دسته بندی | فلسفه و منطق |
بازدید ها | 10 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 22 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 17 |
حکمت الهی به وسیله صدرالمتالهین دگرگونی یافت که می توان آن را یک «جهش» نامید. جهش در فلسفه اسلامی، این جهش، مسبوق به یک سلسله دگرگونی های تدریجی بود که قبلا به وسیله دیگران انجام یافته بود. مسلم آن است که در گذشته حکمت مشاء و حکمت اشراق در دو روش مختلف تلقی می شدند و عرفان هم راه جدایی داشت همچنان که کلام که ناظر به حقایق اسلامی است. مستقل از همه اینها بود.
به وسیله صدرالمتالهین اختلاف مشاء و اشراق حل شد و مکتبی به وجود آمد که نه تقلید به گفته های مشاء داشت، نه به گفته های اشراق، در برخی مسائل با این مکتب موافق بوده و در بعضی مسائل با آن مکتب و همچنین بسیاری از موارد اختلاف نظر فلسفه و عرفان حل شد و چهره بسیاری از حقایق اسلامی روشن گشت.بدون آنکه از راههای کلامی متعارف آن روزگار بهره گفته شود این بود که فلسفه صدرالمتالمهین به منزله یک چهارراه تلقی شد که در آنجا راههای چهارگانه مشاء ، اشراق، عرفان، کلام با یکدیگر تلاقی می کردند.
نخستین سخن درباره فلسفه صدرالمتالهین این است که آیا صرفا این فلسفه یک تلفیق است یا یک سیستم ابتکاری و مستقل ، تصور بعضی این است که فلسفه صدرالمتالهین صرفا یک تلفیق است و اسفار هم صرفا یک جنگ است.
این دسته مخصوصا به اقتباسهای اسفار از کتب مختلف فلسفه و عرفان استناد می کنند. در دوره قاجار مخصوصا در تهران فلاسفه وقت دو دسته بودند بعضی طرفدار صدرالمتالمهین بودند از قبیل مرحوم آقا محمدرضا قمشه ای و مرحوم آقاعلی مدرس زنوزی و بعضی طرفداران بوعلی بودند از قبیل میرزای جلوه.
طرفداران بوعلی می کوشیدند تا ملاصدرا را بیابند و ثابت کنند که ملاصدرا ابتکاری نداشته است و صرفا یک فرد تلفیق دهنده بوده است نه فیلسوف. برخی احیانا تعبیرهای خشنی می کردند و نسبت سرقت به صدرا می دادند.
مرحوم ضیاءالدین دری که حدود بیست سال قبل درگذشت و از اساتید دانشگاه الهیات (معقول و منقول آن روزگار) بوده یکی از طرفداران سرسخت بوعلی و از مخالفان ملاصدرا به شمار می آید . وی در مقدمه کنرالحکمه سهروردی کوشیده است قسمتهایی از کلمات صدرالمتالهین را بیاورد که به عقیده او سرقت و اقتباس از شیخ با دیگران است و همچنین خود مرحوم جلوه که استاد مرحوم دری بوده استن. در کشف منابع اسفار تحقیق فراوانی کرده است نسخه ای خطی از اسفار که دست مرحوم جلوه بوده است و در آن تعلیمات زیادی در حاشیه و درلابه لای سطرها به وسیله آن مرحوم نوشته شده است در کتابخانه مجلس شورای ملی موجود است .اگر چه صحافی ناشیانه ای که از آن کتاب شده است حوادثی را تقریبا غیر قابل استفاده کرده است. به هر حال خوب است به آن نسخه برای کشف منابع صدرا مراجع شود. نیز نسخه چاپی اسفار مرحوم دری در کتابخانه دانشکده ی الهیات موجود است.
ولی برای یک نفر حقیقت بین، پس از مطالعه دقیق مکتب ملاصدرا از یک طرف و منابع کتب وی از طرف دیگر کاملا روشن می شود که فلسفه صدرالمتالهین یک سیستم فلسفی خاص منظم است که قبلا وجود نداشته است و امکان ندارد که از جمع و تلفیق سیستمهای مختلف یک سیستم مشخص به وجود آید و به علاوه اصول و ارکان فلسفه صدرا که بعدا به آنها اشاره خواهیم کردمعلوم و مشخص است .
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 34 |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 98 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 39 |
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعریف و تبیین مفهوم فلسفه
تعداد صفحات : 39
فرمت : docx , word
پاورقی و رفرنس دهی استاندارد
دارای تحقیقات انجام شده داخلی و خارجی
دارای گارانتی بازگشت وجه
دارای منابع فارسی و انگلیسی
تعریف و تبیین مفهوم فلسفه
بخشی از متن :
بررسی سیر تاریخی فلسفه
از سند ها و مدرک هایی که در دسترس است بر می آید که نخستین مردمی که به فلسفیدن پرداختند مردم هند بودند و قدیم ترین اثر فلسفی انسان، در ودا[1] یعنی سرودهای مذهبی فلسفی هندی ها آمده است. پس از هندی ها مردم چین و پس از آن یونانی ها به فلسفیدن پرداخته اند، که البته ایرانیان بیشتر به علم و اخلاق توجه داشته اند و به همین خاطر اثری فلسفی از آن به جای نمانده است(هومن، 1382: 33-35). نوعی شور، شوق و کوشش را در دوره اول فلسفه با زبان تمثیل و بیانی رمز آلود در سرود ها و سخنان کوتاه در هند، چین و ایران می بینیم. در دوره دوم وقتی به یونان می رسیم با تفاوت هایی روبرو می شویم. اگر نگاه شرقی بیشتر نگاهی است به درون، و آن چه درباره جهان و هستی گفته می شود بر بنیاد نگرش و آزمون درونی و همچنین نام ها و مفهوم هایی است که از این چگونگی های درونی سرچشمه می گیرد؛ نگاه یونانی به بیرون است. او چه بسا آنچه را از نگرش بیرونی به دست آورده است، به سراسر پهنه هستی می گستراند.(نقیب زاده، 1391: 7 - 8).
در مجموع، می توان تاریخ فلسفه را در چهار دوره مورد بررسی قرار داد:
1) دوران اول، که تقریبا از 1500 پیش از میلاد شروع می شود و تا ظهور سقراط ادامه دارد. تدوین اوپانیشادهای کهن در هند، ظهور زردتشت در ایران، لائوتسه در چین، و بودا در هند و فیلسوفان پیش از سقراط در یونان در این دوران بوده اند.
2) دوران دوم، که دوران کلاسیک فلسفه است تقریبا از زمان ظهور سقراط آغاز شده و اوج آن در فلسفه افلاطون است.
3) دوران سوم که دوره ی ((بهم بر نهادن[2] )) اندیشه های فیلسوفان شرق و غرب است. خود دارای 5 دوره است. دوره اول از نخستین آکادمی تاپلوتینوس که اوج آن در فلسفه ارسطوست و در هند با دوران ((سوتر))ها مطابقت دارد، دوره دوم از پلوتینوس تا پایان سده پنجم میلادی که در هند با شکوفایی فلسفه ی ناگار جونه همراه است. دوره ی سوم از پایان سده پنجم میلادی تا سال های آغازین سه نهم که دوره ی فرود تاریخ فلسفه به شمار می آید. دوره چهارم، دوره سکولاستیک یا اهل مدرسه که تا پایان سده ی پانزدهم ادامه داشت و دوره پنجم از سده ی شانزدهم تا ظهور دکارت.
4) دوره چهارم که از زمان ظهور دکارت یعنی میانه ی سده ی هفدهم آغاز شده و هنوز هم پایان نیافته است نیز دارای سه دوره است: دوره اول از دکارت تا کانت؛ دوره دوم از کانت تا نیچه؛ دوره ی سوم از نیچه تا فیلسوف ناشناس آینده. اوج فلسفه ی این دوران در کانت است که به حق می توان او را دومین سازنده ی تاریخ فلسفه شمرد. (هومن، 1382: 33-35)
البته تقسیمات دیگری از تاریخ فلسفه ارائه می شود چون: فلسفه باستانی و جدید، فلسفه شرق و غرب، فلسفه عیسوی و اسلامی و مانند این ها که این تعابیر دقیق نمی باشد.(همان منبع، 1382: 33-35).
تعریف فلسفه
با کمی تامل در "تعریف" فیلسوفان متوجه میشویم که فلسفه تعاریف مختلفی دارد و تعریف واحدی که روشنگر موضوع باشد، در دست نیست؛ هر فیلسوفی با توجه به مؤلفههایی نظیر، جهانبینی، ایدئولوژی و مسائل جامعهاش تعریفی خاص از فلسفه ارائه میدهد. برای مثال فیلسوفانی نظیر دیوئی، ملاصدرا و کندی هر کدام تعاریف خاصی از فلسفه دارند که ذیلا به آن پرداخته میشود. دیوئی، دو تعریف از فلسفه ارائه میدهد: نخست اینکه وی، در کتاب مسائل فلسفی، فلسفه را "کوششی تلقی میکند که انسان برای رسیدن به هدفهای اساسی در زندگی به خرج میدهد". تعریف دیگر دیوئی در کتاب دموکراسی و تعلیم و تربیت فلسفه است و در آنجا فلسفه را "با توجه به مشکلات و مسائل معین" تعریف میکند (شریعتمداری، 1373: 15)؛ کندی فلسفه را "علم به حقایق اشیاء به اندازة توانایی آدمی میداند؛ زیرا غرض فیلسوف در عملش رسیدن به حق و در عملش عمل کردن به حق است" تعریف میکند؛ و ملاصدرا در تعریف فلسفه میگوید، فلسفه اعلائ درجه علم است که نهایتاً منشاء الهی دارد و برخاسته از "مقام و منزلت نبوت" است. حکما کاملترین انسانهاییاند که جایگاهی بعد از پیغمبر و امام را دارند؛ فلسفه در این معنا در خصوص ماهیت اشیاء در پی کشف حقیقت است و میخواهد معرفت ذهنی را با کمال نفس آدمی و تهذیب آن توام سازد (نصر، 1383: 50- 45).
از جهتی نیز به فلسفه به معنای محتوا و تاریخ فلسفه می پردازند به این شکل که هر فردی که دارای تفکر فلسفی یا ذهنیت فلسفی می باشد در مواجه با زندگی روزمره با سوالات جدی مواجه خواهد شد، سوالاتی چون: ((ماهیت واقعیت چیست؟))، ((ماهیت حقیقت و معرفت چیست؟))، و ((ماهیت ارزش چیست؟)). این سوالات ما را به سه شاخه اصلی فلسفه مواجه می کند. نام شاخه ای که در رابطه با ماهیت واقعیت است، هستی شناسی[3] و اسم شاخه ای که از ماهیت معرفت و حقیقت بحث می کند، معرفت شناسی[4] ، و عنوان شاخه ای که مقوله ی ارزش را مورد بررسی قرار می دهد، ارزش شناسی[5] است. پرداختن به این جنبه از سوالات به نوعی توجه به فلسفه به مثابه بررسی محتوای آن می باشد. البته در طول تاریخ سه هزار ساله فلسفه این دسته بندی فلسفه همواره دچار تغییراتی بوده است. (اسمیت، 1390: 54)
[1] Veda
[2] sunthesis
[3] ontology
[4] epistemology
[5] axiology
تحقیقات داخلی :
مصباحیان(1387)، در پژوهشی تحت عنوان "اخلاق مسئولیت و آموزش امید: ماهیت و روش آموزش فلسفه از نگاه دریدا و فریر" روشن نمود که، که بر اساس آموزه های دریدا، آموزش به طور کلی و آموزش فلسفه به طور خاص را از سطح تکنیک ها و روش ها به سطحی منتقل کرد که عمیقا به اخلاق، به غایت زندگی، تاریخ و انسانیت مرتبط باشد. برای حرکت در جهت چنین تلقی ای از فلسفه آموزش و چنین منطق یا هدفی از آموزش، پرس و جوی روشی سازگار با آن نیز اجتناب ناپذیر بوده است- روشی که در قسمت دوم نوشته، با ارجاع به اندیشه های پائولو فریر- به ویژه در دو اثر اصلی او آموزشگری ستمدیده و آموزشگری امید، و نیز نقد سهمگین او به روش بانکداری آموزش و نظریه پردازی نوین او از روش مشارکتی آموزش صورت بندی شده است.
.
.
.
تحقیقات خارجی :
«مک گیمس»(1999). در گزارش تحقیقی خود در مورد مهارت تفکر، این گونه سخن می گوید که: این امر به شکل فزاینده ای مورد تصدیق است که بهبود بخشیدن به مهارت تفکر نه تنها بر تفکر دانش آموزان بلکه بر پیشرفت و تفکر معلمین و بر ویژگی مدارس به عنوان اجتماعات یادگیری نیز اشاره دارد.
«هایمر»(2002). با مطالعه درباره دانش آموزان سرآمد، اثرات مثبت برنامه آموزش فلسفه به کودکان را در تفکر انتقادی، استدلال مفهومی و پژوهش فلسفی با دانش آموزان را نشان داد.
.
.
.
منابع
ابراهیمی دینانی، غلامحسین؛ گل محمدی آذر، ابوالفضل(1389). «کاربرد ذهن فلسفی و روش فلسفی عامه در زندگی»، فصلنامه حکمت و فلسفه، شماره سوم، بهار1389(ص40 و 41).
ابوالقاسمی، عباس ؛ مهرابی زاده؛ هنرمند، مهناز؛ نجاریان، بهمن؛ شکرکن، حسین (1383). «اثربخشی روش درمانی آموزش ایمن سازی در مقابل تنیدگی و حساسیت زدایی منظم در دانش آموزان مبتلا به اضطراب امتحان»، مجله ی روانشناسی، دوره 8(1)،51-63.
ابولمعالی، خدیجه(1391). پژوهش کیفی از نظریه تا عمل، تهران، نشر علم.
استراوس، انسلم؛ کوربین، جولیت(1385). اصول روش تحقیق کیفی، نظریه مبنایی، رویه ها و شیوه ها، ترجمه بیوک محمدی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
اسمیت، فیلیپ جی (1377). فلسفه آموزش و پرورش(با تجدید نظر و اضافات)، ترجمه دکتر سعید بهشتی فسایی، مشهد، به نشر(انتشارات آستان قدس رضوی)
افروز، غلامعلی (1387). «رسالت دانشگاه ها و قدرت علمی جامعه»، مجله علمی- پژوهشی روانشناسی و علوم تربیتی (دانشگاه تهران)، شماره 4، سال 38، زمستان 1387.
.....