسر میبرند؟
3 . اوقات خود را چگونه و با چه کسانی سپری میکنند؟
4 . هزینههای زندگی خود را از چه محلی تأمین میکنند؟
گروه فراریان دختران از خانه و کاشانه رقم عمدهای را تشکیل میدهند. آنها به هر علتی از خانه فرار کرده باشند امروزه در وضعیتی قابل مطالعه بسر میبرند. اختلافات خانوادگی، وضع مدرسه و تحصیل، روابط بین دوستان و اطرافیان همه مسائلی هستند که ممکن است به امنیت، استقلال و شخصیت نوجوانان لطمه بزنند و آنها را دچار نگرانی کنند و در این موارد است که ما باید آنها را درک کنیم و به آنها کمک کنیم تا بتوانند استقلال و امنیت از دست رفتة خود را باز یابند. این کار ارزش آن را دارد که قبلاً مورد توجه قرار گیرد و از آن پیشگیری گردد.
تعریف علمی واژهها:
فرار بخشی از رفتار ناسازگارانهای است که کودکان و نوجوانان مرتکب میشوند که ابتداء برای رفع نیازهای عادی خود یا پرکردن اوقات فراغت و سپس به اعمال ناهنجار دیگری از قبیل دزدی، ولگردی، روی می آورند. از همه مهمتر یافتن افراد همسن و سال خود در پارکها و کوچهها و خیابنها به تشکیل گروههای بزهکاری مبادرت میورزند.
نوجوانی:نوجوانی به دورهای اطلاق میشود که حدفاصل بین کودکی و میانسالی است 18 – 12 سالگی و آغاز بزرگسالی، به عبارت دیگر فرد از کودکی به بزرگسالی، از مرحلهای می گذرد که نوجوانی گویند «نوایینژاد، 1366».
بحرانیترین ادوار زندگی به حساب میآید. چون عوامل زیست، روانی، اجتماعی، تواماً در بروز نوجوانی دخالت دارند. تعیین سن دقیقی برای آغاز و پایان آن امکانپذیر نیست ولی معمولاً نوجوانی در دختران سنین 15 – 11 و در پسران 16 – 12 سالگی را شامل میشود.
کجروی یا انحراف: انحراف نوعی درد، عارضه یا بیماری است که آن را آسیب اجتماعی نام نهادهاند. بدین خاطر که آثار و عوارض آن در اجتماع ظهور مییابد.
فصل دوم :فرار دختران از خانه
مقام زن در جهانبینی اسلامی:
اگر بخواهیم ببینیم نظر قرآن دربارة خلقت زن و مرد چیست؟ لازم است به مسألة سرشت زن و مرد که در سایر کتب مذهبی نیز مطرح است توجه کنید، قرآن نیز در این موضوع سکوت نکرده است، قرآن با کمال صراحت در آیات متعددی میفرماید که زنان را از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریدهایم یکی دیگر از نظریات تحقیرآمیزی که در گذشته وجود داشته است و در ادبیات جهان آثار نامطلوبی بجا گذاشته است این است که زن عنصر گناه است و از وجود زن شر و وسوسه برمیخیزد. قرآن داستان بهشت آدم را مطرح کرده ولی هرگز نگفته است که شیطان یا مار، حوا را فریفت و حوا ادم را، قرآن نه حوا را به عنوان مسئول اصلی معرفی میکند و نه او را از حساب خارج میکند قرآن میگوید: به آدم گفتیم خودت و همسرت در بهشت مسکن گزینید و از میوههای آن بخورید قرآن آنجا که پای وسوسة شیطانی را به میان میکشد ضمیرها را به شکل تثنیه میآمد و میگوید: شیطان آن دو را وسوسة شیطانی را به میان میکشد ضمیرها را به شکل تثنیه می آورد و میگوید: شیطان آن دو را وسوسه کرد یا شیطان آن دو را به فریب راهنمایی کرد و یا شیطان در برابر هر دو سوگند یاد کرد که جز خیر آنها را نمیخواهد.
در قانون اساسی کشورمان در بسیاری قوانین تساوی مرد و زن به وضوح دیده میشود. برای مثال بند 14 از اصل 3 قانون اساسی «تأمین تساوی عموم در برابر قانون» با اصل بیستم «همة افراد ملت» اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همة حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 9 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 4 |
خانواده و پیشگیری از آسیب های اجتماعی
امروزه آسیب های اجتماعی به عنوان یک تهدید جدی سلامت کودکان و نوجوانان را با خطر مواجه ساخته است. رشد شهرنشینی، پیدایش جامعه توده وار یا گسترده، برخورد و تضاد میان هنجارها، از هم پاشیدگی روابط متقابل بین افراد، تأثیر گروه همسال و... توجه به آسیب های اجتماعی را امری اجتناب ناپذیر ساخته است. اگرچه آسیب های اجتماعی می تواند بسیار گسترده باشد لیکن می توان مسائلی از قبیل اعتیاد، فرار از خانه، خشونت، انزوای اجتماعی، ناهنجاری های رفتاری، سرقت و کودک آزاری را از جمله نتایج آسیب های اجتماعی عصر حاضر تلقی کرد.
در این بخش به اجمال، عوامل مؤثر در ایجاد آسیب های اجتماعی و نقش خانواده در پیشگیری از آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.
عوامل مؤثر در ایجاد آسیب های اجتماعی
مطالعات انجام شده در ارتباط با آسیب های اجتماعی، عوامل زیر را منشاء بسیاری از انحرافات اجتماعی قلمداد نموده اند. در این بخش هر یک از عوامل به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد.
1 - نابرابری های اقتصادی و اجتماعی: اختلافات طبقاتی هر جامعه، افراد را در موقعیت هایی قرار می دهند که نمی توانند نقش های اجتماعی مناسب خود را بیابند و موجب اختلاف در هنجارهای اجتماعی می شود. در نتیجه، ستیزه هنجارهای اجتماعی، تفاوت معیارها را به وجود می آورد و عدم تعهد به معیارها و تردید در اصالت آنها، عدم پایبندی به قوانین را ایجاد می کند که این به نوبه خود تضادهای اجتماعی را افزایش می دهد. درون این تضاد، کشش به سمت انحرافات اجتماعی وجود دارد.
2 - رفاه اقتصادی خانواده: در خانواده هایی که رفاه و درآمد اقتصادی زیاد است، روابط انسانی بر اثر کثرت کار و یا سرگرمی ضعیف تر می گردد. ضعف روابط انسانی به نوبه خود عامل مساعدی برای کشش به سوی انحرافات اجتماعی است. امروزه والدین و فرزندان نسبت به هم احساس و عاطفه گذشته را ندارند، چون با یکدیگر تماس و ارتباط کمتری دارند و از طرف دیگر افرادی که درآمد بیشتر از حد دارند، موقعیت و زمینه مساعدتری برای تفریحات متنوع در داخل و یا خارج از کشور را دارند و
بدیهی است که این قبیل امکانات برای مصرف و فروش مواد مخدر زمینه بسیار مساعدی است
.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
حقوق اقلیت ها در ایران
امروز نخستین روز ژانویه و آغاز سال جدید میلادی است. اقلیت های دینی که بخشی از جامعه آماری کشور ما را تشکیل می دهند در کنار سایر هموطنان ایرانی خود زندگی خوب و مسالمت آمیزی را می گذرانند.
قانون اساسی ما نیز تمهیدات ویژه ای را جهت رعایت حقوق اقلیت ها در نظر گرفته است. علماء و مراجع و مسئولین کشورمان نیز گام های اساسی را در سال های اخیر در راستای زندگی هر چه بهتر هموطنان ما از سایر مذاهب و ادیان برداشته اند که یکی از نمونه های بارز آن فتوای حکومتی مقام معظم رهبری پیرامون برابری دیه اقلیت های دینی با مسلمانان می باشد که در نوع خود اقدامی شایان توجه است. مسأله رعایت حقوق اقلیت ها و تبعیض قائل نشدن نسبت به آنها، از جمله اموری است که به خصوص امروزه سخت مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار نگاهی گذرا به حقوق اقلیت ها در ایران شده است.
اقلیت شامل چه کسانی می شود
معمولاً شاخصه های متفاوتی برای تشخیص و تعیین اقلیت ها وجود دارد. سه ویژگی اساسی آنان این است که: از لحاظ تعداد کم باشند، حاکمیت را در دست نداشته باشند، تفاوت نژادی، ملی، فرهنگی، زبانی و یا تفاوت مذهبی داشته باشند. البته عبارت اقلیت شامل افرادی می شود که اتباع یک کشور باشند. هر چند که کمیته حقوق بشر در تفسیر نسبتاً جدید خود در سال ۱۹۹۴ در رابطه با ماده ۲۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی اعلام داشته که حق داشتن فرهنگ، زبان و مذهب فقط مربوط به اقلیت های شناخته شده و تثبیت شده نیست. بلکه افراد متعلق به گروه های جدید مثل گروه هایی که کارگران مهاجر را تشکیل می دهند نیز شامل می شود. به هر حال این کمیته، شهروند بودن کشور محل اقامت را به عنوان پیش شرط برخورداری از حقوق اقلیت به حساب نیاورده است.
اسناد بین المللی
قبل از تشکیل سازمان ملل و در زمان جامعه ملل، پس از جنگ جهانی اول یک نظام بین المللی حمایت از اقلیت ها به وجود آمده بود. بدین صورت که در معاهداتی که بین دولت ها بسته می شد تعیین ،می گردید. دولت هایی که در آنها اقلیت هایی وجود دارد نسبت به آنها تبعیض روا ندارند و حق استفاده از زبان و مذهب خود را به آنها بدهند. جامعه ملل به عنوان ضامن اجرای این تعهدات محسوب می شد و یک کمیته سه نفره از سوی جامعه ملل برای بررسی ادعاهای مربوط به نقض حقوق اقلیت ها تشکیل داده بود.
پس از تشکیل سازمان ملل قضیه طور دیگری شد و حقوق اقلیت ها به صورت ویژه ای مورد توجه قرار گرفت. البته برخی از اسناد بین المللی نیز به طور مشخص و ویژه به حقوق اقلیت ها اختصاص دارد که از آن جمله می توان اسناد زیر را برشمرد: کنوانسیون محو هر گونه تبعیض نژادی مصوب سال ۱۹۶۵ مجمع عمومی، کنوانسیون منع و مجازات ژنو ساید(۱۹۴۸) کنوانسیون ضد تبعیض در تعلیم و تربیت(یونسکو ۱۹۶۰) مقاوله نامه شماره ۱۱۱ در مورد تبعیض در استخدام و اشتغال (مصوب سازمان بین المللی کار ۱۹۵۸ ) اعلامیه محو هر نوع نابردباری و تبعیض براساس مذهب (مصوب سال ۱۹۸۱ مجمع عمومی) و اعلامیه مربوط به حقوق افراد متعلق به اقلیت های ملی، نژادی، مذهبی و زبانی مصوب سال ۱۹۹۲ مجمع عمومی.
میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی علاوه بر مقررات کلی مربوط به رعایت حقوق همه افراد بدون تبعیض از لحاظ نژاد، زبان و مذهب و مخصوصاً مواد ۱۸ ، ۱۹ ، ۲۴ ، ۲۵ و ،۲۶ در ماده ۲۷ مشخصاً از اقلیت های نژادی، مذهبی و زبانی نام برده و حق برخورداری آنان را از فرهنگ و دین خاص خود به رسمیت شناخته است.
نکته دیگر این که حقوق اقلیت ها در مجامع بین المللی از دو جهت مورد توجه قرار می گیرد.
یکی از جهت عدم تبعیض در اعمال حقوق و آزادی های اساسی نسبت به آنها و دیگر از جهت حفظ هویت قومی و فرهنگی و مذهبی آنها. دو ماده در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی وجود دارد که اولی ناظر بر حکم کلی رفع تبعیض و دومی وجهه دیگر حقوق اقلیت ها را بیان می کند.
ماده ۲۶: «کلیه اشخاص در مقابل قانون متساوی هستند و بدون هیچ گونه تبعیض، استحقاق حمایت بالسویه قانون را دارند، از این لحاظ قانون باید هر گونه تبعیض را منع و برای کلیه اشخاص حمایت مؤثر و متساوی علیه هر نوع تبعیض خصوصاً از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقاید سیاسی و عقاید دیگر، اصل و منشأ اصلی یا اجتماعی، مکنت، نسب یا هر وضعیت دیگر تضمین نماید.»
ماده ۲۷: «در کشورهایی که اقلیت های نژادی، مذهبی، یا زبانی، وجود دارند، اشخاص متعلق به اقلیت های مزبور را نمی توان از این حق محروم نمود که مجتمعاً با سایر افراد گروه خاص خودشان از فرهنگ خاص خود متمتع شوند و به دین خود متدین بوده و بر طبق آن عمل کنند یا به زبان خود تکلم نمایند.»
اعلامیه مربوط به حقوق افراد وابسته به اقلیت ها مصوب سال ۱۹۹۲ مجمع عمومی سازمان ملل به نحو مشخص تر و روشن تری توجه به حفظ هویت اقلیت ها را مشروحاً بیان کرده که البته هنوز در سطح اعلامیه است و عنوان معاهده به خود نگرفته است ماده ۱ این اعلامیه می گوید: «دولتها باید از موجودیت و هویت اقلیت های ملی، نژادی، فرهنگی، مذهبی و زبانی واقع در قلمرو خود حمایت نموده و شرایط و وضعیت مربوط به ارتقاء و رشد هویت آنها را تشویق نمایند...»
البته یک نهاد خاص در سازمان ملل به نام کمیسیون فرعی وجود دارد که جلوگیری از تبعیض و حمایت از اقلیت ها را از سال ۱۹۴۷ به عهده گرفته است و با تشکیل اجلاس سالانه در ژنو و داشتن برخی گروه های کاری در زمینه حمایت از اقلیت ها تلاش می کند.
شاید این سؤال مطرح شود که تأکید نهادهای بین المللی بر رعایت حقوق اقلیت ها، آیا در ایران نیز گریبان گیر ما می شود یا نه؟ و آیا ما به اجرای مفاد آنها متعهد هستیم یا خیر؟ در این زمینه باید گفت که عضویت ایران در منشور ملل متحد، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون بین المللی منع و مجازات ژنو، کنوانسیون رفع تبعیض نژادی، کنوانسیون رفع تبعیض در امر تعلیمات و... موجب تعهدآور شدن الزامات این کنوانسیون ها برای کشور ما نیز می شود.
حقوق اقلیت ها در قانون اساسی ایران
قانون اساسی ایران به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران، یکی از مترقی ترین قوانین اساسی فعلی دنیا می باشد. شهید بهشتی(ره) که بخش عمده بار تصویب قانون اساسی را به عهده داشت به خوبی توانست اندیشه های مترقی اسلام از جمله رعایت حقوق اقلیت ها را در قانون اساسی لحاظ کند. هر چند که قانون اساسی کشور ما تمایز آشکاری را بین اقلیت های غیر دینی(نژادی، قومی و زبانی) با اقلیت های دینی قائل نشده است اما بسیاری از صاحب نظران حقوقی از جمله دکتر مهرپور قائل به این تفکیک هستند. قانون اساسی ما بر عدم تبعیض بر اساس نژاد، زبان و قومیت در دو اصل ۱۹ و ۲۰ تأکید دارد.
اصل نوزده قانون اساسی به صراحت اعلام می دارد: «مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.»
اصل بیستم می گوید: همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
اصول اولیه قانون اساسی نیز که بر مبنای تعالیم دینی تقنین شده اند. برتساوی عموم افراد ملت صرف نظر از هر گونه تعلق به اقوام و نژادها و زبانها و عدم تبعیض بر اساس این معیارها تأکید دارند. بند ۸ اصل سوم بر مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، یا بند ۹ همان اصل بر رفع تبعیض ناروا و ایجاد امکان عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی و یا بند ۱۴ همان اصل بر تأمین حقوق همه جانبه افراد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون تأکید دارند.قانون اساسی همچنین در اصل ۱۵ تأکید دارد که« استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.»
اقلیت های دینی و دو نکته
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 27 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 44 |
حق و عدالت
حق، عبارت از سلطه و اختیاری است که فرد در برابر دیگر یا اشیا دارد. به بیان دیگر، حق، امری اعتباری است که به سبب آن، فرد شایستگی بهرهبرداری از چیزی را مییابد و دیگران به رعایت آن موظف هستند؛ مثل حق پدر و مادر در برابر فرزندان یا حق زوجین در برابر یکدیگر.
استاد مطهری حق را سزاواری فرد به یک شیء میداند و آن را نیز بر دو نوع تکوینی و تشریعی تقسیم میکند:
حق یعنی ثابت و سزاوار، و ما دو نوع ثبوت و سزاواری داریم: یک ثبوت و سزاواری تکوینی که عبارت است از رابطهای واقعی بین شخص و شیء، و عقل آن را در مییابد، و یک ثبوت و سزاواری تشریعی که بر وقق آن وضع و جعل میشود.
در واقع مقصود از حق، امتیاز بالقوهای است که برای فرد در نظر گرفته میشود و وی که بر اساس آن، صلاحیت استفاده از امور خاصی را مییابد. به بیان دیگر، حق نشاندهندة اولویتی است که فرد بر دیگران دارد. با این بیان، حق نوعی نصیب و امتیاز برای صاحب حق است که به سبب آن، یک سلسله بهرهمندیها را مییابد یا برخی ممنوعیتها از او برداشته میشود.
در بحث از مسألة حق، استاد مطهری این پرسش را مطرح میکند که «آیا حق و مالکیت از عوارض انسان به ماهو انسان است یا از عوارض انسان به ماهو مدنی».
به بیان دیگر، آیا این مفاهیم از اعتباریات بعد از اجتماع است یا قبل از اجتماع؛ یعنی حق پس از تشکیل جامعه و برقراری روابط اجتماعی تحقق یابد یا قبل از آن. استاد معتقد است که حق در مرتبة پیش از اجتماع است؛ از همین جا است که او گاه آزادی را حق نمیداند؛ چرا که آزادی در مرتبة پیش از اجتماع تحقق مییابد. وی آزادی را فوق حق میداند و اگر هم گاه از حق آزادی سخن به میان آید، مقصود آن است که دیگران نباید آزادی فرد را سلب کنند. به گمان استاد، این که در فقه اسلامی به حق آزادی اشاره نشده، به این جهت بوده که فوق حق دانسته شده است.
علت اینکه در فقه اسلام در میان حقوق، نامی از حق آزادی نیست، این نیست که در اسلام به حق آزادی معتقد نیستند؛ بلکه آزادی را فوق حق میدانند؛ پس اعتراض نشود که چرا آزادی جزء حقوق اولیة طبیعی در اسلام نام برده نشد.
حق، هم به اموری که خارج از وجود انسان است تعلق میگیرد، و هم هر چیزی که برای امر دیگری پدید آمده، منشأ حق است؛ برای مثال موجودات طبیعی که برای انسان آفریده شدهاند یا مغز که برای فکر کردن یا زبان که برای بیان آفریده شدهاند، همه منشأ حق هستند.
هم حق و هم مالکیت از اموری است که به اشیأ خارج از وجود انسان تعلق میگیرد. همانطور که نمیشود انسان مالک نفس خود باشد نمیتواند بر نفس خود حق باشد؛ بنابراین انواع آزادیها هیچ کدام حقی و بهرهای نیست که آدمی بخواهد از چیزی بردارد؛ بلکه بهرهای است که از خودش میبرد. معنای حق آزادی یعنی کسی حق ندارد که آزادی مرا از من سلب کند ...؛ ولی در مورد حق میتوان گفت: لزومی ندارد که بر چیزی یا بر کسی باشد. هر چیزی که برای چیزی به وجود آمده باشد منشأ حق است ...؛ پس در مورد حق، شرط نیست که به خارج از وجود انسان تعلق داشته باشد. بلی، همانطوری که در متن آمده، حق بر نفس معنا ندارد؛ ولی حق بر انجام یک عمل خاص میتواند باشد.
رابطة حق و تکلیف
در مقابل حق، تکلیف قرار دارد که آن نیز مانند حق، مبنای خارجی و واقعی دارد و این مبنا را مصلحت مینامند.
تکلیف از لحاظ ماهیت مغایر است با مصلحت واقعی؛ ولی حق مجعول از لحاظ ماهیت، متحد است با مصلحت واقعی؛ یعنی چون در طبیعت این، حق موجود است، در تشریع نیز موجود است.5
حق و تکلیف ملازم یکدیگرند. هر جا حقی باشد، تکلیفی همراه آن است؛ برای مثال، اگر زن حقی بر گردن شوهر خود دارد، شوهر نیز مکلف است تا آن حق را ادا کند. یا اگر شخص «الف» از شخص «ب» مقداری پول طلب دارد یعنی شخص «الف» محق است، شخص «ب» به پرداخت بدهی خود تکلیف دارد. استاد مطهری هم با توجه به سخنان امام علی7 حق و تکلیف را دو روی یک سکه میداند:
فَالحَقُّ أَوسَعُ الأَشیَأِ فِیالتَّوَاصُفِ وَ أَضیَقُهَا فِی التَّنَاصُفِ لاَ یَجرِی لِأَحَدٍ اًِلاَّ جَرَی عَلَیهِ وَ لاَ یَجرِی عَلَیهِ اًِلاَّ جَرَی لَهُ.6
از نظر استاد، حق، محدود است. اینکه انسان دارای حقوق است، به معنای نامحدود بودن آن نیست:
در حقیقت باید گفت انسان حقی دارد و حق حدی دارد.
اینکه انسان، حق سخن گفتن دارد، بدین معنا نیست که بهدیگران دشنام دهد یا غیبت کند یا تهمت بزند یا سخن لغو بگوید. انسان حق فکر کردن دارد؛ اما این حق محدود است؛ یعنی نباید در اندیشة نابودی دیگران باشد.
استاد مطهری حق را بر سه قسم میداند:
1. حقوق انسان بر طبیعت و ثروتهای آن (حقوق اقتصادی)؛
2. حقوقی که در مورد اختلافات وحی محکمات دارد. (حقوق قضایی)؛
3. حقوقی که از نظر حکومت و سیاست دارد (حقوق سیاسی).
طبق این بیان، حق، طرفینی است. هیچ کس بر دیگری حق ندارد، مگر آنکه دیگری هم بر او حقی دارد. ذی حق بودن، دو طرفی است. همان گونه که پدر و مادر بر فرزند حق دارند، فرزند هم بر پدر و مادر حق دارد. در واقع حق و تکلیف دو روی یک سکهاند. هیچگاه نمیشود فردی بر دیگری حقی داشته باشد؛ اما آن دیگری بر او حقی نداشته باشد. هر یک از آنها، هم حق دارند و هم تکلیف:
وَ لَو کَانَ لِأَحَدٍ أَن یَجرِیَ لَهُ وَ لاَ یَجرِیَ عَلَیهِ لَکَانَ ذَلِکَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبحَانَهُ.
اگر در عالم هستی کسی پیدا شود که بر دیگری حق داشته، اما دیگری بر او حقی نداشته باشد، آن موجود فقط خداوند است. جهت این امر هم آن است که مبنای حق دربارة خداوند با دیگران فرق دارد. حق افراد به معنای انتفاع بردن است؛ اما حق خداوند معنایش این است که دیگران در مقابل خداوند تکلیف دارند. هیچکس در جهان از خداوندطلبی ندارد که خداوند موظف بر ادای آن باشد؛ ولی افراد میتوانند از یکدیگر طلبکار باشند.9
برخی از فیلسوفان حقوق معتقدند که همواره میان حق و تکلیف ملازمه نیست؛ یعنی اینگونه نیست که در همة موارد که حقی هست، تکلیفی هم باشد. آستین(Austin) از تکالیفی نام میبرد که حقی در برابر آنها وجود ندارد و آنها را تکلیف مطلق مینامد. مانند تکلیف انسان در برابر خدا، تکلیف به پرهیز از خودکشی و آزار حیوانات. نمیتوان گفت که حیوان حق دارد مورد آزار قرار نگیرد.10
کُلن هم به تکالیفی اشاره دارد که در برابر آنها یا حقی نیست یا صاحبان حق او مشخص نیستند؛ برای مثال، صاحبان مطبوعات و ناشران به رعایت عفت قلم و خودداری از انتشار آثار مستهحین مکلف هستند. در اینجا این تکلیف، حقی را برای شخص دیگر ایجاد نمیکند. برخی گفتهاند که صاحب حق در اینجا دولت است؛ یعنی دولت در نتیجه عمل کسی که نشر خلاف عفت میپردازد حقی مییابد. کُلن این ایراد را نپذیرفته و گفته که فقط دولت در اینجا مکلف است که با قانون جلو این کارها را بگیرد. در اینجا میتوان بر مبنای حق اجتماع، پاسخ کُلن را داد.
برخی از محققان فلسفة حقوق11 برای اینکه حقهایی را نشان میدهند که تکلیفی در مقابل آنها نیست، آزادی بیان را مثال زدهاند به این معنا که «الف» میتواند یا محق است که محتوای ذهن خود را آشکار سازد؛ اما در اینجا شخص «ب» مکلف نیست همان چیز را برای «الف» فراهم کند. همانگونه که اگر «الف» محق است تا طلب خود از «ب» بخواهد، در مقابل «ب» مکلف است تا طلب الف را بپردازد؛ البته در اینجا میتوان گفت: شخص «ب» مکلف است که سد راه آزادی بیان «الف» نشود. فرق دو مثال پیشین در این است که در مثال اول ادعا همان طلب است که مربوط به دو طرف و مشترک میان آنهاست؛ اما در اینجا آزادی بیان مربوط به یک طرف است در عین حال عدم ایجاد مانع برای طرف مقابل است. در واقع اینکه ادعا در اینجا مشترک نیست، برخی از فیلسوفان حقوق را با مشکل پیشین مواجه ساخته است.
حقوق طبیعی
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 24 |
حاکمان و خانواده در قرآن
خانواده، کوچک ترین واحد اجتماعی است، لکن چون جامعه بشری از اعضای خانواده ها تشکیل می شود، تاثیر عمیق خانواده بر جامعه غیرقابل انکار است.
از این منظر نگاه قرآن کریم به خانواده به دو بخش قابل تقسیم است:
الف) خانواده به عنوان واحد مستقل اجتماعی.
ب) خانواده به عنوان واحد موثر در زیرساخت واحدهای بزرگ تر اجتماعی.
در این نوشته به نقش دوم خانواده و تاثیر و تاثر افراد آن بر واحدهای بزرگ تری که مدیریت آنها را به عهده دارند، پرداخته شده است. در عین حال به بخش اول نیز اشاره شده است.
●بخش اول: ویژگی های خانواده رهبران و حاکمان
در کنار ویژگی های عمومی خانواده ها، هر صنف و گروه اجتماعی ویژگی های خاص خود را دارد. از نگاه قرآن کریم، خانواده حاکمان، مدیران و گروه های بالاست (اجتماعی، معنوی و ...) ویژگی های خاص و گاه برتری نسبت به دیگران دارند. برخی از این خصوصیات چنین است.
۱- آگاهی بیشتر
در سوره احزاب آیه ۳۴ بعد از آنکه خداوند دستوراتی به خانواده پیامبر به عنوان پیامبر و رهبر جامعه اسلامی می دهد، می فرماید:«و اذکرن مایتلی فی بیوتکن من آیات الله و الحکمه ؛ و آنچه از آیات خدا و حکمت در خانه های شما تلاوت می شود را به یاد آورید.»
۲- موقعیت برتر
علاوه بر آگاهی بیشتر، انتساب به حاکمان، رهبران موقعیتی برتر، برای زنان پدید می آورد. به این آیه توجه کنیم:
«یا نساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول...(احزاب /۳۲) ؛ ای زنان پیامبر! (شما) همچون یکی از زنان (معمولی) نیستید؛ اگر خود نگهداری (و پارسایی) کنید، پس به نرمی (و ناز) سخن مگویید...
خداوند متعال در آیات سوره احزاب، هفت دستور ویژه به همسران پیامبر داده است؛ مانند: عفت، شایسته سخن گفتن، در خانه ماندن، نماز، زکات، اطاعت خدا و اطاعت رسول (ص) لکن این احکام برای همه است و حکمت تکیه آیات بر زنان رسول (ص) به عنوان تاکید است، درست مثل اینکه به شخص دانشمند بگوییم تو که دانشمندی، دروغ نگو(۱). در تفسیر نمونه درباره این آیات آمده است.
«اگرچه مخاطب در این سخنان همسران پیامبرند، ولی محتوای آیات و نتیجه آن همگان را شامل می شود. مخصوصاً کسانی که در مقام رهبری خلق و پیشوایی و تاسی مردم قرار گرفته اند. آنها همیشه بر سر دو راهی قرار دارند؛ یا استفاده از موقعیت های ظاهری خویش برای رسیدن به زندگی مرفه مادی و یا تن دادن به محرومیت ها برای نیل به رضای خدا و هدایت خلق.» (۲)
۳- الگو بودن
همان گونه که حاکمان و رهبران و به طور کلی افراد دارای موقعیت برتر همواره مورد توجه افراد پایین دست بوده و الگوی آنان قرار می گیرند، خانواده آنان نیز همین کارکرد را دارند و خواسته و ناخواسته رفتارشان مورد تقلید و آرزوی دیگر خانواده ها قرار می گیرد. از این رو گروه هایی که همواره در طبقات فوقانی هرم های اجتماعی، علمی، سیاسی و معنوی قرار دارند، اگر صالح باشند، موجب صلاح طبقات پایین تر خواهند شد و در صورت فساد آنان، به سبب نظام الگوگیری از پایین به بالا، فساد تدریجی طبقات پایین نیز آغاز خواهد شد. همین کارکرد است که زورمداران جهان را همواره به فاسد کردن زمامداران و قشرهای موثر جوامع واداشته است.
در تفسیر نمونه ذیل آیه ۳۰ سوره احزاب به این واقعیت که خانواده مدیران و رهبران الگوی عملی و نماد راه طی شده و موفقیت آمیز برای دیگران هستند، توجه شده است.
«همیشه مقامات حساس و افتخارآمیز، وظایف سنگینی نیز همراه دارد. چگونه زنان پیامبر می توانند ام المومنین باشند ولی فکر و قلبشان در گرو زرق و برق دنیا باشد؟ ... نه تنها پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مقتضای آیات پیشین «اسوه» مردم است، که خانواده او نیز باید اسوه خانواده ها و زنانش مقتدای زنان با ایمان تا دامنه قیامت گردند.»(۳)
آری در حقیقت ملاک اصلی در این آیات شخصیت و موقعیت اجتماعی است، لذا علاوه بر همسران پیامبر، تمام افراد صاحب موقعیت اجتماعی را هم شامل می شود و شاید بتواند گفت این افراد در کنار بعد شخصی، دارای بعد اجتماعی هستند و از این لحاظ در روند رویکردها، رفتارها و گزینش های عمومی در جامعه اثر گذارند و به همین دلیل باید به آثار اجتماعی کردارشان توجه شود.
۴- طمع دیگران
آگاهی بیشتر، موقعیت برتر و الگو بودن، عوامل مهمی برای جلب طمع فرصت طلبان و موقعیت جویان است و در طول تاریخ، خانواده حاکمان، رهبران و زعمای سیاسی و مذهبی از این جهت در معرض آسیب بوده اند. به عبارت دیگر این امتیاز بزرگ همواره بزرگ ترین آسیب رسان به رهبران و اهداف آنان بوده است. از این رو خانواده حاکمان باید این خطر را احساس کنند و به عنوان عنصر خط دهنده در رفتارهای خود آن را فراموش نکنند. چنین خطر مهمی است که موجب می شود خداوند از پیامبر بخواهد به همسرانش بگوید:
«ای زنان پیامبر! شما مانند هیچ یک از زنان نیستید، اگر تقوا پیشه کنید، پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید و در خانه هایتان بمانید و همچون دوران جاهلیت نخستین (میان مردم) ظاهر نشوید و نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید و خدا و رسولش را اطاعت کنید...»(۴)
باید توجه کرد که خداوند در آغاز این آیات می فرماید: «شما اگر تقوا پیشه کنید، مانند زنان دیگر نیستند»، آنگاه تکالیفی که بین همه زنان مشترک است رامی آورد. دلیل چنین کاری چه می تواند باشد؟ به نظر علامه طباطبایی خداوند تکلیف آنها را مورد تأکید قرار می دهد و گویا می فرماید: شما مثل دیگران نیستید، پس واجب است در این گونه تکالیف بیشتر از دیگران، مواظبت کنید. مضاعف شدن پاداش خیر و شر هم گویای همین است، این چون مضاعف شدن پاداش جدای از موکد بودن تکلیف نیست.(۵)
۵- مسئولیت فزون تر
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 35 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
حاشیه نشینی :
جامعه شناسان در تعریف افرادی که در حریم شهرها سکونت دارند چنین می گویند : معمولا حاشیه نشینان را کسانی تشکیل می دهند که در شهرها زندگی می کنند اما به عنوان یک شهروند از امکانات و خدمات شهری بهره نمی برند. این افراد با وجودی که در دل یا حاشیه شهرها جای دارند اما فرهنگ روستایی را هم چنان حفظ کرده اند ولی در عین حال خود را شهری می دانند
همچنین در انسان شناسی نیز حاشیه نشین به فرد یا گروهی گفته می شود که فرهنگ اولیه خود را بدون اینکه فرهنگ ثانویه را جایگزین نماید از دست داده است یا در عالم برخ قرار می گیرد
یک جامعه شناس در خصوص حاشیه نشینی افراد مهاجر می گوید : " انسان حاشیه نشین شخصیتی است که از برخورد یا پیوند دو نظام فرهنگی متفاوت یا متخاصم به وجود می آید. چنین موجود دو رگه ای در آن واحد نسبت به دو فرهنگ احساس دلبستگی دارد اما از طرف دیگر خود را کاملا به هیچ کدام متعلق نمی داند..
توسعه حاشیه نشینی در ایران به سالهای 1330 برمی گردد اما شدت آن در دهه های 40 و 50 رقم خورده است. براساس مطالعات انجام شده حاشیه نشینی در حاشیه شهرها ابتدا از تهران شروع شده است. پیدایش اولین اجتماعات آلونک نشین در تهران به سال 1311 برمی گردد اما رشد و گسترش اجتماعات آلونک نشین به بعد از کودتای 28 مرداد به خصوص از سال 1335 به این طرف برمی گردد. اولین اجتماعات حاشیه نشین در جنوب شهر تهران تمرکز یافتند . تهران تا شهریور سال 1359 نزدیک به ده هزار و 450 خانوار و چهار هزار و 500 آلونک را در خود جای داده است. پدیده حاشیه نشینی در ایران نیز همانند اکثر کشورهای در حال توسعه تا حدود زیادی ریشه در مهاجرت و عوامل دافعه و جاذبه روستایی- شهری دارد. فقدان و کمبود امکانات رفاهی و خدماتی در مناطق روستایی و شهرهای کوچک فرآیند مهاجرت را تشدید کرد و حاشیه نشینی پدیدار گشت و به این ترتیب یکی از بارزترین نمودهای مهاجرت در ایران مانند بسیاری از کشورهای درحال توسعه شکل گرفت .
در فرهنگ شهر و شهرنشینی ، حاشیه نشینی تا حدود زیادی مترادف با مفاهیمی چون زاغه نشینی و آلونک نشینی به کار برده شده است. از لحاظ فرهنگی ، انزوا طلبی، احساس غریبه بودن و بیگانگی ؛ از لحاظ روانی، پریشانی و تقدیرگرایی؛ از لحاظ اقتصادی، فقر، اشتغال در بخش غیر رسمی ، بی ثباتی شغلی؛ از لحاظ بهداشتی، فقدان یا نارسایی سیستم خدمات بهداشتی- درمانی ، آب شرب و از لحاظ اجتماعی هویت قومی ، پایبندی به سنت ها و ارزش ها ، خانواده گسترده و فقدان تخصص، بی سوادی و کم سوادی ، درآمد پایین و به خصوص فرهنگ مستقل حاشیه نشینی از ویژگی های اجتماعات حاشیه نشینان است که در مناطق مختلف دیده می شود
تاثیر حاشیه نشینی در وقوع جرم
مقدمه
احساس ناامنی در محله ، تنها به دلیل جرایم خشونت آمیز نیست بلکه نابهنجاریها و رفتارهای اخلالگرانه چون اعتیاد ، ولگردی ، تکدی گری و سرقت گذشته از اینکه عامل اصلی ترس و احساس ناامنی عمومی اند به نوبه خود قطعا زمینه رواج گسترده جرایم را نیز فراهم مینمایند. همانطوریکه اگر پنجره ای از ساختمان بشکند و همچنان تعمیر نشده رها گردد به زودی کل ساختمان منهدم خواهد شد . برای پیشگیری از انهدام اجتماع نیز باید به محض شکسته شدن اولین هنجار فورا با هنجار شکن برخورد کرد . موضوع حاشیه نشینی یکی از معضلات شهری است که از حیث بستر قرار گرفتن برای ارتکاب جرایم مورد توجه کارشناسان خقوقی و قضایی و جرم شناسان بوده . اینکه جرایم در مناطق حاشیه ای بسیار بیشتر از سایر مناطق اتفاق می افتد مورد پذیرش همه است و آمارهای اخذ شده از پرونده های مطروحه در دادگستری نیز حکایت از این واقعیت دارد .
در این مقاله هدف نشان دادن تاثیر حاشیه نشینی بر وقوع جرم می باشد و همچنین می خواهیم اعلام کنیم که درصد بالایی از پرونده های قضایی از همین مناطق حاشیه نشین تشکیل شده است و مبارزه با شکل گیری حاشیه ای جدید و ساماندهی مناطق حاشیه ای موجود بسیار ضروری و حایز اهمیت است و مبارزه و ساماندهی با این هنجار شکنی میسر نمی شود مگر با همکاری کلیه دستگاههای مسئول و اگر چنین استراتژی واحد و مشترک از ناحیه مسئولان صورت پذیرد شاهد کاهش چشم گیر جرایم نیز خواهیم بود . بدوا در این مقاله تصویر و چهره ای از حاشیه نشینی و علل شکل گیری آن را ترسیم می کنیم سپس جرایمی که در این مناطق معمولا اتفاق می افتد و نقش دستگاههای عمومی و دولتی در شکل گیری حاشیه و وقوع جرایم و نیز توصیه هایی جهت پیشگیری از وقوع جرم در این مناطق را بیان خواهیم کرد . امید آنکه مورد قبول واقع شود .
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 19 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
چکیده
جمعیت ایران طی چند دهه گذشته، رشد شتابانی داشته است، به طوری که در طول کمتر از دو دهه به طور باور نکردنی جمعیت ایران بیش از دو برابر شد. انفجار جمعیت در ایران همراه با مسائلی همچون افزایش سریع شهرها، افزایش فقر، مشکل مسکن و مهاجرت بی رویه روستاییان به شهرها بوده است.
یکی از پیامدهای اصلی رشد جمعیت، مهاجرت روستاییان به شهرها و سکونت در حاشیه شهرها در نهایت حاشیه نشینی و زاغه نشینی است و راه اصلی مقابله با رشد بی رویه جمعیت اجرای برنامه های تنظیم خانواده می باشد.
هدف اصلی این مقاله بررسی رابطه بین حاشیه نشین و تنظیم خانواده است و از آنجا که بعد از سرشماری سال 1365 و مشاهده رشد 9/3 درصد جمعیت توسط مسئولین، برنامه های تنظیم خانواده به اجرا درآمد ولی این مساله در روستاها و مناطق حاشیه نشین کــه تفکر سنتی در مورد باروری داشتند (هنوز هــم در بعضــی مـناطق مشاهده می شود) به سختی قابل پذیرش بود. بنابراین هنوز شاهد باروری بالا در میان حاشیه نشینان هستیم که دلایل اصلی این پدیده را می توان در موارد زیر حستجو کرد:
ترجیح جنسی: معمولاً فرزند پسر برای خانواده بیشتر قابل قبول است که این مساله می تواند بر تعداد فرزندان خانواده ها بیفزاید.
احترام اجتماعی: معمولاً در مناطق حاشیه نشین مردان از احترام بیشتری برخوردارند ولی زمانی که زنی حامله باشد به خاطر فرزندی که می خواهد به دنیا بیاورد به او احترام می گذارند، بنابراین زنان از این مساله به خاطر احترامی که برایشان در پی دارد استقبالمی کنند.
تأمین اجتماعی در دوران سالخوردگی نیز یکی دیگر از عوامل اصلی افزایش رشد جمعیت و عدم اجرای برنامه های تنظیم خانواده در بین خانواده های حاشیه نشین به خاطر مسائل اقتصادی می باشد.
مرگ و میر فرزندان و پایین بودن سطح بهداشت باروری نیز از دیگر دلایل عدم استفاده از روش های تنظیم خانواده در بین حاشیه نشینان می باشد.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 143 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
چهار کلید معجزه آسا برای ارتباط با دیگران
مطمئناً برای شما هم پیش آمده، افرادی را دیدهاید که خیلی راحت با همه ارتباط برقرار میکنند، دوستان زیادی دارند و در روابط اجتماعیشان بسیار موفقاند و گاهی این موفقیت، راه را برای پیشرفت بیشتر در عرصههای مختلف باز میکند.
مطمئناً برای شما هم پیش آمده، افرادی را دیدهاید که خیلی راحت با همه ارتباط برقرار میکنند، دوستان زیادی دارند و در روابط اجتماعیشان بسیار موفقاند و گاهی این موفقیت، راه را برای پیشرفت بیشتر در عرصههای مختلف باز میکند.
تصوّر کنید توی ایستگاه اتوبوس نشستهاید، کسی که کنارتان نشسته، خیلی زود سر صحبت را باز میکند، مثلاً با این سؤال: »خیلی مونده اتوبوس از راه برسه؟« و یا »چند دقیقه است شما منتظر اتوبوس هستید؟«. تا این اندازه، شاید خیلی طبیعی باشد، امّا اگر شخص با جمله دیگری مثل این: »وای ... امروز هوا خیلی گرمه!«، ادامه بدهد، دو ذهنیت متفاوت برایتان پیش میآید: اینکه او از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است یا به دنبال مقدمهای برای یک ارتباط اجتماعی است.
اگر شما، بین دوستانتان کسی را دارید که وی نیز دوستان زیادی دارد، هر جا که بروید، پیشبینی دیدن چهرهای آشنا، کاملاً طبیعی است. فراموش نکنیم که ما در عصری زندگی میکنیم که ارتباطات، تأثیر زیادی دارد و داشتن نفوذ در میان مردم، به ما کمک زیادی میکند.
حال، جای این سؤال است که: چه چیزهایی میتواند در ارتباطات ما مؤثر باشند؟
به راستی در اوّلین برخورد، چه چیزهایی موجب جذب افراد مورد مخاطب و چه چیزهایی موجب دفع آنان میشود؟ در این نوشتار، سعی میشود، تا آنچه را که در جذب مخاطب، مؤثّر است، برشماریم و به شما توصیه کنیم که حتماً آنها را رعایت کنید.
۱) به ظاهرتان توجّه کنید!
...
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
چکیده کتاب جامعه شناسی دین؛ اثر ملکم همیلتون، ترجمه محسن ثلاثی.
فصل اول:
جامعه شناسی دین چیست؟
به گفته ماکس وبر، جوامع پیشین در « باغ جادوئی» زندگی میکردند حال آنکه جوامع نوین شاهد نوعی افسون زدایی همه جانبه در جهان بودهاند. با توجه به این قضیه، جوامع گذشته چگونه میتوانستند در یک جهان افسون زده زندگی و امرار معاش کنند؟ از این رو، وظیفة اصلی جامعه شناسی دین تبیین وجود باورداشتها و عملکردهای مذهبی در جامعه بشری بود. یکی از نظریههای جامعهشناسان سدة بیستم دربارة دین این است که دین به هیچ روی پذیرای تحلیل جامعهشناختی نیست. بنابراین نظر، دین نهاد خاصی است که از نوعی سرچشمه بنیادی و خصلت روحی غیرطبیعی مایه میگیرد و جز با تعابیر مذهبی و روحی نمیتوان آن را به صورت دیگری بازشناخت. این نظریه از دیدگاه جامعه شناختی دین فاقد انسجام منطقی است چه آن که متن دین براساس هر زمان و مطابق با رهیافتهای اجتماعی مختلف آن، کامل و اصلاح شده است. از مهمترین نکاتی که در این بحث (جامعهشناسی دین) برمیآید این است که جامعهشناسی دین باید در رویکردهای ما نسبت به دین تأثیری بگذارد حال، چه از موضع خوشایند دینی کارمان را آغاز کنیم ویا از موضع ناخوشایند. خلاصه آن که جامعه شناسی دین با این قضیه سروکار دارد که باورداشتهای مذهبی چیستند و تحت چه شرایطی پدید میآیند.
دین چیست؟
از دین بعلت تعاریف و برداشتهای گوناگونی که ارائه شده، از ناحیه جامعهشناسان مثل ماکس وبرتعریف خاصی نشده و به اعتقاد " اس اف نادلِ " انسان شناس، چون مرز بین دین و بی دینی را نمیتوان تعیین کرد بنابراین برای آن تعریف خاصی نمیتوان ارائه داد. در ارزیابی تعاریفی که از دین به عمل آمده باید دانست که تعاریف دین، عاری از نفوذ تمایلات بوده و مقاصد نظری در کار نبوده است و در نتیجه بحثهایی که در سده 19 بین انسانشناسان و جامعهشناسان درگرفته، تعریف دین به «اعتقاد به هستی های روحانی» ختم شده است. دورکیم میگوید دین نظام یکپارچهای از باورداشتها و عملکردهای مرتبط به چیزهای مقدس است و … . این ادعای دورکیم که دین با امر مقدس سروکار دارد کم کم با چالش انسان شناسان، از جمله « گودی» روبرو شد . وی با توجه به ذات مقدس و فرا طبیعی دین که هدایتگر است و نسلهای دینداری هم در آن بودند که به مقدسات بها نمیدادند، به مخالفت با این معنی پرداخت. گودی میگوید مقوله بندی فعالیتهای مذهبی انسان برمبنای ادراک جهانی امری مقدس از سوی بشریت و درست تر از تقسیمبندی جهان به دو قلمرو طبیعی و فراطبیعی نیست که خود دورکیم نیز آن را رد کرده بود (کتاب گودی 1961 ص 155). به نظر " کار رابرستون " فرهنگ مذهبی به یک رشته از باورداشتها و نمادهایی اطلاق میشود که دربرگیرندة تمایزی میان امر تجربی و امر فرا تجربی با واقعیت متعالی میباشند. دراینجا امور تجربی اهمیتی کمتر از امور غیر تجربی دارند (رابرتسون 1970 ص 47) . " هورتون " نیز دین را چنین تعریف می کند: دین را میتوان بعنوان بسط میدان روابط اجتماعی انسانها به فراسوی محدوده های جامعه صرفاً بشری درنظر گرفت (هورتون 1960 ص 21). دین اساساً باید همانی باشد که هورتون آن را تعریف کرد. ایمان، نظامهای اعتقادی و عملکردهایش، فلسفههای زندگی و آیینهای رمزآمیزی را دربر میگیرد که مستلزم کنش متقابل با غیر انسانها برمبنای الگوی انسانی نیستند.
فصل دوم : عقل و دین
تبیین دین را به دو نظریه روانشناختی و جامعه شناختی تقسیم میکنیم. ضمن آنکه نظریه روانشناختی را نیز میتوان به دو نوع نظریه عقل گرایانه و عاطفه گرایانه بخش بندی نمود. نظریههای روانشناختی میگویند که دین امری فردی است و از سرچشمههای درون فرد برمیخیزد، حال آنکه نظریه جامعهشناختی میگوید دین به گروه و جامعه ارتباط دارد و دینداری فردی از سرچشمههای اجتماعی مایه میگیرد. برترین دانشمندان عقل گرا عبارت بودند از اگوست کنت، هربرت اسپنسر، ادوارد تایلر، چیمز فریزر. رهیافت عقل گرایانه زودتر از رهیافت فلسفهگرایانه صورت بندی شده و در تطابق با روند فکری سدة نوزدهم خصلتی بسیار تکاملی به خود گرفت. نظریههای روانشناختی عقلگرایانه، دین را محصول گرایش بشری به جستجوی شناخت جهان و ناشی از خرد انسانی و استعداد قیاس مصمم و نتیجهگیری از مشاهده و تجربه میدانند.
کتاب " کنت" با عنوان«درسهایی درباره فلسفه اثباتی» قانون سه مرحلهایاش را مطرح میکند. به نظر او جریان تحول عقلی بشریت را در سه مرحلة متفاوت خداشناسی، بعد طبیعی و اثباتی میتوان تشخیص داد. در نخستین مرحله که همان مرحلة خداشناختی است اندیشهها و تصورات اساساً ماهیتی مذهبی پیدا میکنند و مرحلة مابعد طبیعی، مرحلة گذرای میان خداشناسی و اثباتی است. کنت مرحله خداشناسی را به سه خُرد مرحله تقسیم میکند:
1ـ طلسم باوری: کنت در این مرحله براین باور است که همة چیزها حتی چیزهای بیجان هم زنده به روح و جانی مانند روح وجان انسانهایند؛
2ـ چند خداپرستی: در این مرحله چیزهای مادی دیگری زنده به روح یا جانی که در دل آنها خانه کرده باشد در نظر گرفته نمیشوند خود ماده به عنوان چیزی بی اثر پنداشته میشود که معرض ارادة خارجی یک عامل فراطبیعی است؛
3ـ تک خداپرستی: این مرحله با شکل گیری دینهای بزرگ جهان و پدیداری سازمانهای مذهبی مشخصی چون کلیسا معین میگردد.
کنت تصور نمیکرد که با ورود علم، دین بکلی ناپدید شود. او یک کلیسای اثباتگرائی را بنیان گذاشت. در اندیشه او، دین نه تنها کوششی برای تبیین و شناخت واقعیت است بلکه اصل وحدت بخش جامعه بشری نیز بشمار میآید . اگر دین سنتی میبایست بر اثر رشد علم از میان برود صورت مذهبی تازهای میبایست جای آن را بگیرد که بر اصول درست علمی استوار باشد. بنابراین، چون علمی که با فهم اصول وحدت و انسجام اجتماعی سروکار دارد جامعهشناسی است پس دین نوین نیز باید نوعی جامعهشناسی کاربردی باشد و جامعهشناسی هم باید بلند پایه ترین کاهن این آئین نوپدید دنیوی باشد.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 363 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 26 |
مقدمه
اینترنت عرصة مهمی را برای تحقیقات اجتماعی و آزمودن نظریههای مربوط به اشاعة تکنولوژی و اثرات رسانهها فراهم ساختهاست. بخشی از این جاذبه به واسطة قابلیت ادغام شیوههای ارتباطی و صورت محتوای ارتباط است. جاذبههای دیگر مربوط به اثرات و کارکردهای اجتماعی این رسانه و محیطهای مختلف آن برای افراد و اجتماعات محل زیست آنها و بهویژه برای جوانان بهعنوان پیشگامان نوآوری و مصرف این رسانة جدید میباشند.
طولانی شدن دورة جوانی و نوجوانی، رواج شیوههای جدید رفتار اجتماعی برایپر کردن فضای زندگی، فردیشدن و کمرنگشدن شکافهای متداول اجتماعی، اهمیت یافتن سبک زندگی و «سیاست زندگی» برای جوانان، از هم پاشیدگی شبکههای سنتی همسایگی و نوسازی شهری از جملة زمینههای اصلی هستند که شرایط جدیدی را پیش روی جوانان قرار دادهاند. آنچه در کنار این روندها و متاثر از رشد رسانههای جدید قابل ذکر است اهمیت بیش از پیش حفظ و تنوع در اوقات فراغت برای جوانان است. اولین نسل آشنا با کامپیوتر و تکنولوژیهای ارتباطی را باید نسل فعلی دانست. بسیاری از آنان میتوانند با طیفی از نرم افزارهای کامپیوتری کار کنند و بهراحتی آن را بفهمند. این تحولات تکنولوژیک علاوه بر تأثیر بر ذوق، سلیقه و نیاز ارتباطی آنها، گذراندن اوقات فراغت آنها را نیز تحت تأثیر قرار دادهاست. دو فرآیند «رسانهایشدن»( mediatisation) و «خانگی شدن»(domestification) توصیفکنندة گذران بخش عمدهای از فراغت جوانان در جوامع مدرن است. جوانان فراغت خود را بیش ازپیش در خلوت سپری میکنند و برای سرگرم شدن به طور فزایندهای به رسانههای جدید متکی هستند.
ارتباطات باواسطة کامپیوتر (CMC)، «فرهنگ فراغت» و «اجتماع فراغت» را نیز تحتالشعاع قراردادهاست. شبکههای کامپیوتری جهان فرهنگهای جدیدی را در ده سال گذشته پدید آوردهاند که تأثیرات شگرفی را در تعاملات و روابط اجتماعی برجای گذارده است. (رین گولد، 1994: 4)
چترومها (chat rooms) یا میدانهای چندکاربردی (multi-user-dungeons) بهعنوان یکی از پرطرفدارترین «میدانهای»
اینترنتی شرایط جدیدی را پیرامون کاربران خود قرار داده و مرزهای تازهای را در شکلگیری خردهفرهنگها، ارزشها و هویت جوانان پدید آوردهاند.
گمنامی، سرعت ارتباطات و سیال بودن آن پیامدهای گستردهای را در روابط جنسیتی و الگوهای ارتباطی و دوستیابی جوانان بر جای میگذارد. تداخل طبقه با جنسیت و جغرافیا میتواند فضای آزادکنندهای را برای دستهای از جوانان پدید آورده و مرزبندیهای رایج جنسیتی و اجتماعی را در فرهنگ جوانان کمرنگ سازد. ارتباطات اینترنتی در محیطهای چت، ضمن آنکه تقویتکنندة روابط غیر وابسته به زمان و مکان گردیده است، به محملی برای جستجو و ارضای کنجکاویهای جوانان نیز تبدیل شدهاست. علاوه بر این، فضای مجازی و دیجیتال اینترنت صورتهای جدید مشارکتهای اظهاری و عاطفی را جایگزین صورتهای متداول مشارکت سیاسی و اجتماعی در عرصههای «حقیقی» جامعه ساختهاست (نگاه کنید به سیورلا، 2000). در وجه منفی، استدلال بر این است که سرگرمیهای مجازی اینترنتی عموماًًٍَْْ به تقلیل سرمایة اجتماعی، انزوا و بریدگی از مشارکتهای محسوس و عینی (کرات و همکاران، 1998 ؛ نای واربرینگ، 2000)، تغییر روابط از اجتماعات و گروههای آشنا به اجتماعات شبکهای (مافلوسی، 1996 ؛ ولمن، 2001)، سوگیری جوانان به سوی آموزش موزاییکی (راشکوف، 1996) و نیز قطعهقطعهشدن افراطی (hypersegmentation) سلیقهها و خردهفرهنگها و در نتیجه تودهوارسازی (massification) (شیلز، 1963 ؛ نیومن، 1991) میانجامد.
در ادامه، چهارچوبهای مفهومی و نظری رایجی را که از منظر جامعهشناسی و یا روانشناسی اجتماعی به بررسی تأثیرات ICTs و بهویژه اینترنت بر جوانان و فراغت آنها پرداختهاند، به اختصار مرور کرده و آثار تواناساز و یا محدودکنندة محیطهای مجازی در چت رومها را مورد بحث قرارخواهیم داد.
زمینة تحقیق
نگاه جامعهشناختی به پدیدة اینترنت در پی بررسی تأثیرات اجتماعی آن بر روابط اجتماعی و تجزیه و تحلیل عوامل نهادی، سیاسی و اقتصادی است که رفتار کاربران را تحت تأثیر قرارمیدهد. این نگاه، چنانکه در مقدمة بحث بدان اشاره شد، به طیفی از اثرات اجتماعی تکنولوژیهای جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی بر روابط و تعلقات اجتماعی، شکلدهی یک معنای عمومی جدید برای ارتباط، صورتهای جدید مشارکتهای اجتماعی و بازاندیشی و تغییر در هویتهای خودساخته تأکید دارد.
در وجه فراغت و سرگرمی نیز محوریت یافتن ارتباط و سرگرمی، از متن خارج شدن (decontextualisation) مکانها و تجارب اوقات فراغت (نگاه کنید به رابرتز، 1998)، رواج شکلهای سرگرمی غیروابسته به زمان و مکان، چندوظیفهای شدن رسانههای جدید و لذت بردن جوانان از توانایی انجام همزمان چند وظیفه و امکانپذیر ساختن انواع جدیدی از مشارکتهای عاطفی و زیبایی شناختی و فرهنگی از جمله مشخصههای اصلی رسانههای جدید و بهویژه اینترنت میباشد. رویکردهای غالب در بررسی تأثیرات اجتماعی و روانی ICTs بر جامعه را در دو دستة کلی تکنولوژیکی و اجتماعی میتوان قرارداد. رویکردهای تکنولوژیک نقش رسانههای جدید را در روابط و تبعات اجتماعی آن تعیینکننده میدانند و در بررسی نهایی تکنولوژی را شکلدهندة روابط اجتماعی و شکلهای تحول آن تلقی مینماید. نظریههای چندی از این منظر به رسانههای جدید توجه کردهاند. برای نمونه میتوان مدل حضور اجتماعی (social presence model) که فردی بودن ارتباطات کامپیوتری را زمینهساز اثرات اجتماعی کمتر آنها میداند، نظریة غنای رسانهای (media richness theory) که توانایی تأثیرگذاری بر روابط اجتماعی رسانهها را تابع ظرفیت آنها در انتقال پیامها و نشانههای اجتماعی میبینند و غنای رسانهها را عامل تعیین کنندة انتخاب آن از جانب کنشگران میدانند، و نظریة شیوة پردازش اطلاعات اجتماعی (social information processing model) اشاره کرد که به دنبال تبیین اثرات محدود کنندة ارتباطات کامپیوتری است و این محدودیت را مخل کیفیت ارتباطات اجتماعی میداند. در مجموع رویکردهای فوق به ابعاد اجتماعی رسانههای جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی به صورت حاشیهای و با اهمیت کمتر نگریسته و در تحلیل نهایی قائل به قابلیت تقلیل اطلاعات کامپیوتری به بایتهای اطلاعاتی هستند (برای مرور جامع رویکردهای تکنولوژیک نگاه کنید به اسپیرز، 2000).
رویکردهای جایگزین در مطالعة اثرات رسانهها در مقابل به عوامل اجتماعی توجه بیشتری نشان میدهند. نظریههایی همچون استفاده و التذاذ (uses and gratifications) ، مبادله (exchange) ، سازهگرایی اجتماعی (social constructionism) و نظریههای تعاملی (interactionism models) ، از جمله رویکردهای غالب در این دسته بهشمار میآیند.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 9 |
مبارزهای که مرز نمیشناسد
جنگ روانی بهعنوان سلاح جدیدی در دنیای امروز مطرح شده که ضمن تقویت روحیه ملت و سربازان خودی به شکست روحیه دشمن میپردازد و امتیازات بیشماری را از آنان کسب میکند.
این روزها به نسبت گذشته بیشتر با اصطلاح «جنگ روانی» سر و کار داریم. اینکه اساساً جنگ روانی چیست و چه کسانی و با چه اهدافی بهدنبال آن هستند و حتی تاریخچه این مسأله به چه زمانی باز میگردد؟! اینها سؤالاتی است که در این نوشتار سعی شده ضمن اشاره به تحولات روز، تا حدودی پاسخ آنها داده شود.
تاریخچه جنگ روانی:
آنچه مسلم است این که عملیات روانی سابقهای به قدمت تاریخ انسانیت دارد. از این منظر کمتر برههای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را میتوان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیمیترین نمونههای استفاده از جنگ روانی بودهاند. در این میان پل لاین بارگر، سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت میدهد. در این جنگ کیدئون برخلاف رسوم نظامی زمان خود که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هریک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است،در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. از این زمان به بعد این اعتقاد بهوجود آمد که جنگ حداقل در دو زمینه رخ میدهد؛ میدان نبرد و اذهان عمومی در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در بین مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیلهی قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی امام علی(ع) با این وسیله نمونههای برجستهای از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و نبوغ طراحان آن به منصه ظهور رسیدهاند.
از نمونههای گسترده جنگ روانی در قرن بیستم میتوان به جنگ جهانی دوم اشاره کرد. هنگامی که در سال 1939، محققان آلمانی بهمنظور توجیه شکست کشورشان در جنگ جهانی اول اعلام کردند که از جمله مهمترین علل شکست، غفلت آلمان از سلاح تبلیغات و استفاده مؤثر رقیبان از آن سلاح بوده است، در واقع خبر از حضور گستردهی ابزار تأثیرگذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری میدادند. وقوع تحولاتی همچون تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود.
پس از آلمانها، بهطور عمده این مسأله مورد عنایت آمریکاییهایی قرار گرفت که به نوعی خود را ابرقدرت جدید جهانی میدانستند تا جایی که آنها در کنار استراتژی نظامی، سیاسی و اقتصادی اصطلاح «سایکو استراتژی» یا راهبرد روانی را طرح و باین داشتند که عنصر روانی از مسأله زمان جنگ فراتر است و در هنگام صلح نیز باید به آن پرداخته شود.
مؤلفههای جنگ روانی جدید:
آنچه امروزه بهعنوان جنگ روانی جدید مطرح است، در واقع محصول یک سری تحولات صنعتی و تکنولوژیک از جمله گسترش ارتباطات اجتماعی است که ابتدا در اروپا رخ داد. توسعه و گسترش ارتباطات، بهنوبه خود باعث شد تا انسانهایی که تا پیش از این، فقط در محدوده قومی،قبیلهای و محلی فکر میکردند، این بار ملی و جهانی فکر کنند و به مسایل دنیایی فراتر از مناطق محدود خود علاقهمند شوند. همچنین پس از انقلاب صنعتی و گسترش جمعیت شهرنشین،زمامداران امور کم کم با مقوله افکار عمومی مواجه شدند که از قدرت فراوانی برخوردار بود.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 247 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 16 |
جامعه شناسی شهری
برای اینکه تعریف روشنتری از مهیت و دامنه جامعه شناسی شهری به دست دهیم میتوانیم بگوییم، تجزیه و تحلیل شهر به عنوان یک واقعیت اجتماعی موضوع جامعه شناسی شهری است. بنابراین جامعه شناسی شهری ، کلیه مسائل اجتماعی جامعه شهر نشین را دربر خواهد گرفت. یکی از واقعتهای اساسی ، رابطه از تحت جامعه با سایر واقعیتهای اجتماعی است، مانند رابطه تراکم جمعیت و سازمانها و شیوه تفکر و زندگی اجتماعی.
نگاه اجمالی
بدون اینکه بخواهیم کلیه جنبههای جامعه شناسی شهری را مورد بحث و بررسی قرار دهیم، منظور این است که اهمیت و ماهیت ملاحظات جامعه شناسی بر مسائل شهری روشن شود و برخی اطلاعات مربوط به اجتماع شهرها که اختصاصا معنای خاصی در بر دارد و نیز روشهای بررسی مسائل شهری را مورد مطالعه قرار گیرد. در عمل ، امروز شهرسازان ، معماران و مهندسان تاسیسات شهری بیش از پیش به میزان قابل توجهی از ره آورد جامعه شناسی شهری استفاده میکنند و مفهوم شهر سازی و شهرنشینی را منحصر به جنبه معماری آن نمیدانند.
بنابراین لازم است زبان مشترکی نیز آنها را به یکدیگر پیوند دهد تا به درستی نظرات یکدیگر را درک کنند و در بهبود زندگی اجتماع شهرنشینی از آن استفاده کنند. اما برای اینکه به درستی بدانیم جامعه شناسی شهری چیست و مشتمل بر چه مباحثی است بهتر است قبلا به عنوان یاد آوری جامعه شناسی را بطور کلی تعریف بکنیم. پس جامعه شناسی ، مطالعه علمی واقعیتهای اجتماعی است که از سه جنبه ریخت شناسی ساختاری و فرهنگی و روانی مورد بحث و مطالعه قرار گیرد.
اختصاصات شهر
اگر از جنبه مادی و خارجی را مورد نظر قرار دهیم، شهر بدوا انبوهی از افراد انسانی و فضایی را که در آن سکونت گزیدهاند شامل میشود. در اینجا نظم جاری مربوط به مسائل زیر در خور توجه است. جمعیت شهری (از نظر تعداد ، تراکم ، ترکیب و ساختمان و تحول) ، طرز پراکندگی و قرار گرفتن جمعیت در فضای شهر اصول تمایز بین قسمتهای مختلف فضای شهر و تاثیرات آن بر زندگی اجتماعی افراد و گروههایی که در آن زندگی میکنند. از جهت دیگر ، شهر عبارتست از یک سازمان اجتماعی پیچیده است. یعنی ، شهر تنها از تجمع افراد تشکیل نمیشود بلکه مشتمل بر گروههای مختلفی ، مانند خانواده ، طبقات اجتماعی ، کارگاهها و کارخانهها ، گروههای نژادی ، انجمنهای مختلف و غیره است.
میتوان سخن از یک نوع «روحیه شهری» یا «فرهنگ شهرنشینی» به میان آورد که با خوصیات اجتماعات غیر مشابه فرق دارد. به عبارت دیگر ، سبک زندگی و شیوه فکر کردن و بروز احساسات و عواطف که بر حسب جوامع و منطق مختلفی که شهر جزئی از آن است متفاوت و بر حسب تارخ و خوصیات شهرها متغیر است، ویژگیهایی به زندگی شهرنشینی بخشیده است که خاص اجتماع مورد نظر یعنی شهر است. مثلا استقلال افراد در مقابل سنن و آداب ، در شهرها افزایش مییابد و پذیرش افکار جدید ، مدپرستی ، خلاقیت ، نوآوری و تسامح فزونی میگیرد. نکته دیگر اینکه ، شهر را نباید واحد مستقل و مجزا از جامعه دانست، یعنی نمیتوان آن را از واحدهای دیگر وابسته به آن جداگانه مورد مطالعه قرار داد. زیرا:
اولا شهر با منطقهای که در آن واقع شده است ارتباط کامل دارد. یعنی از یکسو خوصیات منطقه در شهر تاثیر میگذارد و از وی دیگر شهر به تدریج کم و بیش خوصیات شهری خود را به منطقهای که خود جز آن است انتقال میدهد و در حقیقت منطقه و شهر عکس العملهای متقابلی در برابر یکدیگر دارند.
دوم آنکه ، شهر با یک کشور و کل اجتماعی که جزئی از آن است پیوند و وابستگی دارد، زیرا ساخت سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور در شهر منعکس میشود. سوم آنکه ، شهر با نوع تمدن نظام اجتماعی که ملت و کشور را فرا گرفته است ارتباط کامل دارد.
جامعه شناسی شهری و مسائل اجتماعی شهر
سکونت در "شهر" آثاری بر زندگی فردی و جمعی انسانها میگذارد که از حدود دو قرن پیش تاکنون، موضوع تأمل اندیشمندان اجتماعی بوده است...
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 16 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
جامعه شناسی اعتیاد در ایران
اعتیاد به مواد مخدر، مشکل اجتماعی است که اکثر جوامع به آن مبتلا هستند. اطلاعات و آمار جدیدی که درباره موضوع مواد مخدر و اعتیاد در جامعه ما منتشر می شود، حاکی از مسأله بودن این پدیده اجتماعی است. دبیر جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران در گزارشی اعلام کرده است سالانه ۵ درصد به جمع معتادان کشور افزوده می شود، در حالی که سازمان بهزیستی کشور تنها توان مداوای ۲ درصد معتادان را دارد. بر اساس گزارش سمینار پیشگیری از اعتیاد در تابستان ۱۳۸۰و ۷۰ درصد معتادان ایران متأهل هستند و علاوه بر این روزانه ۶۰۰ نفر در رابطه با مواد مخدر در کشور دستگیر می شوند و ماهانه ۱۰۰نفر به دلیل سوء مصرف مواد مخدر می میرند. بنا به گزارش روابط عمومی سازمان بهزیستی هر روز ۵۰۰ نفر از جوانان کشور معتاد می شوند و بررسی به عمل آمده نشان داده که جمعیت معتادان در ایران هر ۱۰ سال ۲ برابر می شود و خسارت های ناشی از اعتیاد سالانه بیش از ۱۵ هزار میلیارد ریال می رسد(بهادران، ۱۳۸۰ :۷). رئیس مرکز مبارزه با مواد مخدر نیروی انتظامی گفته است که در سال ۱۳۸۱ بیش از ۱۳۰ تن مواد مخدر در کشور کشف شده است و نسبت به سال گذشته ۳/۱۶ درصد میزان کشفیات رشد داشته است. جانشین مرکز مبارزه با مواد مخدر کشور اعلام کرده است که به طور متوسط روزانه دو تن انواع مواد مخدر در کشور مصرف می شود. وی می گوید: آمارهای به دست آمده نشان می دهد، هم اکنون ۳ درصد نوجوانان کشور به مواد مخدر اعتیاد دارند.
تعریف اعتیاد به مواد مخدر
سازمان بهداشت جهانی اعتیاد را به طور متناوب یا مزمن حالتی می داند مضر جهت فرد و اجتماع که به وسیله مصرف مستمر ماده تخدیرکننده چه طبیعی، چه مصنوعی ایجاد می گردد و خواص آن عبارتند از:
۱- میل و احتیاج به مصرف ماده مخدر و تهیه آن به هر صورت و عنوان، ۲-گرایش جهت اضافه نمودن آن هر روز بیشتر، ۳- انقیاد روانی و گاهی جسمی در نتیجه استعمال مواد مخدر. اعتیاد به مواد مخدر، حالت وابستگی یا عادت مرضی در به کار بردن مواد سمی تحریک کننده یا آرام بخش دستگاه عصبی که به صورتی مطبوع حس درونی و وضع عاطفی را تغییر می دهد. این وضع با اعتیاد تدریجی و حالت نیاز دردناکی که بر اثر نبودن مواد سمی بروز می کند، مشخص می شود(نیر، ۱۳۷۲: ۳۲)
دراین نوشتار به دنبال پاسخی برای این سؤالات هستیم؛ علل و عوامل مؤثر در اعتیاد به مواد مخدر در بین افراد کدام است؟ کدام یک از نظریه های جامعه شناسی انحرافات، بیشتر می تواند معضل اعتیاد را تبیین کند؟ و در نهایت راه حل های پیشگیری از
اعتیاد کدام است؟
جامعه شناس در پی کشف علل و عوامل اجتماعی موثر بر جرم و عمدتاً شرایط اکتسابی در محیط است. اعتیاد دلایل متعددی دارد. شرایط اعتیاد در هر منطقه با منطقه دیگر متفاوت است. و به شرایط مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی و شخصیت جامعه و فرد مربوط می شود.(نیر، ۱۳۷۲: ۳۶).
از دیدگاه جامعه شناختی، آنچه مهمتر از عوامل فردی در گرایش به اعتیاد به مواد مخدر می باشد، عوامل اجتماعی- فرهنگی است. جامعه شناسان علل ارتکاب جرم را در وضع نابسامان اجتماعی و اقتصادی دانسته، معتقدند که هیچکس بالفطره مجرم و بزهکار نیست. از این جهت فرد را مقصر نمی دانند و می گویند اوضاع اقتصادی و شرایط نامساعد اجتماعی عامل ارتکاب جرم است.
تحقیقات نشان می دهد که اغلب افرادی که در خانواده های معتاد متولد می شوند و پرورش می یابند، تکرار مصرف اعضای خانواده برایشان عادی شده و ترس از تجربه مصرف از آنها دور می شود. نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و شکاف عمیق طبقاتی در جامعه، بیکاری، از بین رفتن و جابه جایی ارزشهای جامعه، رشد بی قواره صنعت؛ اگر در جامعه ای رشد صنعت به سرعت افزایش یابد و درآمد ناشی از این ثروت عادلانه توزیع نگردد و از طرف دیگر در آن جامعه برای تفریح، شادی و گذران اوقات فراغت و بیکاری جوانان از طرف دولت برنامه ریزیهای اجتماعی نشده باشد و رشد صنعت و شهرنشینی، شکاف طبقاتی را زیاد کند، همه این عوامل، باعث گرایش به انحرافات از جمله اعتیاد خواهد شد. (فرجاد، ۱۳۷۱: ۱۵۵).
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 7 |
جامعه پذیری
یکی از مقاصد جامعه پذیری آموزش قواعد و نظامات اساسی ، از آداب و عادات و رفتار روزمره گرفته تا روشهای علمی، به افراد است. رفتار نامنظم و خلاف قاعده، معمولا از انگیزههای ناگهانی یا محرک آنی ناشی میشود. چنین رفتاری، نتایج و خشنودیهای آتی را در مقابل لذات و رضایتمندیهای آنی و گذرا، نادیده میگیرد. برعکس، رفتار مبتنی بر نظم و انظباط، به منظور پذیرش اجتماعی یا برای دستیابی به یک هدف آتی، خشنودیهای آنی و گذرا را به تعویق انداخته، آنها را تعدیل و تحدید میکند.
▪ نگاه اجمالی
یکی از کارکردهای عمومی آموزش و پرورش ، اجتماعی کردن افراد جامعه است. در هر جامعهای ، صرفنظر از کوچکی یا بزرگی ، سادگی یا پیچیدگی ، نوعی آموزش و پرورش یافت میشود که ساختار و محتوای آن از جامعهای به جامعهای دیگر ، متفاوت است.
▪ آموزش قواعد و نظم با جامعه پذیری
یکی از مقاصد جامعه پذیری آموزش قواعد و نظامات اساسی ، از آداب و عادات و رفتار روزمره گرفته تا روشهای علمی ، به افراد است. رفتار نامنظم و خلاف قاعده ، معمولا از انگیزههای ناگهانی یا محرک آنی ناشی میشود. چنین رفتاری ، نتایج و خشنودیهای آتی را در مقابل لذات و رضایتمندیهای آنی و گذرا ، نادیده میگیرد. برعکس ، رفتار مبتنی بر نظم و انظباط ، به منظور پذیرش اجتماعی یا برای دستیابی به یک هدف آتی ، خشنودیهای آنی و گذرا را به تعویق انداخته ، آنها را تعدیل و تحدید میکند.
خلاصه انظباطی که طی فراگرد اجتماعی شدن در رفتار ایجاد می شود، ممکن است چنان نافذ و عمیق باشد که حتی اعمال فیزیولوژیکی را تغییر دهد. برخی افراد ، بنا به عادت ، زود از خواب بیدار میشوند یا برخی افراد غالبا ، طوری بار میآیند که از لحاظ جسمی آمادگی ارتکاب اعمال منع شده اجتماعی را ندارند.
▪ آموزش مهارتها توسط جامعه پذیری
هدف دیگر فراگرد جامعه پذیری ، آموختن مهارتها است (Skills). فقط با اکتساب و یادگیری مهارتهاست که افراد میتوانند ، در جامعه ، منشأ اثر واقع شوند. در جامعههای سنتی ، امور زندگی ، از طریق تقلید و تکرار آموخته میشد. در جوامع امروز ، یادگیری مهارتهای انتزاعی خواندن و نوشتن و مهارتهای دشوار دیگر ، از راه آموزش و پرورش رسمی ، مهمترین وظیفه اجتماعی کردن است.
▪ ایجاد امید و آرزو در افراد
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 23 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 20 |
تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟
دوستان گرامی، اجازه دهید سخنانم را با یکی از پارگرافهای مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. این یک پدیدهی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشیم. ابیات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمرهاند اما کمتر میتوان نوشتهای منثور و بخصوص معاصر را یافت که، لااقل در بین اهل نظر، شناخته شده باشد. مثل: «من اینها را برای سایهام که روی دیوار افتاده است مینویسم» به قلم صادق هدایت. باری، یکی از این معدود پارگرافها اینگونه آغاز میشود: «غربزدگی میگویم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آیند نیست بگوئیم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی ست در حدود سن زدگی. دیدهاید که گندم را چگونه میپوساند؟»
این نخستین جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگیاش را با آن شروع کرده است. و بنظر من بیان همین کلمات است که امروز ما را دور از وطن خویش در اینجا زیر یک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقیق و «پی پِر» و کنفرانس و سمینار بکوشیم دریابیم که چه بلائی به سر ما آمده است.
شاید آنچه گفتم بنظر شما اغراق آمیز بیاید؛ اما آنانی که در دو دههی ١٣٤٠ و ١٣٥٠ جوانی خود را در جریانات روشنفکری ایران گذرانده باشند خوب میفهمند که من چه میگویم. اصلا بگذارید در چند جمله آن جریان را خلاصه کنم و برای این کار کمی از خود و همنسلانم بگویم: در سرآغاز دههی ٤٠ ایرانی (که مصادف بود با سرآغاز دههی ٦٠ میلادی و در مغرب زمین همراه بود با جریان هیپیها، سنت شکنیها، خیزشهای دانشجوئی و رادیکالیسم فرهنگی) من، همراه با یارانی همچون داریوش آشوری، بهرام بیضائی، محمدعلی سپانلو، نادر ابراهیمی، اکبر رادی، احمدرضا احمدی و چند تن دیگر، نخستین ایام بیست سالگیمان را آغاز میکردیم و سقفی که ما را بدور هم جمع میکرد دانشگاه تهران بود. هشت/نه سالی از کودتای ٢٨ مرداد میگذشت. یعنی، ما اغلب کودک بودیم وقتی که آن جریان رخ داد. پس، کینهی سقوط مصدق و بازگشت شاه در دل ما چندان جائی نداشت. و اگر مشکلی هم با شاه داشتیم مشکلی مربوط به خود او بود.
آن روزها در آمریکا، که از پس ٢٨ مرداد ٣٢ در کشور ما حرف اول را میزد، چهرهی جدیدی به تخت ریاست جمهوری نشسته بود که برنامههایش با برنامههای ژنرال آیزنهاور و معاونش نیکسون متفاوت بود. او از مسائلی همچون حقوق بشر و دموکراسی دم میزد ـ حرفهائی که در آن روزگار بیشتر به شوخی شبیه بود. یادم است یک روز داریوش آشوری بطعنه پیشنهاد کرد که نامهای به پرزیدنت جدید، آقای جان اف کندی، بنویسیم و بگوئیم حالا که حضرتعالی در حال تأمین حقوق بشر هستید یک فکری هم برای اضافه حقوق بشر بفرمائید. منظورم این است که بگویم کسی باور نداشت که آدمی در آن سوی دنیا به تخت بنشیند و منشاء تغییراتی عمیق در سوی دیگر دنیا شود. اما چنین شده بود. مثل این بود که منتظر بودهاند تا ما دبیرستان را تمام کنیم و پا به دانشگاه بگذاریم تا سکوت وحشت زده و هشت/نه سالهی بعد از ٢٨ مرداد شکسته شود. دانشگاهی که ما در آن پا گذاشته بودیم یکپارچه آتش بود. همین زنده یاد پروانه اسکندری (قبل از آنکه همسر داریوش فروهر شود) را که بچاقوی وزارت اطلاعات اسلامی تکه تکه شد من اولین بار در همان سالها جلوی دانشکده هنرهای زیبا دیدم که روی پلهها ایستاده بود و علیه دیکتاتوری سخن میگفت. دیکتاتوری هم بنظر میرسید که رفته رفته دارد وا میدهد. نشانهاش اینکه مطبوعات هم آغاز به سخن گفتن کرده بودند. خبر رسید که موسسهی کیهان در پی انتشار دو نشریهی جدید است یکی بنام «کتاب هفته» و دیگری بنام «کتاب ماه». قرار بود اولی را احمد شاملو سردبیری کند و دومی را جلال آل احمد. یکی تودهای از حزب توده برگشته اما وفادار به سوسیالیسم و دیگری نیروی سومی از نیروی سوم برگشته اما وفادار به سوسیالیسم. انتشار کتاب ماه به آل احمد فرصت داد که کتابی را که به تازگی تمام کرده بود و «غربزدگی» نام داشت بصورت جزوه جزوه و ماه به ماه در همین کتاب ماه منتشر کند. قسمت اولش هم همینگونه منتشر شد اما در شمارهی دوم جلویش را گرفتند و کتاب ماه شمارهی سومی هم نداشت. آل احمد ظاهراً کتاب ماه دوم را بیجزوهی غربزدگی منتشر کرد و آرام کنار کشید. اما در این کنار کشیدن داستان دیگری هم در کار بود.
در پی انتشار همین شمارهی دوم بود که، در یک عصر بهاری، من و بهرام بیضائی به دفتر کتاب ماه و بدیدار آل احمد رفتیم. آن روزها بهرام با او بیشتر محشور بود تا من. و او خواسته بود بهرام را ببیند و بهرام هم مرا با خود برده بود. آنجا بود که معلوم شد که آل احمد، در همان ابتدای شروع کار در کتاب ماه، همهی جزوهها را چاپ کرده بود و فقط قرار بود در هر شماره یک جزوه را به کتاب ماه الصاق کنند. و حالا که الصاق جزوهها ممنوع شده بود، آل احمد شتابزده جزوهها را بصورت کتاب سنجاق کرده و بدون برش لب کتابها آنها را از صحافی خارج کرده بود و تصمیم گرفته بود که آنها را، که از تعدادشان خبر ندارم اما نباید بیش از ١٠٠٠ جلد بوده باشد، از طریق «برو بچهها» پخش کند. آنروز عصر از دفتر کتاب ماه که بیرون آمدیم زیر بغل من و بهرام چند جلد کتاب بود پیچیده در کاغذهای کاهی. و ما پخش کنندهی کتاب ممنوعهای شده بودیم که فقط از محتویات فصل اول یا جزوهی اولش با خبر بودیم.
کتاب مثل نقل و نبات بین رفقا پخش شد و بحث «غربزدگی» برای ما شد همان چیزی که امروزیها به آن «گفتمان» میگویند. (و همینجا، بعنوان نکتهی معترضه بگویم که دیدهام این روزها بسیارانی خیال میکند که «گفتمان» واژهی شیک تری است برای گفتگو و گپ و مصاحبه؛ و اغلب در رادیو و تلویزیونها میشنوم که به هم میگویند بیائید با هم گفتمانی داشته باشیم. اما آنروز هم، مثل واقعیت امروز، گفتمان غربزدگی امری بود بسا وسیعتر از گفتگو ـ چیزی همچون موضوع عام گفتگوی روشنفکران و نجبگان.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 8 |
جایگاه تعقل در زندگی
در آموزه های دینی ما بیش از هر چیزی به مسئله تفکر و تعقل سفارش شده است : امام رضا (ع) می فرماید : عبادت روزه داشتن و نماز خواندن نیست ، همانا عبادت اندیشه کردن در امر خداست و در روایات دیگر یک ساعت فکر کردن با هفتاد سال عبادت برابر دانسته شده است .
با تمام این توصیه ها خیلی از مردم در مورد آنچه انجام می دهند فکر نمی کنند و به جایگاه تفکر و اندیشه در زندگی عادی و معنوی خود پی نبرده اند .
شاید یکی از دلایل عمده نبود فکر و اندیشه در امور زندگی ، سطحی نگری و خواسته های نفسانی می باشد .
از آنجا که انسان موجودی عجول است و زودتر می خواهد به مطلوب برسد همین شتابزدگی موجب می شود تا اینکه خوبی و بدی ، زشتی و زیبایی ، حق و باطل ، صلاح و فساد را از یکدیگر تشخیص ندهد .
به همین جهت خیلی از گرفتاریها و ناهنجاری های فردی ، خانوادگی و اجتماعی را باید نشات گرفته از کار بدون تفکر و اندیشه دانست بی توجهی به نیروی تعقل و تفکر و استفاده از آن در امور زندگی مادی و معنوی به از بین رفتن و تضعیف آن منجر می شود و انسان را در حد تخیل و توهم نگاه می دارد .
بی تردید به کارگیری اندیشه و استفاده از فکر موجب می شود تا عقل کارآمدی خود را بازیابد و در عرصه های گوناگون ، میدان برای او باز شود . چنانکه بیکاری موجب می شود تا قوه عقل و فکر تحلیل رود و از روند رو به رشد بازایستد به همین خاطر امام صادق ( ع ) به یکی از یارانش که به علت بی نیازی ، کسب و تجارت خود را رها کرده بود و اوقات خودش را به بیکاری می گذراند فرمود : « تجارت و کار را از سر بگیر که بیکاری از عقل انسان می کاهد » از طرف دیگر اسلام اشتغال و گرفتاری های زیاد کاری را هم مذموم شمرده است به دلیل اینکه کار زیاد انسان را از فکر کردن درباره آنچه که انجام می دهد باز می دارد و او را به وادی تخیلات ، تشویش و آشفتگی ذهنی می افکند .
در اسلام آرزو نه تنها مورد نکوهش نیست بلکه لازمه زندگی یک انسان پویاست و آنچه که مورد نکوهش در اسلام است آروزهای بی پایان و دو از دسترس و امیدهای واهی است ، حضرت علی (ع) در این رابطه می فرماید : بدانید آرزوی دراز فکر را از فعالیت باز می دارد و یاد خدا را به فراموشی می سپارد .
بی توجهی به واقعیات و دل بستن به آرزوهای دور ، قوه تفکر را تضعیف و از رشد آن می کاهد و در نتیجه اوهام و تخیلات جای آن را می گیرد .
تفکر از دیدگاه قرآن
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 13 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 10 |
نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیست به روزگاران گذشته ،جهان را پهنه دگرگونیهای بیشمار نشان می دهد . دگرگونیهایی که گاه نابودی و نامرادی ، و زمانی امید و کامروایی به ارمغان آورده اند ،و پرونده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده اند . بررسی مجموعه فراز و نشیبهای تاریخ ،بشر را بدین حقیقت رهنمون می کند که : پدیده های خوب و بد جوامع انسانی چیزی جز بازتاب روشن فرهنگها نیست به عبارت دیگر فرهنگ ، خاستگاه همه پیشرفتها ،نوآوریها و منشأ همه عقب ماندگی به شمار می آید .
فرهنگ
هر چه وسیع و جامع بودن مفهوم فرهنگ ،شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از دیرباز هر یک از اندیشمندان ،به فراخور آگاهیهای خویش ، در این حقیقت نگریسته و تعاریفی از آن را ارائه داده اند . اما مع الوصف هر یک از این تعاریف پیرایه هایی از کاستی را نیز به همراه داشته و به تنهایی نمی تواند تعریف کاملی از فرهنگ به شمار آید .
به عنوان مثال ( تایلر ) – دانشور آمریکایی – می گوید :
(( در روزگار ما این کلمه ( فرهنگ ) بر همه ابزارهایی که در اختیار ماست دلالت دارد . و همچنین بر همه رسمها و باورها ،دانشها ،هنرها ، نهادها ،و سازمانها ی جامعه . انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به برکت آن ،موجود اجتماعی می شود . و با مردم پیرامون خود از صدها جهت ، همرنگی و همنوایی می یابد ، و از مردم جوامع دیگر متمایز می شود . ))
(( نیم کوف )) جامعه شناس برجسته غرب در این باره می نویسد :
(( فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است . و در تمام افکار ،امیال ،الفاظ و تکاپوهای ما منعکس می شود و حتی در اطوار و حرکات خفیف چهره ما راه دارد .))
بر این اساس ،(( فرهنگ مجموعه پیچیده أی است – متضمن معلومات ،معتقدات ،هنرها ،اخلاق قوانین ،آداب و رسوم و تمامی تمابلات ،قابلیتها و عادات مکتسبه – که آدمی در حالت عضویت در یک جامعه حاصل می نماید . ))
در یک نگاه کلی می توان همه فرهنگهای موجود را به دو مادی و الهی تقسیم کرد و مورد بازنگری قرار داد :
فرهنگ مادی
این فرهنگ بر پوچ انگاری ارزشهای الهی و انسانی بنا نهاده شده است . جنبه انسانی به فراموشی سپرده شده و تنها به عنوان ((موجودی مادی )) مورد ارزیابی قرار می گیرد . چنین فرهنگی افراد پیرو خویش را پیرامون رفاه فزونتر ، آزادی و بهره وری بیشتر از غرایز و سودپرستی به جنبش در می آورد
در فرهنگ مادی ،هدف وسیله را توجیه می کند .بنابراین ، پیروان چنین فرهنگی برای رسیدن به اهداف مادی و بهرمندی هر چه بیشتر از مزایای زندگی به هر وسیله أی دست میازند و از هر شیوه ممکن سود می جویند . بدین ترتیب در سایه چنین فرهنگی ، بنیادهای اخلاقی جامعه فرو می ریزد ، ارزشهاس انسانی کم رنگ می شود ، آمار بزهکاریها فزونی میابد و بشر در گرداب بی پناهی و تنهایی گرفتار آمده اضطراب و تشویش بر سراسر زندگی وی حاکم می شود .
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
تعاریف مارکسیسم و پست مدرن
مارکسیسم:
فلسفه مارکسیسم، فلسفه معروفی در جهان امروز میباشد که تقریباًپرنفوذترین و بحث انگیزترین فلسفههاست و پاسخ همه سوالها را به مردم میدهد وکاملترین توضیح را درباره دنیا و تاریخ و زندگی به طور کلی فراهم میکند و به هرچیز و هر کس مقصودی اختصاص میدهد.
مارکسیسم در اساس نظریهای در جامعه شناسی است، نظریهای استدرباره تکامل اجتماعی نوع بشر.
تعیین کننده یا موجب حقیقت و کذب و حق و ناحق و زیبایی و زشتی،منافع طبقاتی است. مارکسیسمها، سعی در کم اهمیت کردن فلسفه در حد یک علوم اجتماعیمیکنند.
مارکسیسم، از جهتی بسیار واضح، دارای کتابهای مقدس و پیامبرانو فرقههای مختلف و شقاقها و تکفیرها و تعقیبها و محاکم تفتیش عقاید و شهدا و – ازهمه مهمتر از حیث اخلاقی – میلیونها مرتد بوده است که به قتل رسیدهاند.
مارکسیسم حتی از لحاظ رواج و گسترش هم به ادیان شباهت داشتهاست. فقط صد سال پیش، مارکس روشنفکر پناهنده نسبتاً گمنامی بود که از راه صدقاتیکه از دوستان میگرفت در لندن زندگی میکرد. ولی کمتر از هفتاد سال پس از مرگش، یکسوم مردم دنیا زیر سلطه رژیمهایی زندگی میکردند که نامشان از اسم او گرفته شده بودو به خودشان میگفتند "مارکسیست". چنین پدیدهای براستی شگفت انگیز است و تنها موردمشابهی که به خاطر میرسد، گسترش مسیحیت و اسلام است.
نحوه برداشت مارکس از دیالکتیک هگل ماتریالیستی است. همانگونهکه در جلد اول کاپیتال مینویسد، وی "سیستم هگل، که بر سر خود ایستاده بود را، برسر پا استوار میکند.
" این موضع ماتریالیستی را مارکس از فوئرباخ تاسی میکند، وفوئرباخ نیز نگرش خود را پس از جدائی از جمع هگلیهای جوان، با اتخاذ موضعاحساسگرائی sensationalism برگزیده بود ماتریالیسم دیالکتیک، یعنی فلسفه مارکسیسم،تمام اصول پایهای سیستم هگلی را حفظ میکند، و تنها ایده مطلق Absolute Idea هگلرا با ماده جایگزین میکند.
ماتریالیسم در واقع، وحدت مونیستی را برای روشنفکرانی ممکن کرد،که دیگر نمیتوانستند به یک وحدت معنوی معتقد باشند. جهان تضادها دوباره به سبکهراکلید به وحدت رسید، اما نه چون هراکلید با ماده معینی نظیر آتش، بلکه با مادهایمطلق و انتزاعی، نظیر فضای اشغال شده بوسیله ماده، یا آنچه پری plenum پارامینیدوسدر یونان باستان میخواندند، و اینگونه ماده فلسفی، وحدت و مونیسم با دینامیک جدید،یعنی مابریالیسم دیالکتیک را، در رویاروئی با کشفیات جدید اجزا ماده طرح کرد.
در اصطلاح کنونی، فلسفه مارکس ابزارگرایانه instrumentalist است، یعنی وی فلسفه خود را ابزاری برای تغییر جهان میپندارد. این اندیشه ابزارروشنفکریای بود در دست طبقه کارگر (پرولتاریا) و روشنفکرانی که آوانگاردیسم اینطبقه را برای تغییر اجتماعی پذیرفته بودند. به عبارت دیگر، مذهب گونه ادعا میشد،که این فلسفه را تنها معتقدان واقعی مارکسیست میتوانستند به درستی بفهمند، چرا کهجدا از جایگاه طبقاتی فرد، درک واقعی این مکتب نمیتوانست کامل باشد. بطور خلاصهابزاری بود برای آنهائی که به آن ایمان داشتند. این دیدگاه در برخورد به همهعرصههای زندگی در مارکسیسم تکرار میشود.
اساس مارکسیسم پنج اصل پایین است:
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 14 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
روابط قوا در جمهورى اسلامى ایران
روابط قوا در جمهورى اسلامى ایران برخلاف تمامى کشورهاى دنیا به گونه اى خاص تنظیم شده است. هر چند که به ظاهر به صورت تفکیک نسبى قوا تلقى مى شود، لیکن این روابط از ویژگى هاى خاصى برخوردار است که به خوبى آن را از سایر رژیم ها متمایز مى سازد.(4)
مفهوم تفکیک قوا در مقابل «وحدت قوا»(5) به کار مى رود. این تفکیک موجب پدیدارى سازمان هاى حاکم عدیده تخصصى مى گردد که هر کدام به انجام وظیفه خاص خود مشغول اند و هیچ یک از قوا حق انجام وظیفه قواى دیگر را ندارد. سنخیت قواى حاکم، هم چنین اقتضا مى کند که هر یک از قوا، بدون برترى و دخالت یکى در قلمرو اختیارات دیگرى، کار خود را انجام دهد و هیچ یک از قوا حق سؤال، استیضاح، عزل و انحلال یکدیگر را نداشته باشد. این چنین استقلالى را اصطلاحاً «تفکیک مطلق قوا»(6) مى گویند.
نظریه تفکیک مطلق قوا، در جریان تحولات تاریخى دست خوش تغییراتى شده است که دیگر نمى توان استقلال در مفهوم آن را چندان مشاهده کرد. خطر بالقوه و بالفعلى که از ناحیه قوه مجریه و زمام دارى آن ناشى مى شود، هم قواى دیگر را تحت الشعاع «ریاست گرایى»(7) اجرایى قرار مى دهد و هم این که آزادى و امنیت فردى را تهدید مى کند.(8) دلیل این مطلب این است که در اکثر کشورهاى دنیا در بحث ارتباط متقابل قوا، قوه مجریه مشمول بیش ترین نظارت ها از سوى دو قوه دیگر قرار مى گیرد.
قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، در تدوین قواى سه گانه، علاوه بر ضرورت همکارى قوا، براى تأمین اهداف کلى نظام از اندیشه مذکور به دور نبوده و مراتبى از ارتباط متقابل، توأم بانظارت و مسئولیت بین قواى حاکم را پیش بینى کرده است. در اصل 57 قانون اساسى ضمن برشمرن قواى سه گانه، مقرر مى دارد که این قوا مستقل از یکدیگرند. آن گاه در اصل 58 و 59 اِعمال قوه مقننه را منحصر به مصوبات مجلس شوراى اسلامى و در مسائل مهم از طریق همه پرسى و مراجعه مستقیم به آراى عمومى بیان داشته است. هم چنین در اصل 60 قانون اساسى، اِعمال قوه مجریه به استثناى برخى از آن که مستقیماً به عهده رهبرى قرار دارد، صرفاً از طریق رئیس جمهور و وزرا اجرا مى شود و در نهایت این که اِعمال قوه قضاییه (اصل 61) را نیز فقط به عهده دادگاه هاى دادگسترى قرار داده که باید براساس موازین اسلامى تشکیل و به حل و فصل دعاوى و ... بپردازد، اما نویسندگان قانون اساسى در سال 1358 در همان اصل 57 قانون اساسى، ضمن بیان استقلال قوا آورده بودند که : «... روابط بین قواى سه گانه توسط رئیس جمهور برقرار مى گردد.» و نیزدر اصل 113 قانون اساسى آمده بوده: «... مسئولیت اجراى قانون اساسى و تنظیم روابط قواى سه گانه و ریاست قوه مجریه جز در امورى که برعهده رهبرى است، به عهده رئیس جمهور است».
بنابراین، طبق این اصول، رئیس جمهور هماهنگ کننده قواى سه گانه کشور بود، لیکن پس از بازنگرى قانون اساسى در سال 1368 و با سپرى کردن یک دهه تجربه عملى در کارهاى اجرایى، قضایى و تقنینى وضعف هایى که در قانون اساسى وجود داشت، شوراى بازنگرى قانون اساسى به فرمان امام خمینى(ره) در تاریخ 1368/2/4 تشکیل گردید و در آن در خصوص روابط قوا نیز نکاتى مورد توجه و تصویب قرار گرفت.
در قانون اساسى 68 بعد از بازنگرى، ضمن این که مسئولیت تنظیم روابط بین قواى سه گانه را از رئیس جمهور گرفته و به شخص رهبر واگذار کرده است، در اصل 57 آمده است:
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 18 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
موضوع: اعتیاد
تاریخچه اعتیاد
درقدیمی ترین سند باقی مانده از ایران باستان یعنی شاهنامه فردوسی ، می خوانیم که الکساندر مقدونی فاتح ایران ، دچار بیماری سختی شد و پزشکی هندی به دربار او اعزام شد و توانست با فراهم آوردن تریاک از گیاهان کوهی الکساندر را معالجه کند.
همچنین اکثر مؤلفین اشاعه تریاک را به عنوان داروی مخدر از زمان شکست ساسانیان به بعد می دانند و در اکثر نوشته ها به این موضوع اشاره شده است ، اما حتی بعد از ظهرو اسلام تا قرون بعد هم هرگز ایرانیان دچار مشکلات ناشی از مصرف تریاک و حشیش نشدند. قدیمی ترین افرادی که به مسأله اعتیاد و مصرف تریاک به غیر از مقاصد پزشکی اشاره دارد ، نوشته های مورخینی است که از زمان غرنویان به بعد مسأله مصرف و استفاده تریاک وحشیش را سخت کرده اند.مصرف تریاک در دوران قاجاریه به خصوص در زمان ناصر الدین شاه افزایش پیدا کرد و از اواسط حکومت وی کشت خشخاش شروع شد ، بعد از انقلاب مشروطیت و شروع کار مجلس شورای ملی ، قوانینی درباره معالجه معتادان وصف شد که هر کدام از آن ها قبل از اینکه ناشی از اراده جامعه برای مبارزه با اعتیاد باشد ، نشانه گسترش مواد مخدر در میان ایرانیان است.
نورو بیولوژی اعتیاد
هر کسی که با یک مصرف کننده مواد ، مخصوصا کسی که کوکائین مصرف می کند ، کار کرده باشد ، گواهی می دهد که رفتارهای تکراری خودتخریبی و اعمال غیر قانونی نتیجه این اعتیاد است. چنین رفتارهایی منشا زیست شناسی دارند ، حیوانات آزمایشگاهی که در معرض مواد نیرومند قرار گرفته اند ، رفتارهای شبیه به رفتار های انسان از خود نشان می دهند . حیواناتی مانند خرگوش و موش ، هنگامی که درشرایط دسترسی نامحدود به کوکائین قرار می گرفتند هر کاری را برای به دست آوردن دوز اضافی دیگر انجام می دادند . موشی که یاد گرفته است با فشار دادن اهرم یک دوز یا یک واحد کوکائین به عنوان پاداش دریافت کند حاضر است این کار را صدها هزار بار فقط برای یک دوز بیشتر انجام دهد ، صدها هزار بار یک موش یا خرگوش ممکن است به منظور به دست آوردن کوکائین تا حد مرگ از غذا خوردن امتناع کند چنین رفتارهایی درحیوانات شدیدا به رفتار انسان هایی که برای به دست آوردن مواد به رفتارهای خود تخریبی دست می زنند شباهت دارند اما دلیل چنین شباهت هایی چیست ؟
این شباهت به دلیل این است که مغز تمامی پستانداران به طور قابل ملاحظه ای به هم شباهت دارند. تنها مغز انسان در بعضی از قسمت ها از جمله کنترل 1) تکلم ، 2) ارتباطات و 3) تفکر انتزاعی را در بر دارد ،رشد یافته تر می باشد، اما سایر قسمت های مغز انسان که مسئول اعمال ، کنش های حیاتی و اصلی می باشند ، به طور برجسته ای با مغز سایر پستانداران شباهت دارد و در همین قسمت مغز است که مواد مخدر بیشترین تاثیر را بر جای می گذارند.این بخش از مغز در محلی قرار دارد که اصطلاحا به آن مغز میانی گفته می شود.مغز میانی شامل ساختار اصلی سیستم پاداش مغز می گردد.
فیزیولوژی اعتیاد
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 29 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 12 |
تاریخچه جامعهشناسى روستائى
جامعهشناسى روستائى در آمریکا نزدیک یک قرن است که بهعنوان رشته جداگانهاى از جامعهشناسى شناخته شده است. نخستین انجمن جامعهشناس روستائى در سال ۱۹۳۷ تشکیل شد و بهدنبال آن مجله جامعهشناسى روستائى انتشار یافت که در آن نتایج بررسىهاى انجام شده در زمینه مسائل روستائى منتشر مىشد. مىتوان گفت که پیدایش جامعهشناسى روستائى در آمریکا ناشى از مشکلات بود که در زندگى مردمان روستائى وجود داشت، به همین جهت بیشتر جنبه کاربردى پیدا کرد.
در اروپا جامعهشناسى روستائى پس از جنگ جهانى دوم روى کار آمد. اما این امر به معنى آن نیست که جامعهشناسى روستائى از آمریکا به اروپا صادر شده باشد. در اروپا از گذشتههاى دور بررسىهاى روستائى در کنار دانشهائى چون: جغرافیا، تاریخ، مردمشناسى، اقتصاد کشاورزى در بسیارى از سرزمینها جریان داشته است.
بررسىهاى روستائى، در اروپا بر پایه یک سنت پژوهشى پرسابقهاى استوار مىباشد و میان سالهاى ۱۸۹۰ و ۱۹۲۵ تحقیقات روستائى چندى انجام گرفته است. اما پژوهشهاى گستردهتر جامعهشناسى چه در زمینههاى روستائى و چه شهرى به زمانهاى اخیر مربوط مىشود.
در اروپا نیز مانند آمریکا جامعهشناسى روستائى هنگامى بهوجود مىآید و توسعه مىیابد که بدان نیاز پیدا مىشود. بازسازىهاى بعد از جنگ، صنعتى شدن جامعه، رشد جمعیت، مهاجرت روستائیان به شهر، نیاز به تأمین اجتماعى، دگرگونىهاى سیاسى و اقتصادى سبب شدند که دولتها به فکر آن بیفتند که تغییرات اجتماعى ـ فرهنگى را تحت نظم و کنترل درآوردند، در نتیجه علوم اجتماعى و به همراه آن جامعهشناسى روى کار آمد و گسترش یافت (۱).
هر چند در آمریکا ابتدا به زمینههاى کاربردى جامعهشناسى اهمیت داده مىشد، ولى بعدها جامعهشناسان به بررسى جنبههاى نظرى جامعهشناسى روستائى نیز روى مىآورند و در زمانى کوتاه جامعهشناسى روستائى رواج پیدا مىکند و در برنامههاى درسى بسیارى از دانشکدهها جاى مىگیرد.
امروز جامعهشناسى روستائى مانند دیگر رشتههاى علمى در پهنه وسیعترى از جهان شناخته شده است و در بسیارى از دانشگاههاى دنیا اعم از کشورهاى صنعتى یا در حال توسعه تدریس مىشود و تحقیقات وسیع و دامنهدارى در زمینه مسائل روستائى انجام مىگیرد.
در ایران بررسىهاى روستائى از حدود ۴۰ سال پیش در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران آغاز شده است.
با اجراء قوانین ارضى، مهاجرت روستائیان به شهر و برقرارى روابط گسترده بین شهر و ده و بهدنبال آن تغییرات اجتماعى در روستاها و پیدا شدن مسایل و مشکلات متعددى در حیات اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعههاى روستائى، تحقیقات روستائى متداول شده است.
جامعهشناسى روستائى از لحاظ توسعه نظرى همواره با دشوارىهاى زیادى مواجه بوده است.
گذشته از محدویت دامنه تحقیقات و کمبود مفاهیم علمى در زمینه جامعهشناسى روستائى، اغلب سازمانها و مؤسسات دولتى بر تحقیقات روستائى نظارت داشتهاند. از اینرو محققان روستائى در امر تحقیق کاربردى یا نظرى همواره با دشوارىهائى مواجه بودهاند و نتایج بررسىها نه تنها از لحاظ کاربردى سودمند نبوده است، بلکه از جهت زمینه نظرى هم جامعهشناسى روستائى رشد چندانى پیدا نکرده است.
بررسىهاى جامعهشناسى روستائى زمینه توسعه و پیشرفت روستاها را فراهم مىآورد. کسانى که با مسائل روستائى سر و کار دارند، کارشناسان روستائى، مهندسان کشاورزى، کارکنان خدمات روستائى، مأموران دولتى، مشاوران خانواده روستائى، مروّجان و معلمان کشاورزى، برنامهریزان توسعه روستائى همه مىتوانند از دستآوردهاى جامعهشناسان روستائى بهرهمند شوند.
به همین جهت پرورش جامعهشناسان روستائى و انجام تحقیقات مستمر در زمینههاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى روستاها امرى ضرورى به نظر مىرسد.
کلیات جامعهشناسى روستائى
- موضوع جامعهشناسى روستائى:
جامعهشناسى روستائى شاخهاى از جامعهشناسى است که از قواعد، اصول و روشهاى جامعهشناسى پیروى مىکند. از ویژگىهاى آن این است که موضوع آن محدود مىشود به پدیدههاى اجتماعى و نوع فرهنگى که به دنیاى روستائى تعلق دارد. در داخل این چارچوب جامعهشناسى روستائى به بررسى انواع نظامهاى اجتماعى مانند: خانواده، جمعیتها، گروهبندىها، ارزشهاى اجتماعى، هنجارهاى اجتماعى، گرایشها، کارکردها، تحولات و بالأخره کلیه امور و مسائل جامعه روستائى مىپردازد که شناخت آن مىتواند از یکسو براى توسعه، رفاه اجتماعى و بهبود زندگى روستانشینان سودمند باشد و از سوى دیگر زمینه گسترش جامعهشناسى روستائى را بهعنوان یک رشته علمى فراهم آورد.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 28 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 3 |
قضایای بنیادین پست مدرنیسم موضوعی است که حتی بین خود پست مدرنیست¬ها محل بحث و مشاجره فراوان بوده است. پیش از توضیح قضایای بنیادین پست مدرنیسم، به خلاصه¬ای که منتقد انسان شناس ملفورد اسپیرو از اصول بنیادین آن ارائه داده است توجه کنید:
«نقد پست مدرنیستی از علم دربرگیرنده دو استدلال به هم مرتبط ـ یعنی معرفت شناختی و ایدئولوژیکی ـ است، که هر دو مبتنی بر سوبژکتیویته هستند. نخست طبق استدلال معرفت شناختی انسان شناسی بخاطر سوبژکتیو بودن ابژه انسانی، نمی تواند یک علم باشد؛ و در هر صورت سوبژکتیو بودن ابژه انسانی از امکان کشف حقیقت عینی توسط علمی جلوگیری می کند. دوم، طبق استدلال ایدئولوژیکی از آنجا که عینیت توهمی بیش نیست، علم گروه های سرکوب شده، زنان، قومیت ها و مردم جهان سوم را نابود می کند» (اسپیرو 1996)
مدرنیته: مدرنیته با رنسانس آغاز شد. مدرنیته متضمن «عقلانی-سازی و تفکیک اقتصادی و اجرائی پیشروی جهان اجتماعی» است (ساروپ 1993). این عبارت در اصل در بافت شکل¬گیری و گسترش دولت کاپیتالیستی پدیدار شد. و از آن زمان انسان شناس¬ها سعی در مطالعه دوره مدرنیته داشته اند، اما اکنون دیگر از آن فراتر رفته اند. کنش بنیادین مدرنیته بررسی پایه و اساس دانش گذشته است. پسامدرنیسم: معنای تحت اللفظی عبارت پسا مدرنیسم «پس از مدرنیسم» است. و «به انحلال واقعی صورتهای اجتماعی اشاره دارد که با مدرنیته مرتبط دانسته می شوند» (ساروپ 1993) نوگرایی : از این عبارت اغلب برای اشاره به آن مرحله از توسعه اجتماعی استفاده می¬شود که بر صنعتی¬ شدن مبتنی است. نوگرایی وحدتی از تغییرات اجتماعی اقتصادی مختلف است که بواسطه اکتشاف¬ها و نوآوری های علمی و تکنولوژیکی ایجاد شده اند (ساروپ 1993) مدرنیسم: مدرنیسم آزمایشی برای یافتن حقایق درونی یک موقعیت است، که خودآگاهی و بازتابندگی را می توان از جمله ویژگی های آن دانست. این مبحث ارتباط بسیار نزدیکی به مقوله پسا مدرنیسم دارد. (ساروپ 1993) پسامدرنیسم: کلمه مدرنیته از واژه لاتین مودو (modo) که به معنای «همین حالا» است مشتق شده است. بنابراین معنای تحت اللفظی پسامدرنیسم «پس از حالا» است. «اگر مدرنیسم را فرهنگ مدرنیته بدانیم، پسامدرنیسم هم فرهنگ پسامدرنیته است» (ساروپ 1993). از نظر بودریار (1984) ما اکنون باید انقلاب دوم را بپذیریم، انقلاب «قرن بیستم، انقلاب پسامدرنیسم؛ که فرایند گسترده تخریب معنی است، همانطور که پیشترها ظاهر تخریب شد. هر آنکه با معنی زندگی می کند بوسیله معنی خواهد مرد». ریان بیشاپ در مقاله ای در دائره المعارف انسان شناسی فرهنگی (1996) پسامدرنیسم را به مثابه جنبشی التقاطی تعریف می کند که از زیبایی شناسی، معماری و فلسفه نشأت گرفته است. پسامدرنیسم از شکاکیت و بدبینی نظام¬مند نسبت به دیدگاه های نظری حمایت می کند. که در انسان شناسی این شکاکیت به تغییر کانون توجه از مشاهده جامعه ای خاص به مشاهده ناظر انسان شناس منجر شده است. پسامدرنیسم بر تنش های منتج از تفاوت و شباهت ناشی از فرایندهای جهانی سازی تمرکز دارد: جریان سریع مردم، تعامل های متراکم و مکرر بین فرهنگی که بطور روزافزون افزایش می یابد، و نقاط اشتراک اجتناب ناپذیر دانش محلی و جهانی. «پسامدرن ها نسبت به تعاریف اتوریته¬وار و روایت های منفرد از هرگونه سیر حوادث مشکوک هستند» (بیشاپ. 1996). انتقاد پسامدرن ها از قوم¬نگاری بر این باور مبتنی بود که هیچ عینیت صدقی وجود ندارد، و بکارگیری صحیح روش علمی غیرممکن است. از نظر روسه¬نو پسامدرنیست¬ها را می توان به دو گروه گسترده شک گرایان و ایجابی¬ها تقسیم کرد. پسامدرن¬های شک¬گرا: آنها به شدت از سوژه مدرن انتقاد کرده و آن را «قرارداد زبانشناختی» محسوب می¬کنند (روسه¬نو 1992). همچنین هرگونه ادراک از زمان را رد می¬کنند زیرا معتقدند ادراک مدرن از زمان از آن جهت که افراد را کنترل کرده و می سنجد، سرکوبگرانه است.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 2 |
پسامدرنیتهو پایان کلان روایت ها
کلان روایت به هرگونه داستان جامع و فراگیر،متون کلاسیک یا روایتی کهن از وقایع تاریخی اطلاق می شود که در این داستان ها یاروایت های جامع و کلان یک حقیقت جهانی و استعلایی نهفته است که بر پایه آن اینروایات بنا شده اند. کلان روایت به هرگونه داستان جامع و فراگیر، متون کلاسیک یاروایتی کهن از وقایع تاریخی اطلاق می شود که در این داستان ها یا روایت های جامع وکلان یک حقیقت جهانی و استعلایی نهفته است که بر پایه آن این روایات بنا شده اند. اغلب کلان روایت ها دیدگاهی خوشبینانه به طبیعت بشر دارند اما مکتب های فکریگوناگون تعبیرات متفاوتی از آن ارائه می دهند. ژان فرانسوا لیوتار از فیلسوفانبرجسته پسامدرن در کتاب مشهور خود به نام «وضعیت پسامدرن؛ گزارشی درباره دانش» بیشاز دیگران به نقد و بررسی این مفهوم می پردازد و تعبیرات گسترده یی از آن ارائه میدهد. لیوتار در کتاب خود مفهوم «کلان روایت» را این گونه توصیف میکند؛ نظریه یی که سعی دارد روایتی کلی و فراگیر از تجارب، وقایع گوناگون تاریخی وپدیده های فرهنگی و اجتماعی ارائه دهد تا طبق آن حقیقتی فراگیر یا ارزش هایی جهانیبنیان نهد. از دید او روایت، داستانی است که کاربرد آن مشروعیت بخشیدن به قدرت،صلاحیت، اعتبار، اختیار و رسوم اجتماعی است. در واقع این روایت های کلان با بهکارگیری نوعی الگو یا دانش جهانی ادعای معنی بخشیدن به پدیده ها و وقایع گوناگون درتاریخ را دارند. کلان روایت در زبان انگلیسی با عنوان های metanarration, master narration, grandnarrative نیز مطرح می شود و در metanarrative پیشوند «Meta» درحالت کلی به معنای «فرا» است که در اینجا به مفهوم «درباره» است و «narration» همان «داستان» است. پس «Metanarrative» داستانی درباره یک داستان است چراکه دربرگیرنده وتوصیف کننده داستان های کوچک دیگری درون الگوهایی کلی است و به نوعی دارای فرمی ازحقیقت جهانی یا استعلایی است. این واژه، حوزه های فکری بسیاری را شامل می شود. برای روشن ترشدن مطلب به چند نمونه از انواع کلان روایت ها اشاره می شود. مسیحیت معتقد است بهدلیل هبوط انسان (رانده شدن او از بهشت و ورود او به زمین)، بشر ذاتاً گناهکار استاما امکان رستگار شدن و زندگی جاودان در بهشت را دارد. بنا بر دیدگاه یادشده اینمساله یک کلان روایت محسوب می شود زیرا شکلی جهانی و کلی به یک روایت بخشیده و همهانواع بشر را شامل می شود.از انواع دیگر کلان روایت ها می توان به باور مارکسیست- لنینیست ها اشاره کرد که معتقدند از طریق انقلاب است که جامعه از زیر سلطه رها میشود و زمانی می رسد که سیستم سرمایه داری موجود (کاپیتالیسم) برچیده خواهد شد وطبقه کارگر غالب می شود. از انواع دیگر آن در حوزه روانشناسی می توان به نظر فرویداشاره کرد که تاریخ بشر، روایت سرکوب نیازهای جنسی اوست. باور فمینیست ها به اینمساله که سیستم مردسالاری در طول تاریخ همواره زنان را مورد ستم و انقیاد قرار دادهاست، خود نیز یک کلان روایت محسوب می شود. تمامی نمونه های یادشده از این جهت کلانروایت نامیده می شوند که درباره کلیت و جامعیت یک روایت سخن به میان می آورند ومتعاقباً از دانش یا تجربه یی که این روایت بر پایه آن بنا شده است. |
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 12 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 4 |
پسامدرنیته، جامعه فرا صنعتی و طراحی محصول
این مقاله، نگاهی اجمالی است به شرایط پسا مدرن و جامعه پسا صنعتی. همچنین نظریات برخی متفکرین در رابطه با ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جامعه معاصر.
دهه 1960 به بعد را غالبا با واژه پسا مدرن نام گذاری می کنند. دوره ای با نظریات و مباحث متناقض و متفاوت. به طور مثال، ژان فرانسوا لیوتار، پسا مدرن را بخش تفکیک ناپذیری از دنیای مدرن می خواند (قره باغی،الف47:1378) و یورگن هابرماس معتقد است: معمولا با به کار گیری پیشوند post (پسا) تداوم جریانی را تحکیم می کنیم و نه گسستش را. (جنسن،35:1381)
افرادی نیز چون، فردریک جیمسون و چارلز نیومن مخاطب را با یک سلسله حدس و گمان رها می کنند تا خود از میان تعاریف، معنایی بیابد. (قره باغی،ب66:1378)
با این همه از دهه 1960 جریانات اجتماعی بسیاری رخ داد و راه برای ورود به دنیایی که آن را با واژگانی چون التقاط گرایی، دهکده جهانی، جامعه فراصنعتی، عصر اطلاعات، جامعه مصرفی، جامعه رسانه ای و امثال این ها نام گذاری کردند باز شد. از نظر تفکرات اجتماعی و فلسفی، پسا مدرن از دهه 1960 آغاز شد، (جنسن،59:1381)
فاصله زمانی دهه 1960 تا 1980 را late modern خوانده اند.(جنکز،38:1375)
دانیل بل، جامعه معاصر را جامعه پساصنعتی یا فرا صنعتی می نامد و معتقد است که ما درست در وسط تغییر تاریخی وسیعی قرار داریم و استفاده از پیشوند پسا، بیانگر احساس زندگی در دوران حد فاصل دو جامعه قبلی و بعدی است.(Bell، 1973:37) به نقل از (اسمارت،51:1383)
بل از چند جهت میان جامعه صنعتی و پسا صنعتی تمایز می گذارد، از جمله اینکه: جوامع صنعتی تولید کننده کالا هستند، جوامع پسا صنعتی بر پایه خدمات استوارند. جوامع صنعتی از فناوری ماشینی بهره می گیرند، جوامع پسا صنعتی از فناوری هوشمند. در جوامع صنعتی اصل محوری رشد اقتصادی است و در جوامع پسا صنعتی اصل محوری تدوین معرفت نظری است. منابع استراتژیک در جامعه صنعتی سرمایه ملی و انرژی آفرینی است، و در جامعه پسا صنعتی اطلاعات (نظام های انتقال داده ها و رایانه) و معرفت است.
بل معتقد است که " اگر نبرد میان سرمایه دار و کارگر، در محل کارخانه، نشان جامعه صنعتی است، تعارض میان حرفه ای و عامی، هم در سازمان و هم در اجتماع نشان تضاد در جامعه پسا صنعتی است." (همان:54-53)
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 24 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
مقدمه :
نقاط شهری امروز به عنوان فضاهایی به حساب می آیند که با سطوح بالای آلودگی هوا و خاک مواجه هستند. تراکم جمعیت در آنهاد زیاد است، از موازین بهداشتی ضعیف درد رنجند و مسائل مربوط به دفع ضایعات آنها نیز رو به افزایش است. در حالیکه سیمای شهرهای امروزه اینگونه است لیکن در صورتیکه بطوری موثر اداره گردند پایداری خود را حفظ خواهند کرد و آن بستگی به نقش حیاتی مقامات و کارگزاران محلی در آن نقاط دارد. منظور اینکه در صورت دخالت بهتر و موثرتر دولت ها در امور و عرضه های مختلف شهری بر مسائل محیطی و اجتماعی بالقوه دورن شهرها می توان فائق آمد. در عین حال در شرایطی که میزان شهر نشینی در جهان رو به توسعه به رشد شهری آنقدر افزایش نیافته است.
برنامه ریزی شهرهای بزرگ و کوچک
در عصر حاضر برنامه ریزی به عنوان ستون فقرات هر سازمانی مطرح است. در حقیقت پیشرفت و توسعه هر جامعه ای در عصر حاضر در گرو برنامه ریزی دقیق و منسجم در آن جامعه می باشد. در جامعه شهری امروز هیچ گونه پیشرفت و توسعه ای بر اساس خواسته های فردی و امیال شخصی صورت نمی گیرد، یعنی اینکه اصول برنامه ریزی می بایست فارغ از تعصبات فردی رعایت گردد. اهمیت برنامه ریزی تا جایی مطرح است که بسیاری از جوامع، سازمانهای خاصی را نیز تحت این عنوان مطرح کرده اند. به طور کلی، حرکت متعادل جامعه شهری، توسعه شهر و پیشرفتهای عمومی آن در گرو ابعاد مختلف برنامه ریزی شهری است.
برنامه ریزی شهری، ضامن رشد و توسعه سیستماتیک و منظم مناطق شهری است و این امر سبب می گردد تا اهداف توسعه اقتصادی و اجتماعی به خوبی تحقق یابد. جریان برنامه ریزی شهری عموماً توسط دولتها و سازمانهای تابعه آن هدایت می گردد. طی برنامه ریزی شهری، مسائل مربوط به ساختمان سازی، تاسیس راهها، پارکها، مراکز آموزشی و سایر تسهیلات مورد توجه قرار می گیرد. در پی برنامه ریزی شهری تضمین بیشتری برای سلامت بهداشت محیط نیز به وجود می آید. همچنین از راه این مکانیزم نیازهای مربوط به زمین در حال حاضر و نیازهای گوناگون محله ها و مناطق مختلف یک شهر مطرح و به آنها پرداخته می شود. برنامه ریزی شهری همچنین آینده شهرها را مورد توجه قرار می دهد، یعنی شهرهایی که عموماً پناهگاه روستاییان و مهاجران دنبال کار و تامین معیشت هستند.
به دنبال رشد جمعیت و افزایش اشکال مختلف مهاجرت، تراکم جمعیت در نقاط شهری رو به افزایش است. همین طور تسهیلات زیر بنایی نظیر منابع آب، راهها و مسکن تحت فشار و بهره برداری بیش از حد قرار می گیرد. تنها در صورت برنامه ریزی دقیق به هنگام و متناسب می توان نیازهای اساسی شهر نشینان را پاسخ گفت. لازم به یادآوری است که کم و کیف شهرها در عصر حاضر به شکل بی سابقه ای در حال تغییر است؛ یعنی، هم نیازهای شهری زیاد شده اند و هم تعداد شهرها رو به افزایش هستند، که این وضعیت نیاز به برنامه ریزی مستمر شهری دارد.
اهداف برنامه ریزی شهری
مهمترین اهداف برنامه ریزی شهری به شرح قابل طبقه بندی و تبیین می باشد.
1- ایجاد و نظم سیستماتیک بخشهای مختلف شهر، مشتمل بر نقاط مسکونی و غیر مسکونی، نقاط تجاری، صنعتی و نظایر آنها. این گونه برنامه ریزی کمک می کند تا کارکردهای مختلف اقتصادی و اجتماعی نقاط شهری به بهترین شکل صورت پذیرد. در پی چنین برنامه ریزی، برخوردها کاهش یافته و همچنین در بسیاری از هزینه ها صرفه جویی لازم به عمل می آید. باید اشاره کرد که بسیاری از جوامع شهری در کشورهای رو به توسعه فاقد چنین برنامه ریزی و دفهای توسعه شهری می باشند. به همین سبب، پیچیدگیها و تنشهای گوناگون اجتماعی و اقتصادی به طور فزاینده ای در جریان است.
2- برنامه ریزی مربوط به حمل و نقل درون شهری به شکلی که نقاط مختلف شهر به به بهترین شکلی به یکدیگر مربوط گرداند. یکی از مشکلات عمده نقاط شهری در جوامع کمتر توسعه یافته، ضعف مربوط به برنامه ریزی وسایل حمل و نقل در درون این گونه شهرها می باشد که آلودگی محیط زیست، سنگین حمل و نقل و ... را به دنبال آورده است.
3- گسترش و توسعه نقاط مختلف شهری به شکلی که محیط زیست در آن حفظ گشته یا سالم بماند. پارکها و فضای سبز در حد معقولی در نقاط مختلف شهر ساخته و احداث گردد. تسهیلات مربوط به پاکینگها و نظایر آن رعایت شده و نظام احداث شاهراهها و خیابانهای اصلی به گونه ای باشد که رفت و آمد به شکلی روان و ساده و بدون مشکل انجام گیرد.
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 35 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 34 |
چکیده : درجهان امروز، پژوهش و میزان اعتبارات اختصاص یافته به آن در هر کشوری، یکی از شاخص های توسعه یافتگی آن کشور بشمار می رود. در دهه های اخیر درکشورما هرچند که گامهای مؤثری دراین زمینه برداشته شده است اما هنوز با استاندارهای جهانی فاصله زیادی وجود دارد.
دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی از دیر باز نقش آموزش و پژوهش را توامأ به عهده داشته اند بگونه ای که بزرگترین تحقیقات وتتبعات علمی درسطح جهانی ونیز در ایران از سوی مراکز آموزش عالی و بوسیلۀ دانشگاهیان صورت گرفته است . با این وجود در انجام تحقیقات بطور اعم و تحقیقات اجتماعی بطوراخص مشکلات و موانعی جدی وجود دارد که بدون رفع آنها ، بهینه سازی و کارآیی پژوهش های علمی در فرایند توسعه ، ناممکن می نماید . در این مقاله سعی بر این است که ضمن مروری گذرا بر تاریخچۀ پژوهش های اجتماعی درایران ، عمده ترین نارسایی های آنرا از جنبه های مختلف روش شناختی ، سازماندهی ، اعتبارات و نیروی انسانی مورد ارزیابی قرارداده و پیشنهادات کاربردی دراین زمینه ها ارائه نماید .
واژگان کلیدی : پژوهش دردانشگاهها ، اعتبارات پژوهشی ، موانع ومشکلات در امر پژوهش ، تحقیقات اجتماعی ، نقش پژوهش در فرایند توسعه ، امکانات پژوهشی
مقدمه :
درآستانۀ قرن بیست ویکم کشورهای مختلف جهان بطورفزاینده ای به سمت پیشرفت و توسعه گام برمی دارند و دراین راه هرروز بررقابت درکسب شاخص های توسعه یافتگی گوی سبقت را ازیکدیگرمی ربایند. این درحالی است که کشورما دربسیاری ازمعیارهای تعیین کننده درامرتوسعه دروضعیت نامطلوبی قرارگرفته است . یکی از شاخص های توسعه یافتگی رامیزان توجه به تحقیق وسرمایه گذاری درآن می دانند . هرچند به نظرمی رسد که تحقیقات درزمینه های صنعت وتکنولوژی و علوم پایه است که بطور مستقیم نتایج خود را در توسعه اقتصادی و صنعتی نشان می دهد ، اما تجربه نشان داده است که حتی اگر بودجه وامکانات کافی درجهت تحقیق وتوسعۀ علوم پایه وفنی درنظرگرفته شود ، بدون تمهیدات ساختاری درعرصه های اجتماعی وانسانی و اتخاذ راهکارهای مناسب سیاسی ، حقوقی و اخلاقی ، این امکانات نمی توانند بازدهی وبهره وری مورد انتظار رادرتوسعۀ پایدارو همه جانبه درپی داشته باشند . بسیاری ازکارشناسان وصاحبنظران معتقدند که تحقیقات درعلوم اجتماعی است که می تواند مشکلات اجتماعی راشناسایی نموده وراه حل های مناسب برای زدودن آنها رابه کارگزاران ، مسئولین ورهبران سیاسی واجتماعی نشان دهد . در این راستا دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی از دیر باز نقش آموزش و پژوهش را توامأ در سراسر گیتی به عهده داشته اند . درقرون اخیر نیز بزرگترین تحقیقات وتتبعات علمی نیز از مراکز آموزش عالی بیرون آمده است . از آن هنگام که " جامعه شناسی " بوسیلۀ اگوست کنت فرانسوی پا به عرصۀ علوم گذاشت و داعیۀ بررسی مسائل و معضلات اجتماعی را از طریق علمی سر داد تا کنون ، این رشته از علوم انسانی نقش زیادی در به عهده گرفتن تحقیقات اجتماعی داشته است .
در واقع تفکر جامعه شناسی به دنبال تفکر اجتماعی و فلسفۀ تاریخ تحت شرایط و ضرورتهای خاصی پدید آمد. هرچند تفکرات اجتماعی و تحقیق در مورد مسائل جامعه درشرق بوجود آمد اما شرایط خاص اجتماعی غرب پس از رنسانس ، انقلاب صنعتی و تحولات اجتماعی و سیاسی و توسعۀ مؤسسات علمی و مراکز آموزشی و پژوهشی در اروپا بود که باعث بوجود آمدن رشتۀ جامعه شناسی و بدنبال آن انجام تحقیقات اجتماعی به روش علمی شد . در قرون نوزدهم و بیستم تحقیقات اجتماعی در کشورهای غربی نقش بسزایی در شناخت مسائل اجتماعی ناشی از مدرنیسم و نظام صنعتی داشته اند . در این کشورها ، دانشگاهها که همواره هم تولید کنندۀ پژوهشگران اجتماعی وهم مرکزی برای پژوهش های اجتماعی بوسیلۀ اساتید با تجربه و متخصص در رشته های علوم اجتماعی هستند ، همواره بزرگترین آثار تحقیقی علمی را به ثمر رسانده و راهنمای مجریان و تصمیم گیرندگان اجرایی بوده اند . درکشورهای توسعه نیافته ازجمله ایران که از حدود نیم قرن پیش ، گام درمسیر توسعه یافتگی و استقرار نهادهای متناسب با زندگی مدرن و نظام صنعتی گذاشته است نیز طبعأ مراکز آموزش عالی و دانشگاهها نقش تعیین کننده ای درانجام تحقیقات اجتماعی دارا می باشند . در این مقاله سعی خواهدشد تا ضمن بررسی وضعیت تحقیقات اجتماعی در دانشگاههای کشور در دهه های گذشته ، وضعیت را درحال حاضر مطالعه نموده و پیشرفتها و کاستی ها ی آنرا از جنبه های مختلف از نظر بگذرانیم .
اهمیت و ضرورت تحقیقات اجتماعی در فرایند توسعه
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 183 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 110 |
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی عوامل موثر بر شکل گیری هویت اجتماعی دانش آموزان متوسطه شهر نیشابور از سه بعد دینی ، خانوادگی و ملی شکل گرفته است. فرضیات اصلی این تحقیق عبارتند از : جنس، پایگاه اقتصادی – اجتماعی ، میزان رضایت از خود ، درونی شدن ارزشها ، هماهنگی ارزشهای گروهی ، تایید دیگران که بر هویت اجتماعی دانش آموزان موثر می باشند .
این تحقیق به شیوه پیمایشی انجام شده و از تکنیک پرسشنامه برای جمع آوری داده ها استفاده شده است . جامعه آماری تمام دانش آموزان پایه اول و دوم و سوم متوسطه نیشابور (15336 نفر) می باشند . حجم نمونه 375 نفر شد که 190 نفر دانش آموز پسر و 185 نفر دانش آموز دختر را در بر می گیرد . شیوه نمونه گیری قشر بندی است که نمونه ها از رشته های عمومی ، انسانی ، تجربی ، ریاضی ، فنی و حرفه ای و کار و دانش به تفکیک جنس و پایه تحصیلی به صورت تصادفی انتخاب شده است . تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از t-test و ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل چند متغیری (رگرسیون چندگانه) و تحلیل مسیر صورت گرفته است .
نتایج تحقیق نشان داد که بین متغیرهای مستقل (میزان رضایت از خود ، درونی شدن ارزشها، هماهنگی ارزشهای گروهی و تایید دیگران ) با متغیر وابسته هویت اجتماعی و سه بعد آن (ملی ، دینی، خانوادگی) رابطه معنا دار مثبت وجود داشت . یعنی با افزایش متغیرهای مستقل متغیر وابسته هم افزایش می یابد . و بین متغیر پایگاه اقتصادی- اجتماعی با هویت اجتماعی رابطه معناداری وجود نداشت . ولی با بعد ملی رابطه معنا دار و معکوس و با بعد خانوادگی رابطه معنادار و مثبت وجود داشت . یعنی هر چه پایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین بالاتر باشد ، هویت ملی آنان ضعیف تر و هویت خانوادگی آنها ، قوی تر می شود . بین متغیر جنس با هویت اجتماعی رابطه معنادار وجود نداشت ولی با بعد دینی رابطه معنا دار وجود داشت . بدین معنا که : دختران هویت دینی قوی تری نسبت به پسران داشتند .
کلید واژه ها : جنس ، پایگاه اقتصادی – اجتماعی ، درونی شدن ارزشها ، هماهنگی ارزشهای گروهی ، تایید دیگران ، رضایت از خود ، هویت اجتماعی ، هویت دینی ، هویت خانوادگی ، هویت ملی
فصل اول:
طرح تحقیق
1ـ1 مقدمه
آنچه موجب شد تا پژوهش فعلی با این عنوان در خصوص دانش آموزان متوسطه انجام شود، به دلیل اشتغال به تدریس (نگارنده) در مقطع متوسطه شهرستان نیشابور است که مدام شاهد نگرانی های همکاران فرهنگی و همچنین مراجعات مکرر اولیا و اظهار نگرانی از وضعیت تحصیلی و اخلاقی فرزندانشان ، بودم و با توجه با اینکه همگی دبیران و اولیا به اتفاق معتقد بودند که نسل فعلی با نسلهای قبلی بسیار متفاوت می باشد و یک شکاف نسلی عمیق احساس می کردند و از طرفی مشاهده برخی از رفتارها و حرکات و گرایشات در کلاس های درس ، مرا بر آن داشت تا در زمینه هویت اجتماعی آنان و مسائل تأثیر گذار بر آن به صورت جدی به مطالعه بپردازم و بدین صورت زمینه تحقیق حاضر فراهم شد.
در این فصل مسأله تحقیق مطرح و اهمیت و ضرورت آن بیان می شود و سپس اهداف تحقیق، محدوده زمانی و مکانی و پیشینه تحقیق عنوان می شود، و در نهایت به موانع و تنگناهای تحقیق پرداخته می شود.
1ـ2 عنوان تحقیق:
بررسی عوامل موثر بر شکل گیری هویت اجتماعی دانش آموزان متوسطه شهر نیشابور در سال تحصیلی
86 ـ 85
1ـ3 بیان مسأله
در طی مطالعات مقدماتی و مصاحبه های اکتشافی با مسئولین آموزش و پرورش، اولیا ، مربیان، دبیران و دانش آموزان، نتایج بدست آمده نشان داد که ، برخی از دانش آموزان ارتباط چندانی با خانواده هایشان نداشتند ، نسبت به انجام فرایض دینی توجه جدی از خودشان نشان نمی دادند و برخی به آئین مسیحیت گرایش داشتند ، به آداب و رسوم ملی اهمیت نمی دادند و حتی زندگی در کشورهای دیگر را ترجیح می دادند که اینها خود نشان از ضعف هویت خانوادگی، دینی و ملی آنان بود . انجام برخی از حرکات و نوع آرایشها در هر دو جنس مسئله هویت جنسی آنان را هم خدشه دار نموده است. عدم رضایت از خود، خانواده، کشور، دین و ... باعث سست شدن هویت اجتماعی برخی از دانش آموزان شده است که نتایج این ضعف هویتی عبارتند از: بی انگیزگی نسبت به مسائل آموزشی، گستردگی ناهنجاری های اخلاقی، بی نظمی و بی انضباطی، نگرانی ، نا امیدی و.... حال برای محقق این سئوالات و یافتن جوابی برای اینها مطرح است :
1ـ چه عواملی بر شکل گیری هویت اجتماعی دانش آموزان مؤثر است؟
2ـ آیا میزان رضایت از خود بر هویت اجتماعی دانش آموزان تأثیر دارد؟
3ـ آیا پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی والدین بر هویت اجتماعی دانش آموزان مؤثر است؟
4ـ آیا جنس دانش آموزان با هویت اجتماعی آنان رابطه دارد؟
5ـ آیا میزان درونی شدن ارزشها در دانش آموزان با هویت اجتماعی آنان مرتبط است؟
6ـ آیا هماهنگی ارزش های گروهی بر هویت اجتماعی دانش آموزان تأثیر می گذارد؟
7ـ آیا مورد تأیید دیگران بودن با هویت اجتماعی دانش آموزان ارتباطی دارد؟
1ـ4 اهمیت و ضرورت تحقیق
از آن جا که بحران هویت از سالهای نوجوانی آغاز می شود و بخش عظیمی از دانش آموزان دبیرستانی، در این سنین قرار گرفته اند و با توجه به نگرانی هایی که در زمینه علایق و گرایشات و رفتار های دانش آموزان مشاهده می شود و از آن جا که بخش مهمی از وجود دانش آموزان را هویت آنان تشکیل می دهد و زندگی فردی و اجتماعی آنها نیز متأثر از این مسئله است ، آنان در جستجوی هویت می باشند و موقعیت مبهم دانش آموزان دبیرستانی،در فرهنگ و جامعه معاصر، این نتیجه را برای آنها در بر دارد که فرصتی را به منظور آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها می دهد، تا آنها تصمیم بگیرند که چه الگو های رفتاری، ارزشی و نگرشی بهتر می تواند نیاز های آنها را تأمین نماید. در برخورد با دانش آموزان در کلاس های درسی یا مشاوره های فردی با دانش آموزان ، دریافتم که گرایش به آئین مسیحیت و زندگی در کشورهای دیگر را صرفاً به خاطر احساس آزادی بیشتر برای رفع نیاز هایشان ابراز می کنند. همچنین مصرف مشروبات الکلی، قلیان و سیگار، ارتباطات جنسی و ... را صرفاً در راستای رفع نیاز هایشان ارزیابی می کردند و این مسئله هویت دینی، ملی و خانوادگی آنان را خدشه دار نموده است و بخش عظیمی از جمعیت انسانی که باید در جهت آبادانی و حفظ آرمانها و ارزشهای کشور، آموزشهای لازم را ببینند و در آینده به خدمت گرفته شوند، به نحو احسن و شایسته مورد استفاده قرار نمی گیرند.
در جهان امروز ((وضعیت و جایگاه هر کشوری با توجه به ساختار ، روند ، ماهیت و عملکرد دو عامل زیر مشخص می شود : 1- ماهیت ساختاری و عملکرد ارکان و عناصر اصلی و تشکیل دهنده ی نظام اجتماعی آن کشور 2- شرایط و موقیت منطقه و جهان در ارتباط با آن کشور . در ارتباط با عامل اول باید گفت که عناصر و ارکان اصلی جامعه ی ما به خاطر ناهمگونی ساختاری آنها ، زمینه های نامطلوبی را برای تحول ، توسعه و تکامل اجتماعی فراهم کرده است . این واقعیت زمینه ی مناسب را برای شکل گیری روابط اجتماعی عادلانه ، تقسیم کار اجتماعی عادلانه ، توزیع امکانات و امتیازات اجتماعی بر پایه ضوابط و قوانین مدون و انسانی فراهم ننموده است )) ( سیف اللهی ، 1381 : 167) بنابراین زمینه برای ظهور و بروز بحران های گوناگون در جامعه فراهم می باشد .
لذا ضرورت بررسی عوامل مؤثر بر شکل گیری هویت اجتماعی دانش آموزان به شدت احساس می شود که در این تحقیق به آن پرداخته می شود.
5ـ1 اهداف تحقیق
اهداف تحقیق حاضر عبارتند از:
ـ شناسایی عوامل موثر بر شکل گیری هویت اجتماعی دانش آموزان متوسطه شهر نیشابور
ـ بررسی میزان همبستگی عوامل موثر بر شکل گیری هویت اجتماعی از ابعاد : ملی ، دینی و خانوادگی
- یافتن و ارائه راه حل برای بهبود هویت اجتماعی دانش آموزان متوسطه شهر نیشابور
6ـ1 محدوده زمانی و مکانی تحقیق
تحقیق حاضر در محدوده مکانی شهر نیشابور انجام شده است و از نظر زمانی ، سال تحصیلی 86 ـ 85 را مد نظر دارد .
7ـ1 مروری بر مطالعات پیشین
در این قسمت مروری داریم بر تحقیقاتی که در زمینه هویت اجتماعی در داخل و خارج ایران صورت گرفته اند.
1ـ7ـ1 تحقیقات انجام شده داخلی
ـ عبدالرسول کریمی در سال 1375 در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه بین عزت نفس و هویت یابی در نوجوانان 18ـ15 ساله در شهر تهران» با استفاده از روش پیمایشی، از بین کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران که در سال تحصیلی 75ـ74 به تحصیل اشتغال داشتند، از طریق نمونه گیری خوشه ای 200 نفر از دانش آموزان دختر و پسر از نواحی 18،7،4،2 را به طور تصادفی انتخاب نمود.
ابزار تحقیق دو فرم پرسشنامه هویت شخصی و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت بود که به آزمودنی ها داده شد تا با توجه به شرایط خود، آزمون ها را تکمیل نمایند. نتایج نشان داد که میان توزیع آزمودنی های دختر و پسر از نظر اهمیت هویت جنسی با توجه به عزت نفس شان تفاوت وجوددارد.
میان توزیع آزمودنی های دختر و پسر از نظر توجه و عمل به ارزش های اخلاقی تفاوت وجود نداشت. دانش آموزان دختر و پسر با عزت نفس بالا و پایین از نظر هویت مذهبی تفاوت نداشتند و بین توزیع آزمودنی های دختر و پسر از نظر ایجاد ارتباط با همسالان و طرز دید نسبت به خود و عزت نفس آنها تفاوت وجود داشت .
ـ پور جبلی در تحقیقی تحت عنوان « بررسی عوامل موثر بر شکل گیری هویت اجتماعی و فرهنگی نوجوانان ارومیه» در سال 1379 با استفاده از روش پیمایش و با انتخاب یک نمونه 383 نفری از نوجوانان شهر ارومیه که در گروه سنی 18ـ 12 ساله قرار داشتند، با رویکرد تئوری پیتر بورک به بررسی 4 عامل خانواده، مدرسه، گروه دوستان و رسانه های تصویری به بررسی هویت اجتماعی و فرهنگی نوجونان پرداخت. وی در تحقیق خود به این نتیجه رسید که بین عوامل خانواده، مدرسه، دوستان و رسانه های تصویری با شکل گیری هویت اجتماعی و فرهنگی نوجوانان رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد.
ـ فاطمه رئیسی در سال 1376 در تحقیقی با عنوان «بررسی تأثیر مشاوره گروهی بر کاهش بحران هویت نوجوانان دختر مقطع متوسطه شهر اصفهان» با استفاده از روش نیمه آزمایشی و استفاده از طرح گروه کنترل نا برابر به این موضوع می پردازد. وی با روش خوشه ای چند مرحله ای از بین نواحی آموزش و پرورش اصفهان، نواحی 3و4 را انتخاب و سپس از بین مدارس این دو ناحیه، دو مدرسه را به صورت تصادفی انتخاب می کند. نمونه آماری این تحقیق را 40 نفر از دانش آموزان دختر تشکیل می دهند و سپس از اعضای داوطلب جهت شرکت در مشاوره گروهی ثبت نام به عمل می آورد و سپس دانش آموزان به صورت تصادفی به دو گروه گواه و آزمایش تقسیم می شوند . ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش تست های هویت شخصی است . نتایج تحقیق نشان می دهد که مشاوره گروهی در کاهش بحران هویت نوجوانان دختر شهر اصفهان مؤثر بوده است.
ـ محمد باقر آخوندی در سال 1377 در مطالعه ای با عنوان «بررسی هویت ملی و مذهبی جوانان مشهدی و تأثیر روابط اجتماعی بر آن» با استفاده از روش تحقیق پیمایش و تکنیک جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه های عمیق و پرسشنامه از بین جوانان 24ـ 18 ساله ساکن مشهد، این تحقیق را انجام داده است . وی با انتخاب یک نمونه 464 نفری از سطح مناطق ده گانه شهر، به نتایج زیر دست یافت:
الف) 52 درصد کل پاسخ گویان بیش از 60 درصد با تیپ ایده ال هویت ملی هماهنگی دارند. همچنین پایبندی نظری به مذهب و ملیت بیش از پایبندی عملی به آن هاست.
ب) پس از انجام تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر داده ها، روشن شد که حرکت جوانان و اعضای خانواده هایشان در مراسم ملی مذهبی، گفتگو پیرامون مذهب و تأیید مستمر آن در خانواده، اهمیت دادن به نظرات خانواده و دوستان، مشورت با خانواده و تماشای برنامه های ایرانی تلویزیونی، بر هویت ملی مذهبی تأثیر مستقیم دارد . همچنین وضعیت اقتصادی جوانان، تماشای فیلم و سریال های خارجی تلویزیون و تماشای فیلم های سینمایی از طریق ویدئو و ... بر هویت ملی و مذهبی تأثیر معکوس داشتند .
- مریم سروش در سال 1380 در تحقیقی با عنوان «بررسی عواملی فرهنگی، اجتماعی مؤثر بر هویت مذهبی جوانان شهر شیراز» با استفاده از روش پیمایش و انتخاب یک نمونه 400 نفری از جوانان 35ـ 19 ساله شهر شیراز به نتایح زیر دست یافت:
میزان مذهبی بودن والدین و دوستان، میزان دنیا گرایی و جنسیت مهمترین متغیر هایی بوده اند که بصورت مستقیم بر هویت مذهبی تأثیر داشته اند. بقیه متغیر ها از جمله میزان رضایت مندی سیاسی، میزان جهانی شدن و وضعیت تأهل بصورت غیر مستقیم مؤثر بوده اند.
نتایج تحلیل چند متغیره و تحلیل مسیر نشان می دهد که اثرات مستقیم بر هویت مذهبی در مجموع تعیین کننده تر از اثرات غیر مستقیم است و جوانان بیشترین تأثیر را از گروههای دوستی و والدین خود دریافت می کنند. میزان دنیا گرایی به صورت منفی بر متغیر وابسته تأثیر داشته است. یعنی هر چه میزان دنیا گرایی فرد بیشتر باشد، هویت مذهبی او ضعیف تر است. از طرف دیگر عامل جنسی نیز در این امر دخیل بوده یعنی زنان مذهبی تر از مردان بوده اند اما این متغیر اثر زیادی نداشته است.
تحقیقات داخلی دیگری در زمینه هویت اجتماعی انجام گردیده است که از ذکر بعضی به دلیل مشابه بودن نتایج منصرف شدیم و برخی را هم به دلیل مرتبط نبودن با تحقیق حاضر نیاوردیم و در این جا به برخی از عناوین آنها اشاره می کنیم :
1ـ آلمال، 1375، عوامل موثر بر شکل گیری هویت فرهنگی دانش آموزان سال سوم دبیرستان منطقه 5 شهر تهران
2ـ سکینه طالبی، 1378، تحول هویت ملی دانش آموزان دختر دوره تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و متوسطه شهر تهران.
3ـ طاهره کیذقان، 1380، بررسی عوامل مؤثر بر هویت اجتماعی زنان شهر شیراز.
4ـ جواد اسماعیلی، 1376، مقایسه بحران هویت در دانش آموزان تیز هوش و عادی پایه سوم راهنمایی و اول دبیرستان منطقه 12 تهران.
5ـ محمد رضا ارشد خرگردی، 1381، عوامل موثر بر بحران هویت در بین دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز.
6ـ عبد اللهی، 1375، بررسی هویت جمعی موجود در بین جمعیت شهری، روستایی و ایلی ایران.
7ـ محمدی روزبهانی، 1377، بررسی روابط نظام ارزشی و رشد اخلاقی با هویت یابی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز.
8ـ راستگو مقدم، 1376، بررسی تحول هویت شغلی از نوجوانی تا جوانی و ارتباط آن با پیشرفت تحصیلی.
9ـ فیض درگاه، 1374، بررسی هویت دختران نوجوان با تأکید بر هویت شغلی در اواخر نوجوانی.
10ـ دارابی، 1376، هویت یابی دانش آموزان فاقد و دارای پدر در بین دانش آموزان دبیرستانی تهران.
2ـ7ـ1 تحقیقات انجام شده خارجی
مطالعه فیلیپ میلمان [1]در سال 1979 روی پسران، قبل از رفتن به دانشگاه در سن 18ـ 12 و مردان جوان در سن 24ـ 21 ساله نشان داد که اغلب نوجوانان 15ـ 12 ساله یا هویت شان شکل گرفته و گسترش یافته و یا خاتمه یافته بود. در این سن بسیاری از نوجوانان تمایلی نداشتند که فکر کنند چه کسی هستند؟ یا ایده ای نداشته و یا می دانستند که هر ایده ای که دارند احتمالاً تغییر می کند. دیگر نوجوانان ممکن است چیزی را که دوست دارند بگویند. مثلاً من می خواهم مانند پدرم یک پزشک بشوم. به هر حال روشن است که آنها هر گز رفتاری از خودشان نداشته اند، بلکه هویتی را که دارند توسط والدین یا مردم برای آنها حدس زده شده است و دچار حالتهای پیش ساخته که شامل یک تعهد بودن است، شده اند. پیشرفت به طرف هویت از 18 سالگی شروع می شود. این قانونی شدن در افراد یک بحران آزمایشی جاری یا فعالیت جستجوی هویت است و احتمالاًٌ داخل شدن در حالتهای قانونی یک نشانه خوب برای فرد است. اگر فرد بتواند پاسخ به سوالات بر انگیخته را پیدا کند، به حالتهای وصول هویت حرکت می کند. در مطالعه میلمان تنها 20% افراد 18 ساله و 40 درصد دانشجویان و فقط بیش از نیمی از افراد 24 ساله به حالت های وصول هویت رسیده اند.
[1]- Milman fillip
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 46 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 13 |
اهمیت تفکر
اگر بتوانیم تفکر را ارتقا داده ، تأکید روی حفظ کردن را حذف کنیم و ارتباط رابه طور اساسی و واقعی افزایش دهیم توان تعلیم و تربیت چگونه خواهد بود ؟
تفکری که به حل مشکلهای اجتماعی منتهی می شود از تفکری که به حل مشکلهای فنی منتهی می شود بسیار دشوارتر است . ولی متأسفانه کمتر آموزش داده شده است . دانش آموزانی که مسؤولیت اجتماعی را در مدرسه آموخته اند یاد می گیرند چگونه در یک موقعیت واقعی برای حل مشکلها به راههای کمک به یکدیگر بیندیشند . ما باید در نظام آموزش که به اندازه کافی در نظر آنها مهم باشد تعداد بیشتری از دانش آموزان را از نظر عاطفی با یکدیگر مرتبط سازیم بنابراین تلاش خواهند کرد تا فکر کردن و حل مشکلها را یاد بگیرند و بدین ترتیب در اجتماع فرد مسئولی بار بیایند . هیچ کس نمی تواند مسئولیت اجتماعی ، فکر کردن ، یا حل مشکل را در حالی که شکست خورده است یاد بگیرد . مدارس باید برای تمام دانش آموزان خود شانس مناسبی برای موفقیت فراهم آورند
اعتبار کاذب نظام آموزش و پرورش ، یعنی پاسخهای واقعی و عینی ارزش ندارند مگر اینکه به سطح تفکر و عقاید ارتقاء پیدا کنند . ما باید به بچه ها یاد بدهیم که از سؤال کردن نترسند . در نظامی که معلومات را ثبت می کنند خرده گرفتن به معلمی که تدریس خود را بر اساس اصول حتمی
استوار ساخته کار دشواری است . آموزش و پرورش که حول معلومات عینی و پاسخ آنها مرکزیت یافته معمولا" درگیری فکری بین شاگردان و معلمان را خاتمه
می دهد . روشن است که در این مبارزه معلمان موضع قویتری دارند . چون پاسخ پرسشهایی را که پرسیده اند می دانند . و شاگرد نمی تواند به نحو مؤثری با معلم درگیر شود .
مرحله بعدی پیشگیری از شکست :
حذف نمره :
اگر به دانش آموزان یاد می دهیم که فکر کنند آیا باید به آنها نمره بدهیم ، اگر بتوانیم مطمئن شویم که هر دانش آموز نهایت سعی خود را به کار می برد تا تفکر و حل مشکلات را بیاموزد دیگر نمره ها ارزش ندارند
آنها که بر سر نمره بحث می کنند متذکر چیزی می شوند که به ندرت اتفاق می افتد مبنی بر اینکه دانش آموزان بدون وجود نمره انگیزه کمی برای یادگیری دارند .
ارتباط ، تفکر و مشارکت فعال در نظام آموزش و پرورش خیلی بیشتر از نمره ها باعث ایجاد انگیزه می شود . وقتی مدرسه مطالب مرتبط اندکی را ارائه کرده و چیز کمی بیش از حفظ کردن را می طلبد نمره برای آن عده موجب انگیزه می شود که نمره های (( الف )) و (( ب )) می گیرند برای آنها که (( ب )) یا بهتر از آن نمی گیرند نمره علامتی برای رها کردن و دست از کار کشیدن است . آنها که (( ج )) یا کمتر می گیرند خود را شکست خورده دانسته دیگر به کار کردن ادامه نمی دهند . و جزئی از گروه بزرگی می شوند که خیلی کم یا د می گیرند
دانش آموزی که اعتقاد پیدا کرده یک شکست خورده است ، معمولا" کار در مدرسه را رد می کند از آنجا که شکست هرگز مولد و ایجاد انگیزه نخواهد بود . وقتی ما آنرا از میان برداریم دیگر امکان صدمه دیدن شاگردی که به خاطر روش نمره دهی شکست خورده ، وجود ندارد . هر چند ممکن است او به محض حذف برچسب شکست فورا" شروع به یادگیری نکند . ولی لااقل راه تغییر روحیه را برای او باز و هموار گذاشتیم تا در آینده بتواند کار کردن و یاد گرفتن را شروع کند
کودکی که یکبار برچسب شکست را دریافت کرده و با چشم یک شکست خورده به خود نگریسته به ندرت در مدرسه موفق خواهد شد . اگر به جای اینکه سریعا" به یک بچه برچسب شکست بزنیم صبورانه با وی کار کنیم . او می تواند شروع به یادگیری کند و در عوض یک یا دو سال به موفقیت نایل شود . اگر ما دست از شکست برداریم و از این قید رها شویم همه چیز به دست می آوریم در حالی که هیچ چیز از دست نداده ایم
مشکلات و اختلالات ریاضی :
تعداد زیادی از دانش آموزان مقاطع ابتدایی در یادگیری درس ریاضی دچار مشکل هستند و یا اینکه به اندازه دانش آموزان همسال خود کوشش می کنند ولی پیشرفت مورد انتظار را ندارند
معمولا" آموزگاران برای پیشرفت بیشتر آنان اینگونه فعالیت ها را انجام می دهند :
1- پند و اندرز به دانش آموزان برای فعالیت درسی بیشتر
2- متوجه کردن آنها به اهمیت درس ریاضی
3- آگاه کردن آنها از اینکه خوشبختی آنها در آینده در گرو پیشرفت تحصیلی است
4- سرزنش و مؤاخذه
5- مقایسه دانش آموز با دیگران به منظور تحریک او
6- انتساب وی به مواردی مانند : تنبلی ، بی استعدادی ، بی مسئولیتی و ...
راهبردهای حل مسائل :
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 21 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
یکى از بحرانى ترین دوره هاى زندگى هر فرد، دوره بلوغ است. بلوغ مرحله اى از رشد است که براى همه نوجوانان، اعم از پسر و دختر، خواه ناخواه حاصل مى شود.تعابیر مختلف دین پژوهان و روان شناسان از این دوره، حاکى از اهمیت و حسّاسیتى است که آن ها براى پدیده بلوغ قائل اند. در این جا نظرات بعضى روان شناسان را درباره این پدیده مى آوریم: (سمیلرز نوجوانى را دوران عدم انطباق، و سکولیانکورز آن را تب عقل، وس گوتهز آن را گره کور بین کودکى و پیرى، سشیلدرز آن را موجى خروشان در اقیانوس زندگى،س استانلى هالز آن را تولد دوباره، سهاروکسز آن را دوره کشف هویت، سویلونز آن را دوره جهل و غفلت و بالاخره سکروز نوجوان را دیوانه قابل معالجه خوانده اند.)1
(ژان ژاک روسو، بلوغ را ولادت دوم مى خواند.)2 (گویى نوجوان در آستانه ورود به دوره بلوغ با جهانى نو آشنا مى شود و دیگر باره متولد مى گردد و افق هاى جدیدى در برابر دیدگانش گشوده مى شود. تحول و تغییر و عدم ثبات در رفتار در این دوره به حدى است که بعضى آن را زندگى تشنج آمیز و دوران منفى نامیده اند.)3 (اوریس دولوم، بلوغ را یک نقطه عطف در زندگى مى شناسد نه یک مرحله تکاملى.)4
بلوغ در زبان فارسى به معناى رسیدن و به حد رشد رسیدن است.5
انواع بلوغ
هرچند از واژه بلوغ غالباً بلوغ جنسى تداعى مى شود، ولى با توجه به موارد استعمال، مى توان به انواع بلوغ اشاره کرد که مهم ترین آن ها عبارت اند از:
1. بلوغ شرعى:
بلوغ شرعى همان سن تکلیف دینى است که براى دختران پایان 9سال قمرى و براى پسران پایان 15 سال قمرى است.
2. بلوغ جسمى:
فیزیولوژیست ها معتقدند: ارگانیزم بدنى انسان تا 5سال اول زندگى به سرعت رشد مى کند و پس از آن تا آغاز دوره نوجوانى و بلوغ، رشد آن به کندى مى گراید و سپس در دوره نوجوانى، سرعت دوباره خود را باز مى یابد و در سن خاصى به حد کمال خود مى رسد.
3. بلوغ جنسى:
بلوغ جنسى به معناى رسیدن به سن تولید مثل است که با ازدیاد هورمون ها آغاز مى شود. در این شرایط، غدد جنسى از خواب بیدار مى شود و تمایل جنسى را به وجود مى آورد.
4. بلوغ اجتماعى:
بلوغ عرفى یا اجتماعى، بلوغى است که در آن دختر و پسر مسئول رفتار خود مى شوند و به آن سن قانونى نیز مى گویند. قانون گذاران براى افراد، سنین گوناگونى را در اجراى انواع مقررات و بهره مندى آنان از حقوق مدنى در نظر گرفته اند; مثلاً براساس قوانین موجود در ایران براى شرکت در انتخابات ریاست جمهورى و مجلس شوراى اسلامى، ورود اشخاص به سن شانزده سالگى الزامى است و براى استخدام دولتى و یا اخذ گواهى نامه، هجده سال تمام منظور شده است.
5. بلوغ روانى:
بلوغ روانى، بلوغ ناشى از رشد روان است که داراى جنبه هاى مختلفى از قبیل: پختگى، هوش و درک مفاهیم اخلاقى مى باشد.
6. بلوغ شخصیتى:
بلوغ شخصیتى در شرایطى حاصل مى شود که شخص بتواند مستقلاً تصمیم بگیرد و عمل نماید و بتواند اراده اش را اعمال کند و متکى به خود باشد.
7. بلوغ عقلى:
دسته بندی | علوم اجتماعی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 184 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
بیان مسئله:
کنترل میزان رشد جمعیت یکی از مهمترین شاخصهای توسعه بحساب می آید. جمعیت دنیا در سال 1950 دو و نیم میلیارد نفر بوده و اکنون از مرز 6 ملیارد نفر گذشته است و پیش بینی می شود در سال 2025 میلادی به 5/8 میلیارد نفر برسد طی همین سالها در ایران روند رشد جمعیت از متوسط دنیا بالاتر بود و جمعیت 10 میلیونی 100 سال قبل اکنون به نزدیک به 7 برابر رسیده است[i].
کشور جمهوری اسلامی ایران که در دوران سالهای اولیه انقلاب دارای رشد جمعیت بالا و در حدود7/2 (که تا 4/3 نیز ذکر شده است)[ii] و در سالهای اخیر این میزان رشد تا حدود 7/1 (و مواردی تا 2/1 نیز ذکر شده) کاهش یافت این کاهش رشد جمعیت ناشی از اجرای طرحها و برنامه های کنترل جمعیت در سالهای اخیر بوده است.
هرم سنی جمعیت ایران در سالهای اول بعد از انقلاب شکلی مخروطی با قاعده پهن به خود گرفت که این شکل نشانگر رشد جمعیت بالا است و در سالهای بعد این رشد بسرعت کنترل و باعث تغییر در شکل نمودار فوق گردید بطوری که اکنون یک ناحیه فرو رفته در قاعده مخروط را می توان بوضوح مشاهده کرد مشابه این تغییر را می توان در نمودار رشد جمعیت کشور های اروپایی و بخصوص در کشور آلمان پس از جنگ جهانی اول مشاهده نمود که البته این تغییر شکل نمودار در اروپا در بین گروه جوانان و افراد میانسال (بویژه مردان ) و بدلیل کشته شدن سربازان در جنگ بوده است در حالی که تغییر شکل مزبور در کشور ما ناشی از کنترل رشد جمعیت و تنظیم خانواده می باشد.
کشور ایران دارای جمعیت جوانی می باشد و برابر آمار (در زمان مطالعه) حدود 35% جمعیت کشور را افراد زیر 18 سال تشکیل می دهند این آمار اهمیت تحقیق در مسائل جوانان و از جمله مسئله ازدواج را روشن تر می نماید[iii].
براساس مطالعات انجام شده در سال 1365 از سوی سازمان ثبت احوال نشان می دهد که 99 در صد از زنان کشور ما موفق به ازدواج می شوند و تنها یک درصد آنان تا پایان عمر خود موفق به ازدواج نمی شوند[iv].
شاخص دیگر میانگین طول مدت ازدواج است که این رقم در جامعه ما بسیار بالا است.
الگوی ازدواج در ایران بر اساس باور مردم به این گونه است که شوهر باید از زن بزرگتر باشد و میزان تفاوت سن حداقل 5 سال را لازم و این اختلاف سن را ضامن بقای خانواده ها می دانند.
همچنین طبق تحقیق انجام شده از سوی سازمان ثبت احوال میزان تفاوت سنی زن و مرد در کشور طی سالهای دهه 60 بین 8/4 تا 1/5 بوده است[v] اخیرا مجلس شورای اسلامی نیز در یک طرح پیشنهادی سن قانونی ازدواج برای مردان 18 و برای زنان را 15 سال اعلام نمود.
آمار های موجود اختلاف سن زن و مرد را در جوامع مختلف و از جمله در جوامع غربی نیز در همین حدود نشان می دهد تا به آنجا که فرمول زیر را که از دوران ارسطو باقی مانده است برای تعیین سن مناسب ازدواج زن و مرد صادق دانسته اند.
بر اساس این طرز تفکر و طبق فرمول فوق مشخص است که با افزایش سن ازدواج میزان اختلاف سن زن و مرد نیز افزایش می یابد به گونه ای که سن مناسب زن برای مرد 14 ساله معادل 14 سال و برای مرد 20 ساله معادل 17 سال و برای مرد 40 ساله معادل 27 سال و برای مرد 60 ساله معادل 37 سال خواهد بود.
نتیجه چنین تفکری در صورتی که میزان رشد جمعیت همواره مثبت باشد آن است که همیشه تعداد زنان در معرض ازدواج به مردان در معرض ازدواج بیشتر بوده است این موضوع تا کنون مشکل حادی را برای ازدواج زنان بوجود نیاورده لیکن این مشکل همیشه بطور مزمن خود را بروز داده است اگر چه تعدد زوجات باعث شده است تا ازدواج تعداد کمی از این بانوان نیز ممکن گردد.
بر اساس آمار منتشره از سوی سازمان ثبت احوال 82/2 درصد مردان کشور ما در سال 1370 دارای 2 همسر بوده اند که تعداد بیش از 345 هزار نفر از زنان را شامل می شود[i] اگر فرض کنیم که فرهنگ چند همسری در جامعه همچنان حاکم باشد باز هم نمی توان انتظار داشت که کلیه دختران فرصت ازدواج را پیدا نماید ضمن آنکه عوارض چند همسری را نیز باید پذیرا باشند.
به ازای هر مرد در سن ازدواج حداقل یک زن در سن ازدواج و با اختلاف سنی ذکر شده وجود دارد لیکن با توجه به الگوی سنی ازدواج و فرهنگ اختلاف سن زن و مرد حاکم بر کشور ما انتظار می رود با توجه به تغییراتی که در میزان رشد جمعیت در کشور ما اتفاق افتاده است و منحنی هرم سنی در بخش قاعده آن دچار فرورفتگی شده است در سالهای آینده تعداد پسر های آماده ازدواج از تعداد دختر ها بیشتر شده و چه بسا تعداد قابل توجهی از آنان تا پایان عمر مجرد باقی بمانند اگر چه ممکن است تعدادی از مردان به فکر خروج ازکشور برای ازدواج افتند البته امکان واردات دختر از کشور های دیگر را نیز می توان در نظر گرفت! در هر حال این مشکل را با قانون چند همسری هم نمی توان رفع نمود!!
[i]- دکتر حبیب الله زنجانی - گامی نو در پژوهشهای جمعیتی - فصلنامه جمعیت سازمان ثبت احوال کشور- شماره2 – پاییز 1372