دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 35 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع راهبردهای مقابله ای
دارای منابع کامل (فارسی و انگلیسی)
دارای رفرنس دهی استاندارد
تعداد صفحات :35
فرمت: docx
2-1. مقابله عمومی
2-3-1. مقابله
لازاروس و فولکمن (1986) مقابله را چنین تعریف کردهاند:
«تلاشهای رفتاری و شناختی که به طور مداوم در حال تغییرند تا از عهده خواستههای خاص بیرونی یا درونی شخص که ورای منابع و توان وی ارزیابی میشوند بر آیند» بر اساس این تعریف، 1. مقابله فرایندی است که دائماً در حال تغییر است؛ 2. مقابله به طور خود کار انجام نمیشود، بلکه الگوی آموخته شدهای است برای پاسخگویی به موقعیتهای تنش زا؛ و 3. مقابله نیازمند تلاش فرد برای مواجهه با استرس است.
در تعریف دیگری که لازاروس (1982) از مقابله ارائه میدهد، آن را تلاشهایی معرفی میکند که برای مهار (شامل تسلط، تحمل، کاهش دادن یا به حداقل رساندن) تعارضها و خواستههای درونی و محیطی که فراتر از منابع شخص اند، صورت میپذیرد. بنا بر این تعریف مقابله شامل سازش یافتگی با موارد معمولی و مادی نمیشود، در عین حال علاوه بر آنکه اشاره به بعد کنشی و حل مسئله مقابله دارد، تنظیم پاسخهای هیجانی را نیز مد نظر قرار داده است.
2-3-2. راهبردهای مقابلهای
یکی از مواردی که در تعیین سلامت یا بیماری انسان، مهمترین نقش و جایگاه را دارد، استرس است که با زندگی بشر امروز عجین شده است. پژوهشگران مختلف به شناسایی و معرفی منابع متعدد استرس اقدام کردهاند. عوامل تنش زا میتوانند بیرونی یا درونی باشند. ویژگیهای مشاغل موجود در جوامع پیچیده، گسترش نقشهای متعدد و چندگانه اجتماعی از ویژگیهای اختصاصی زندگی صنعتی است که همه ما را به نوعی تحت سیطره خود قرار داده و بالقوه سلامت و حتی بقای نوع بشر را زیر سوال برده است. اما آنچه در این بین میتواند مایه خوش بینی و امیدواری باشد، «شیوههای مقابله با استرس» است که به عنوان متغیری میانجی میتواند پیامدهای استرس را تحت تأثیر قرار دهد. با توجه به مفهوم مقابله در فرهنگ لغات علم روانشناسی، دیگر تغییرات و رویدادهای زندگی به خودی خود پیش بینی کننده احتمال بیماریها نخواهد بود و در این زمینه فقط به عنوان شرط لازم عمل خواهند کرد، زیرا در کنار تمام منابع و عوامل تنش زا، سطحی از استرس که هر شخص تجربه میکند، به میزان زیادی توانایی مقابله، نحوه ادراک و قضاوت وی به این عوامل بستگی دارد (خدایاری فرد و پرند، 1390).
...
..
.
منابع فارسی
احتشام زاده، پروین؛ احدی، حسن؛ حیدریی، علیرضا؛ صعاد، افتخار. (1387). بررسی رابطه ساده و چندگانه بخشودگی و راهبردهای مقابله اسلامی با سلامت عمومی در دانشجویان. یافته های نو در روان شناسی، دوره 2، شماره 8: 113-100.
احمدی، بتول؛ شهابی زاده، فاطمه و خزاعی، محمد. (1391). نقش واسطه گری مقابله مذهبی در سبک های دلبستگی نسبت به خدا و سلامت روان والدین کودک با ناتوانی ویژه. تعلیم و تربیت استثنایی، شماره 110: 20-7.
اقدسی، علی نقی و عیدی، روح انگیز. (1390). بررسی رابطه سلامت روانی و راهبردهای مقابله ای در بین جانبازان قطع نخاع شهرستان تبریز. فصلنامه علوم تربیتی، سال چهارم، شماره16: 67-51.
پاول، تروور جی. و انرایت، سیمون جی.(1991). فشار روانی، اضطراب و راههای مقابله با آن. مترجمان: عباس بخشی پور رودسری و حسن صبوری مقدم، چاپ دوم، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
حسن شاهی، محمد مهدی و دارایی، مریم. (1384). تأثیر راهبردهای مقابله با استرس بر سلامت روان دانشجویان: اثر تعدیل کننده سرسختی روان شناختی. مجله دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، شماره 26: 98-77.
حسن شاهی، محمد مهدی. (1381). بررسی ارتباط میان خوش بینی و راهبردهای مقابله با استرس در دانشجویان دانشگاه. مجله اصول بهداشت روانی، شماره 15 و 16: 98-86.
حسینی، سید محمد داود؛ ملازاده، جواد؛ افسر کازرونی، پروین؛ امینی لاری، محمود. (1391). رابطه سبک های دلبستگی و سبک های مقابله مذهبی با سلامت روان در بیماران HIV+. مجله اصول بهداشت روانی، سال 14 (1): 15-6.
خدایاری فرد، محمد؛ و پرند، اکرم. (1390). استرس و روش های مقابله با آن. چاپ دوم، تهران: انتشارات دانشگاه .
رجبی، محمد؛ صارمی، علی اکبر؛ و بیاضی، محمد حسین. (1391). ارتباط بین الگوهای مقابله دینی با سلامت روانی و شادکامی. روان شناسی تحولی، سال هشتم، شماره 32: 371-363.
رحیمی، چنگیز. (1389). شیوه های مقابله با فشار روانی و احتمال مصرف مواد مخدر در دانشجویان،
سجادیان، ایلناز و کرمی، ناهید. (1385). ارتباط توکل به خدا و سایر رهیافت های مقابله ای در دانش آموزان دختر متوسطه، دانش و پژوهش در روان شناسی، شماره 30: 65-55.
شعاع کاظمی، مهر انگیز. (1388). رابطه مقابله های مذهبی و سلامت روان در بیماران مبتلا به تصلب چندگانه بافت (MS). فصلنامه روان شناسی کاربردی، سال 3، شماره 1 (9): 66-57
صالحی، مهدیه؛ کوشکی، شیرین؛ حق دوست، نرگس. (1390). مقایسه سلامت عمومی، سبکهای مقابله ای و شادکامی مادران کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم. تحقیقات روان شناختی، شماره 9: 12-1.
غضنفری، احمد و یزدانی، فضل الله. (1385). ابعاد و کارکردهای روان شناختی نگرش دینی. مصباح، شماره 62: 98-69.
غضنفری، فیروزه و قدم پور، عزت الله. (1387). بررسی رابطه راهبردهای مقابله ای و سلامت روانی در ساکنین شهر خرم آباد. فصلنامه اصول بهداشت روانی، سال دهم، شماره 37: 54-47.
فرنیا، مجید رضا؛ خواجه موگهی، ناهید؛ شانه ساز، عبدالامین؛ و پاک سرشت، سیروس. (1385). بررسی مقایسه ای استرس، سبک های مقابله ای وارتباط آنها با سلامت عمومی در افراد وابسته به مواد افیونی و غیر وابسته به مواد افیونی. مجله پزشکی، دوره 5، شماره1: 441-435.
کاپلان، هارولد و سادوک، ویرجینا. (بی تا). خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری-روانپزشکی بالینی. جلد دوم. ترجمه نصرت اله پور افکاری(1390). تهران: انتشارات شهر آب.
کاکابرایی، کیوان؛ ارجمند نیا، علی اکبر؛ افروز، غلامعلی. (1391). رابطه سبک های مقابله ای و حمایت اجتماعی ادراک شده با مقیاس های بهزیستی روانی در بین والدین با کودکان استثنایی و عادی شهر کرمانشاه در سال 1389. فصلنامه افراد استثنایی، سال دوم، شماره 7: 26-1.
کیمیایی، سید علی؛ خادمیان، حسین؛ و فرهادی، حسن. (1390). حفظ قرآن و تاثیر آن بر مولفه های سلامت روان. فصلنامه علمی-پژوهشی جامعه شناسی زنان، سال دوم، شماره چهارم: 20-1.
گودرزی، محمد علی؛ شفیعی، فائزه؛ و تاریخی، علیرضا. (1390). رابطه بین نگرش مذهبی و علایم اختلال استرس پس از سانحه در زلزله زدگان شهرستان بم. اصول بهداشت روانی، شماره 50: 182-93.
نریمانی، محمد؛ آقا محمدیان، حمید رضا؛ و رجبی، سوران.( 1386). مقایسه سلامت روان مادران کودکان استثنایی با سلامت روانی مادران کودکان عادی، فصلنامه اصول بهداشت روانی، 33 و 34: 24-15.
منابع لاتین
Aflakseir, A. (2010). The role of social support and coping strategies on mental health of a group of Iranian disabled war veterans. Iranian Journal of Psychiatry. 5(3):102-7.
Baker, B. L., Blacher, J., Crnic, K., & Edelbrock, C. (2002).Behavior problems and parenting stress in families of three years-old children with and without developmental delays.American. Journal on Mental Retardation, 107, 433–444.
Barry, M. M. & Jenkins, R. (2007).Implementing Mental Health Promotion.
Bradford, Y. (1997). Psychological well-being and coping in mothers of youths with Down syndrome, or Fragile X syndrome. American Journal of mental Retardation, 109(3), 254-237.
Brannon. L., & Feist, J. (1997). Health Psychology: an Introducation to Behvior and Health . Mexico. City Brooks / Cole.
Carver, J. (2002). coping stress and social resources among with unipolar depression. Journal of personality and social psychology.4, 51-55.
Comstock, G.. w.,& Partridge, K. B. (1972). Church 8- attendance and health. Journal of chronic Diseases. 25. 665- 675.
Deurzen, E. & Arnold-Baker, C. (2005), Existential Perspectives on Human Issues: a Handbook for Practice, London: Palgrave, Macmillan. Yalom, I. D. (1980). Existential psychotherapy. New York: Basic Books.
Doğan, M. (2010). Comparison of the parents of children withand without hearing loss in terms of stress, depression, and trait anxiety.International Journal of Early Childhood Special Education (INT-JECSE), 2,232–246.
Drach-Zahavy, A., & Somech, A. (2002). Coping with health problems: the distinctive relationships of Hope sub-scales with constructive thinking and resource allocation. Personality and Individual Differences 33 ; 103–117.
Ellison, C. G. (1994). Religion. The Life stress paradigm and the study of Depression. Religion in aging and health: theoretical foundations and Methodological frontiers, 77-121.
Endler, N. S., & Parker, J. D. A. (1990). “Multidimensional Assessment of Coping: A Critical Evaluation.” Journal of Personality and Social Psychology,58(5), 844-854.
Esdaile, S. A., & Greenwood, K. (2003). A comparison of mother’s and father’s experience of parenting stress and attributions for parent–child interaction outcomes. Occupational Therapy International, 10, 112–115.
Faigin.C. A.(2011) ;Pargament.K. I, Strengthened bythe spirit: Religion, spirituality and resiliencethrough adulthood and aging, Resilience in aging:Concepts, research and outcome,New York: Springer,2011:163-180.
Faul, L. A., Jim, H. S., Williams, C., Loftus, L., Jacobsen, P. B. (2009). Relationship of stress management skill to peychological distress and quality of life in adults with cancer, http://www3.interscience.wiley.com.
Fox, R. B., (2001). Religious identity, religious practices, and spiritual coping in adults undergoing treatment for cancer. Ph.D., University of Kansas, 117 pages; AAT 3029134
Heward, W. L. (2000). Exceptional children (6th ed.). New Jersy: Prentice Hall
Karademas, E.(2007). Positive and negative aspect of well-being ;Common and specific predictors. personality and individual defferences,43,277-287.
Koenig, H. G., McCullough, M. E., & Larson, D. B. (2001). Handbook of religion and health. Oxford: Oxford University Press.
Krattenmacher, T., Kühne, F., Führer, D., Beierlein, V., Brähler, E., Resch, F., Klitzing, K., Flechtner, H. H ., Bergelt, C., Romer, G., Möller, B.(2013). Coping skills and mental health status in adolescents when a parent has cancer: A multicenter and multi-perspective study. Journal of Psychosomatic Research, 74, 3 ; 252–259.
Lazarus R. S,; Folkman, S (1984).Stress, Appraisal, and Coping strategies .New York: Springer Pub. Co., c1984.
Lazarus, R.S. (1982). Puzzles in The Study of Daily Hassles. J. Behavioral Medicine, 7 , 375 - 389.
Lazaurus, R. S., & Folkman, S. (1986). Stress Appraisal and Coping . New York, Springer, Pub. Company.
Levin, J. S. (1994). Religion and health. African American Research Perspective, 1: 15-21.
Lewis.C. A. ;Maltby, J. ;Day. L. (2005).Religious orientation, religious coping and happiness among UK adults, JPID,37,:1816-1825.
Mc conky, R,Truesdale-Kenny, , Chang.M (2007).”The impact on mothers of bringing up a child with intellectual disabilities. International Journal of Nursing studies(in press)published on line October 2006.
Miller, R., Sabin, C. A., Goldman, E. Clemente, C., Sadowski, Taloorl, H., & Leei, C. A. (2000). Coping styles in families with haemophilia. Psychology, Health& Medicine, 5, 1: 12-3.
Mohammadi far, M. A., Khan, M. A., Shirazi, M., Mohmmdi Arya, A. R. (2012). Coping Strategies in relation to Mental Health. Journal of Subcontinent Researches, 4 (11): 71-92.
Olsen, S., Marshall, E., Mandeleco, B., & Alferd, K. (1999). Support, communication and hardiness in families with children with disabilities. Journal of Family Nursing, 5, 275–291.
Olson, M. M., Trevino, D. B., Geske, J. A., Vanderpool, H. (2012). Religious Coping and Mental Health Outcomes: An Exploratory Study of Socioeconomically Disadvantaged Patients. EXPLORE: The Journal of Science and Healing, 8, 3: 172–176.
Olsson,M.B, &Hwang,C.P(2001). “Depretion in mother and father of children with intellectual disability” Journal of Intellectual disability Research,45,535-545.
Özşenol, F., Işıkhan, V., Ünay, B., Aydın, H.İ., Akın, R., & Gökçay, E. (2003). The evaluation of family functions of families with handicapped children. Gülhane Tıp Dergisi, 45, 156–164.
Pargament, K. I. (1997). The psychology of religion and coping: Theory, research. New York: Guilford Press.
Pargament, K. I., Ensing, K. F., Olsen, H., Reilly, B., van Haitsma, K., & Warren, R. (1999). God help me: I.Religious coping efforts as predictors of the outcomes to significant negative life events. American Journal of Community Psychology, 18, 793-824
Pargament, K. I., Koenig, H. G., & Perez, L. M. (2000). The many methods of religious coping: Development and initial validation of the RCOPE. Journal of Clinical Psychology, 56 (4), 519-543.
Pargament, K. I., Koenig, H. G., Tarakeshwar, N., & Hahan, J. (2004). Religious coping methods as predictors of psychological, physical and spiritual outcomes among medically ill elderly patients: a two-year longitudinal study. Journal of Health Psychology, 9 (6), 713-730.
Pargament, K. I. and Maton, K. I. (1992). Religion and Prevention in Mental Health , Haworth Press Inc.
Pargament, K. I.; & Olsen, H. (1992). God help me (2). Journal of Scientific Study of Religion, 31,(4).
Pargament, K. L. (1990) . God help me: Toward a theoretical framework of coping for the psychology of religion. Research in the Social Scientific Study of Religion, 2 ,195-224.
Pargament, K.I., Tarakeshwar, N., Ellison, C.G., & Wulff, K.M. (2001). Religious Coping among the Religious: The Relationships between Religious Coping and Well-being in a National Sample of Presbyterian Clergy, Elders, and Members,Journal for the Scientific Study of Religion, 40(3), 497-513.
Pisula, E. (2002). Parents of children with Autism: Recent research findings. Psychological functioning of mothers. Clinical Child Psychology, 19, 371-379.
Pudrovska, T., & Carr, D.(2008). Psychological adjustment to divorce and widowhood in mid- and later life: do coping strategies and personality protect against psychological distress? Advances in Life Course Research,13, 283-317.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 41 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 19 |
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
استراتژیهای مقابله:
مطالعات متعددی رابطه بین مهارتهای مقابلهای و سلامتی را مورد بررسی قرار دادهاند. نتایج این بررسیها نشان میدهد که مقابله هیجان مدار با پریشانی و نگرانی (ماتئوس، 2000)، بیماریهای مزمن (موس، 1996)، درد مزمن (کاتز، 1996)، سوء مصرف مواد (ویلس و هیرکی، 1996) و افسردگی و علائم جسمی مرتبط است ولی مقابله مسئله مدار رابطه منفی با پریشانی روانشناختی و رابطه مثبت با رفتارهای ارتقا دهنده سلامت دارد (کریستن سن، 1995).
در دهههای اخیر، در مدلهای روانشناختی متعددی این امر پذیرفته شده که طیفی از باورها و ویژگیها، زمینه ساز و پیش درآمد رفتارهای بیماری و از جمله استراتژیهای مقابله با بیماری هستند.طبق تعریف استراتژی های مقابله آن دسته از تلاش های شناختی و رفتاری را در بر میگیرند که به منظور کاهش استرس های درونی یا بیرونی صورت میگیرند به بیان دیگر مقابله تلاشی است که با هدف کنترل و غلبه بر مقتضیات و وقایع بحرانی صورت میگیرد. این مقتضیات مبین چالش، تهدید، خطر، صدمه یا منفعتی برای فرد هستند (لازاروس[1]، 1991؛ به نقل از مسعودنیا، 1386).توانایی خوب حل مسئله، داشتن تجربیات کافی، در دسترس بودن سیستم حمایتی مناسب، داشتن خواب و بهداشت فردی مناسب و برخورداری از سبک زندگی متعادل از عوامل موثر بر استفاده از سبک مقابلهای موثر هستند. افرادی که قادر به مقابله موثر نیستند استرسهای بیشتری تجربه میکنند و عدم سازگاری ایجاد شده باعث بروز اختلالات و مشکلات روانی میگردند. علت اصلی بسیاری از مشکلات روانی، روشهای مقابله غیر موثر هستند (باری و فارمر، 2002؛ به نقل از اینانلو، 1391).
2-5-1- کارکردهای مقابله:
براساس نظر لازاروس و فولکمن[2] (1984)، مقابله دو کارکرد عمده دارد:
1. مقابله میتواند مسئلهای را که سبب استرس شده است، تغییر دهد؛
2. مقابله میتواند واکنشهای هیجانی نسبت به مسئله را تنظیم کند.
آنها کارکردهای مقابله را با تشخیص دو نوع کلی مقابله، یعنی مقابله هیجانمدار و مقابله مسئلهمدار توضیح میهند. هدف مقابله هیجانمدار، کنترل واکنشهای هیجانی نسبت به موقعیت استرسزاست. افراد، پاسخهای هیجانی خود را از راه رویکردهای رفتاری و شناختی تنظیم میکنند. نمونههایی از رویکردهای رفتاری عبارتند از: مصرف الکل یا مواد مخدر، جستجوی حمایت هیجانی اجتماعی از دوستان یا بستگان، و مشارکت در فعالیتهایی نظیر ورزش یا تماشای تلویزیون که موجب منحرف شدن توجه از مسئله میشود. از سوی دیگر، رویکردهای شناختی به این امر مربوط میشوند که افراد چگونه درباره موقعیت استرسزا میاندیشند. برای مثال، براساس یک رویکرد شناختی، افراد سعی میکنند تا معنای موقعیت استرسزا را تغییر دهند. رویکرد شناختی دیگر، متضمن انکار وقایع ناخوشایند است. از نظر لازاروس و فولکمن (1984)، افراد زمانی از رویکردهای هیجانمدار استفاده میکنند که بر این باور باشند که هیچ فعالیتی برای تغییر شرایط استرسزا نمیتوانند انجام دهند.در نقطه مقابل مقابله هیجانمدار، مقابله مسئلهمدار قرار دارد. هدف مقابله مسئله مدار، کاهش مطالبات موقعیتهای استرسزا و افزایش و گسترش منابع برای رفع آنهاست. زندگی روزمره افراد، مملو از شیوههای مقابله مسئلهمدار است. برای مثال: رها کردن شغل پراسترس، انتخاب شیوه عمل متفاوت، جستجوی درمان پزشکی یا روانی، یادگیری مهارتهای جدید و غیره. از نظر لازاروس و فولکمن، افراد زمانی از مقابله مسئلهمدار استفاده میکنند که باور داشته باشند که منابع در دسترس آنها و یا مطالبات موقعیتی که در آن قرار دارند، قابل تغییر باشند. برای مثال، مراقبان بیماران رو به مرگ، از مقابله مسئلهمدار، بیشتر در ماههای پیش از مرگ استفاده میکنند، تا در دوره مصیبت و داغ.کارولین و همکاران در مورد شیوههای مقابلهای به این نتیجه رسیدند که کسانی که از شیوههای مقابلهای مسئلهمدار استفاده میکنند به طور قابل ملاحظهای مشکل را به اجزای کوچکتر و قابل کنترل تجزیه میکنند و در جستجوی اطلاعات و ملاحظه شقوق مختلف مشکل و هدایت اعمال میباشند. در حالی که در استراتژی مقابلهای هیجانمدار اظهارات هیجانی به صورت اجتناب، انزوا، سرکوب و کنارگذاردن ظهور پیدا میکند (فولکمن و موسکویتز، 2000؛ به نقل از مسعودنیا، 1389).به نظر اندلر افراد از چهار استراتژی اصلی برای مقابله با بیماری استفاده میکنند: 1. اجتناب (منحرف کردن حواس) 2. تسکیندهنده 3. ابزاری 4. درگیری عاطفی. مقابله اجتنابی شامل تفکر یا درگیر شدن در فعالیتهایی که به مشکل سلامتی نامربوط هستند میشود. مقابله تسکیندهنده، استراتژی آرامبخش را با هدف کاهش مشکلات بهداشتی نامطلوب دربر میگیرد. مقابله ابزاری همانند مقابله مسئله مدار یا وظیفهگرا در ادبیات کلی مقابله، استراتژیهایی از قبیل پیدا کردن اطلاعات بیشتر درباره بیماری یا جستجوی توصیههای پزشکی را در بر میگیرد. درگیری عاطفی شبیه مقابله هیجانمدار شامل تمرکز بر عواقب عاطفی ناشی از بیماری است (اندلر، 2000).
2-5-2- انواع رفتارهای مقابلهای
تامرس، ژانکی و هالگسون (2002)، در یک مطالعه فراتحلیل، با مرور ادبیات رفتارهای مقابلهای، انواع طبقه بندیهای زیر را از رفتارهای مقابلهای ارائه کردند.
رفتارهای مسئله مدار: مقابله مسئله مدار در بردارنده رفتارهایی است که به منظور تغییر در عامل استرسزا استفاده میشود.
راهبرد مقابلهای مسئله مدار دربردارنده دو مولفه است: الف) آماده سازی یا آمادگی (جستجوی اطلاعات، برنامه ریزی، ب) عمل (حل مسئله، مقابله فعال). این مولفهها در پیش بینی تلاشهای لازم برای تغییر عامل استرسزا موثر میباشند.
1-مقابله فعال یا رویارویانه: شامل تلاشهایی است که به منظور تغییر در عامل استرسزا به کار گرفته می-شود.
2- برنامه ریزی: این راهبرد شامل تلاش برای جمع آوری اطلاعات، مرور راه حلهای ممکن برای مسئله و دیگر تلاشهایی است که برنامه ریزی به منظور تمرکز بر روی یک مسئله را در بر میگیرد.
3- جستجوی حمایت اجتماعی (ابزاری): جستجوی حمایت ابزاری به جستجوی کمک فراگیر و ملموس از دوستان و خانواده اشاره میکند. جهتگیری منابع حمایتی به سمت حل مسائل میباشد. برای مثال مشورت یکی از مصادیق حمایت ابزاری است که افراد میتوانند دریافت کنند.
[1].Lazarus
[2].Fallcman