دسته بندی | معماری |
بازدید ها | 55 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 39 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 74 |
تحقیق معماری منظر
مقدمه این نخستین بار است که به گونهای تخصصی به معرفی حیطههایی که «معماری منظر» را در بر میگیرد، پرداخته میشود. بدین لحاظ از قانون عام خطاپذیر بودن، بویژه در تجربة اول نمیتوان مستثنا بود. محتوای این مقاله ضمن توجه به پارهای از مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در بر دارد. از این رو بخشی از مطالب به بیان مفاهیم معماری منظر میپردازند، و بخشی دیگر پا فراتر میگذارند. یکی از موضوعهایی که در این عصر نگرانیهای جدیای به دنبال داشته است، رابطة رو به زوال انسان و طبیعت است. طبیعی که به سان گاهوارهای، انسان را در خود جای میداد، اینک به طرزی غریب جایگاه و منزلت معنوی پیشین خود را از دست داده است. از نظر بسیاری از اندیشمندان، هم زمان با پیشرفتهای فنآوری، از زمین به عنوان منبع اصلی تأمین نیازها استفاده شد و این آغازی بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه کرده است. انکشانی که بر سراسر فنآوری جدید حاکم است، خصلت در افتادن، به معنای تعرض را دارد. به گونهای که انرژی نهفته در طبیعت، اکتشاف شده و حبس میگردد (هایدگر). شعر و ادبیات و فلسفه، در حقیقت نمود بیرونی روح انسان و اجتماع انسانی است و جامعة انسانی را به وحدت اجزای طبیعت و کل هستی مرتبط میسازد (استوارت، 2000). از این رو تلاش برای ارتباطی از این است با طبیعت نیز حائز اهمیت است. از جمله این تلاشهای هنری، میتوان به جنبشهای اواخر دهة 1960 اشاره کرد. موجی از توجههای هنرمندان به طبیعت و زمین، نهفتی با عنوان هنر زمینی یا Land Art را بوجود آوردند که به اسامی مختلفی همچون Nature Art. Earth works خوانده شدند. این گروه از هنرمندان، زمین و طبیعت را به مثابة بوم خود قلمداد میکردند و سعی در انکشان آن داشتند. در این گرایش، توجه به مفاهیم و مضامین طبیعت برپایة برداشتهای شخصی انجام میپذیرد. معماری منظر از این تلاشها در رهیافتهای آنان، اثر پذیرفته است. موج دیگری از توجهها نسبت به منظر و محیط، نگاهی توأم با فلسفة طبیعت است. در این نگاه، بوم شناسی (ecology) ارتباط تنگاتنگی با فلسفة بوم نهاد ecophilosophy پیدا میکند. این رویکرد در مراحلی، اخلاقگرایی در طبیعت را پیش میکشد. در دهة 1970، پروفسور مایان مک هارگ چنین مطرح کرد که منظر (Landscape) در واقع نظامی بوم شناختی و متکی بر عدد مل محیطی، نظیر زمین شناسی، حیات گیاهی، حیات جانوری، کاربری زمین و جزء آن است. پژوهشگران این عرصه، تمایل به ایجاد ارتباطی عقلانی با ذات و سرشت بوم و طبیعت دارند. آنها درصدد جستجو برای دستیابی به منطقیترین الگو برای درک طبیعتاند. معمای منظر، پیش از هر حرفة طراحی محیطی، حرفهای در حل پیشرفت است. معماری منظر یکی از متنوعترین حرفههای طراحی است. در دهة 1920، طراحی شهری به عنوان حرفهای مستقل با برنامهها و سازمانهای خاص خود از معماری و معماری منظر جدا شد. اما با وجود این، معماری منظر به مثابة نیرویی عمده در برنامهریزی و طراحی شهری همچنان به قوت خود باقی ماند و به پیشرفت خود ادامه داد. به طوری که در اواخر قرن بیستم به دشواری میشد آن را با چند اصطلاح ساده توصیف کرد، زیرا دامنة این حرفه بسیار وسیع و پروژههای آن بسیار متنوع گشته بود. طراحی منظر، یعنی هستة تاریخی این حرفه که به طراحی بر جزئیات فضاهای باز برای فضاهای مسکون، تجاری، صنعتی، نهادی و همگانی میپردازد. طراحی منظر مستلزم برخورد با سایت به مثابه هنر، ایجاد تعادل بین سطوح سخت و نرم در فضاهای بیرونی و داخلی است. اگر چه انسان از نخستین گامهای حرکت و فعالیت خود در عرصة محیط برای ایجاد محیط مناسب زیست ـ چه در فضاهای بسته و چه باز ـ با توجه به میزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محیط با تعمق برخورد کرده است و تدابیر او همواره در قالب مصلحت اندیشی و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما این تدابیر تا صد و پنجاه سال پیش، به عنوان دانشی نظاممند وجود نداشت. از اواخر قرن 19 (نوزدهم) به دلیل تغییر شرایط مناسب انسان در عرصة محیط، ناشی از انقلابهای صنعتی، او دریافت که در ادامة حرکت و ایجاد تغییر در شکل و نظام محیط پیرامونی خویش، باید به نگاهی منسجم و نظاممند مسلح باشد و توجه بیشتر به برخی مسائل نو و تجدیدنظر در مناسبات کهن خود با عناصر پیرامونیاش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود یکصد و پنجاه سال که از عمر پیدایش معماری منظر میگذرد، حوزة فعالیت و نقش و کارکرد این رشته بتدریج شفافتر و مشخصتر شده است. با وجود این، تعاریف متفاوتی نیز از آن به دست داده شده، که هر کدام در جای خود با توجه به دیدگاههای تخصصی مربوط، بیانگر مفاهیم و ارتباط ویژهای با مقولة طراحی منظر و به عنوان مبنای آن دیدگاه قابل توجه است. ریچارد مویر (Richard muir) در مقدمة کتاب خود با عنوان Approaches to the landscape به این موضوع اشاره دارد که با وجود بررسیها و کارهای زیادی که دربارة معماری منظر انجام گرفته، این رشته به مثابه درختی به نظر میرسد که شاخههای زیادی دارد و از بدنة اصلی آن، دیدگاهها و نگرشهای متفاوت جوانهزده و رشد کردهاند. او ضمن جمعآوری دیدگاههای متفاوت دربارة مفهوم و آموزش منظر، به دو دیدگاه عمدة کارشناسانه اشاره میکند، دیدگاهی بر زمینههای تاریخی، جمعیتی و مسایل اجتماعی و فرهنگی در تماس و تداخل با طبیعت تکیه دارد، و دیدگاه دیگر، ریشه در جوانب جغرافیای انسانی و بازتاب عناصر طبیعی و جغرافیایی در سایر علوم دارد. که بعدها، پیرامون این گروه به مباحث زیبایی شناسی منظر و نمادگرایی متمایل شدند و جریان فکری معینی را بوجود آوردند. معماری منظر ناشی است که به فضای بیرونی ـ چه از دیدگاه محیط زیست و طبیعت، چه از دیدگاه رابطة آن با زندگی انسان، و چه از دیدگاه هنر و زیبایی شناسی ـ میپردازد. برای آشنایی بیشتر با ابعاد این دانش، آشنایی بیشتری با ادبیات و فرهنگ واژگانی که در این زمینه رواج دارد، مورد نیاز است. در عین حال، لازم به توضیح است که واژة معادل Landscape در فارسی از لحاظ مفهومی چندان جا نیافتاده است، به همین دلیل ضروری است که پیش از ورود به مباحث اصلی و کلیدی، مفاهیم اولیة مربوط، مورد بررسی و مطالعة بیشتر قرار گیرد. در این زمینه، به ترتیب به تشریح واژگانی از این مبحث پرداخته میشود. نخستین بار واژة Landscape Architecture در کتابی از Gilbert Laning moson که در سال 1827 منتشر شد، برای توصیف معماری منظر یک تابلوی نقاشی ایتالیایی به کار رفت. پس از آن تا مدتها از این واژه استفاده به عمل نیامد تا اینکه در سال 1858 فردریک لاالمستد و کالوروو، در مسابقة طراحی سنترال پارک Central Park نیویورک برنده شدند. این دو نفر خود را به عنوان معمار منظر (Landscape Architect) معرفی کردند. این مفهوم بتدریج تا سال 1899 یعنی 41 سال بعد جایگاه خود را پیدا کرد. در طول تاریخ، بشر در پی تسلط بر طبیعت بوده است. بشری که در ابتدا در اندیشة ساختن سرپناهی ساده بود، با تداوم زمان و با بوجود آمدن ارتباطات جمعی، به ساختن شهرها و کشورها پرداخت. هرچند طبیعت به میزان علاقة ما خود را به ما مینمایاند. تعریف محیط و منظر اصل واژة محیط و منظر، همان لاندشافت (Landschaft) آلمانی است، به معنی مجموعة کوچکی از بناها و به صورت تمرکز انسانها (هم بصورت فیزیکی و هم بصورت روانی) محصور در دایرهای از چراگاهها یا فضای کشت و کار شده که با طبیعت بکر احاطه شده است، اما اعتقاد دارد که اساس انسان ـ خدایی این تعریف و تفکیک انسان و طبیعت در آن، نظریههای امروزی ویژگی همبستة واقعیت و یکپارچگی انسان و طبیعت، یا تعریفهای امروزه از حروفة طراحی محیط و منطقه را به درستی نشان نمیدهد. برعکس، و در تعریف امروزی آن، محیط و منظر به صورت واژهای جامعترین میشود، که طبیعت بکر و شهر ساخته شده، هر دو را در بردارد. طبیعت بکر، محیط و منظر طبیعی بوده حومة شهر، محیط و منظر حومه است و مرکز شهر محیط و منظر شهری را بیان میکند. انسان مخلوق منحصر بفردی است. دارای استعدادهایی است که او را از سایر جانوران متمایز میسازد. به همین دلیل برخلاف آنها، او تنها یک پیکر در محیط و منظر نیست، بلکه به محیط و منظر شکل میدهد. او با جسم و روح به کاوش در طبیعت میپردازد، جانوری حاضر در همه جاست که در هیچ قارهای، خانهای نیافت و در همه جا، خود آن را میسازد (برونوفسکی 1973 ـ Bronowski) خاتمه: در آغاز، محتوای متصور، بیان «اندیشههای نو در معماری منظر» بود. اما با بررسیها و مشورتها و نیز با توجه به سابقة این حرفه در کشور، چنین بنظر رسید که اندیشه و رویکردهای نو در این رشته، در داخل و خارج از کشور متفاوت است. در داخل هنوز بسیاری از مفاهیمی که این رشته را در بر میگیرد. جای خود را باز نکرده است. لذا توجه نکردن به ظرفیتهای علمی ـ حرفهای داخل، چه بسا نابخردانه بود. بنابراین محتوای این مقاله ضمن توجه به پارهاز مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در برداشت. معماری منظر ـ به عنوان حرفهای میان رشتهای ـ مسئولیت توجه به فضاهای باز را ر حوزة سکونتگاههای بشری برعهده دارد. حضور در محیطهای باز و ارتباط با آن، کیفیت ممتازی است که نمیتوان آن را در فضاهای بسته حوزة معماری تجربه کرد این کیفیت پیوندی ناگسستنی با سرشت و طبیعت انسان دارد. شماری از نوشتهها، در زمینة نقش کلیدی معماری منظر در تنظیم رابطة صحیح میان انسان و محیط پیرامون وجود دارند که ابعاد گسترده و متنوع این موضوع را تشریح میکند. اینک، با گذشت زمان، این حرفه هویتی اجتماعی نیز به خود پذیرفته است، بطوری که امروزه پردیسها و باغهای خصوصی عهد گذشته، معماری منظر در تعامل تنگاتنگی با عرصههای اجتماعی و فضاهای شهری به سر میبرد. ارتقای کیفی زندگی اجتماعی، یکی از مشغلههای جدی معماری منظر به شمار میرود. این امر در شرایطی است که مناظر عمدتاً برای گذراندن اوقات فراغت در نظر گرفته میشوند. چیزی که نقشی در شکلگیری شخصیت فردی و اجتماعی آدمها در بر دارد. بدین لحاظ، چنین چیزی میتواند بستر و زمینهساز رشد کیفی جامعه باشد. بطور کلی، معماری منظر، نه تنها از دیدگاهی علمی، بلکه با دیدی جامع بر دیگر حوزههای شناخت نیز متکی است. اسالت این حرفه، نه تنها بهبود کیفیت محیط زیست انسان است، بلکه به فلسفه دهنه نیز رو میآورد و سلی در اجماع آرای آنها در کار خویش دارد. خاستگاه حرفة معماری منظر امروز را میتوان در برخوردهای اولیه با فضای باز از سوی فرهنگهای باستانی، از ایران و مصر گرفته تا یونان و روم دریایی کرد. در طول رنسانس، علاقه به فضای باز، که در طول قرون وسطی به تدریج تضعیف شده بود، با نتایج عالی در ایتالیا احیاء شد و موجب پدید آمدن ویلاها و باغهای پر زرق و برق و میدانهای باز بزرگ شد. در سالهای بعد، در آغاز قرن نوزدهم، حرفة معماری منظر گسترش یافت ، و نقش مهمی را در برآوردن نیاز رو به رشد به محیطهای شهری خوب برنامه ریزی شده و خوب طراحی شده ایفا کرد. جنبههای اجتماعی و رفتاری طراحی منظر، بر بعد انسانی طراحی، نظیر طراحی نیازهای ویژة افراد مسن یا معلول معطوف میکند. این حوزة کار مستلزم آموزش پیشرفته در علوم انسانی، نظیر روانشناسی رفتاری، جامعهشناسی، سردم شناسی و اقتصاد است. زمینههای بررسی، ارزیابی طرح محیطهای موجود، ادراکهای محیطی و تأثیرات محیطها بر سردم را در برمیگیرد. به هر حال سالهای پیش رو، نوید دستاوردها و چالشهایی جدید برای این حرفة همواره در حال گسترش را میدهند. با روز به روز مهمتر شدن نگرانیهای زیست محیطی، باید از معماران منظر خواست که تخصصشان را به کار گیرند تا به حل مسائل پیچیده کمک کنند. ریچارد مویر دربارة ضرورت توجه به آموزش منظر (Landscape) چنین مینویسد: علی رغم بررسی و تحقیقات فراوانی که گروههای پژوهشی در انگلستان و آمریکا (مجلة Landscape)داشتهاند، هنوز نظام تدوین شدهای برای آموزش منظر با روش معین و تعریف دپارتمان دانشگاهی ویژه برای آن وجود ندارد.
آنچه از مضمون نوشتة مویر برداشت میتوان کرد، وجود نگرشها و تلقیهای گوناگون از مفهوم و اهمیت دیدگاههای متفاوت در این زمینه است. نکتة دیگر در همین زمینه، عدم شکلگیری و یا استحکام مبانی نظری و تئوری ثابت و مورد تأیید اکثر صاحبنظران در عرصة معماری منظر است. با وجود تمامی این دیدگاهها، آنچه امروز به عنوان حوزة طراحی و معماری منظر لازم است مورد توجه قرار گیرد، بیشترین تأیید در بازتاب نقش طراحی و ساختار معماری فضای باز در ارتباط، با محیط است که پوشش و چهارچوب مشخصی را با جامعیت و انعطافپذیری بیشتر بیان میدارد و تعاریف آن نیز گویای جوانب این امر است. از اثرات قابل توجه انسان بر محیط، جنبههای فرهنگی است. تاریخ از تغییراتی که بشر بر محیط وارد میآورد، سخن میگوید و خرد به تعریفی، قابلیت پاسخگویی و تطبیق با محیط است. نگرش جامعة ما در حیطة رابطة بین انسان و طبیعت و متعاقباً شیوة استفاده از زمین و طراحی بناها، مانند بسیاری از جوامع غربی براساس اعتقاد به غلبة انسان بر طبیعت پایهگذاری شده است. موضوع فلسفی دستیابی به معنی زندگی و علل خلق انسان در ارتباط با طبیعت به دور از گرفتاریهای روزمره ـ از پایههای اصل اعتقادات منظر است. تعریف و ادراک فضایی با عوامل فرهنگی و محیطی تغییر میکند. هدف بید ایجاد حس گوناگونی در فضا باشد، این گوناگونی فضایی پاسخگوی گوناگونی نیازهای بشر است. غلبه انسان برطبیعت، استنباطی ناقص در نگرش به عرصة طبیعی و نحوة برخورد با آن است و در از بین بردن کیفیت محیط زیست در تاریخ معاصر نقش اساسی داشته است. و تدوین دیدگاهی نو را براساس محافظت از کیفیتی که متضمن زندگی سالم و غنی انسانها باشد و انسان را جزء لاینفک طبیعت بداند، برای ادامة حیات بشر ضروری است. میتوان ظرفیت منظر را برای کار تولیدی اندازهگرفت و میتوان منظر را بگونهای برنامهریزی کرد که استفاده و بهرهوری کارآمدی آن به حداکثر برسد. بهرهوری منظر را میتوان تحت عناوین زیر در نظر گرفت: تولید اکسیژن جذب دیاکسید کربن، چاره اندیشی برای زمینهای بار، تولید غذا، تولید چوب، تنوع حیات وحش، جابجایی منابع، توان بالقوة انرژی، منابع تفریحی، محیط سالم، کیفیت افزودة زندگی، ارزش افزودة اقتصادی، توان اشتغال و . . . منظرها همچنین میتوانند از مردم و ساختمانها محافظت کنند. تعدیل اقلیم و سرپناه، جذب آلودگی، جلوگیری از سیل، ایمنی، نگهداری از سیمای تاریخی و طبیعیت، غربال عناصر غیرمطلوب، تدارک چارچوبی برای ابتکار عملهای برنامهریزی و اقتصادی. بطور معمول منظرها با کیفیتهای بصری و زیباشناختی شان در ذهن تداعی میشوند اما به ندرت کیفیتهای دیگر آنها همچون حال و هوا و ویژگی، جذابیت حسی، تداعی فرهنگی، تحریک قوای ذهنی، واکنش غریزی در ذهن تداعی میشوند. اجزای تشکیل دهندة منظرهای جذاب، نشانهای فرهنگی را در درون منظرهای تولیدی و منظرهای محافظ جدید بدست میدهند. اینها کانون اجتماعات در درون این شبکة منظر بوم شناختی هستند. رویکرد ما در طراحی منظر عبارت است از شناسایی موضوعات کلیدی مهندسی و محیطی که باید در مراحل بحرانی اولیه تجزیه و تحلیل شوند، تا بتوانیم در مورد فر کلی پروژهة پیشنهادی تصمیمگیری کنیم. منظرهای آینده را تنها براساس ارزش سیاسی، بصری، یا حتی پولی شان نخواهند سنجید. این منظرها براساس پتانسیل بوم شناختی ذاتی و پایداری جریانهای انرژی موجود در هر سایت، محدوده یا بوم شناخت معین سنجیده خواهند شد. فضاهای باز شهری و همگانی به عنوان عرصههای اصلی استفاده کنندگان عام در حوزة معماری منظر قرار دارند. تأمین خلوت و کنترل قلمرو مکانی در طراحی محیط، اهمیت ویژهای دارد زیرا بعضی از نیازهای اساسی انسان از قبیل هویت و انگیزش و امنیت از این طریق ارضاءپذیر هستند. هویت که در مدل مارلو مترادف نیاز به احساس تعلق و عزت نفس و خودشکوفایی در نظر گرفته شده، عامل ایجاد شناسه برای فرد و تعیین نقش او در جامعه است. در رابطة انسان و محیط، متغیرهای شخصیتی و اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی دارند که باید به درستی شناخته تحلیل و درک شوند. عاقبت نسل حاضر میراثدار آثار سوء دخالت بشر در زمین و طبیعت شده است. اشتباهات بشر در طول تاریخ، در عرصههای متفاوت، زیانهای جبرانناپذیری را از خود برجای گذارده است. بشر همواره برای دستیابی به شرایط بهتر زیستن، درصد بهرهجویی از منابع طبیعی و موجود در زمین بوده است. زمین به عنوان بسته تمام فعالیتهای بشری، بسیاری از وقایع اتفاقیه را در درون خود ثبت کرده است، و برخی از آنچه که از این دست برجای مانده، عوارضی نامطلوب بربسته آن است. معماری منظر، امروزه میراث دار بخش عمدهای از عوارض برجای مانده از گذشتگان است. مردم معمولاً معماری منظر را به مثابه حرفهای در نظر میگیرند که تقریباً به طور کامل به طراحی باغها و پارکها و دیگر فضاهای باز همگانی مربوط است. در واقع، معماران منظر اغلب با باغبانان یا بستانکارها اشتباه گرفته میشوند. در حالی که طراحی باغها و پارکها جنبة مهمی از معماری منظر به شمار میآیند. این حرفه بسیار گستردهتر از آنچه که در اینجا ذکر شد میباشد.
دسته بندی | عمران |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 58 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 78 |
مقدمه
این نخستین بار است که به گونهای تخصصی به معرفی حیطههایی که «معماری منظر» را در بر میگیرد، پرداخته میشود. بدین لحاظ از قانون عام خطاپذیر بودن، بویژه در تجربة اول نمیتوان مستثنا بود. محتوای این مقاله ضمن توجه به پارهای از مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در بر دارد. از این رو بخشی از مطالب به بیان مفاهیم معماری منظر میپردازند، و بخشی دیگر پا فراتر میگذارند. یکی از موضوعهایی که در این عصر نگرانیهای جدیای به دنبال داشته است، رابطة رو به زوال انسان و طبیعت است. طبیعی که به سان گاهوارهای، انسان را در خود جای میداد، اینک به طرزی غریب جایگاه و منزلت معنوی پیشین خود را از دست داده است. از نظر بسیاری از اندیشمندان، هم زمان با پیشرفتهای فنآوری، از زمین به عنوان منبع اصلی تأمین نیازها استفاده شد و این آغازی بود بر آنچه امروزه انسان را احاطه کرده است. انکشانی که بر سراسر فنآوری جدید حاکم است، خصلت در افتادن، به معنای تعرض را دارد. به گونهای که انرژی نهفته در طبیعت، اکتشاف شده و حبس میگردد (هایدگر). شعر و ادبیات و فلسفه، در حقیقت نمود بیرونی روح انسان و اجتماع انسانی است و جامعة انسانی را به وحدت اجزای طبیعت و کل هستی مرتبط میسازد (استوارت، 2000). از این رو تلاش برای ارتباطی از این است با طبیعت نیز حائز اهمیت است. از جمله این تلاشهای هنری، میتوان به جنبشهای اواخر دهة 1960 اشاره کرد. موجی از توجههای هنرمندان به طبیعت و زمین، نهفتی با عنوان هنر زمینی یا Land Art را بوجود آوردند که به اسامی مختلفی همچون Nature Art. Earth works خوانده شدند. این گروه از هنرمندان، زمین و طبیعت را به مثابة بوم خود قلمداد میکردند و سعی در انکشان آن داشتند. در این گرایش، توجه به مفاهیم و مضامین طبیعت برپایة برداشتهای شخصی انجام میپذیرد. معماری منظر از این تلاشها در رهیافتهای آنان، اثر پذیرفته است. موج دیگری از توجهها نسبت به منظر و محیط، نگاهی توأم با فلسفة طبیعت است. در این نگاه، بوم شناسی (ecology) ارتباط تنگاتنگی با فلسفة بوم نهاد ecophilosophy پیدا میکند. این رویکرد در مراحلی، اخلاقگرایی در طبیعت را پیش میکشد. در دهة 1970، پروفسور مایان مک هارگ چنین مطرح کرد که منظر (Landscape) در واقع نظامی بوم شناختی و متکی بر عدد مل محیطی، نظیر زمین شناسی، حیات گیاهی، حیات جانوری، کاربری زمین و جزء آن است. پژوهشگران این عرصه، تمایل به ایجاد ارتباطی عقلانی با ذات و سرشت بوم و طبیعت دارند. آنها درصدد جستجو برای دستیابی به منطقیترین الگو برای درک طبیعتاند. معمای منظر، پیش از هر حرفة طراحی محیطی، حرفهای در حل پیشرفت است. معماری منظر یکی از متنوعترین حرفههای طراحی است. در دهة 1920، طراحی شهری به عنوان حرفهای مستقل با برنامهها و سازمانهای خاص خود از معماری و معماری منظر جدا شد. اما با وجود این، معماری منظر به مثابة نیرویی عمده در برنامهریزی و طراحی شهری همچنان به قوت خود باقی ماند و به پیشرفت خود ادامه داد. به طوری که در اواخر قرن بیستم به دشواری میشد آن را با چند اصطلاح ساده توصیف کرد، زیرا دامنة این حرفه بسیار وسیع و پروژههای آن بسیار متنوع گشته بود. طراحی منظر، یعنی هستة تاریخی این حرفه که به طراحی بر جزئیات فضاهای باز برای فضاهای مسکون، تجاری، صنعتی، نهادی و همگانی میپردازد. طراحی منظر مستلزم برخورد با سایت به مثابه هنر، ایجاد تعادل بین سطوح سخت و نرم در فضاهای بیرونی و داخلی است. اگر چه انسان از نخستین گامهای حرکت و فعالیت خود در عرصة محیط برای ایجاد محیط مناسب زیست ـ چه در فضاهای بسته و چه باز ـ با توجه به میزان شناخت خود، در برخورد با عناصر محیط با تعمق برخورد کرده است و تدابیر او همواره در قالب مصلحت اندیشی و نگاه بد جوانب موضوع انجام گرفته است، اما این تدابیر تا صد و پنجاه سال پیش، به عنوان دانشی نظاممند وجود نداشت. از اواخر قرن 19 (نوزدهم) به دلیل تغییر شرایط مناسب انسان در عرصة محیط، ناشی از انقلابهای صنعتی، او دریافت که در ادامة حرکت و ایجاد تغییر در شکل و نظام محیط پیرامونی خویش، باید به نگاهی منسجم و نظاممند مسلح باشد و توجه بیشتر به برخی مسائل نو و تجدیدنظر در مناسبات کهن خود با عناصر پیرامونیاش را مد نظر قرار دهد. در طول حدود یکصد و پنجاه سال که از عمر پیدایش معماری منظر میگذرد، حوزة فعالیت و نقش و کارکرد این رشته بتدریج شفافتر و مشخصتر شده است. با وجود این، تعاریف متفاوتی نیز از آن به دست داده شده، که هر کدام در جای خود با توجه به دیدگاههای تخصصی مربوط، بیانگر مفاهیم و ارتباط ویژهای با مقولة طراحی منظر و به عنوان مبنای آن دیدگاه قابل توجه است. ریچارد مویر (Richard muir) در مقدمة کتاب خود با عنوان Approaches to the landscape به این موضوع اشاره دارد که با وجود بررسیها و کارهای زیادی که دربارة معماری منظر انجام گرفته، این رشته به مثابه درختی به نظر میرسد که شاخههای زیادی دارد و از بدنة اصلی آن، دیدگاهها و نگرشهای متفاوت جوانهزده و رشد کردهاند. او ضمن جمعآوری دیدگاههای متفاوت دربارة مفهوم و آموزش منظر، به دو دیدگاه عمدة کارشناسانه اشاره میکند، دیدگاهی بر زمینههای تاریخی، جمعیتی و مسایل اجتماعی و فرهنگی در تماس و تداخل با طبیعت تکیه دارد، و دیدگاه دیگر، ریشه در جوانب جغرافیای انسانی و بازتاب عناصر طبیعی و جغرافیایی در سایر علوم دارد. که بعدها، پیرامون این گروه به مباحث زیبایی شناسی منظر و نمادگرایی متمایل شدند و جریان فکری معینی را بوجود آوردند. معماری منظر ناشی است که به فضای بیرونی ـ چه از دیدگاه محیط زیست و طبیعت، چه از دیدگاه رابطة آن با زندگی انسان، و چه از دیدگاه هنر و زیبایی شناسی ـ میپردازد. برای آشنایی بیشتر با ابعاد این دانش، آشنایی بیشتری با ادبیات و فرهنگ واژگانی که در این زمینه رواج دارد، مورد نیاز است. در عین حال، لازم به توضیح است که واژة معادل Landscape در فارسی از لحاظ مفهومی چندان جا نیافتاده است، به همین دلیل ضروری است که پیش از ورود به مباحث اصلی و کلیدی، مفاهیم اولیة مربوط، مورد بررسی و مطالعة بیشتر قرار گیرد. در این زمینه، به ترتیب به تشریح واژگانی از این مبحث پرداخته میشود. نخستین بار واژة Landscape Architecture در کتابی از Gilbert Laning moson که در سال 1827 منتشر شد، برای توصیف معماری منظر یک تابلوی نقاشی ایتالیایی به کار رفت. پس از آن تا مدتها از این واژه استفاده به عمل نیامد تا اینکه در سال 1858 فردریک لاالمستد و کالوروو، در مسابقة طراحی سنترال پارک Central Park نیویورک برنده شدند. این دو نفر خود را به عنوان معمار منظر (Landscape Architect) معرفی کردند. این مفهوم بتدریج تا سال 1899 یعنی 41 سال بعد جایگاه خود را پیدا کرد. در طول تاریخ، بشر در پی تسلط بر طبیعت بوده است. بشری که در ابتدا در اندیشة ساختن سرپناهی ساده بود، با تداوم زمان و با بوجود آمدن ارتباطات جمعی، به ساختن شهرها و کشورها پرداخت. هرچند طبیعت به میزان علاقة ما خود را به ما مینمایاند. تعریف محیط و منظر اصل واژة محیط و منظر، همان لاندشافت (Landschaft) آلمانی است، به معنی مجموعة کوچکی از بناها و به صورت تمرکز انسانها (هم بصورت فیزیکی و هم بصورت روانی) محصور در دایرهای از چراگاهها یا فضای کشت و کار شده که با طبیعت بکر احاطه شده است، اما اعتقاد دارد که اساس انسان ـ خدایی این تعریف و تفکیک انسان و طبیعت در آن، نظریههای امروزی ویژگی همبستة واقعیت و یکپارچگی انسان و طبیعت، یا تعریفهای امروزه از حروفة طراحی محیط و منطقه را به درستی نشان نمیدهد. برعکس، و در تعریف امروزی آن، محیط و منظر به صورت واژهای جامعترین میشود، که طبیعت بکر و شهر ساخته شده، هر دو را در بردارد. طبیعت بکر، محیط و منظر طبیعی بوده حومة شهر، محیط و منظر حومه است و مرکز شهر محیط و منظر شهری را بیان میکند. انسان مخلوق منحصر بفردی است. دارای استعدادهایی است که او را از سایر جانوران متمایز میسازد. به همین دلیل برخلاف آنها، او تنها یک پیکر در محیط و منظر نیست، بلکه به محیط و منظر شکل میدهد. او با جسم و روح به کاوش در طبیعت میپردازد، جانوری حاضر در همه جاست که در هیچ قارهای، خانهای نیافت و در همه جا، خود آن را میسازد (برونوفسکی 1973 ـ Bronowski) خاتمه: در آغاز، محتوای متصور، بیان «اندیشههای نو در معماری منظر» بود. اما با بررسیها و مشورتها و نیز با توجه به سابقة این حرفه در کشور، چنین بنظر رسید که اندیشه و رویکردهای نو در این رشته، در داخل و خارج از کشور متفاوت است. در داخل هنوز بسیاری از مفاهیمی که این رشته را در بر میگیرد. جای خود را باز نکرده است. لذا توجه نکردن به ظرفیتهای علمی ـ حرفهای داخل، چه بسا نابخردانه بود. بنابراین محتوای این مقاله ضمن توجه به پارهاز مطالب نو در معماری منظر، مطالب مقدماتی این حرفه را نیز در برداشت. معماری منظر ـ به عنوان حرفهای میان رشتهای ـ مسئولیت توجه به فضاهای باز را ر حوزة سکونتگاههای بشری برعهده دارد. حضور در محیطهای باز و ارتباط با آن، کیفیت ممتازی است که نمیتوان آن را در فضاهای بسته حوزة معماری تجربه کرد این کیفیت پیوندی ناگسستنی با سرشت و طبیعت انسان دارد. شماری از نوشتهها، در زمینة نقش کلیدی معماری منظر در تنظیم رابطة صحیح میان انسان و محیط پیرامون وجود دارند که ابعاد گسترده و متنوع این موضوع را تشریح میکند. اینک، با گذشت زمان، این حرفه هویتی اجتماعی نیز به خود پذیرفته است، بطوری که امروزه پردیسها و باغهای خصوصی عهد گذشته، معماری منظر در تعامل تنگاتنگی با عرصههای اجتماعی و فضاهای شهری به سر میبرد. ارتقای کیفی زندگی اجتماعی، یکی از مشغلههای جدی معماری منظر به شمار میرود. این امر در شرایطی است که مناظر عمدتاً برای گذراندن اوقات فراغت در نظر گرفته میشوند. چیزی که نقشی در شکلگیری شخصیت فردی و اجتماعی آدمها در بر دارد. بدین لحاظ، چنین چیزی میتواند بستر و زمینهساز رشد کیفی جامعه باشد. بطور کلی، معماری منظر، نه تنها از دیدگاهی علمی، بلکه با دیدی جامع بر دیگر حوزههای شناخت نیز متکی است. اسالت این حرفه، نه تنها بهبود کیفیت محیط زیست انسان است، بلکه به فلسفه دهنه نیز رو میآورد و سلی در اجماع آرای آنها در کار خویش دارد. خاستگاه حرفة معماری منظر امروز را میتوان در برخوردهای اولیه با فضای باز از سوی فرهنگهای باستانی، از ایران و مصر گرفته تا یونان و روم دریایی کرد. در طول رنسانس، علاقه به فضای باز، که در طول قرون وسطی به تدریج تضعیف شده بود