فروشگاه گلد داک

فروشگاه جامع تحقیقات علمی و پژوهشی

فروشگاه گلد داک

فروشگاه جامع تحقیقات علمی و پژوهشی

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری خلاقیت

پیشینه تحقیق و مبانی نظری خلاقیت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 58 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
پیشینه تحقیق و مبانی نظری خلاقیت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خلاقیت

خلاقیت از جمله مسائلی است که در باره­ی ماهیت و تعریف آن تا کنون بین محققان و روان شناسان توافق به عمل نیامده­است.

و یکی از مفاهیم پیچیده مربوط به انسان است که ارائه تعریف روشن، بدون ابهام، دقیق و مورد پذیرش اکثریت روانشناسان و مربیان تعلیم و تربیت از آن مشکل می­باشد.

به لحاظ لغوی در زبان انگلیسی، ریشه واژه خلاقیت عبارت لاتین Greate است که در فرهنگ­های واژگان به گونه­های متفاوتی تعریف شده­است. از جمله در فرهنگ واژگان ماکاری، خلاقیت به معنای تکامل فکر یا تخیلات فرد، به شکل اختراع و ابداع معنا شده­است. در فرهنگ و بستر، خلاقیت توانایی یا قدرت ایجاد محصول نوین، از راه به کارگیری قدرت تصور و تحلیل ذکر شده­است (به نقل از هاریس[1]، 1998).

اکثر روانشناسان در این مطلب توافق دارند که خلاقیت به دستاوردهای تازه و ارزشمند[2] اشاره دارد (ویسبرگ[3] ، 1992) آیزنک (2000) معقتد است خلاقیت فرآیند روانی می­باشد که، منجر به حل مسئله، ایده­سازی، مفهوم سازی، ساختن اشکال هنری، نظریه پردازی و تولیداتی می­شود که بدیع و یکتا باشند.

از نظر لغوی در زبان فارسی، خلاقیت با سازه­هایی هم چون نوآوری، ابداع و اختراع تعریف شده­است که با وجود تشابه با سازه­های ذکر شده، متفاوت از آن­هاست، خلاقیت فعالیتی فکری و ذهنی است که لازمه و زیرساخت نوآوری است، ولی نوآوری بیشتر جنبه علمی دارد و محصول نهایی عمل خلاق است.

ابداع نیز به کارگیری خلاقیت است. در حقیقت ابداع ماحصل حرکتی است که نقطه شروعش در خلاقیت و حیطۀ فکر بود و با به کارگیری تجارب دیگر، به صورت پدیده نو ظهور، آشکار شده­است. ارتباط با خلاقیت و ابداع، چنین است که خلاقیت بدون ابداع قابل تصور نیست، اما ابداع بدون خلاقیت بی­معنی است. اما اختراع عبارت است از ایده یک مخترع که در عمل راه حل یک مشکل مشخص تکنولوژیکی را ارائه دهد.

به گونۀ ساده راه حل نوین یک مشکل صنعتی، اختراع نامیده می­شود (امیرحسنین، 1384، ص 38). گفتنی است افزون بر تعاریف لغوی، برخی از فرآیندهای ذهنی هم چون حل مسئله[4] ، استدلال قیاسی[5] ، استدلال استقرایی[6] و توانایی[7] با فرآیند خلاق مترادف فرض شده­اند (هارناد[8]، 204).

در فرهنگ نامه ابداع یا آفرینش به معنای چیزی نوآوردن یا کار تازه کردن است (فرهنگ امید، 1362). ورتایمر (1959) می­نویسد: خلاقیت فرآیند ویران سازی یک گشتالت به نفع گشتالت بهتر است (تیلور[9]، 1988، ص 99).

در مجموع تعریف­های خلاقیت را چنین تقسیم­بندی می­نمایند : بعضی از تعریف­ها، ویژگی­های شخصیتی افراد را محور قرار داده و بعضی دیگر براساس فرآیند خلاّق و تعریف­های دیگر بر حسب محصول خلاّق به خلاقیت نگریسته­اند.

از جمله افرادی که بر حسب شخصیت به خلاقیت می­نگرد گیلفورد (1950) است. او معتقد است خلاقیت مجموعه­ای از توانائیها و خصیصه هاست که موجب تفکر خلاق می­شود.

برخی از تعریف­ها بر پایۀ فرآیند خلاقیت استوار است، مانند تعریف مدینک[10] (1962) از نظر او خلاقیت عبارت است از : شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیبات تازه که با الزامات خاصی مطابق است یا به شکلی مفید است. هر چند عناصر ترکیب جدید غیر مشابه تر باشد، فرآیند حل کردن خلاق­تر خواهد­بود.

گیرلین[11] (1954) معتقد است: خلاقیت ارائه کیفیت­های تازه­ای از مفاهیم و معانی است.

تایلور[12] (1988) خلاقیت را شکل دادن تجربه­ها در سازمان بندی­های تازه می­داند.

وجه اشتراک این تعاریف تازگی و نو بودن است. اما تازگی به تنهایی نمی­تواند مفهوم خلاقیت را روشن سازد. زیرا بسیاری چیزها نو و تازه هستند ولی خلاّقانه نیستند. بر این اساس ملاک محصول خلاق در نظریه­های معاصر تازگی و تناسب یا ارزش است.

استین[13](1974) خلاّقیت را بر مبنای این دو عامل چنین تعریف می­کند:

خلاّقیت فرآیندی است که نتیجۀ آن یک کار تازه­ای باشد که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت­بخش مقبول واقع شود.

ورنون[14] (1989) نیز از همین چشم انداز به خلاّقیت می­نگرد. خلاّقیت توانایی شخص در ایجاد ایده­ها، نظریه­ها، بینش­ها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه­هاست که به وسیله متخصصان به عنوان پدیده­ای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبایی­شناسی، فن­آوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد.

استرنبرگ[15] (1989) نیز تفکر خلاّق را ترکیبی از قدرت، ابتکار، انعطاف­پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی می­داند که یادگیرنده را قادر می­سازد خارج از تفّکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیاندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالاً خشنودی دیگران خواهد­بود.

آمابیل[16] (1983 ، 1990) ضمن تأیید این تعریف قیدی را به آن اضافه می­کند آمابیل معتقد است در تکمیل دو عنصری که در اغلب تعریف­ها آمده یعنی تازگی و تناسب و ارزشمندی باید این نکته را اضافه نمود که عمل خلاّق از طریق اکتشاف[17] انجام می­گیرد نه از طریق الگوریتم[18] : مایر[19] (1983) و وایزبرگ[20] (1986 ، 1995) نیز تعریف ساد و روشنی از خلاّقیت ارائه دادند: خلاّقیت توانایی حل مسائلی است که فرد قبلاً حل آن­ها را نیاموخته است.سیکز نتمی هالی[21] (989) می­گوید: ما نمی­توانیم به افراد و کارهای خلاّق جدا از اجتماعی که در آن عمل می­کنند بپردازیم. زیرا خلاّقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست. آزوبل[22] (1978) نیز می­گوید: خلاّقیت یکی از بهترین و مغشوش­ترین اصطلاحات دوران شناسی و تعلیم و تربیت امروز است.

سانتروک آفرینندگی را «توانایی اندیشیدن در باره­ی امور به راه­های تازه و غیر معمول و رسیدن به تازه و غیر معمول و رسیدن به راه حل­های منحصر به فرد برای مسائل» تعریف کرده­است (نقل از سیف، 1389). گاردنر[23] افراد خلاق را کسانی می­داند که در حل مسائل چیره دست هستند، تولید هنری دارند، یا پرسش­های تازه طرح می­کنند و اندیشه­های آنان ابتدا تازه و غیر معقول تلقی می­شود اما سرانجام در فرهنگ خود پذیرفته می­شوند. و از دیدگاه لاولس[24]، درنینگ[25]، فیشر[26] و هاگینز[27] ، خلاقیت همه فعالیت های تخلیلی طراحی شده­ای هستند که حاصل آن تولید محصولات جدید و ارزشمند است.

اسبوران[28] مؤلفه­های خلاّقیت را به سه دسته مؤلفه­های شناختی و فراشناختی، انگیزشی و شخصیتی تقسیم می­کند. مؤلفه­های شناختی و فراشناختی خلاّقیت عبارتند از : وهوش، سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار، سبط، ترکیب و تخیل. مؤلفه­های شخصیتی خلاقیت عبارتند از: ویژگی های شناختی، انگیرشی، عاطفی و رفتاری.



[1] . Harris

[2] . Novelpro ducts of value

[3] . Wiesberg

[4] . Problem Solving

[5] . Deduction reasoning

[6] . induction reasoning

[7] .Ability

[8] . Harnad

[9] . Taylor

[10] . Mednick

[11] . Ghiselin

[12] . Taglor

[13] . Stein

[14] . Vernon

[15] . Sternberg

[16] . Amabile

[17] . Heavistic

[18] - algorithmic

5 منظور از الگوریتم عمل قانونمندی است که برای رسیدن به جواب راه روشن و مشخص را طی می کند، در حالی که اکتشاف راه معین و مشخصی ندارد.

[19] . Mayer

[20] . Weisberg

[21] . Cikzentmihalyi

[22] .Azubel

[23] . gardner

[24] . Loveless

[25] . Derining

[26] . Fisher

[27] . Higgins

[28] . Osborn


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری مهارت های اجتماعی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری مهارت های اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
پیشینه تحقیق و مبانی نظری مهارت های اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی نظری مهارت­های اجتماعی

مهارت اجتماعی و سازگاری اجتماعی فرایندی است که افراد را قادر می­سازد تا رفتار دیگران را درک و پیش­بینی کنند و تعاملات اجتماعی خود را تنظیم ، نمایند. سازگاری اجتماعی مترداف با مهارت اجتماعی است و شامل توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه­ی خاص اجتماعی، به طریق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد(خدایاری فرد ، 1385). مهارت اجتماعی فرایندی پیوسته است که طی آن فرد رفتار خود را با هدف ایجاد رابطه ای بسنده و موثر با محیط ، سایر انسانها و خود تغییر می دهد. اساس مهارت اجتماعی به وجود آوردن تعادل بین خواستهای خود و انتظارات جامعه است که می تواند بر تمام ابعاد زندگی فرد تأثیر بگذارد(دینگرا و همکاران[1]، 2005). مهارتهای اجتماعی فقط شامل دوست یابی نمی شود. اگرچه افرادی که این مهارت را زیاد دارند، خیلی سریع جو دوستانه با افراد ایجاد می کند ولی این مهارت بیشتری به دوست­یابی هدفمند مربوط می شود. افرادی که مهارت­های اجتماعی قوی تری دارند به راحتی می توانند مسیر فکری رفتار دیگران را در سمتی که می خواهد هدایت کنند، خواه با توافق او برای ایجاد رفتار جدید باشد، خواه به برانگیخین او برای ایجاد رفتار، عملکرد و یا تولید رفتار جدید باشد. افرادی که مهارت های اجتماعی بالا دارند همیشه درصدد هستند تا چرخه وسیعی از اطلاعات را فراهم کنند و خیلی جنبه های مشترک افراد را شناسایی می کنند و بعد از آن رابطه ای موثر برقرار می کنند و این عملکرد حاکی از این است که اعمال آنها براساس فرضیات حساب شده و دقیق می باشد. آنان در اولین فرصت در محیط کاری، یک شبکه ارتباطی قوی برقراری می کند(گلمن و بویاتزیس، 1995ترجمه ابراهیمی ،1385). یکی از خصایص مهم ، افرادی که از رشد اجتماعی کافی برخوردارند، این است که آنها واجد مهارت های اجتماعی[2] هستند ، به عبارت دیگر می دانند چگونه کنش کنند تا خوشایند دیگران باشند. بسیاری از روان شناسان بر این باورند که رشد ناکافی مهارت های اجتماعی نقش بسزایی در ناکامی و شکست های آتی کودکان دارد. کودکانی که توانایی های ضروری برای کارکردهای بین فردی مؤثر را یاد نگرفته اند؛ پرخاشگر، تندخو و منزوی هستند و مورد تنفر دیگران قرار گرفته و توان همکاری مؤثر با دیگران را ندارند و به شدت در معرض خطرات جسمی، روحی، اخراج از مدرسه و غیره می باشند(وارد[3]، 2004). فردی که قالبهای اجتماعی قابل قبول اجتماعی را می­پذیرد دیگران را به ، درستی درک نموده و روابط واقعی و احتیاجات اجتماعی را با روشن­بینی پذیرا می­شود چنین فردی خوب می­فهمد چه چیز صحیح و چه چیز غلط می­باشد. مهارت اجتماعی، رفتارهای انطباقی یاد گرفته شده­ای است که فرد را قادر می­کند تا با افراد دیگر رابطه­ای متقابل داشته و از خود پاسخ های مثبت بروز دهد. فردی دارای مهارت اجتماعی است که به مردم علاقه مند باشد، یار و یاور آنها باشد و در رفتارش با دوستان و بیگانگان مدیر باشد.گرایش ضد اجتماعی نوعی رفتار غیر انطباقی است که در آن فرد حقوق دیگران را محترم نمی شمارد و یا به سادگی حقوق افراد را زیر پا می گذارد. فردی ضد اجتماعی قلمداد می شود که بخواهد دیگران را بیازارد ، نزاع کند ، طرد نماید و اموال عمومی را منهدم سازد(الیوت و گرشام[4] ، 1993). روانشناسان نیز به طور معمول سازگاری با محیط و افراد در اجتماع را مورد توجه قرار داده­اند و ویژگیهایی از شخصیت را بهنجار تلقی کرده­اند که به فرد کمک می­کند تا خود را با جهان پیرامون سازگار سازد. یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی در جامعه برای خود بدست آورد(رستمی و احمد نیا ،1390).

مهارت اجتماعی یعنی اینکه فرد توانایی برقراری ارتباط متقابل را با دیگران داشته باشد. در این رابطه فرد یا رفتار خود را تغییر می دهد یا رفتار دیگران را به وسیله برانگیختن دیگران به سمت افکار خود تغییر می دهد. افرادی که دارای مهارت اجتماعی بالایی هستند خصوصیات و ویژگیهای طرف مقابل خود را می شناسند و با آن رابطه­ای وثر برقرار می کنند. مهارت اجتماعی فقط شامل دوست یابی نمی باشد هر چند این افراد سریع با دیگران رابطه دوستانه برقرار می کنند. افرادی که از مهارتهای اجتماعی پایینی برخوردارند منزوی می شوند و نمی توانند با دیگران همکاری کنند و دیگران نیز از آنان متنفر می­شوند(رستمی و احمد نیا ،1390).

هدفهای اجتماعی شدن

علیرغم تفاوتهای محیطی و فرهنگی، جامعه پذیری دارای هدفها و مقاصد مشترکی است که به مهمترین آنها می پردازیم:

1- یکی از مقاصد جامعه پذیری آموزش قواعد و نظامات اساسی از اداب و عادات و رفتار روزمره گرفته تا روشهای علمی به افراد است.

2- فراگرد جامعه پذیری به همان میزان که عادات و رفتار فرد را مطابق هنجارهای اجتماعی، تحت نظم و انضباط در می آورد، به او امید و آرزو می دهد.

3- فراگرد جامعه پذیری از طریق برآوردن خواستها، آرزوها، امیدها و سوادهای فردی یا ممانعت از دستیابی بدانها باری فرد هویت می آفریند.

4- فراگرد جامعه پذیری، نقشهای اجتماعی و نگرشها، انتظارات و گرایشهای مربوط به آن نقشها را به فرد می آموزد.

5- نقشهای اجتماعی، آمال و آرزوها، هویتها و قواعد و نظامات رفتاری، روابط متقابل تنگاتنگی با یکدیگر دارند(علاقه بند ،1391).



[1] . Dhingra et al

[2] . Social Skills

[3] . Ward

[4] . Elliot and Gersham


دانلود پیشینه تحقیق و ادبیات نظری عملکرد تحصیلی

پیشینه تحقیق و ادبیات نظری عملکرد تحصیلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 49 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 40
پیشینه تحقیق و ادبیات نظری عملکرد تحصیلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی نظری عملکرد تحصیلی

مطالعه عوامل مؤثر بر عملکرد تحصیلی طی سه دهه­ی اخیر بیش از پیش مورد توجه­ی متخصصان تعلیم و تربیت قرار گرفته است. حساسیت تعلیم و تربیت از یک سو و پیچیدگی جهان امروز از سوی دیگر مدیران و معلمان آگاه­تری را طلب می­کند تا زمینه­ی رشد جمعی را فراهم نمایند. امروزه تمرکز آموزش به­جای ارایه­ی برنامه­های آموزشی یا مدیریت رفتار کلاسی، به پرورش دانش­آموزان با انگیزه و راهبردی تغیر کرده است (پاریس و وینگوگراد[1]، 2012). عملکرد تحصیلی از این جهت اهمیت دارد که پیشرفت آموزشگاهی در یادگیری اثر داشته و یادگیری آموزشگاهی پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار می­دهد و معلم برای افزایش سطح انگیزش دانش­آموزان نسبت به یادگیری موضوع­های مختلف درسی، باید سعی کند تا شرایط یادگیری را بهبود بخشد و کیفیت روش آموزش را افزایش دهد تا از این طریق دانش­آموزان به موفقیت دست یابند و نسبت به توانایی خود در یادگیری اعتماد به نفس کسب کنند (سیف، 1388).

نیاز به پیشرفت یکی از نیازهای است که توسط موری[2] مطرح گردید. انگیزه پیشرفت تمایل فرد در رسیدن به اهداف شخصی تعیین شده است. این هدف ممکن است گرفتن نمره الف در درس روانشناسی باشد یا صعود به قله کوه (زیمباردو[3]، 2010). به­طور کلی افراد دارای انگیزه پیشرفت احساس می­کنند که بر زندگیشان مهار دارند و از آن لذت می­برند، آنها سعی می­کنند عملکرد خود را بهبود بخشند و ترجیح می­دهندکارهایی را انجام دهند که چلش­انگیز باشد و به کارهایی دس می­زنند که ارزیابی پیشرفت آنان امکان­پذیر باشد (توکرلد[4]، 2000).

اصطلاح عملکرد تحصیلی به میزان یادگیری آموزشگاهی فرد به صورتی­که توسط آزمون­های مختلف درسی مثل حساب، دیکته، تاریخ، جغرافیا و نظایر این­ها سنجیده می­شود اشاره می­کند (شمس، 1378).

آموزش و پرورش از مهمترین نهادهای­اجتماعی است، که در واقع کیفیت فعالیت سایر نهادهای اجتماعی تا اندازه زیادی بستگی به چگونگی عملکرد در این نهاد دارد(ندیمی و بروج، 1390). عملکرد عبارت است از مجموعه ­رفتارهایی که فرد در ارتباط با انجام وظایفش از خود نشان می­دهد (رابینز، 1388)و ماو[5](1997: 275) در تعریف عملکرد تحصیلی می­گوید مجموعه رفتارهای تحصیلی است که در دو بعد پیشرفت تحصیلی و پسرفت تحصیلی در زمینه کسب معلومات نشان داده می­شود. پیشرفت تحصیلی بر مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد از طریق آزمون­های مختلف درسی مانند حساب، ادبیات، تاریخ، ... سنجیده می­شود اشاره می­کند(سیف، 1388). یا به عبارت دیگر پیشرفت تحصیلی به موفقیت فراگیران در امور تحصیلی اشاره دارد که بر اساس آزمونه­ها قابل سنجش باشد (حسینی نصب، 1377) و همچنین انجام دادن کاری است برای به دست آوردن نتیجه مطلوب و برتری و تفوق در یک مهارت یا گروهی از معلومات. (شعاری نژاد، 1389) البته این عملکرد می­تواند در ارتباط با عوامل دیگر تحصیل از قبیل فعالیتهای کلاسی و دانشگاهی و ارتباط با همکلاسی و اساتید نیز نشان داده شود.

تعاریف عملکرد تحصیلی

از عملکرد تحصیلی تعاریف زیر ارایه شده است :

- مقدار دستیابی دانش آموز به هدف‌های تربیتی که معمولاً در حیطة شناختی و در یک موضوع درسی خاص است می‌باشد (زرین چنگ، 1384).

- تعیین مقدار یادگیری دانش آموزان در طول یک نیمسال تحصیلی و یکسال تحصیلی که به وسیله یک آزمون در پایان دورة آموزشی اندازه‌گیری می‌شود(شکوهی، 1390).

- مقدار یادگیری آموزشگاهی فرد به صورتی که توسط آزمونهای مختلف دروس مانند: ریاضی، علوم و... سنجیده می‌شود(شکوهی، 1390).



[1] - Paris & Winograde

[2] - Murray

[3]- Zimbardo

[4]- Tucker-Ladd

[5]-Mau


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری خودکنترلی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری خودکنترلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
پیشینه تحقیق و مبانی نظری خودکنترلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خودکنترلی

تفاوت های مهم فردی و قابل سنجش ویژگی های رفتاری را خودکنترلی می نامند. خودکنترلی بیانگر میزان مطابقت ویژگی های رفتاری خود با شرایط و موقعیت موجود است(کریتنر وکینیکی[1] ۱۳۸۴).

خود کنترلی به عنوان اعمال کنترل خود به وسیله خود تعریف می شود(موراون و بامیستر[2]،2000).

خودکنترلی به معنی سرکوب کردن هیجانات و احساسات نیست. برعکس،خودکنترلی یعنی اینکه ما یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تأکید است، روش ابراز احساسات است به طوری که جریان تفکر را تسهیل کند(گلمن 1955 ،ترجمه پارسا1380).

از جمله فواید کنترل و تنظیم هیجانات کنترل سطوح برانگیختگی برای به حداکثر رساندن عملکرد، پشتکار داشتن، به رغم دلسردی و وسوسه، جلوگیری از واکنش مخرب در مقابل تحریک و عملکرد صحیح به رغم فشارهای وارده می باشد.

ناتوانی در تنظیم هیجان حاصل از مخالفت های اجتماعی و ترس از این گونه مخالفت ها گاهی آنقدر شدید است که بر تلاشهای فرد برای انجام عمل صحیح چیره می شود (شیپز، کاترین ومیرن2009).

وهمچنین فواید خود کنترلی بر روی حیطه های مختلفی همچون نگهداری رژیم غذایی(کاهان وهمکاران[3]، 2002 ). اختلال خوردن، سلامت روانی(تانجی و همکاران[4] 2004 )، سلامت جسمی(ریدر و دویت[5]، 2006 )، اعتیاد، خشم(دوال[6] و همکاران ، 2007 )

و جنایت(هیرچی[7]، 2004 )موردبررسی قرار گرفته است. این مطالعات نشان دادند که خود کنترلی در پیگیری اهداف طولانی مدت و والاتر برای فرد بسیار تاثیر گذار می باشد(بویر[8] وهمکاران، 2011 )، دیگر تحقیقات نیز رابطه بین فقدان خود کنترلی با رفتار مشکل ساز همچون مصرف الکل و استعمال دخانیات را نیز نشان داده اند(میراون و شمولی[9]، 2006 ).

اگر چه این چنین یافته هایی روشن ساختند که خود کنترلی در منع رفتار نامطلوب نقش دارد اما باید گفت که در برخی موارد خود کنترلی جهت شروع رفتار مطلوب نیز مورد نیاز است. در این راستا نیز یافته های دیگر نشان دادند که خود کنترلی بالا با عملکرد تحصیلی بهتر

(شودا و همکاران[10]، 1990 ) و رابطه بین فردی مثبت در ارتباط است(فینکل، کامپبل[11]،2001). فینکل، کامپبل با در نظر گرفتن این روابط نزدیک نشان دادند که خود کنترلی با سازگاری یا انطباق مرتبط است، که هم شامل منع پاسخ های نامطلوبی است که به طور بالقوه باعث ایجاد رفتار نامطلوب در فرد دیگر می شود و همچنین خود کنترلی در پاسخ های مطلوب و یا مفید نیز در گیر می باشد.

خودکنترلی، مراقبتی درونی است که بر اساس آن، وظایف محول شده انجام و رفتارهای ناهنجار و غیر قانونی ترک می شود بی آنکه نظارت یا کنترل خارجی در بین باشد.

هنگامی که کسی بی توجه به کنترل خارجی، تلاش خود را مصروف انجام دادن کاری که بر عهدة او واگذار شده است، کند و مرتکب خلافی از قبیل کم کاری و سهل انگاری نشود، از کنترل درونی بهره مند است.

به عبارت دیگر؛ هر گاه عامل کنترل کننده از خارج به داخل انسان منتقل شود، به طوری که شخص با اختیار و آگاهی به ارزیابی و اصلاح عملکرد خود در قالب استانداردهای مشخص و در جهت اهداف مطلوب بپردازد، خودکنترلی تحقق یافته است.

در این صورت، نظارت خارجی در تحقق چنین رفتاری که متضمن انجام وظیفه و ترک خلاف است، نقشی نداشته و تنها مراقبت درونی است که موجب رفتار مزبور می شود(جان بزرگی وهمکاران،1387).

شاید یکی از جامع ترین اهداف آموزش و پرورش در هر جامعه این باشد که به دانش آموزان آموزش داده شود که مسئولیت اعمال خود را بپذیرند؛ زیرا جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم، انتظار دارد که مدارس، هما نطور که خواندن، نوشتن و حل مسائل را به افراد آموزش می دهند، مسئولیت پذیری را نیز به آن ها بیاموزند تا به شهروندانی مسئولیت پذیر تبدیل شوند.

مسئولیت پذیری با مفهومی که منبع کنترل نامیده می شود، ارتباط دارد. منبع کنترل به ادراک فرد از آنچه باعث رفتارش شده است، اشاره دارد.

اگر فرد دریابد که اعمالش نتیجة عوامل بیرونی است، گفته می شود که او منبع کنترل بیرونی دارد. این نیروهای بیرونی ممکن است مربوط به مراجع قدرت یا وقایع اتفاقی باشند.

افرادی که چنین احساسی دارند، معتقدند که در آنچه برای آنها اتفاق می افتد، نقش کمی دارند. درواقع آنها خود را اسیر شرایط محیط بیرونی می کنند. شخصی که اعمالش را نتیجة عوامل درونی بداند، دارای منبع کنترل درونی است.

چنین افرادی خود را عامل اصلی اتفاقاتی که برای آنها رخ می دهد، می دانند. این افراد، به جای اینکه خود را اسیر رخدادهای بیرونی بدانند، وقایع بیرونی را حداقل و تا حدی تحت کنترل خود می دانند. افراد با منبع کنترل درونی، رفتارشان را منبع و عامل اصلی پاداش ها یا تنبیه ها می دانند؛ خواه اعمالشان به پاداش یا تنبیه منجرشود یا نشود.

به عبارتی دیگر، افراد با منبع کنترل درونی، نسبت به رفتارشان احساس مسئولیت می کنند. همین طور دانشجویان با منبع کنترل درونی، خود و توانایی هایشان را برای مقابلة رویدادها باور دارند.

به ویژه، آن ها باور دارند که این اعمالشان است که باعث به وجود آمدن رخدادها می شود نه وقایع تصادفی یا اشخاص صاحب قدرت؛ بنابراین، آنها انگیزش بیشتری دارند که برای رسیدن به اهدافشان رفتار مثبت انجام دهند (ورکمن[12] ترجمه محمداسماعیل،1383).



[1] Krenter & Keneki

[2] Mooraven & Bamester

[3] Kahan et all

[4] Tange et all

[5] Reider & Douet

[6] Doual

[7] Heirche

[8] Bouyer

[9] Miraven & Shomouli

[10] Shooda et all

[11] Fenkel Kampbel

[12] Verkman


دانلود پیشینه تحقیق و ادبیات نظری سلامت عمومی

پیشینه تحقیق و ادبیات نظری سلامت عمومی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 48 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
پیشینه تحقیق و ادبیات نظری سلامت عمومی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت عمومی

تعاریف سلامت عمومی

سلامت عمومی عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصا‌ با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد. چگونگی سازش وی با درآمد خود و تفاوت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن (میلانی فر، 1373).

علم سلامت عمومی شاخه‌ای از علم بهداشت است که با پیشگیری از اختلال­های روانی و حفظ شیوه­های بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سر وکار دارد. علم سلامت روان فرایند همیشگی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه می‌یابد این علم با چهار هدف شکوفایی توان بالقوه، شادکامی، رشد و تحولی هماهنگ، و زندگی مؤثر و کارآمد سعی می‌کند از طریق آموزش به کارکنان بهداشت روانی، پیشگیری، درمان اختلال­های روانی و حفظ و تداوم بهداشت روانی در اشخاص سالم شرایطی ایجاد کند که شهروندان جامعه بتوانند در خانه، مدرسه، جامعه، محیط­های کاری و نهایتاً با خویش سازگار شوند (حسین شاهی برواتی؛ 1379؛ ص 1).

در اساسنامه سازمان بهداشت مصوب سال 1948 آمده است : « سلامت عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نبودن بیماری و ناتوانی» (اصفهانی ، 1383، ص 7).

سلامت روان عبارت از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیتهای اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضاء نیازهای خویشتن به طور متعاون و شکوفایی استعدادهای فطری خویش می باشد (حاجی آقاجانی و اسدی نوقابی، 1378؛ ص 16).

2-2-2- تاریخچه مختصری بر سلامت عمومی

بهداشت عمومی از پیشینه‌ای به قدمت انسان متمدن و تاریخچه‌ای کوتاه، به لحاظ علمی، برخوردار است با اینکه فلاسفه هزاران سال در خصوص « سلامت » سخن می‌راندند، صرفاً در 1908 بود که نخستین جمعیت برای سلامت روان تأسیس گردید. در 1919 ، «جامعه و ملی سلامت و روان » تشکیل شد که به تدریج به « کمیته بین المللی سلامت روان » تبدیل شد و نشریه‌ای به نام «سلامت روان» منتشر نمود تا یافته‌های پیشرو و حتی سراسر جهان را گردآوری کند و ارتباط و همکاری دست‌اندرکاران این حوزه را تسهیل نماید. نمود کنونی سلامت را می‌توان در روانشناسی جامعه­نگر و مراکز بهداشت روانی جامعه­نگر یافت که با هدف سه نوع پیشگیری در سطح وسیع و اجتماعی فعالیت دارد. جلوگیری از بروز اختلال­های روانی (پیشگیری نخستین) ، تشخیص و درمان زود هنگام اختلال­ها (پیشگیری ثانوی) و کمک به معضلات و مشکلات ناشی از ابتلاء به اختلالهای روانی (پیشگیری ثالث) در روانشناسی، علاوه بر اهمیتی که برای پیشگیری قایل می‌شویم، به دنبال دستیابی به ویژگی­ها و کیفیتی هستیم که سالم، سازگار و در یک کلام مطلوب به شمار می‌آیند. مواردی که نمی‌توان صرفاً از طریق توجه محض به پیشگیری به آنها دست یافت کما اینکه این طرز تلقی با تعریف کامل بهداشت روانی نیز مطابقت بیشتری دارد (حسین شاهی، 1379، ص 1).

2-2-3- شاخص­های سلامت عمومی

سلامت عمومی را با شش معیار می توان مورد ارزیابی قرار داد:

1- فرد سالم احساس می­کند، راحت است و می­تواند باخودش زندگی کند ، محرومیت­ها و استعدادهای خود را می­شناسد، کمبودهای خود را می­پذیرد و برای بهبود رفتار خود قدم بر می­دارد. بر احساسات خود تسلط دارد و معیارهای جامعه­ای را که درآن زندگی می­کند، زیرپا نمی­گذارد. می­داند که در فراز و نشیب­های زندگی گاهی با موفقیت و زمانی هم با عدم توفیق روبرو خواهد بود و آن­را می­پذیرد و به نحوی خود را از این بن بست بیرون می­کشد.

2- چگونگی روابط فرد با اطرافیانش است، شخص سالم دیگران را دوست دارد و همچنان که به آنها اعتماد دارد، متقابلاً مورد اعتماد و احترام آنان قرار می­گیرد. تفاوت­های افراد را می­پذیرد و به آنها خرده نمی­گیرد. در میان هر گروهی که قرار می­گیرد با حفظ فردیت خویش، قادر است جزئی از آن گروه گردد.

3- قدرت مقابله فرد با مشکلات زندگی می­باشد، شخص سالم خود را با ناملایمات تطبیق داده، از راه سازگاری به عرصه زندگی وارد می­شود و اهداف واقع­گرا برای خود در نظر می­گیرد و برای دستیابی به آنها اقدام می­کند. او می­داند که در طول زندگی با مشکلات نیز مواجه خواهد شد و احساس سعادت «نسبی» است و برای دستیابی به سعادت باید کوشش نمود. پایه سلامت روان در کودکی گذارده می­شود و هیچگاه از تکامل باز نمی­ایستد (شریفی، 1389).

4- عزت نفس و پذیرش: افراد دارای سلامت عمومی تا حدودی این احساس را دارند که آدمی هستند با ارزش و مورد قبول اطرافیان خود، با افراد دیگر راحت هستند و در موقعیت­های اجتماعی به خوبی عمل می­کنند، آنها احساساتی نظیر بی­ارزشی، ناامیدی، عدم پذیرش از سوی دیگران و احساس فقدان حتی یک دوست را در دنیا ندارند.


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره فراشناخت

پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره فراشناخت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 55 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره فراشناخت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

فراشناخت

فراشناخت[1] ابتدا توسط فلاول[2]مطرح شد تنها به تبیین و توجیه دانش فرد در مورد فرآیندها و تولیدات شناختی و نظارت بر این فرآیندها بپردازد. فراشناخت به آگاهی انسان از نظام شناختی خود و کنترل و نظارت به آن گفته می­شود. به سخن دیگر فراشناخت، دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خودش یا دانستن در باره­ی دانستن است. دانش فراشناختی یاری می­کند تا هنگام یادگیری و دانستن امور، شخص پیشرفت خود را در نظر بگیرد همچنین این دانش کمک می کند تا نتایج تلاش­ها ارزیابی شود و میزان تسلط بر مطالبی که خوانده شده، سنجیده شود. (سیف، 1392).

تعاریف مختلفی از فراشناخت ارائه شده­است که به درک بهتر آن کمک می­کند از جمله : دانش فرد در باره­ی فرآیندهای شناختی خود و فرآیند سازمان­دهی و هماهنگ کردن مجموعه­ای از جریان­ها (فلاول، 1988) تفکر در باره­ی تفکر (براون[3] 1984) شناخت (براون و دولاچ[4]، 1987)، آگاهی فرد از فراینده­ها و راهبردها شناختی­اش (فلاول، 1988)، و هر گونه دانش یا فعالیت شناختی که موضوع آن شناخت یا تنظیم شناخت باشد با توجه به تعاریفی که ارائه شد می­توان گفت «فراشناخت، مجموعه دانش و فرآیندهایی است که کنش­های شناختی فرد را نظارت هدایت و کنترل می­کنند و در واقع به مدیریت فعالیت­های شناختی می­پردازند (به نقل از کارشکی، 1379).

2-1-1 راهبردهای فراشناختی

راهبردهای فراشناختی، مهارت­های اجرایی هستند که موفقیت فعالیت یادگیری را ارزیابی می­کنند (اوملی و کهات[5]، 1990به نقل ازعاطی نژاد،1391)

راهبردهای فراشناختی اساسی، شامل ربط دادن اطلاعات جدید به اطلاعات قبلی انتخاب راهبردهای تفکر، برنامه­ریزی، نظارت، و ارزیابی فرآیندهای تفکر می­شود (دیرکس[6] ، 1985).

راهبردهای فراشناختی، فرآیندهای متوالی هستند که فعالیت­های شناختی را کنترل می­کنند و به تنظیم و نظارت بر فعالیت­های یادگیری کمک می­کنند، همچون کنترل آگاهانه بر یادگیری، برنامه­ریزی و انتخاب راهبردها، نظارت بر فرآیند یادگیری، تصیح اشتباهات، تحلیل اثربخشی راهبردهای یادگیری و تغییر رفتارها و راهبردهای یادگیری، هنگامی که ضروری باشد (ریدی و همکاران، 1992 به نقل از عاطی نژاد، 1391)

گراهام (1997) عقیده دارد، راهبردهای فراشناختی به دانش آموزان اجازه می­دهد تا یادگیری­شان را برنامه­ریزی، کنترل و ارزیابی کنند که در بهبود یادگیری، محوری­ترین نقش را بازی می­کند و دانش آموزان بدون رویکردهای فراشناختی، اساساً یادگیرندگان بدون هدف هستند (به نقل از وانگ[7] و همکاران، 2009).

راهبردهای فراشناختی عمده را می‏توان در سه طبقه قرارداد :1) راهبردهای برنامه‏ریزی[8] 2) راهبردهای نظم دهی[9] 3) راهبرد­های نظارت و ارزشیابی . راهبردهای برنامه ریزی، شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه، پیش بینی زمان لازم برای مطالعه، تعیین سرعت مناسب مطالعه، تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری، انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است. منظور از کنترل و نظارت، ارزشیابی یادگیرنده از کارخود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود و زیر نظر گرفتن و هدایت آن است. از جمله می توان نظارت بر توجه در هنگام خواندن یا نوشتن یک متن، از خود پرسیدن به هنگام مطالعه و کنترل زمان و سرعت مطالعه نام برد. این راهبردها به یادگیرنده کمک می­کند تا هر وقت به مشکلی بر می­خورد به سرعت آن را تشخیص داده، در رفع آن بکوشد. راهبردهای نظم­دهی انعطاف­پذیری در رفتار یادگیرنده را موجب می­شوند و به او کمک می­کنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشته باشد، یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، 1392).

اکثر محققان، فراشناخت را به دو مؤلفه تقسیم نموده­اند. مؤلفه­ی نخست که دانش فراشناختی[10] است همه بر آن توافق دارند و در همه ی نظریات وجود دارد و زمانی حاصل می­شود که فرد از توانایی­های شناختی خود آگاه شود.

دوّمین مؤلفه در باره­ی فراشناخت، تجربه­ی فراشناختی[11] است. این مؤلفه بر حسب نظریه­های مختلف به همراه دانش فراشناخت کارکردهای زیر را انجام می­دهد. نظم بخشی فرآیندهای شناختی (پاریس و جاکوب، 1984)، خود­مدیریتی در فکر کردن (کراس و پاریس، 1988)، کنترل فرآیند و کنترل خود (پنوگراد و پاریس، خود­­مدیریتی در فکر کردن (کراس [12]و پاریس، 1988)، کنترل فرایند خود (نیوگراد و پاریس،1980) فعالیت­های خودگردان (گلاور و برونینگ، 1990)، (به نقل از هریس و همکاران 2010).

تجربه­ی فراشناختی (فلاول، 1988)، به تجارب شناختی یا عاطفی گفته می­شود، که به یک اقدام شناختی مربوط باشد. تجارت کاملاً آگاهانه که به سادگی قابل بیان باشد نمونه­ای از تجارب فراشناختی­اند؛ البته تجارت فراشناختی تجارب کمتر آگاهانه و کمتر قابل بیان را نیز شامل می­شود (به نقل از هریس و همکاران، 2010).

گلاوروبرونینگ (1990 ؛ به نقل از خرازی، 1375) اظهار می­دارند که افراد، کمتر از این فعالیت­های خودگردان خود اطلاع دارند، مگر اینکه در جریان یک فعالیت شناختی مثل خواندن، به مشکلی مثل ابهام در کلمه یا اشکال در جمله برخورد کنند. در اینجاست که فراشناخت به آنها هشدار می­دهد. که مشکل دارند و باید برای حل مشکل چاره­ای بیندیشند. تجارب فراشناختی، از جهت آگاهانه بودن یا نبودن به دو دسته تقسیم می­شوند. به تجارب ناآگاهانه اشاره شد، اما بخشی از این تجارب، تجارب آگاهانه­ای هستند که به تنظیم و نظارت بر فعالیت­های شناختی می­پردازند و می توان از آنها تحت عنوان «راهبردهای فراشناختی» نام برد. کارکرد اصلی راهبردهای فراشناختی تعیین هدف، برنامه ریزی، نظارت و سازمان دهی و اصلاح سیستم شناختی خود است (هریس و همکاران، 2010).

محقق مختلف تعابیر متفاوتی برای بیان این راهبردها بکار برده­اند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می­شود؛ نظارت و کنترل بر فعالیت­های شناختی (فلاول، 1988)، مهارت­های نظارت بر جریان آموزشی و یادگیری برای تسهیل یادگیری (گیج و برلاینز، 1988) ابزارهایی برای هدایت راهبردهای شناختی و نظارت بر آنها (دمبو، 1994) وارسی، نظارت و خودآموزی (منتیگو[13]، 1997) را معرفی نمودند (به نقل از هریس و همکاران، 2010).

دمبو (1994 ، به نقل از سیف، 1392) در مقایسه راهبردهای شناختی و فراشناختی گفته­است : «بر حسب نظام خبرپردازی، راهبردهای شناختی به ما کمک می­کنند تا اطلاعات تازه را به منظور پیوند دادن با اطلاعاتی که می­دانیم و برای ذخیره­سازی، در حافظه دراز مدّت، آماده می­سازیم تا در هنگام نیاز، به آنها دسترسی داشته­باشیم». راهبردهای شناختی ابزارهای لازم برای یادگیری محتوا هستند، اما راهبردهای فراشناختی بر راهبردهای شناختی اعمال کنترل می­کنند و به آن ها جهت می­دهند. به سخن دیگر، می توان به یادگیرندگان راهبردهای شناختی زیادی را آموزش داد اما اگر آنها از راهبردهای فراشناختی لازم که می­گوید در یک موقعیت معین کدام راهبرد یا استراتژی شناختی، مورد استفاده قرار می­گیرد و چه وقت باید تغییر استراتژی داد، بی­بهره باشند، هرگز یادگیرندگان موفقی نخواهند­شد. بنابر­این راهبردهای شناختی و فراشناختی با هم کار می­کنند. فلاول (1979 به نقل از سیف، 1392) نیز راهبردهای شناختی و فراشناختی را مقایسه کرده و در این باره گفته است؛ «یادگیرندگان ماهر راهبردهای شناختی را به خدمت می­گیرند تا به پیشرفت شناختی دست­یابند و از راهبردهای فراشناختی استفاده می­کنند تا به آن پیشرفت، نظارت و کنترل داشته باشند».

به طور کلی راهبردهای فراشناختی دامنه­ی گسترده­ای از راهبردها را شامل می­شود که کارکرد همگی آن ها در تعامل با دانش فراشناختی، جهت هدایت، نظارت برنامه­ریزی و اصلاح فرآیندها و راهبردهای شناختی است. مهم­ترین راهبردهای فراشناختی که در زمینه آنها تحقیقاتی انجام شده، عبارتند از خودآموزی (مایفن بام، 1981)، خودبازبینی (نلسون و هیز[14]، 1981)، خود پرسی (منتیگو، 7 تدریس دو جانبه (پالینسکار، 1993) بازآموزی اسنادی (دوک، 1975)، نظارت بر درک مطلب (رفوث و همکاران، 1993)، برنامه­ریزی، پیش بینی و نظارت (پرسلی[15] و همکاران، 1997)، نظارت (پاریس و همکاران، 1998)، تعیین هدف و مدیریت منابع (دمبو، 1994 به نقل از کارشکی، 1379)، خود نظم دهی (سکستون و همکاران، 1998؛ هریس ، 2003 ؛ گراهام، 2006 ؛ لین 2007).



[1] metacognitive

[2] . Fiaveil

[3] . Brown

[4] . Pulach

[5] . omeley & chamot

[6] .Divex

[7] . Wang

[8] . Monitorning

[9] . Regulationg

[10] .Metacognitive knowledge

[11] . Metacognitive

[12] .Cross

[13] . Montague

[14] . Nelson & heyes

[15] . Pressly


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری خود پنداره

پیشینه تحقیق و مبانی نظری خود پنداره
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 92 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 32
پیشینه تحقیق و مبانی نظری خود پنداره

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خود پنداره

خود : مفهوم خود [1]و مطالعه آن در طول تاریخ بشری همواره مورد توجه بوده­است و فیلسوفان و متفکران دربارۀ آن بسیار اندیشیده و نگاشته­اند. اغلب محققان معتقدند مطالعه خود با نوشته­های فیلسوف و روان­شناس ویلیام جمیز[2] (1948-1890) آغاز شد. جیمز (1892) خود را به دو نوع فاعلی و مفهولی تقسیم کرد (دورنر، 2006).

خود فاعلی دائماً تجارب حاصل از ارتباط با مردم، اشیاء وقایع را به نحوی کاملاً ذهنی سازمان داده و تغییر می­نماید، خود مفهولی مجموعۀ آن چیزهایی است که شخصی می­تواند آن را مال خود بنامد. به عنوان مثال در عبارتی نظیر من در بارۀ خودم فکر می­کنم، من به عنوان متفکر معنی فاعل اشاره می­کند در حالی که خودم به خود به عنوان موضوع تفکر اشاره دارد. (راجرز، 1369). ویلیام جمیز (1890) معتقد بود هر تجربه­ای که متضمن اشاره به خود باشد، ، احساس فرد نسبت به بهزیستی و خود ارضامندی را تحت تأثیر قرار می­دهد (مجازی دلفارد، 1368). چارلز[3] (1976) معتقد است خود طی پنج ماه اول زندگی پدید می­آید و پس از آن به سرعت رشد می­کند. ولی خود را مجموعه صفاتی می­داند که فرد را منحصر به فرد می­سازد، در واقع خود، مرکز وجود هر فرد[4] محسوب می­شود. (چوکو[5]، 2004).

خود مرکزی است که فرد به وسیلۀ آن از ابعاد مختلف انسانی خود آگاه می­شود. نقش­هایی که فرد بازی می­کند ممکن است به طور همزمان مواردی را از قبل خود به عنوان یادگیرنده، خود به عنوان فرزند، خود به عنوان ورزشکار، خود به عنوان دوست، به عنوان فرد مذهبی شامل می­گردد.خود چند بعدی است و می توان گفت این جنبۀ آن برای شکل­گیری خود پنداره مهم است. (رات و جاکوبز[6] به نقل از چوکو، 2004).

2-3-1 تعاریف خود پنداره

در ادبیات تحقیق خودپنداره برخی اوقات به طرحوارۀ خود[7]، بازنمایی خود[8]، تصویرخود[9]، ادراک خود[10]، تعریف شده­است. خود پنداره مفهومی روان شناختی است که احساسها، ارزیابی­ها، نگرش­ها و نیز مقوله­های توصیفی ما از خودمان را در بر می­گیرد. خودپنداره در بیرون، ویژگیهای شخصیتی و رفتاری و در درون چگونگی احساس ما را در بارۀ خودمان و جهان اطرافمان نشان می­دهد (کیامنش و پور اصغر، 1385).

برن[11] (1984) خودپنداره را نگرشها و احساسات و دانش فرد در مورد توانایی­ها، مهارت­ها، ظاهر و پذیرش اجتماعی خود می­داند، این تعریف ابعاد مختلف شناختی، ادارکی و عاطفی را در مورد خود­پنداره مورد توجه قرار می­دهد. به اعتقاد چارلز (1976) خودپنداره شامل اسنادهای بدنی، رفتارها، باورها، ارزش­ها، علایق و استعدادها می­شود و در کل هر چیزی را که در باره­ی ماست و ما در باره­ی خودمان باور داریم در بر می­گیرد (نصیری، 1377).

خودپنداره یک مجموعه سازگارانه[12] از باورها در مورد خود است که برای معرفی خود به فرد و دیگران به کار می رود و صفات شخصیتی، ارزش­ها، احساسات اخلاقی ، آرزوها و تعهداتی که برای خود قابل تصور است را شامل می­شود. خود پنداره به فرد اجازه می­دهد در بافتهای اجتماعی گوناگون اسنادهای خودکار بکار ببرد و دامنه­ای از بازنمایی­های رفتاری و کلامی خود را که برای تعاملات اجتماعی گریز ناپذیر هستند را مورد استفاده قرار دهد. (چاپلینگ[13]، 2000 به نقل ازنادری، 1392)

روان­شناسان اجتماعی که در حوزۀ شناخت اجتماعی مطالعه می­کنند به سازمان و وجوه مختلف خود­پنداره توجه خوبی داشته­اند، آنان خود­پنداره را به عنوان نوعی طرحوارۀ شناختی که یک نوع سازماندهی شناختی است می­دانند که از تجارب گذشته فرد ناشی می­شود و در طی آن به پردازش اطلاعات موجود راجع به خودش می­پردازد (مارکوس[14]، 1997 به نقل از سلیمی، 1389)؛ به عبارت دیگر بعد از اینکه، به یک برداشت یا نگرش کلی رسیدیم این برداشت و نگرش ما به عنوان یک نوع صافی عمل می­کند که به ما کمک می­کند تا به دریافت و پردازش اطلاعات جدیدی راجع به خودمان بپردازیم. طرحوارۀ خود[15] یکی از مؤلفه­های اصلی خود پنداره است که به عنوان کلیتی شخصی، اطلاعات و تجربیات بعدی در درون آنها روان سازی می­شوند و خودپندارۀ پیچیده­تری را تشکیل می­دهند (پورحسین، 1383).

خود پنداره شامل کلیه باورها، فرضیه­ها، تصورات و عقایدی است که فرد نسبت به خودش دارد این فرضیه­ها، باورها و تصورات فرد راجع به خودش در فرآیند به نام تصور از خود سازمان دهی می­گردد و منظور از آن تصویری است که فرد از وجود خودش در ذهن دارد، این تصویر نشان دهندۀ رویکرد فرد به آنچه که دوست دارد باشد است و از آن برای توصیف خود برای خودش و دیگران استفاده می­نماید. راجرز (1902) خود­پنداره را مجموعۀ منظمی از ویژگی­ها می­داند که فرد آن را جزئی از خودش تلقی می­کند، او بر این باور است که هنگامی که ما با افراد پیرامون خود، والدین، دوستان و معلمان در تعامل می­باشیم شروع به ایجاد خود­پنداره می­کنیم و این خود­پنداره غالباً بر پایه ارزشیابی­های دیگران از ما شکل می­گیرد. (فراهانی، 1378). خود­پندار، دلالت بر مجموعه­ای منظم از نگرش ها و تصورات فرد در باره­ی خودش دارد. (لوپز[16] و همکاران، 2001) که به فرد انسجام بخشیده و به ارزیابی وی از خودش کمک می­کند (دیسپون[17]، 2003). علیرغم اینکه در گذشته، خودپنداره به عنوان یک ساختار تک بعدی تلقی گردیده لیکن بررسی­های اخیر نشان می­دهد که این مفهوم دارای ساختاری چند بعدی بوده و اجزایی مستقل دارد (لوپز و کارمن[18]، 2002).



[1] self

[2] William jams

[3]. Charles

[4].Centre of the universe

[5]. Choko, A.K

[6]. Roth & Jacobs

[7].Self-Schema

[8]. Self -reperentation

[9]. Self image

[10]. Self pevception

[11]. Byrne

[12]. Adaptive set

[13]. Japling

[14]. Marcus

[15]. Self -Scbema

[16]. Lopez

[17]. Dypeson

[18].Carmen


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری رسانه های جمعی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری رسانه های جمعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 61 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
پیشینه تحقیق و مبانی نظری رسانه های جمعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

رسانه:

رسانه [1]وسیله ای است برای نقل و انتقال اطلاعات، ایده ها و افکار افراد یا جامعه؛ اگر این تعریف را قبول کنیم باید حساب کنیم که رسانه بتواند از نوع انسانی باشد یا سازمانی یا تکنولوژی، خود زبان نیز یک نوع رسانه است. یا کلاس درس و دانشگاه و بالاخره رسانه های جمعی، از مطبوعات گرفته تا تلفن، رادیو، تلویزیون و اینترنت.رسانه یک واسطه عینی و عملی در فرآیند برقراری ارتباط است. و دو نوع کارکرد آشکار و نهان برای آن وجود دارد که کارکرد آشکار آن یعنی اینکه رسانه محل برخورد پیام و گیرنده پیام است. اما کارکرد پنهان رسانه یعنی برقرار کننده جریان ارتباط و پیام رسانی(ساعی، 1389).

به وسایل انتقال پیام ها از فرستنده یا فرستندگان به مخاطب یا مخاطبان گفته می‌شود؛ که شامل روزنامه[2]، کتاب، رادیو، تلویزیون[3]، ماهواره[4]، تکنولوژی‌های نوین ارتباطات و اطلاعات و اینترنت و... است. این وسایل دارای ویژگی‌هایی مانند پیام‌گیران ناآشنا،سرعت عمل زیاد وتکثیرپیام هستند(دادگران،1384 ص6). رسانه در مفهوم ارتباط آن عاملی است که می تواند پیام را به مخاطب انتقال دهد در واقع رسانه ها یا وسایل ارتباط جمعی کارشان پیام رسانی است. درفرهنگ روزنامه نگاری واژه رسانه تحت عنوان اطلاع رسانی و رسانه شناسی، اصطلاح کلی به معنای مجموعه ابزارها و روش هایی که برای ایجاد ارتباط با مخاطبان انبوه به کار می رود تعریف شده است. جامع ترین تعریفی که تاکنون از رسانه صورت گرفته است همان تعریف مک لوهان[5] کانادایی است که می گوید "رسانه همان پیام[6] است"(واحدی،1389ص1).

2-3 ویژگی رسانه های جمعی:

رسانه های جمعی دارای امتیازات و منابعی هستند که این امتیازها از ماهیت و کارکرد رسانه های نوین که غالبا رسانه های جمعی هستند ناشی می شود. ویژگی رسانه های جمعی نوین به طور خلاصه به شرح ذیل است:

1- سرعت انتشار

2- نظم انتشار

3-گستردگی حوزه انتشار

4- تداوم انتشار

5- فراگیری پوشش مخاطبان

6- دستیابی به قضاوت و داوری مخاطبان انبوه

7- آسانی دسترسی و هزینه ناچیز (تجری غریب آبادی،1389ص12).

2-4 روند کلی ارتباطات[7] در شش مرحله مشخص:

1- عمل ارتباط انسانی با عاملی تحت عنوان فرستنده شروع می شود. فرستنده تصمیم می گیرد پیامی با

ابتکار خود بفرستد و معنی عمده خاصی را در پیام قراردهد.

2- فرستنده[8]، پیام مورد نظر را با انتخاب کلمات و شیوه های معین رمزگذاری میکند به نحوی که با توجه به فرهنگ مشترک فرستنده و گیرنده[9]، این پیام برای گیرنده مفهوم باشد.

3- پیام بعد از این مرحله فرستاده می شود، یا نوشته می شود تا از فضای بین فرستنده و گیرنده عبور کند و به صورت یک پیام با الگوی استاندارد به گیرنده برسد.

4-گیرنده مشخصی که این پیام برای او فرستاده می شود، آن را می گیرد و درک می کند و الگوی اطلاعات فرستاده شده را مطابق استاندارد می یابد و آن را به صورت یک پیام شفاهی با همان زبان مشترک فرستنده، می فهمد.

5- گیرنده بعداً پیام را رمزگشایی می کند و این کار را با ساختار خاص تفسیری خود از معنای قراردادی نشانه ها و کلمات انجام می دهد.

6- به عنوان نتیجه درک پیام فرستنده، گیرنده از آن متأثر می شود و یا به نحوی تحت نفوذ آن قرار می گیرد. ارتباطات دارای تأثیراتی است که از جزئی شروع می شود و به تأثیرات قوی و پرقدرت می رسد. (دفلور و دنیس،1991،ص35)

2-5 دیدگاه های پیشگامان ارتباطات پیرامون تأثیرات رسانه های جمعی:

در مورد تأثیر وسایل ارتباطی بر پیام و تمامی فرآیند ارتباط و همچنین جامعه و محیط پیرامونشان عقاید

بسیاری وجود دارد. برخی از خنثی بودن و صرفا حامل بودن این وسایل یاد می کنند و اینکه این وسایل تآثیر چندانی بر مخاطبین خود ندارند، برخی دیگر عقیده دارند که وسایل ارتباط جمعی دارای چنان قدرتی هستند که می توانند نسلی تازه را برای اولین بار در تاریخ انسان پدید آورند و جامعه جدید ازاین وسایل چنان تأثیری شگرف بر می گیرد که ماهیتش تابعی از آن می شود این امر بیانگر نوعی فن سالاری است که بر اساس آن ابزار ساخته شده توسط انسان، تعیین کننده ارزشهای هستی اجتماعی است و یا این امر موجب پیدایش قشر جدیدی از انسانها می شود که با شناخت خاصی که از این وسایل دارند به صورت قدرت های تازه تجلی می کنند و تعادل موجود در هر هرم قدرت را به هم می زنند و آن نوعی از خود بیگانگی و تهی شدن انسان است( ساروخانی ،1367، صص 27-8 و83-6 ).

اولین نظریه پردازان نظریه ارتباطات بر تأثیرات قوی و بی قید و شرط رسانه ها بر مخاطب تأکید داشتند همان گونه که «هربرت بلومر»[10] اعتقادداشت که مخاطبان به مثابه توده[11] هایی هستند که از رسانه بصورت منفعلانه تاثیر می پذیرند.

هربرت بلومر[12] و رایت میلز[13] از جمله کسانی هستند که معتقد بودند وجود وسایل ارتباط جمعی به تضعیف قالب های اجتماعی سنتی و از میان رفتن وابستگی های افراد به گروههای اجتماعی می شودو ترکیب جامعه را به هم می زند و آن را به یک توده تبدیل می کند( معتمد نژاد ، 1371ص 18).

مطالعات فراوان ثابت کرده که پیام های منتشر شده به وسیله مطبوعات ، سینما ، رادیو و تلویزیون در خارج از محیط اجتماعی خاص افراد به آنها عرضه نمی شوند و آثار این پیام ها با توجه به نوع گروهی که فرد در جامعه به آن بستگی دارد متفاوت می باشد بدین ترتیب برای درک بیشتر آثار و وسایل ارتباطی، باید وضع افراد استفاده کننده از این وسایل را در داخل محیط خانوادگی و گروه حرفه ای آنان مورد مطالعه قرار داد و به بررسی آن به عنوان یک توده نامتمایز اکتفا نکرد. از سویی وسایل ارتباطی ، تحت تاثیر تغییرات اجتماعی و اقتصادی محیط زندگی انسان، همیشه در حال دگرگونی هستند و به همین جهت به موازات تحولاتی که در شرایط زندگی حاصل می شود، ماهیت و قدرت وسایل ارتباطی نیز تحول پیدا می کند، دگرگونی در آثار وسایل ارتباطی را می توان از یک طرف حاصل تحولات فنی و سازمانی و از سوی دیگر نتیجه تمایلات جدیدی که در استفاده کنندگان این وسایل پدید آمده است، دانست. امروزه با پیشرفت ارتباطات نوع تعامل مرتبط با آن نیز تغییر کرده است، در نظریه های جدید رسانه هااز حالت نسبتی به سمت مدرن شدن در حرکت هستند و در این حرکت نوع رابط از حالت یکسویه به صورت دو سویه در آمده است بنابراین با وجود آنکه ارتباط جمعی به یک نهاد خاص تبدیل شده است و وسایل مادی و نیروی انسانی مخصوص به خود را در اختیار دارد و در گسترش آگاهی و فرهنگ جوامع نقش حساسی بدست آورده است. در عین حال از یک خود مختاری نسبی برخوردارمی باشد زیرا ارتباط جمعی جزیی از یک مجموعه است که در آن عناصر مختلفی نظیر نظام آموزشی ، سطح و شکل توسعه اقتصادی و اوضاع و احوال فرهنگی ، هر یک به دیگری وابستگی دارند ، به همین جهت توسعه و پیشرفت آن نیز به عوامل خاصی چون "آموزش عمومی[14]"، "آزادی سیاسی[15]"، گسترش صنعتی و ثروت اقتصادی وابسته است محتوای پیام های ارتباطات جمعی نیز به همان نسبت که به ایجادشرایط خاص محیط فرهنگی کمک می کند خود منعکس کننده این شرایط به شمار می رود( معتمد نژاد، 1371، ص 142-3 و 184-5).



[1] Media

[2] journal

[3] Television

[4] sattellite

[5] Marshall McLuhan

[6] Message

[7] Communications

[8] transmitter

[9] Receiver

[10] Herbert Blumer

[11] Mass

[12] Herbert Blumer

[13] Charles Wright Mills

[14] General Education

[15] Political Freedom


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری تربیت معنوی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری تربیت معنوی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 115 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 51
پیشینه تحقیق و مبانی نظری تربیت معنوی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تربیت معنوی

معنای لغوی تربیت:

در فرهنگ فارسی معین واژه تربیت را این گونه تعریف شده است:

(تَ یَ) [ ع . تربیة ] (مص م .) 1 - پروردن . 2 - ادب و اخلاق را به کسی آموختن . ؛ ~بدنی سازمانی که برنامه ریزی و اجرای امور ورزشی را بر عهده دارد. ؛ ~معلم مرکزی که دانشجویان را برای تدریس در مدارس یا دانشگاه ها آموزش می دهد، (معین ،1363)

و همچنین در فرهنگ فارسی دهخدا تربیت چنین تعریف شده است:[ تربیت . [ ت َ ] (ع مص ) پروردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد): چون بقدرت بیچون ترتیب تربیَت و تربیت و تزتیت عالم امکان بدرجه رابع رسند. (دره نادره چ شهیدی ص 12). || دست نرم بر انزلی بچه زدن تا بخواب رود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).]

2-2-2ریشه یابی معنای لغوی تربیت

واژه «تربیت» از ریشه «ربو» و از باب تفعیل است؛ چرا که کلمه ناقص، هنگامی که به باب تفعیل برده می شود ، مصدر آنها بر وزن تفعله می شود . مانند : تربیه ، تزکیه ، تحلیه و …(طباطبایی،1379،ص171)بنا براین، در این ریشه به نوعی می توان معنای زیادت و رشد را یافت و در موارد مختلف استعمال خود نیز این معنا را دارد .

عرب زبانان به تپه « رَبوَه» می گویند ، چرا که نسبت به سطح زمین برآمده تر است ، نفس زدن را «ربو» می گویند چرا که به هنگام نفس کشیدن سینه برآمده می شود و نیز « ربا » را بدین نام نهاده اند از آن روی که بر مال، افزوده می شود . (فارس ، ص483)جدای از ریشه یابی واژه تربیت، لازم است مطلبی کوتاه در مورد واژگان «تربیت»‌ نیز گفته شود . تربیت از باب تفعیل بوده است و تفعیل در علم صرف دارای معانی : تعدیه ، تکثیر ، سلب ،‌تدریج ، ضد معنای باب افعال و نیز معنای ثلاثی مجرد گفته شده است . (طباطبایی،1379،ص171)

به نظر می آید در مورد تربیت ومعنای این باب که وقتی به این واژه، هنگامی که در باب تفعیل به کار برده می شود همان معنای تعدیه و یا به احتمال بیشتر، در معنای تکثیر باشد .دلیل بر معنای تعدیه آن است که اولاً معنای غالبی این باب است و نیز «ربو» خود معنای لازمی را درخود جای داده است و از آن رو که تربیت یک امری است که مقابلی به عنوان متربی دارد و در مورد غیر صورت می گیرد، این معنا از تمامی معناهای مقابل متناسب تر است. (باقری ،1390 ، ص52)

2-2-3- معنای اصطلاحی تربیت

دیدگاه‌های متعدد و متفاوتی راجع به معنای اصطلاحی تربیت از سوی اندیشمندان علوم تربیتی، وجود دارد که به برخی آنها اشاره می‌گردد

.1. تربیت محصول مراقبتی است که از نشو و نمای آدمی‌زاد در جریان رشد وی یعنی سیر به سوی کمال، به عمل می‌آید. تربیت عمل عمدی فردی رشید است که می‌خواهد رشد را در فردی که فاقد ولی قابل آن است تسهیل کند. تربیت سرپرستی جریان رشد یعنی اتخاذ تدابیر مقتضی جهت ساختن شرایط مساعد برای رشد است(بهشتی ، 1387)

2. پرورش (تربیت) به جریان یا فرایندی منظم و مستمر گفته می‌شود که هدف آن هدایت و رشد جسمانی و روانی، یا به طور کلی هدایت رشد همه جانبه شخصیت پرورش یا بندگان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنان است. (گروه نویسندگان،1384، ص 166)

3. تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آنکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود.(دلشاد تهرانی،1380)

4. تربیت عبارت است از پرورش دادن، استعدادهای درونی‌ که بالقوه در یک شئ موجود است و بر اثر تربیت آن توانی‌ها را به فعلیت در آوردن و پروردن می‌باشد.

5. تربیت عبارت است از فعالیتی هدف‌مند و دو سویه میان مربی و متربی به منظور کمک به متربی در راستای تحقق بخشیدن به قابلیت‌های وی و پرورش شخصیت او در جنبه‌های گوناگون فردی، اجتماعی، جسمی؛ عاطفی؛ اخلاقی؛ عقلانی و... (گروه نویسندگان،1384، ص 167)

بنابراین از تعاریف موجود، چنین می‌توان نتیجه گرفت که هدف از تربیت باروری و شکوفاسازی توانمندی‌های بالقوة و پرورش دادن استعداد ‌های نهفته‌ی افراد است که بر اثر تمرین و ممارست مستمر از سوی متربی و جهت دادن و کنترل هدف از سوی مربی، این مهم به فعلیت تبدیل می‌گردد.

2-2-4- دیدگاههای اندیشمندان در باب تربیت

در باب تربیت نظریات و دیدگا های گوناگونی قرار گرفته که هریک آن را بطور جداگانه بحث کرده اند،علت قرار دادن این دسته بندی به صورت مجزا این بوده که در نزد قدما، می توان مواردی را یافت که در تعریف و نیز کارآیی اخلاق و تربیت خلط شده است و این تعاریف بدین دلیل بیان شده است که نگاه قدما به امر تربیت مورد غفلت قرار نگیرد.افلاطون(۳۴۶-۴۲۷ ق.م) در تعریف تربیت گفته است : تعلیم و تربیت عبارت است از کشف استعدادهای طبیعی و شکوفا ساختن آنها. ارسطو(۳۲۲-۳۸۴ ق.م) نیز تربیت را مجموعه ای از اعمالی دانسته است که به وسیله خانواده یا دولت برای ایجاد فضایل اخلاقی و مدنی در افراد صورت می پذیرد دانسته است. در میان اندیشمندان اسلامی که در قدیم می زیسته اند، برای تربیت نیز تعاریفی بیان شده است . فارابی (۲۶۰-۳۳۹ ه.ق) در تعریف تربیت بیان داشته است که : تعلیم و تربیت عبارت است از هدایت فرد به وسیله فیلسوف و حکیم برای عضویت در مدینه فاضله به منظور دستیابی به سعادت و کمال اول در این دنیا و کمال نهایی در آخرت است. ابن سینا (۳۷۳ یا ۳۶۳ – ۴۲۸ ه.ق) در تعریف تربیت گفته است : تعلیم و تربیت عبارت است از برنامه ریزی و فعالیت محاسبه شده در جهت رشد کودک ، سلامت خانواده و تدبیر شئون اجتماعی برای وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهی. از میان آرای تربیتی غزالی (۴۵۰-۵۰۵ ه.ق ) نیز می توان در تعریف تربیت این را به دست آورد که او قائل بوده است ، تربیت از نوعی تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیله معرفت ، ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی به دست آورد. (کاردان و همکاران،1374)

برخی از تعاریفی که از سوی دانشمندان مسلمان در عصر حاضر بیان داشته اند عبارت است از:الف) استاد مطهری; در تعریف تربیت اینگونه بیان می دارد : تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنى استعدادهاى درونى‏اى را که بالقوّه در یک شى‏ء موجود است به فعلیّت درآوردن و پروردن. و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنى گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر این کلمه را در مورد غیرجاندار به کار ببریم مجازاً به کار برده‏ایم، نه اینکه به مفهوم واقعى، آن شى‏ء را پرورش داده‏ایم.( مطهری،1384، ص 551)

ب) تربیت عبارت است از عملی که قوای جسمانی و روانی و عقلی انسان را شکوفا ساخته تا آن قوا با نظام و سازمان ویژه ای با استمداد از درون و به مدد کوشش های او به میزان توانایی و استعدادهای خود رشد و پیشرفت نماید. ج) تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آنکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود. د) تربیت عبارتست از فرآیند اثرگذاری و اثرپذیری که میان مربی و متربی به منظور ایجاد صفتی یا تغییر و اصلاح در شخصیت متربی برقرار می شود. ه) استاد مصباح نیز در گفتگویی که در عنوان تربیت دینی با ایشان انجام شده بود ، تربیت را اینگونه تعریف کرده اند : تربیت ، فراهم کردن زمینه هایی است برای اینکه استعدادها و نیروهای یک موجود رشد کند تا بتواند از این نیروها برای رسیدن به کمال خودش بهره مند شود. (کاردان،1374 )

و با این نگاه برخی از همین اندیشمندان تربیت اسلامی را اینگونه تعریف کرده اند:

الف) تربیت اسلامی یعنی پرورش همه جنبه های فکری و عاطفی و جسمی و اجتماعی شخصیت اسلامی و ساماندهی رفتارهای او بر اساس مبانی و دستورهای اسلامی برای تحقق هدف های اسلام در زمینه های گوناگون زندگی.ب) تربیت اسلامی یعنی شناخت خدا به عنوان رب یگانه انسان و جهان برگزیدن او به عنوان رب خویش و تن دادن به ربوبیت او و تن زدن از ربوبیت غیر. ج) تربیت اسلامی عبارت است از شکوفایی استعدادهای خدادادی در هر انسان، به منظور ایجاد اعتدال در زندگی و با قصد رسیدن به اهداف و کمال مطلوب مورد نظر خداوندی. (باقری،1385،ص44)

سخن جامع در تعریف اصطلاحی تربیت در نزد اندیشمندان اسلامی، به فعلیت رساندن استعدادهای ذاتی است که خدا در انسان به ودیعت نهاده و با استفاده از عقل و نقل می توان آنها را از بالقوه به بالفعل تبدیل و نمایان کرد.


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری تحلیل محتوی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری تحلیل محتوی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 38
پیشینه تحقیق و مبانی نظری تحلیل محتوی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تحلیل محتوی

تاریخچه تحلیل محتوا

استفاده تاریخی تحلیل محتوا در بعد عملی آن را می توان به بهره گیری از تحلیل محتوا در شناخت کلمات، لغات و اصطلاحات کتاب های مقدس مثل تورات، انجیل و قرآن نسبت داد. با توجه به عمق معانی درکتاب های مقدس، مفسّران به تحلیل محتوای لغات و مفاهیم آن می پرداختند. اولین مورد مستند تحلیل کمّی متون به قرن هجدهم بر می گردد.

روش تحلیل محتوا که در بررسی محتوای کتاب های درسی و حتی کاربردهای دیگر به کار رفته، در پژوهشهای مختلفی استفاده شده است. در یکی از پژوهش هایی که در جنگ جهانی دوم با روش تحلیل محتوا صورت گرفت، تحلیل گران انگلیسی با موفقیت پیش بینی کردند که آلمانی ها دارای موشک وی 2 هستند( کوی(1384)، نقل از جفری هرندی و همکاران، 1387).

در تحقیق دیگر پریسورک[1] و پرو[2] (1975) کتاب های درسی تاریخ چند کشور غربی شامل آلمان، فرانسه، انگلستان، پرتغال، سوئیس و شوروی را تحلیل کردند و قوم گرایی این کتاب ها را در معرفی آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا آشکار نمودند (جعفری هرندی و همکاران، 1387).

2-3. تعاریف تحلیل محتوا

به عقیده وبر[3] و کریپندورف[4] (2004) تحلیل محتوا روشی نظام مند و قابل تکرار است که به منظور فشرده کردن تعداد بیشتری از کلمات و واژه های یک متن به گروه ها و طبقات کوچک تر و بر اساس قواعد مشخص کد گذاری انجام می شود. این رویکرد یک روش منظم را جهت اندازه گیری و توجه به تکرار یا فراوانی، به منظور شدت و اهمیّت کلمات، واژه ها و عبارات یا جملات موجود در متن فراهم می آورد (نقل از جعفری هرندی و همکاران، 1387).

کرلینجر[5] (1380) تحلیل محتوا را روش مطالعه و تجزیه و تحلیل ارتباطات، به شیوه نظام دار، عینی و کمّی برای اندازه گیری متغیرها تعریف می کند. کرلینجر (1380) در تعریفی دیگر، تحلیل محتوا را یک روش پژوهشی منظم برای توصیف عینی و کمّی محتوای کتاب ها و متون برنامه درسی و مقایسه ی پیام ها و ساختار محتوا با اهداف برنامه درسی بیان می کند.

مورگان[6](1993) به نقل از ومبت[7] خاطر نشان می کند، که تحلیل محتوا، فرایندی بیش از یک بازی ساده شمارش کلمات بوده و فرایندی است که به معانی، نیّات، پیامدها و محتوای عبارات و واژه ها توجه دارد. به همین علت مثلاً برای توصیف و شرح واقعیت مربوط به واژه ها یا جملات، بایستی بستر و فضای واقعی که داده ها در آن شکل گرفته است نیز مورد توجه قرار گیرد. در غیر این صورت کاری نامناسب و ناقص انجام شده است (به نقل از ضیغمی و همکاران، 1387).

شعبانی (1380) تحلیل محتوا را یک روش علمی برای تشریح و ارزشیابی عینی و منظم پیام های آموزشی تعریف می کند. تحلیل محتوا فنی است تحقیقی به منظور، توصیف عینی، نظام دار و کمی محتوای بارز ارتباطات (برلسون[8] و لازارسفلد[9]، 1948). وبر (1990) تحلیل محتوا را روشی می داند که با استفاده از سلسله رویدادها، استنتاج های معتبری از متن به دست می آورد. نیومن[10] (1997) تحلیل محتوا را تکنیکی برای گردآوری و تحلیل محتوای متن توصیف کرده است. از نظر نیومن منظور از محتوا؛ کلمات، معانی، تصاویر، نمادها، افکار، موضوعات و یا هر پیامی است که می تواند موضوع ارتباط باشد.



[1] Preiswek

[2] Perrot

[3] Weber

[4] KirppendroF

[5] Kerlinger

[6] Morgan

[7] vembet

[8] Berelson.B

[9] Lazarsfeld

[10] Neuman


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری فراشناخت

پیشینه تحقیق و مبانی نظری فراشناخت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
پیشینه تحقیق و مبانی نظری فراشناخت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

فراشناخت

مفهوم فراشناخت نخستین بار توسط فلاول مطرح شد. وی فراشناخت را هر گونه دانش یا کنش شناختی تعریف می کند که موضوع آن شناخت یا تنظیم شناخت است. فراشناخت با شناخت تفاوت دارد. فراشناخت به دانش فرد درباره کلیه ی فرایندهای شناختی یادشده و نیز نحوه به کارگیری آنها جهت تحقق اهداف یادگیری اطلاق می شود (فلاول (1976) به نقل از صادقی و محتشمی، 1389). در فراشناخت تأکید عمده بر آگاهی موجود انسانی از نظام شناختی خود است. افراد دارای قدرت بالای فراشناختی در فهم و روابط بین واقعیات مسئله دقّت می کنند، راه حل انتخابی خود را بررسی می نمایند، مسائل پیچیده را در قالب مراحل جزئی تری تحلیل می نمایند و با سؤال کردن از خود، جریان تفکرشان را کنترل می کنند (پانائورا [1](2003)، نقل از صادقی و محتشمی، 1389).

اصطلاح فراشناخت به دانش ما درباره ی فرایندهای شناختی خودمان و چگونگی استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به هدف های یادگیری گفته می شود (بایلر[2] و اسنومن[3]، 1993). به سخن دیگر فراشناخت دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود او یا دانش درباره دانستن است. دانش فراشناختی ما را یاری می دهد تا، به هنگام یادگیری و دانستن امور، پیشرفت خود را در نظر بگیریم. همچنین این دانش به ما کمک می کند تا نتایج تلاش هایمان را ارزیابی کنیم و میزان تسلط خود را بر مطالبی که خوانده ایم بسنجیم. نخستین بار هارلو[4] (1949) مفهوم یادگرفتن یادگیری را در یک رشته آزمایش که با میمون ها انجام داد مطرح ساخت. در ای آزمایش میمون ها وادار می شدند تا مسائلی را که به آنها داده می شد حل کنند. یافته جالب هارلو این بود که میمون ها هر چه مسائل بیشتری را حل می کردند در حل مسائل تواناتر می شدند.یعنی میمون ها یاد گرفتند که چگونه یاد بگیرند. روانشناسان پیرو رویکرد خبر پردازی در دهه اخیر، به جای مفهوم یاد گرفتن یادگیری هارلو، از اصطلاح فراشناخت استفاده کرده اند. هم یاد گرفتن یادگیری و هم فراشناخت به این واقعیت اشاره می کنند، که بر اثر پیشرفت یادگیری یادگیرندگان نه تنها دانش شناختی کسب می کنند بلکه بر چگونگی شناخت خود نیز آگاه می شوند یعنی به دانش فراشناختی نیز دست می یابند.

پیتر[5] و دی گروت[6] (1990) فراشناخت را اولین مؤلفه مهم در یادگیری خود گردان دانسته اند و آن را شامل راهبردهای برنامه ریزی[7]، بازبینی[8] و اصلاح شناخت[9] یا راهبردهای شناختی معرفی کرده اند. فلاول (1976) فراشناخت را به عنوان آگاهی از شناخت و فرایندهای شناختی و کنترل، تنظیم و بازبینی فعالانه شناخت تعریف کرد. متکالفه[10] و شیمامورا[11] (2008) فراشناخت را وسیله دستکاری و نظم بخشی فرایندهای شناختی می دانند( نقل از صفری و محمد جانی، 1390). براون (1985) فراشناخت را به دو صورت آگاهی فرد از فعالیت ها یا فرایندهای شناختی خود و روش های به کار رونده برای تنظیم فرایندهای شناختی بیان می کند. رابطه مفهوم فراشناخت به عنوان مفهومی متداول در تعلیم و تربیت با فرایند یادگیری انکارناپذیر است. محققان و متخصصان تعلیم و تربیت به طور گسترده به نوع و سطح دانش مورد نیاز فراگیران علاقه مند هستند و این مستلزم تأکید نظام های آموزشی بر آموزش فراشناختی و یادگیری "چگونه یاد گرفتن" است تا فراگیران بتوانند در برخورد با مسائل گوناگون به طور مستقل بیاندیشند. فراشناخت به استعداد درک و کنترل مطلب مورد یادگیری گفته می شود و نقش بسیار مهمی در بهبود و گسترش عملکردهای شناختی دارد و می تواند مهارت های یادگیری فراگیران را توسعه بخشد. فراشناخت نقش اساسی در یادگیری موفقیت آمیز ایفا می کند و هر چه توانایی های شناختی فراگیر بالاتر باشد، فرایند یادگیری موفقیت آمیز تر خواهد بود. به عبارتی فراگیر باید در یادگیری خود نقش فعال ایفا کند و یاد بگیرد که یادگیری خود را ارزیابی کند و اگر راهبردهای یادگیری اش موفق نبود، از راهبردهای جدید استفاده کند(نقل از صادقی و محتشمی، 1389).

اندرسون[12] ( 1995 ) با بررسی پژوهش های انجام شده در باب یادگیری و آموزش فراشناختی 14 اصل را در یک آموزش موفق ذکر می کند که عبارتند از :

1. اصل فرایند (تاکید بر فرایند ها نه بر نتایج )

2. اصل تعمق آگاهی از راهبردهای یادگیری و مهارت های خود تنظیمی

3. اصل هیجانی: تعامل بین شناخت، فراشناخت و اجزای هیجانی

4. اصل عمل کردی: هوشیاری به عمل کرد دانش و مهارتهای خود تنظیمی

5. اصل انتقال: انتقال و تعمیم مطالب

6. اصل زمینه ای: کاربرد راهبردهای یادگیری و مهارت خود تنظیمی در زمینه ها و زمان های مناسب

7. اصل خود تشخیصی: خود تنظیمی یادگیری و تشخیص توان خود

8. اصل فعالیت: ایجاد تعادل مطلوب بین کمیّت و کیفیت

9. اصل چهارچوب بندی: تفویض مسئولیت های یادگیری به دانش آموزان

  1. اصل نظارت: ارتباط با ناظران خارجی برای نظارت بر فعالیت دانش آموزان
  2. اصل مشارکت
  3. اصل هدف: تاکید بر فرایندهای شناختی عمیق تر
  4. اصل بیش مفهومی: مفاهیم جدید براساس دانسته های قبلی فرا گرفته می شوند.
  5. اصل مفهوم یادگیری: یادگیری بایستی بر اساس مفاهیم فعلی دانش آموزان طراحی شود.

معلمان باید مهارت های برنامه ریزی، بازنگری، ارزشیابی و تجدید نظر را مورد توجه قرار دهند و بر اساس الگوی موجود مسئولیت ها را به دانش آموزا ن تفویض کنند و پس از جمع آوری اطلاعات، درگیر برنامه ریزی و ساخت مدل فراشناختی شوند و مدام پیشرفت خود را ارزشیابی و راهبردهای لازم برای رسیدن به هدف را انتخاب کنند. این همان مفهوم فراشناخت در مدرسه است (نقل از عبدوس،1380).

پژوهش های مربوط به فراشناخت نشان می دهد که "برنامه ی مطالعه" – راهبردهای یادگیری و نظارت بر مؤثر بودن راهبردهای مورد استفاده تأثیری مهم بر فرایند یادگیری فراگیران دارد و مشکلات فراگیران در یادگیری را ناشی از ضعف مهارت های فراشناختی آنها می داند (ونگ[13]، 1985 و باکر[14]، 1982). با توجه به اهمیت مهارت های فراشناختی در یادگیری فراگیران، برخی از صاحب نظران برنامه درسی (بروان، 1998) سعی کرده اند تا برنامه هایی را طراحی کنند که مهارت های آموزشی نظیر پیش بینی، کنترل، خلاصه کردن و نظارت بر یادگیری را به فراگیران آموزش دهند تا در ارتقای آگاهی فراشناختی آنها مؤثر باشد. همچنین باکر (1982) مهارت های فراشناختی را به اندازه ی مهارت های شناختی با اهمیت می داند، چون باعث بهبود عملکرد فراگیران در تکلیف شان می شود. سراو[15] (1998)راه های تقویت تفکر را در ارائه ی الگوهای تفکر فراشناختی یا کنترل و تنظیم افکار به وسیله معلم می داند. دو رویکرد که برای تقویت راهبردهای فراشناختی مهم تلقی می شود، راهبردهای پرورش و ایجاد محیط اجتماعی حمایت کننده و نوع محتوا که یکی دانش درباره ی حوزه ای خاص و دیگری دانش درباره ی خود، به عنوان یادگیرنده می باشد (واتکینز[16]، 2005).



[1] Pana.oora

[2] Beyler

[3] Snowman

[4] Harlloo

[5] Peter

[6] Diegrout

[7] Methods of planning

[8] Control

[9] Acquainted correction

[10] Motkaloufe

[11] Shimamura

[12] Anderson

[13] Vong

[14] Baker

[15] Serow

[16] Wattkinz


دانلود دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری تاثیر ماهواره بر خانواده و جامعه

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری تاثیر ماهواره بر خانواده و جامعه
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 108 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 69
دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری تاثیر ماهواره بر خانواده و جامعه

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

نهاد خانواده[1]

«خانواده اولین واحدی است که فرزند در آن به تدریج کسب هدایت کرده ، وارد زندگی اجتماعی می شود و این فرایند در عرصه فرهنگ ، ارزش ها و فرهنگ خانواده جاری می گردد . در جوامع قدیم به علت آنکه تغییرات و تحولات اجتماعی سرعت و شتاب چشمگیری نداشت ، محیط خانوادگی از لحاظ کسب اطلاعات برای فرزندان محیطی بسته محسوب می شد. خانواده گسترده بود ، به همین دلیل ارزش ها و هنجارها ی والدین مورد تایید فرهنگ جامعه نیز بود ، به راحتی و بدون هیچ مشکلی به فرزندان منتقل می شد . اکنون با توجه به تحولات سریع اطلاعات و تکنولوژی که تحولات سریع فرهنگی را نیز به همراه دارد ، مسأله ارزش ها ، هنجارها و الگوهای تفکر و عمل هم از حیث منشاء و منبع و هم از لحاظ انتقال و تداوم دچار تحولاتی شد که در حوزه کلی تعارض ارزش ها قابل بحث است»(توسلی ، 1382ص 51).

2-22 تعریف خانواده:

هر چند تمامی جامعه شناسان بر اهمیت خانواده در حیات اجتماعی تاکید دارند اما این مفهوم هنوز از پر ابهام ترین مفاهیم است. «برگس ولاک[2]» در تعریف خانواده در اثرشان در سال 1953 می نویسد : «خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی ، همخونی ، و یا پذیرش (بعنوان فرزند)با یکدیگر به عنوان شوهر ، زن ، مادر ، پدر ، برادر و خواهر در ارتباط متقابل اند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی می کنند»( ساروخانی ، 1375ص135).

گیدنز[3] خانواده را گروهی از افراد می داند که با ارتباطات خویشاوندی مستقیما پیوند یافته و اعضای بزرگسال آن مسولیت مراقبت از کودکان را بر عهده دارند . پیوند های خویشاوندی ارتباطات بین افراد است ، که یا از طریق ازدواج برقرار گردیده است ، یا از تبار است که خویشاوندان خونی (پدر ، مادر ، فرزندان دیگر ، پدربزرگ ها و ....) را به هم مرتبط می سازد( صبوری ، 1373: 424).

جمشید بهنام خانواده را اینگونه تعریف می کند: خانواده در کوچکترین معنای خود واحدی است متشکل از پیوند مورد تایید جامعه و کما بیش ماندگار دو فرد از دو جنس متفاوت که زندگی مشترکی تشکیل می دهند ، زاد و ولد می کنند و فرزندانی بار می آورند . چنین خانواده ای به صورت پدیده ای عالم گیر در آمده و در همه جوامع امروزی وجود دارد( بهنام ،1384ص 18).

خانواده در زمره عمومی ترین سازمان های اجتماعی است و بر اساس ازدواج بین دو جنس مخالف شکل می گیرد . و در آن مناسبات خونی واقعی یا اسناد یافته به چشم می خورد. خانواده دارای یک نوع اشتراک مکانی است، هر چند همواره چنین نیست و کارکردهای گوناگون شخصی، اقتصادی، تربیتی و .... دارد. خانواده واحدی است اجتماعی با ابعاد گوناگون زیستی، اجتماعی، فرهنگی و ... خانواده نمادی اجتماعی است و همچون آیینه ای عناصر اصلی جامعه را در خود دارد و انعکاسی از نابسامانی های اجتماعی است. خانواده معیار شناخت آسیب های اجتماعی است و هرگاه کشمکش های درون خانواده اوج بگیرد و به طلاق و جدایی منجر شود باعث بروز مشکلاتی همچون اعتیاد ، بزهکاری و... می شود ( ساروخانی، 1375ص 6). لذا خانواده کهن ترین و ماندگارترین و پر تأثیرترین نهاد جامعه می باشد و با کارکردهای مختلفی که بر عهده دارد، مانند فرزندآوری، امور عاطفی، جامعه پذیری، نگهداری از کودکان و افراد مسن ، همواره مهم و با ارزش بوده است به همین جهت دوام و انسجام آن همواره مورد توجه بوده است.

2-23 پارسونز[4] ونظریه خانواده[5] :

از نظر پارسونز در جوامع صنعتی پیشرفته ، خانواده تقریباً تمام کارکردهای اجتماعی خود را از دست داده و تبدیل به خانواده منزوی شده است.در عین حال سایر کارکردهای خانواده مانند کارکرد های اقتصادی ، تعلیم و تربیتی ، خدماتی ، محافظتی و .... نیز به نهادها و سازمان های دیگر اجتماعی مانند شرکت ها ، کارخانجات ، مدارس ، بیمارستان ها و ... واگذار گشته است. اما از آنجا که ضرورت وجود خانواده کارکردی را درخواست می کند . پارسونز به اهمیت کارکرد اجتماعی کردن کودکان و حفظ تعادل و استحکام شخصیت بزرگسالان تاکید می کند. به نظر پارسونز عشق عامل پیوند دهنده زن و شوهر است، پس درخانواده محیطی صمیمی و سرشار از عشق و علاقه چه در رابطه زن و شوهر و چه در رابطه پدر ، مادر و فرزندان وجود دارد(اعزازی ، 1387،ص 69 ).

وجود این نوع علاقه در میان افراد خانواده برای اجتماعی کردن صحیح و مناسب کودکان ضروری بوده و از طرف دیگر از آنجا که خانواده در مقابل جامعه بزرگ، تنها گروهی است که افراد به خاطر موجودیت خود مورد توجه قرار می گیرند در شکوفایی و تکامل استعداد ها و علائق بزرگسالان نیز سهم مهمی دارد(اعزازی ، 1387، ص69 ).

به اعتقاد پارسونز بهترین پایگاه برای ایجاد تغییرات فرهنگی در جوامع از جمله پذیرش فرهنگ مهاجم جهان، ارزشها یا باورهای مذهبی و دینی افراد است.

به اعتقاد پارسونز تأثیر ماهواره بر نظام فرهنگی جامعه و تغییر فرهنگ اصلی مردم توسط شبکه های مختلف ماهواره ای خود به افزایش تنش در جامعه و تغییر باورها و رفتارهای دینی منجر شده و زمینه تهاجم فرهنگی و کم رنگ شدن فرهنگ داخلی را در بر خواهد داشت. سرانجام اینکه بر اساس نظریه تزریق زیر پوستی، متون رسانه ای بسیار قوی هستند و پیامهای آنها کم و بیش مقاومت ناپذیر است. رسانه ها از جمله شبکه های تلویزیونی ماهواره، مانند یک آمپول زیر جلدی پیامهای مختلف خود را از جمله پیامهای دینی و غیر دینی را به مخاطبان تزریق می کنند و گیرنده پیام در شرایط انفعال کامل است. این در حالی است که بر اساس نظریه دستور کار رسانه ها از جمله ماهواره معمولاً بر موضوعات خاصی تمرکز می کنند و سایر موضوعات را نادیده می گیرند و از این طریق دستور کار را تعیین می کنند و به ملاحظاتی که مردم در تصمیمات اجتماعی و سیاسی و دینی خود مد نظر دارند شکل می دهند و باورها و رفتارهای دینی آنان را تحت تأثیر قرار می دهند(مشیر زاده ، 1381).

2-24 فوکویاما[6] و خانواده:

بدیهی است که یکی از منابع حائز اهمیت سرمایه اجتماعی در سطح جهان خانواده است اما ساختار خانواده از هر جامعه ای به جامعه ای دیگر تفاوت می کند و استحکام پیوند های خانوادگی نه تنها با قید و بند های خانوادگی در دیگر جوامع فرق می کند بلکه بستگی به انواع دیگر پیوندهای اجتماعی نیز متفاوت است در بعضی موارد به نظر می رسد که یک نوع ارتباط معکوس میان قیود اعتماد و همکاری در درون گروه های خویشاوندی و غیر خویشاوندی وجود دارد در حالی که یکی از این دو بسیار قوی است دیگری بسیار ضعیف است(توسلی ‌‍،1379،ص12).

خانواده نوع مهمی از «سرمایه اجتماعی[7]» به شمار می آید که زوال آن در جامعه آمریکا به اشکال گوناگونی به کاهش سرمایه اجتماعی در آن جامعه منجر شده است افزایش جرم و جنایت ،خودکشی ،الکلیسم و مصرف مواد مخدر و فرزندان نامشروع از یک سو و کاهش مشارکت های مدنی و کاهش اعتماد متقابل افراد به یکدیگر از سوی دیگر نتیجه زوال خانواده است(توسلی،1379،ص13).



[1] Family

[2] Burgess&locke

[3] Anthony Giddens

[4] Talcott Parsons

[5] Family Systems Theory

[6] Francis Fukuyama

[7] Social Capital


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری اعتیاد به موبایل و احساس تنهایی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری اعتیاد به موبایل و احساس تنهایی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 85 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 45
پیشینه تحقیق و مبانی نظری اعتیاد به موبایل و احساس تنهایی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

اعتیاد به موبایل و احساس تنهایی

نوجوانی به دوره ی گذار از کودکی به بزرگسالی اطلاق می شود و تقریبا از 12 سالگی آغاز و تا اواخر دهه ی دوم زندگی، یعنی رسیدن به رشد جسمانی کم و بیش کامل، ادامه می یابد. طی این دوره، نوجوان به بلوغ جنسی میرسد و هویت فردی خود را جدا از هویت خانواده بنا می نهد(46). والدین اغلب به طوفانها و آشوبهای فراوانی اشاره می کنند که در روابط شان با فرزندان نوجوان خود پیدا می کنند و پژوهشها نیز عمدتا مؤید این باور عمومی است. یکی به دو کردن و کلنجار رفتن والدین با فرزندانشان در نوجوانی افزایش می یابد و از احساس صمیمیت آنها به یکدیگر در این دوره کاسته می شود. نوجوانان نوعا از والدین کناره می گیرند و این اقدامی برای تشکیل و تحکیم هویت فردی ویژه خودشان است(47). تغییرات رخ داده در نوجوان اغلب موجب احساس استرس و اضطراب می گردد. پرستاران باید با کلیه ی تغییرات فیزیکی و روانی دوران نوجوانی و عوامل استرس زای اجتماعی آشنا باشند(43). تغییرات جسمی، شناختی و اجتماعی نوجوانان تحت تأثیر محیط اجتماعی که در آن قرار دارند شکل می گیرد. محیط اجتماعی موقعیت ها، فرصت ها، موانع، الگوها و حمایت هایی را برای رشد و تکامل و سلامتی این افراد مهیا می کند. نوجوان یک حس طبیعی برای تجربه و استقلال دارد، بنابراین باید در رابطه با خطراتی که او را تهدید می کند آموزش ببیند. مثلا لازم است در رابطه با خطرات موادمخدر، الکل، سیگار، گروههای ضد اجتماعی و خطر ورود به آنها اطلاعات لازم به وی داده شود(48). خطر ابتلا به اختلالات روان پزشکی در دوره نوجوانی بالا است(49). یکی از بحران های مهم دوران نوجوانی که سازگاری فرد با محیط را دچار مشکل می کند، احساس تنهایی است(50). برای بسیاری از نوجوانان احساس تنهایی ناشی از مشکلات مربوط به مدرسه، دوستان و همسالان، و خانواده میتواند به مشکلات جدی تری نظیر افسردگی، فکر خودکشی و خشونت منجر شود(51).

روان شناسان اجتماعی از پدیده ی احساس تنهایی تعاریف متنوعی به دست داده اند. برای مثال دویونگ گیرلد[1] می گوید احساس تنهایی دلالت به تجربه ای دارد که در اثر کمبود تماس های اجتماعی، صمیمیت یا حمایت در روابط اجتماعی ایجاد می شود. با دیدگاهی روان کاوانه، سالیوان[2] بیان می کند که احساس تنهایی تجربه ای است که در نتیجه ناکامی در رضایت از نیازهای اساسی انسان در برقراری روابط صمیمی و نزدیک[3] رخ می دهد. محققان به نقش تضاد میان روابط ادراک شده و آرمانی اشاره دارند. برای مثال تفاوت میان دوستانی که یکدیگر را دوست دارند، در مقابل کسانی که کمبودها و نقص هایی در شبکه های اجتماعی و روابط شان دارند(52). احساس تنهایی، تجربه عاطفی ناخوشایند و پریشانی روحی مزمنی است که از تعارض های ارتباطی بین فردی و کاستی هایی در روابط اجتماعی شخص ناشی می شود(42).

علیرغم تنوع در تعریف احساس تنهایی پرلمن و پلا[4] چهار خصوصیت مورد توافق محققان درباره ی احساس تنهایی را نام می برند: 1-احساس تنهایی با نقص هایی در روابط اجتماعی همراه است. 2- دست کم بخشی از آن ذهنی و وابسته به انتظارات و ادراکات فرد است. 3- پدیده ای ناخوشایند تلقی می شود. 4- افراد دچار احساس تنهایی برانگیخته می شوند تا از شدت آن بکاهند. بر این اساس بوبلی[5] پیشنهاد می کند که احساس تنهایی یک مکانیزم «ترغیبی-صمیمیت» است که خاستگاه تکاملی و ارزش بقا برای گونه انسانی دارد. از این منظر احساس تنهایی شاید به عنوان یک سائق تجربه شود، شبیه گرسنگی یا تشنگی، که افراد را به کنش هایی برمی انگیزاند تا نیاز به تماس انسانی رفع شود. در مورد انسان مراد نیاز به داشتن رابطه صرف نیست و مکمل های انسانی دیگر را نیز طلب می کند. بدیهی است که اگر فرد از رفع سائقی ناامید بشود، با روش های غیر اصیل دیگری آن را کاهش خواهد داد. نکته مهم در مورد احساس تنهایی این است که پیرامون فرد را انبوهی از افراد آشنا و ناآشنا در برگرفته ولی به هر دلیل از ارتباط با آنها راضی نیست و آنچه را که فرد در روابطش از آنها توقع دارد، برآورده نمی کنند. فرد با آنها به شکل زبانی گفت و گو دارد ولی به لحاظ ذهنی و عاطفی خلاءهای او را پر نمی کند. بنابراین می توان در میان انبوه جمعیت(درخیابان، مهمانی، بازار، فروشگاه های بزرگ و حتی کنار همسر) نیز احساس تنهایی کرد و این حالت زمانی دست می دهد که روابط، انتظارها را برآورده نکند(52). احساس تنهایی، فاصله و شکاف بین آرمان های فرد (آن چه می خواهد) و دستاوردهای او (آن چه به دست آورده است) در روابط و صمیمیت های بین فردی است؛ هرچه این فاصله بیشتر باشد، این احساس بیشتر است(9).

آرنت[6] در کتاب "ریشه های توتالیتاریسم" تعریفی جامع و مانع از این پدیده ارائه می دهد: «احساس تنهایی یعنی نه با خود بودن و نه با دیگران بودن». رابرت ویس[7] که از او به عنوان « پدرپژوهش در مورد احساس تنهایی» یاد می شود، احساس تنهایی را نتیجه تجربه نقص و کمبود در یک یا چند کارکرد رابطه ای[8] می داند. وی براین اساس از شش کارکرد رابطه ای نام می برد که در واقع فراهم آورنده یا پیش شرط[9] لازم برای جلوگیری از احساس تنهایی اند: 1-ادغام اجتماعی[10] که در شبکه ای از روابط ایجاد می شود. 2-تعلق یا وابستگی[11] : رابطه ای که فرد در آن به نوعی احساس ایمنی و سلامت می رسد. 3-احساسی از پیوستگی قابل اعتماد[12]: رابطه ای که در آن فرد بر دریافت کمک از جانب دیگری حساب می کند. 4-اطمینان از ارزشمند بودن[13]: رابطه ای که در آن به مهارت ها یا توانایی های فرد توجه می شود. 5-مشاوره در موقعیت های پراسترس[14]: رابطه ای که در آن فرد هدایت می شود یا به به او اندرز داده می شود. 6-امکان مراقبت و پرورش(دیگری)[15] : رابطه ای که یک فرد در مورد دیگری احساس مسئولیت می کند(52).

احساس تنهایی، به عنوان حالتی ناخوشایند، پاسخ های هیجانی منفی و نارضایتی ادراکی فرد را در روابط اجتماعی اش شامل می شود .این تجربه نامطلوب و پریشان کننده می تواند به ناسازگاری های شناختی، هیجانی و رفتاری فرد در مرحله نوجوانی منجر شود(50).

براساس طبقه بندی مازلو[16] انسان ها دارای پنج دسته نیازهای فطری هستند. عموماً روان شناسان اجتماعی در تعریف احساس تنهایی بر سطح سوم نیازها یعنی نیاز به روابط اجتماعی و محبت تاکید دارند. هانا آرنت[17] علاوه بر این سطح به نیازهای عالی تر انسانی نیز توجه دارد و به این ترتیب علاوه بر این که می گوید در احساس تنهایی فرد نقصی در روابط خود با دیگران دارد، فرد در ارضای نیازهای سطح چهارم و پنجم خود یعنی نیاز به تایید و احترام و نیاز به خویشتن یابی[18] نیز ناکام مانده است. در طبقه بندی کشورها ایران سهم بالایی از احساس تنهایی را از آن خود کرده است. احساس تنهایی اساساً مسئله ای روانشناختی و فلسفی است و از آن نوع آسیب های اجتماعی است که در واقع خود می تواند آغازگرو نقطه شروع دیگر آسیب های اجتماعی محسوب شود. یکی از نظریه هایی که در تبیین احساس تنهایی به کرّات توسط محققان به کار گرفته می شود، نظریه تعلق یا وابستگی است. این نظریه ریشه احساس تنهایی را در برآورده نشدن نیازها به تعلق افراد در دوران کودکی و یا هر دورانی جست و جو می کند(52).



[1] Doyeong gyrld

[2] Sullivan

[3] intimacy

[4] Perelman and pla

[5] Bublé

[6] Arendt

[7] Robert vis

[8] relational function

[9] provision

[10] social integration

[11] attachment

[12] a sense of reliable alliance

[13] reassurance of worth

[14] guidance in stressful situations

[15] opportunity for nurturance

[16] Abraham Maslow

[17] Hannah Arendt

[18] self-actualization


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری استرس تحصیلی دانش آموزان

پیشینه تحقیق و مبانی نظری استرس تحصیلی دانش آموزان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 55
پیشینه تحقیق و مبانی نظری استرس تحصیلی دانش آموزان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

استرس تحصیلی دانش آموزان

اصطلاح "استرس" از زبان انگلیسی گرفته شده و معادل دقیق آن در فارسی کلمه" فشار" است. سلیه (1950) استرس را پاسخ‌های غیر‌اختصاصی که تحت تاثیر محرک‌های گوناگون در ارگانیسم ایجاد می‌شوند، تعریف کرده است. لازاروس و فلکمن (1984) نیز تعریفی را در زمینه استرس ارائه داده‌اند: استرس رابطه اختصاصی بین شخص و محیطی است که در آن تنش ارزیابی شده، از حد امکانات فرد فراتر رفته و سلامت او را در معرض خطر قرار می‌دهد. در این تعریف بر این نکته تاکید می‌شود که استرس به رابطه تنش‌زا بین شخص و محیط اشاره دارد و وقتی فرد از مقابله با این وضعیت ناتوان است، به مشکلات روانی و جسمانی مبتلا می‌شود (4 و 35). بطور کلی هر عاملی که باعث شود وحدت روانی – زیستی انسان تهدید شود، هیجان یا استرس نامیده می‌شود. این تهدید ممکن است بطور مستقیم متوجه خصوصیات فیزیکی یا شیمیایی شخص باشد و یا این که بطور غیر مستقیم با تصورات و دلایل و معانی و سمبل‌های شخص ارتباط داشته باشد (35). واکنش‌های افراد در برابر استرس را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

واکنش‌های شناختی : نظیر خشم، اضطراب، پرخاشگری ، بی احساسی، افسردگی و اختلال شناختی

واکنش‌های فیزیولوژیکی : نظیر افزایش میزان سوخت و ساز، افزایش ضربان قلب، گشادشدن مردمک‌ها، افزایش فشارخون، افزایش میزان قند خون و تنش عضلانی، ترشح اندورفین و افزایش رها شدن قند از کبد (36).

هانس سلیه و همکارانش برای تشریح نحوه واکنش جانداران در برابر استرس، تئوری گسترده‌ای ارائه نموده‌اند. در این تئوری نحوه از هم پاشیدن تعادل حیاتی در مواجهه با استرس‌های شدید، تحت عنوان سندرم تطابق عمومی ارائه گردید. این سندرم با سه مرحله مشخص می شود: مرحله اول، احساس خطر، مرحله دوم، مقاومت و مرحله سوم فرسودگی است (4). در مرحله اول ، بدن که هنوز با استرس تطابق و سازگاری حاصل نکرده و هماهنگ نشده به خاطر مقابله با عوامل استرس‌زا یکباره کلیه فعالیتهای جسمانی و روانیش مختل می‌شود. در واقع در این مرحله کلیه نیروهای جسمانی فرد برای مقابله با خطر تجهیز


می‌شود. این مرحله مستلزم تغییرات فیزیولوژیکی است که شخص را برای سازگاری در مقابل عوامل استرس زا آماده می‌کند (35). اگر عامل استرس‌زا از بین نرود سندرم تطابق عمومی بطرف مرحله دوم پیشرفت می‌کند. در این مرحله بدن هماهنگی و مقاومت و قدرت مقابله با خطر را بدست می‌آورد و بدن متابولیسم خود را جهت مقابله با وجود استرس به مدت نامعلومی سازگار می‌سازد. اگر استرس ادامه یابد بدن سرانجام وارد مرحله بعدی می‌‌گردد. مرحله سوم (فرسودگی) طی این مرحله ارگانی که در برابر استرس مقابله کرده به تدریج به مرحله آرامش یا تکرار مراحل می‌رود و یا اگر شکست بخورد به مرحله آخر که مرگ است می‌رسد (37).

انواع استرس بر حسب علل ایجاد کننده آن

گروهی از دانشمندان که در این زمینه تحقیق کرده‌اند استرس‌ها را به این ترتیب طبقه بندی نموده‌اند:

1. استرس‌های فیزیولوژیک: مانند بیخوابی یا خستگی بیش از حد ، گرسنگی، کار در محیط نامناسب و....

2. استرس‌های بیماری‌زا: خستگی عصبی، جراحی زایمان تغییر ناگهانی محیط زیست بیماری‌ها

3. استرس‌های روانی: حالات هیجانی شدید و ناگهانی نگرانی‌های طولانی مدت زندگی در محیط نامناسب و مملو از کشش فقر اقتصادی مسوولیت‌ها و وظایف سنگین

گروهی دیگر از دانشمندان عوامل ایجاد‌کننده استرس را به طریق زیر تقسیم بندی می‌کنند:

1. استرس‌زاهای خارجی: این عوامل در خارج از بدن فرد قرار دارند مانند: تغییر در جامعه خانواده و محیط

2. استرس‌زاهای داخلی: این عوامل منشأ داخلی دارند مانند تب، یائسگی، بارداری (35و 37).

استرس تحصیلی

استرس در هر سن، رنگی خاص به خود می‌گیرد. عوامل تنش‌زا در برهه‌های متفاوت نیز با توجه به شرایط متفاوت می‌باشند. در این میان جوانان و نوجوانان به عنوان قشری از جامعه که پیوسته در معرض استرس‌ها و فشارهای محیطی و روانی زیادی از جمله مشکلات آموزشی ، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی قرار دارند، مورد توجه خاص پژوهشگران قرار گرفته‌اند. روشن است که استرس بر عملکرد تحصیلی، اجتماعی و شغلی، رضایت شخصی و از همه مهم‌تر ، سلامت روانی آنها تأثیر نامطلوب خواهد داشت. نوجوانی، بخشی از گستره زندگی آدمی است که افراد با مجموعه‌ای از موانع و چالش‌های تحولی روبه‌رو می‌شوند. علاوه بر این، انتقال از دوران کودکی به بزرگسالی به موازات مجموعه‌ای از تغییرات جسمی-روانی صورت می‌گیرد.


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری ارزش ها و ماهواره

پیشینه تحقیق و مبانی نظری ارزش ها و ماهواره
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34
پیشینه تحقیق و مبانی نظری ارزش ها و ماهواره

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

ارزش‌ها[1]:

هنجارهای یک جامعه در نهایت تجلی ارزش‌های آن جامعه است. یعنی عقاید مشترک اجتماعی درباره‌ی آنچه که خوب، درست و مطلوب است. مانند احترام به بزرگتر(بهروان،1374ص 60 و 64).

2-15 تعریف مفهوم ارزش:

‹‹ ساروخانی: ارزش ها تظاهرات شناختی نیازهای انسانی هستند ، ارزش ها دلالت بر ترجیحاتی دارند که افراد برای حصول نتایج خاص در زندگیشان و انواع رفتارهای خاص مشترکا دارا می باشند ›› (ساروخانی ،1375)

‹‹ لاندبرگ[2] : چیزی ارزش دارد یا ارزش است که مردم برای ابقاء یا افزایش آن کوشش کنند››( لاند برگ 1947: 26)

« ویلیامز[3]: ارزش آن چیزی است که افراد به صورت الزام، عبادت، لذت و... به آن اعتقاد دارند و آنرا می خواهند» (ویلیامز،1956، ص375)

2-16 نظریه ارزشی (تغییر ارزش های سنتی) «دیوید رایزمن[4]»:

یکی از نظریه پرادازان امریکایی به نام «دیوید رایزمن» در کتاب خود به نام «انبوه تنها[5]» سیر تحول جوامع ودگرگونی های آنها را ناشی از تحول ارتباطات و وسایل ارتباطی می‌داند. وی سیر زندگی بشر را به سه دوره تقسیم بندی کرده‌است. وی در این دوره‌ها، به نقش رسانه‌ها در تغییر سنت‌ها و ایجاد شکاف نسلی اشاره کرده است: دوره اول، دوره سنت راهبر[6] ( انسان از سنت هدایت شده)(جامعه باستانی یا سنتی) است. در این دوره سنت‌ها فرهنگ را انتقال می‌دهند و هر نسل پیوند خود با نسل‌های پیشین از طریق اشتراک سنت‌ها باز می‌یابد و همین باعث می شود که وحدت و هویت اقوام انسانی (نسل های انسانی) تأمین شود. سنت‌ها به عنوان راه‌ها و شیوه‌های عمل و میراث نیاکان، بعدی تقدس آمیز دارند و همین امر هر گونه شک و تردیدی در مورد آنها را از بین می برد. در این دوره راه‌های آینده، همان راه‌هایی است که نیاکان جامعه ما طی قرن ها پیموده‌اند(رابرتسون،1372: 131). به عبارتی در دوران سنت راهبر یک نوع ساخت اجتماعی مبتنی بر سنت، رفتار بشر را یکنواخت و قابل پیش بینی می‌کند و به او آرامش و ثبات می‌دهد. ارتباطات در این دوره چهره به چهره است(مهدیزاده،1380ص 24)."رایزمن"[7] بر این باور است که تربیت فردی در مرحله‌ی نخست، از طریق حماسه ها، افسانه ها و اسطوره‌ها شکل می‌گیرد که به صورت شفاهی به فرد منتقل می‌شود و نقش این نوع تربیت همزمان، هم سنت‌ها را متذکر می شود و هم نشان می دهند چطور قهرمانان بزرگ و استثنایی می‌توانند، جاودانه شوند(دادگران،1384ص 86). دوره دوم، دوره درون راهبر[8] (جامعه از درون هدایت شده) (جامعه فرد گرایی) است. این دوره با کاهش تدریجی اهمیت سنت‌ها آغاز و باعث کاهش تشابهات در رفتارها و اعمال می‌شود. در این دوره همه افراد جامعه از الگوی یکسانی در حیات اجتماعی تبعیت نمی‌کنند. همچنین فردگرایی[9] گسترش می‌یابد و انسان بار مسئولیت و عمل خود را به دوش می‌گیرد. "رایزمن[10]" این دوران را دوران التهاب، هراس و سرزنش‌های بی‌پایان می‌داند. (رابرتسون،1372: 131) در این مرحله، انتقال میراث فرهنگی، از طریق نوشتار به ویژه چاپ و مکتوبات که انگاره های فردی را رواج می‌دهند، انجام می‌گیرد. در حالی که اسطوره‌ها و حماسه‌ها با حلقه زدن بر گرد اجاق قبیله بازگو می‌شد و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شد. نسل از درون هدایت شده کتاب خود را در انزوا و در خلوت و یا در گوشه ای از اتاق خود می خواند(دادگران،1384،ص 86).

دوره سوم، دوره‌ی دگر ‌راهبر[11] (از برون هدایت شونده)(جامعه مصرف و فراوانی):است که دوران ظهور وسایل ارتباط جمعی است و پدیده‌هایی چون هدایت از راه دور، بت‌واره پرستی، شیء سروری و بحران هویت از ویژگی‌های آن است. این دوره عده‌ای با استفاده از قدرت جادویی وسایل ارتباط جمعی، توده‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهند و الگوهای خاص فکری و اجتماعی خود را القا می‌کنند. انسان در این دوره در پی امحای روابط سنتی و پابرجای خانوادگی، خویشاوندی، همسایگی و وسایل ارتباط جمعی دوستی‌های قدیم است و در برابر رسانه‌ها و گردانندگان قدرتمند آن و همچنین وسوسه‌های ناشی از آن بسیار آسیب پذیر است. به زعم «رایزمن[12] »این دوره در تاریخ انسان با عنوان دور‌ه‌ای ثبت خواهد شد که در آن رسانه‌ها و گردانندگان آنها الگوهای حیات اجتماعی را می‌سازند(رابرتسون،1383: 131). به عبارتی این دوران ناشی از تمدن ارتباط جمعی و پیدایش ابزارسالاری است. در این دوره بت‌های ذهنی جدیدی به وجود می‌آید که در انسان موجب از خود بیگانگی می شود. در این مرحله فرهنگ بلعیده می شود(مهدیزاده،1380،ص 24). رسانه‌ها افراد را می سازند، آن‌هم نه در میان جمع خانواده و یا در گوشه‌ی عزلت، بلکه در میان گروه دوستان و همسالان. تأثیر آموزشی رسانه‌ها در تمام طول حیات انسان تداوم می‌یابد و رسانه‌هایی مانند تلویزیون، رادیو (و تکنولوژی‌های نوین ارتباطات و اطلاعات) دائماً افراد کلیشه‌ای و متحدالشکل توده را هدایت می‌کنند و به رفتار آنها نظم می‌بخشند(دادگران،1384،ص 86و87).


[1] Values

[2] lundburg

[3] Williams

[4] David Riesman

[5] Lonely Crowd

[6] Tradition-Direction

[7] David Riesman

[8] Inner-Direction

[9] Individualism

[10] David Riesman

[11] Other-Direction

[12] David Riesman


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری مکاتب اخلاق

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری مکاتب اخلاق
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 37 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
پیشینه تحقیق و مبانی نظری مکاتب اخلاق

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مکاتب اخلاقی

2.2. تعریف مفهوم اخلاق:

واژه اخلاق جمع خُلق و خَلق است و در لغت به معنی "مفاهیم خوی ها، طبیعت باطنی، سرشت درونی، طبع، مروت، خوشرفتاری" (دهخدا، 1357)

ابوعلی ابن مسکویه که از عالمان پیشین است در تعریف علم اخلاق چنین می گوید: "خُلق همان حالتی است که برای نفس انسانی حاصل می گردد که نفس را به جانب افعال آن و بدون تفکر و تامل به سوی کارهایی تحریک و فرا می خواند" (ابن مسکویه، 51:1415) "در آن هیئت نفسانی و حالت راسخه ای که خُلق نامیده می شود، اگر کانون افعال نیکو باشد، آن را خُلق حَسَن و اگر مصدر اعمال زشت باشد، آن را خُلق قبیح می نامند" (همان؛ 25)

خواجه نصیرالدین طوسی نیز در کتاب اخلاق ناصری بیان کرده است:

"خلق ملکه ای نفسانی است که باعث صدور افعال بدون فکر و تامل است و در حکمت نظری روشن شده است که از کیفیات، آنچه به سرعت از بین می رود، آن را حال خوانند و آنچه زوال آن به کندی باشد، آن را ملکه گویند. پس ملکه کیفیتی بوَد از کیفیات نفسانی و این ماهیت خُلق است". (طوسی؛1364؛101)

فیض کاشانی در کتاب المحجه البیضاء نیز علم اخلاق را علمی می دانند که :"به کمک آن از حالات مختلف قلب اطلاع حاصل می شود که برخی از آنها پسندیده است، مانند صبر، شکر، اخلاص و شماری دیگر مذموم و قبیح است مانند حد و خیانت". (فیض کاشانی؛ بی تا: 31)

3.2. دیدگاه ها و مکاتب موجود در مورد اخلاق :

امروزه علم اخلاق دارای شاخه های متعددی است که هر بخش با رویکرد خاص به توضیح و تبیین علم اخلاق می پردازد که عمدتاً در سه شاخه اصلی طبقه بندی می شوند:

3.2. 1. اخلاق توصیفی [1]

3.2. 2. اخلاق هنجاری [2]

3.2. 3. فرا اخلاق [3]

3.2. 1.اخلاق توصیفى

اخلاق توصیفى چیزى است که جامعه شناسان، روانشناسان، مورخان و انسان شناسان به آن مى‏پردازند، در اینجا تنها به گزارش، توصیف وتبیین پرداخته مى‏شود و از هر گونه توصیه یا امر و نهى پرهیز مى‏گردد. در اخلاق توصیفى به اخلاق ملت‏ها و اقوام مختلف و حتى اخلاق نحل توجه مى‏شود و مسایل و نظام‏هاى پذیرفته شده از سوى آنها توصیف و تبیین مى‏گردد. مثلاً مسائل اخلاقی را از دیدگاه اسلام یا مسیحیت بررسی می کند؛ گزاره هایی مانند «عدالت خواهی خوب است»، «دروغگویی بد است»، «کمک به مستمندان وظیفه ماست» و «سقط جنین ناصواب است» بیانگر این توصیف است. اگر چه ممکن است از سوی بعضی از دیدگاه های فرهنگ غرب، نظری متناقض با این گزاره ها ابراز گردد. هر گزاره اخلاقی را که در صدد توصیف اخلاقی یک فعل انسانی، از نظر یک شخص خاص، یک قوم خاص و یا به طور کلی، از یک دیدگاه خاص است، اخلاق توصیفی می نامند.( پالمر، 1995: ص 11)

3.2. 2.اخلاق هنجارى یا دستورى

اخلاق دستوری یا اخلاق هنجاری از موضوعاتی است که در حوزه فلسفه اخلاق مورد بحث قرار می گیرد در این شاخه از اخلاق، ما به طریق عقلانی می‏کوشیم، معیارها و قواعدی را عرضه کنیم که به کمک آن‌ها، اعمال خوب و درست را از اعمال بد و نادرست تشخیص دهیم یا به تعبیر دیگر، به طریق عقلانی می‏کوشیم‏ اصولی را کشف کنیم که به ما کمک می‏کند چه کارهایی را باید انجام دهیم و چه کارهایی را نباید انجام دهیم یا چه کارهایی خوب، و چه کارهایی بد است بنابراین، آن‌چه در این حوزه برای فیلسوف اخلاق اهمّیت دارد، کشف این نکته است که چرا انسان‏ها بعضی از اعمال را خوب و بعضی دیگر را بد می‏دانند و چه اعمالی را باید و چه اعمالی را نباید انجام‏ دهند. بحث در باب صحّت و سقم و اتقان این معیارها و قواعد، وظیفة فیلسوف اخلاق است. این شاخه از اخلاق‏که به آن فلسفة اخلاق نیز گفته می‏شود، سنّت اصلی و رایج در حوزة فلسفة اخلاق است که مباحث دوران پیش از سقراط و زمان او و زمان افلاطون و ارسطو و... تا زمان کنونی را دربرمی‏گیرد.(همان،ص 20)

دیدگاه‏های مربوط به اخلاق دستوری به طور معمول به دو گروه عمده تقسیم می‏شود:

دیدگاه‏ها و نظریات غایت‏گرایانه [4]

دیدگاه‏ها و نظریات وظیفه‏گرایانه[5]

3.2. 2. 1.دیدگاه و نظریات غایت گرایانه

این دیدگاه‌ها به هدف و غایت رفتار نظر دارد و ارزش اخلاقی کار را براساس غایت و نتیجه‌ی خارجی آن تعیین می‌کنند. لذت، سود، قدرت، رفاه و کمال، هر یک ممکن است غایت و نتیجه اخلاقی کارها و معیار ارزش‌های اخلاقی به حساب آیند.

در این دیدگاه‌ها، ملاک درستی یا نادرستی و بایستگی و نبایستگی یک رفتار همان ارزش‌های بیرونی و خارج از حوزه‌ی اخلاق است که به وجود می‌آورد.

نظریات غایت‌گرا، درستی یک عمل را صرفاً به وسیله تعیین میزان فایده‌ی حاصل از آن قابل تشخیص می‌دانند. یک عمل در صورتی از لحاظ اخلاقی درست است که نتایج آن بیشتر مطلوب باشد تا نامطلوب. نظریات غایت‌گرا، در ابتدا نتایج خوب و بد عمل را محاسبه می‌کنند، سپس تعیین می‌کنند که آیا مجموع نتایج خوب بر نتایج بد غلبه دارد یا نه. اگر نتایج بد بیشتر بود در این صورت عمل مورد نظر از لحاظ اخلاقی نادرست و اگر نتایج خوب بیشتر بود، در این صورت، این عمل از لحاظ اخلاقی درست است. (ویلیامز،1383:ص18-17)

3.2. 2. 1.1.کورتالیسم [6]

کورتالیسم معتقد است هر کاری که به لذت فرد بینجامد، خوب است و هر کاری که رنج آور است، بد است وی معیار و ملاک ارزش‌های اخلاقی را لذت شخصی می‌داند و بیشتر بر لذت‌های جسمانی تأکید می‌کند.



[1]- Deseviptive Ethics

[2]- Normative Ethics

[3]-Meta Ethics

[4]-Teleological Theories

[5]- Deontological Theories

[6]- Cyereneism


دانلود دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری فرسودگی شغلی و حمایت شغلی

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری فرسودگی شغلی و حمایت شغلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 26
دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری فرسودگی شغلی و حمایت شغلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

فرسودگی شغلی و حمایت شغلی

چهار چوب پژوهش

چهارچوب این پژوهش پنداشتی بوده و برمبنای مفاهیم فرسودگی وحمایت شغلی پرستاران استوار شده است که درراستای آن مفاهیم استرس شغلی، فرسودگی شغلی، عوامل موثر بر فرسودگی شغلی پرستاران ، پیامدهای ناشی از فرسودگی شغلی، حمایت شغلی و ارتباط فرسودگی و حمایت شغلی مورد بحث و بررسی قرار می گیرند.

کلمه استرس از واژه لاتین "استرینجر"[1] به معنی کشش محکم مشتق شده است . استرس زا ها در واقع به معنی نیروی خارجی هستند که بر یک فرد وارد شده و باعث کشیدگی یا تنش می شوند (22). حدود80-50 درصد از بیماریها توسط استرس یا با کمک استرس ایجاد می شوند منابع ایجاد کننده استرس گوناگون هستند که یکی ازمهمترین این منابع شغل می باشد(2).

به طور کلی عوامل بالقوه استرس شغلی سه دسته اند: عوامل محیطی، عوامل فردی و عوامل سازمانی.

عوامل محیطی : این عوامل عبارتند از تغییرات اجتماعی، تکنولوژیکی، سیاسی و اقتصادی. مانند تغییر در اقتصاد کشور و اثر آن بر سازمانها و کاهش حقوق کارکنان ، اختراعات جدید و تکنولوژی که می تواند مهارتها و تجربه ی فرد را برای یک دوره کوتاه منسوخ نماید.

عوامل فردی : تحقیقات نشان داده اند که افراد به روابط شخصی و خانوادگی اهمیت زیادی می دهند.این مسائل می تواند باعث استرس شود و آنها را وادار کند که به چیز های دیگر توجه کنند و همچنین برخی مسائل اقتصادی افراد نیز همین اثر را دارد.

عوامل سازمانی : عوامل متعددی در محیط کار وجود دارند که در ایجاد استرس موثرند.عمده ترین آنها عبارتند از: تفاوتهای حرفه ای، ابهام نقش شغلی، تعارض نقش، اضافه کاری یا کم باری نقش، مسئولیت برای

افراد و عدم مشارکت (24 ).

فشار عصبی در سطح پایین می تواند موجب تحرک و تلاش بیشتر و همچنین عملکرد بهتر گردد، اما فشار عصبی در سطح بالا باید کنترل شود، زیرا در کار تاثیر منفی می گذارد و نابود کننده زندگی انسان است ( 12).

در پرستاران عوامل تنش زای شایع شامل: فشارکاری بیش از حد، مدیریت زمان، تحت نظارت مدیر بودن، بازتاب مددجویان وخویشاوندان، مراقبت ازبیماران بدحال، عدم امنیت شغلی، تضاد نقشی، شیفت کاری وتغییرات سازمانی می باشند(25). ). نگرانی رو به افزایش این است که سطوح بالای این استرس ممکن است سبب کاهش اخلاقیات وبروز فرسودگی شغلی شود و بنابراین تهدید کننده کیفیت وثبات خدمات گردد(26).

استرس شغلی بخشی از زندگی کارکنان سیستم مراقبت های بهداشتی درمانی از قبیل پرستاران، پزشکان و مدیران اجرایی بیمارستانها است (25). همچنین عامل موثری بر بی کفایتی سازمانها، تغییر شغل کارکنان، غیبت به خاطر بیماری وکاهش کیفیت و کمیت مراقبت میباشد که هزینه های درمان را افزایش و رضایت شغلی را کاهش می دهد(15).

فشار ناشی از حجم کار، ارتباط نزدیک بابیماران، مسئولیت دربرابر مرگ وزندگی آنها، پیشرفتهای تکنولوژی وافزایش ابعاد مراقبت با استرس شغلی پرستاران ارتباط مستقیم دارد (27 ).

فرسودگی شغلی یک تجربه شخصی استرس است که دریک زمینه پیچیده روابط اجتماعی بروز می کند و تصور شخص را از خودش ودیگران در بر می گیرد ( 28) . زمانی که استرس شغلی به نحو مطلوب شناسایی نشود وبه طور مناسب با آن برخورد نشود ممکن است به بروز فرسودگی شغلی منتهی شود(3) . سلیه در سال 1976 نشان داد که پرستاری یکی از پر استرس ترین حرفه هاست. او خاطر نشان کرد که لازم است به استرس شغلی درپرستاری توجه شود و مورد بررسی قرار گیرد(15).

فرسودگی شغلی یک نوع خاص از واکنش به استرس شغلی است که درمیان افرادی که خدمات حرفه ای انسانی ارائه می دهند بروز میکند مثل پرستاری، معلمی، مشاوران و کارکنان امور اجتماعی.

پرستاری به طور ذاتی حرفه ی استرس زا است و محققین دریافته اند که جمعیت پرستاران در سطح بالایی از فرسودگی شغلی قرار دارند. فرسودگی بیشتر در افرادی محتمل است که احساس می کنند بیش از حد کار می کنند و مورد قدردانی قرار نمی گیرند (5).

واژه فرسودگی شغلی اولین بار توسط فرویدنبرگ درسال1974 مطرح شد . هنگامی که او وضعیتی از خستگی و یأس فزاینده را درافرادی که خدمات مراقبتی ارائه می دادند شناسایی نمود. فرویدنبرگ نشان داد که شخص تلاش برای به دست آوردن انتظارات غیر واقعی که توسط جامعه یا خود افراد تحمیل می شود انجام می دهد که ممکن است باعث خستگی جسمی وروحی شود ؛ درهمان زمان مسلاچ درحال مطالعه روی افرادی بود که با افزایش عواطف برانگیخته شده درشغلشان سازگار می شوند. مسلاچ وهمکاران برای اولین بار فرسودگی را به عنوان مجموعه ای از علایم خستگی جسمی، عاطفی تعریف کردند که پیشرفت عقاید منفی نسبت به خود و موقعیت شغلی را ایجاد می کند وفقدان نگرانی و نگرش مثبت را به نسبت به مددجویان در بر دارد(4).

در بعضی از کتب به جای واژه ی فرسودگی، واژه ی "تحلیل رفتگی" به کار رفته است.

گیریدین[2] و همکاران او تحلیل رفتگی را به عنوان فرسودگی جسمی و ذهنی بسیار زیاد ناشی از دو عامل جو بوروکراسی و کار بیش از حد و بی نتیجه تعریف کرده اند. مسلاچ و همکاران او آن را پاسخ به عوامل فشارزای دائمی ناشی از کار و محیط حاکم بر شغل دانسته اند. سعادت(1375) بیان داشته که تحلیل رفتگی عبارت است از : فشار عصبی شدید ناشی از ماهیت کار و وضعیت نامناسب کار.پس از ایجاد حالت فوق،کاراهمیت و معنای خود را از دست می دهد و فردی که دچار تحلیل رفتگی شده ،دائم خسته، پرخاشگر ، بدگمان، منفی باف و عصبی است. علاوه بر آن حساس و زودرنج بوده و با کوچک ترین ناراحتی از حالت طبیعی خارج می شود .این وضعیت سرایت پذیری بسیاری دارد و فرد تحلیل رفته به زودی گروهی از همکاران خود را نیز مبتلا می کند. بنابراین تشخیص فوری علائم تحلیل رفتگی و جلوگیری از شیوع آن اهمیت زیادی دارد (12) .

فرسودگی یک نشانه استرس شغلی نمی باشد بلکه نتیجه پایانی استرس شغلی "مدیریت نشده" است که به صورت احساس واماندگی عاطفی، مسخ شخصیت و کاهش کسب دستاوردهای فردی شغلی(عدم موفقیت فردی در شغل ) بروز می کند. احساس واماندگی عاطفی، احساس هیجانی بودن بیش از حد و درماندگی توسط شخصی است که کار می کند. مسخ شخصیت به گسترش فقدان شخصیت، حالت بی احساسی نسبت به دریافت کنندگان مراقبت درمانی یا آموزشی اطلاق می گردد. کاهش کسب دستاوردهای فردی شغلی زمانی رخ می دهد که احساس رقابت وبه دست آوردن موفقیت درکارکردن با افراد کاهش می یابد. پرستاران به طور ویژه مستعد فرسودگی شغلی هستند چرا که با بیماری، درد، عذاب،کاهش ظرفیت مددجویان و مرگ آنها مواجه هستند وبرای آنها راحتی، حمایت و کمک ایجاد می کنند (5).

مسلاچ و جکسون [3] مدلی از فرسودگی شغلی نشان دادند که سه بعد اصلی فرسودگی را مشخص می کرد و عمده ترین عامل فرسودگی شغلی در این مدل انتظارات بیش از معمول بوده که بر فرد شاغل تحمیل شده و یا خود فرد شاغل از خود داشته است و بر آورده نشده است. این مدل گسترش مسخ شخصیت را نشان می داد که در اغلب موارد با تجربه ای از واماندگی عاطفی ارتباط داشته است. بنابراین اعتقاد بر این است که دو بعد مسخ شخصیت و واماندگی عاطفی با هم ارتباط دارند و بعد سوم از فرسودگی شغلی که کاهش کسب دستاوردهای فردی شغلی(عدم موفقیت فردی شغلی) می باشد، جدا وغیر وابسته به دو بعد دیگر است که ممکن است به موازات واماندگی عاطفی گسترش یابد. (4)



stringere-[1]

Girdin-[2]

Maslach & Jackson -[3]


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت روانی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت روانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 69 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 46
پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت روانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت روان

تعریف:

سازمان بهداشت جهانی سلامت روانی [1] را عبارت از قابلیت فرد در برقراری ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران ، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی خویش ، حل مناسب و منطقی تعارض های هیجانی و تمایلات شخصی خود می داند. به عبارت دیگر؛بهداشت روان حالت خاصی از روان است که سبب بهبود، رشد و کمال شخصیت انسان می گردد و به فرد کمک می کند که با خود و دیگران سازگاری داشته باشد. هدف اصلی سلامت روان کمک به همه افراد در رسیدن به زندگی کامل تر، شادتر، هماهنگ تر ، شناخت وسیع و پیشگیری از بروز اختلالات خلقی ، عاطفی و رفتاری است. همچنین؛ سلامت روان به عنوان یک حالت ذهنی ، همراه با سلامت هیجانی نسبتا رها شده از نشانه های اضطراب و ناتوانی در برقراری روابط سازنده ، مقابله با خواسته ها و محرک های تنش زای زندگی تعریف نموده اند ( امینی،1387).

طبق نظر وایت (2001) افراد دارای سلامت روان چندین ویژگی دارند که عبارتند از:

1- پذیرش خود و دوست داشتن خویشتن:

این ویژگی در برگیرنده دو مفهوم خودپنداره (تصوری که فرد از خودش دارد) و عزت نفس (پذیرش و قبول خود) است. چنان چه این دو مفهوم همراه با هم باشند، تکمیل کننده اولین بخش از سلامت روانی هستند.

2- برقراری روابط با دیگران:

زمانی که فرد خودپنداره مثبت و عزت نفس داشته باشد و خود را بپذیر، ان گاه به خوبی می تواند با دیگران ارتباط مثبتی برقرار کند.

3- مقابله با نیازهای زندگی:

مقابله با نیازها و احتیاجات زندگی و کنترل الزامات و چالش های زندگی ، بخشی از سلامت روان است.

4- بروز مناسب هیجانات :

افراد باید بتوانند هیجانات خود را شناسایی کنند و آنها را به طور مناسبی بروز دهند. در غیر این صورت سلامت روان خود فرد و دیگران در معرض آسیب قرار خواهد گرفت.

سید موسوی و عبد خدایی (1389) سلامت روانشناختی را نوعی از سلامت تعریف کرده اند که به جنبه های خاصی از انسان مثل تفکر و زبان ، عواطف و انگیزه ها، صفات و ویژگی ها و پیامد های رفتاری آنها اشاره دارد.تعریف انسان سالم از جنبه بدنی غالبا مورد توافق دانشمندان می باشد اما چنین توافقی درباره سلامت و حالت مطلوب روانشناختی پیش نیامده است ،زیرا سلامت روانشناختی یک نوع قضاوت ارزشی است و ارزش ها از فرهنگی به فرهنگ دیگر و حتی در درون فرهنگ ها بر اساس اهداف افراد متفاوت هستند.

2-3-2 تاریخچه مطالعات درباره سلامت روان

تاریخچه بهداشت روانی با توجه به وجود بیماری های روانی از زمانی که بشر وجود داشته و مخصوصا زندگی اجتماعی را شروع کرده ،آغاز شده است . در حقیقت روان پزشکی را می توان قدیمی ترین حرفه و تازه ترین علم بشمار آورد.ازین رو قدیمی ترین، چون بیماری های روانی از قدیم وجود داشته و بقراط در 377 تا 460 ق.م عقیده داشته که بیماران روانی را مانند بیماران جسمی باید درمان کرد، علل سرشتی و فرضیه مزاج ها از همان زمان بقراط و جالینوس وجود داشته و اهمیت تاریخی دارد و از یک جهت تازه ترین علم ، زیرا از سال 1930م بعد از تشکیل اولین کنگره بین المللی بهداشت روانی بود که روان پزشکی به صورت جزیی از علوم پزشکی قرار گرفت وسازمان های روان پزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند.ازین فعالیت در سازمان ها در جریان جنگ جهانی دوم کاسته شد و بدین ترتیب می توان روان پزشکی را به صورت تازه ترین علم بعد از جنگ جهانی دوم به حساب آورد.از اسناد و مدارک موجود چنین استنباط می شود که تا اواخر قرن هجدهم و همزمان با انقلاب کبیر فرانسه از تاریخچه بهداشت روانی ، اطلاعات کافی در دست نیست .به علت جهل و بی سوادی ، بروز بیماری های روانی و اختلالات رفتاری را به دخالت ارواح خبیثه و شیاطین، قدرت های ماورای انسانی و نفوذ عوامل طبیعی ماندد خورشید،ماه، رعد و برق در بدن نسبت می دادند و عقیده داشتند که باید این بیماری ها را با نیروی ماوراء الطبیعه و وساطت افراد مقدس در نزد خدا معالجه کنند و این شفاعت موقعی اتفاق می افتاد که بیمار در حالت خواب باشد (حمیدی، 1390؛ به نقل از صفرزایی،1391). نخستین بار بقراط فیلسوف مشهور یونانی بود که خرافات را درباره بیماری های روانی کنار گذاشت و اختلالات روانی را به طرف پزشکی کشانید،مالیخولیا و جنون زایمانی را تعریف و توصیف کرد و مغز را مراکز اصلی روان دانست . جالینوس علت بیماری های روانی را اختلال در عملکرد مغز و عدم تعادل اخلاط بدن می دانست.در اوایل قرن 13م و اوایل عصر رنسانس ارتباط جسم و روان و یکپارچگی واکنش آنها مورد بحث قرار گرفت.در قرن 17م ارتباط جسم و روان و محل این ارتباط در سلسله اعصاب مورد بحث قرار گرفت و دکارت و سایرین ،مراکزی برای ارتباط تعیین کردند.در سال 1908 کمیته وابسته به بهداشت روانی که پس از یک سال تبدیل به انجمن ملی بهداشت روانی شد، باعث شد که بهداشت روانی نهضتی جهانگیر شود.



[1]Mental health


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری کیفیت خدمات آموزشی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری کیفیت خدمات آموزشی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 428 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
پیشینه تحقیق و مبانی نظری کیفیت خدمات آموزشی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کیفیت خدمات مجتمع های آموزشی

کیفیت ومولفه های آن

تعاریف کیفیت:

- مونتگمری[1] کیفیت را این گونه تعریف می کند: کیفیت عبارت است ازمیزان تطبیق محصولات با خواستهای استفاده کنندگان از آنها. (نقل از صلح نژاد87)

- دمنیگ « کیفیت را با میزان یکنواختی و یکسانی کالا یا خدمت مربوط تعریف می کند. »(کزازی، 1378)

- جوران معتقد است « کیفیت عیارتست از مطابقت کالا یا خدمت با کاربرد آن، معنای دیگر این عبارت این است که « استفاده کننده از کالا یا خدمت باید بتواند نیاز یا خواست خود را از آن کالا یا خدمت بر آورده سازد».(نقل از صلح نژاد87)

از تعاریف فوق چنین استنباط می شود که آنچه کیفیت کالا یا خدمات را تعبین می کند، میزان انطباق آن با نیازها، استانداردها و انتظارات مشتری است.

اخیرا ً سازمانها و شرکت های راهبر تنها به رضایت مشتری بسنده نمی. کنند، بلکه معتقدند باید مشتری خود را مشعوف، خوشحال و شاد کنند.

- استاندار صنعتی ژاپن 1981-8101 JISZ کیفیت را مجموع مشخصه ها یا عملکردهایی می داند که روشن می سازد تولید یا خدمت، کاربرد معین خود را دارد یا نه. (نقل از صلح نژاد87)

- فلیپ کرازبی[2] معتقد است «کیفیت عبارتست از کاربی نقص یا خرابی صفر، از نظر او کیفیت رایگان است و با تغییر مدیریت ارشد، کیفیت بهبود می یابد».(نقل از صلح نژاد87)

کزاربی « کیفیت را مطابقت یک محصول یا خدمت با الزامات از پیش تعیین شده تعریف کرد».

- بیل کانوی[3] تعریف ویژه ای از کیفیت ندارد ولی در توضیح مدیریت کیفیت آن را بکار می برد: «توسعه، ساخت، اداره و یا توزیع محصولات یا خدمات کم هزینه که مشتری آن را می خواهد یا به آن نیاز دارد. » با بررسی این تعارف می توان دریافت که دو موضوع «انطباق با مورد مصرف و رضایت مشتری» عوامل اصلی اشاره شده در این تعاریف می باشند. (نقل از صلح نژاد87)

بنابر این کیفیت را می توان به قرار زیر تعریف نمود:

- مطابقت با خواسته ها و انتظارات مشتریان

- مطابقت با مشخصه های ارائه شده توسط مشتری

- مطابقت با اهداف کاربردی، محصول یا خدمت تولیدی (ریاحی، 1384)

از نظر دمینگ، کیفیت، مسئولیت مدیران ارشد است و بایستی مدیران سطوح بالای سازمان در این راستا کوشا باشند و برای بهبود کیفیت تصمیم گیری نمایند و همچنین لازم است مباحث کیفیت را به آنها آموزش داد (کزازی، 1378، ص 9) و به نظر دمنیگ 94 درصد از تمامی مشکلات کیفیت به مدیریت مربوط است (شریف زاده، 1379، ص 40). ژوران بر کانون های بهبود کیفیت توجه دارد و تاکیدش بر مشتری می. باشد (حاجی شریف، 1374، ص 31) و معتقد است که مدیریت وظیفه ای بنیادین در راستای کیفیت عهده دار است و باید موضوع کیفیت را در اولویت کاری خود قرار دهد وسه اصل برنامه ریزی، کنترل و بهبود کیفیت را در تمامی ابعاد سازمان به اجرا در آورد. (کزازی،1378، ص 13). کرازبی پایه گذار تئوری ضایعات صفر[4] است و به فعالیت بدون ضایعات اعتقاد دارد (یوسفی، 1381، ص 14) و از نظر او کیفیت عبارت است از همسازی با نیازهایی که نظیر اجرایی آن پیشگیری و استاندار آن اجرای کار بدون نقص و معیارآن هزینه کیفیت می باشد (کزازی، 1378، ص16). کیفیت مفهومی پیچیده و بغرنج و یا ابعاد متعدد است (شیلدز[5]، 1999، ص 166). تعریف کیفیت با توجه به انتقاد های ضمنی، مشکل و پیچیده است و به دلیل معانی گوناگون آن، تعریف مربوط به مشتری محور بودن محصول و خدمات از بین تعاریف و دیدگه های مختلف بیشتر مفید است (سحنی و همکاران، 2004، ص 145) از نظر سحنی و همکاران (2006، ص 267) کیفیت در آموزش به طریق مختلفی از قبیل، برتری در آموزش، ارزش افزوده در آموزش، مطلوبیت تجربه و نتیجه آموزش برای استفاده، مطابقت محصول آموزشی با هدفها، ویژگی ها ونیازهای برنامه مشخص شده، دوری از عیب و نقص در فرآیند آموزش ونهایتاً مطابق با انتظارات مشتریان از آموزش تعریف شده است. از نظر دمینگ و فیگنیام، کیفیت مفهوم وسیعی است که تمام بخش های سازمان نسبت به آن متعهد هستند و هدف آن افزایش کارایی کل مجموعهاست به طوری که مانع پدید آمدن عوامل مخل کیفیت می شود و هدف نهایی آن مطابق کامل با مشخصات مورد نیاز مشتری با حداقل هزینه برای سازمان است که منجر به افزایش رضایت می شود (سید جوادین و کیماسی، 1384، ص 36). سحنی و همکارن (2004، صص 149-148) اظهار کرده اند که وینچ در بررسی مفهوم، دیدگاه ها و نگرش های مرتبط با کیفیت به چهار نگرش و رویکرد، فراگیر مدار، مشتری مدار، محصول مدار، و قیمت (ارزش) مدار اشاره می کند. و در نهایت تأکید دارد که تغییر و گرایش از سه نگرش به نگرش کیفیت مشتری مدار در حال افزایش است.

هریس در بررسی کیفیت آموزشی به سه رویکرد، تمرکز بر مشتری و نظر دانشجویان در خصوص خدمات، تمرکز بر کارمند و افزایش بهبود شرایط وموقعیت کاری برای همه اعضاء و در نهایت به هماهنگی فرایند های آموزشی با معیارهای مشخص شده اشاره میکند. هاروی و نایت ضمن اشاره به وجود تفاوت وگوناگونی زیاد در بین مفاهیم کیفیت در آموزش عالی، آنها را در پنج دیدگاه، استثنایی، تداوم، هدف تولید / خدمات، ارزش پولی از طریق کارآیی و اثر بخشی و تحول آفرینی، دسته بندی کرده است (سحنی و همکاران، 2004، صص 147-146). . از نظر تاکر[6] کیفیت یک مفهوم چند شکلی و چند بعدی است. تصورات، ارزش ها، مقاصد کلی و اهداف خاص هر فرد و یا گروه ذینفع، پایه های تعریف کیفیت را تشکیل می دهد. (یار محمدیان، 1383، ص 711). پیترز[7] اشاره می کند که کیفیت در چشم مشاهده کننده و یا در ذهن مصرف کننده قرار دارد و بر اساس ذهنیت، طرز تلقی، اهداف و تجارب افراد، برداشت های متنوعی به خود می گیرد (محمدی و همکاران، 1384، ص 39). کیفیت را می توان به عنوان عاملی که به بهترین نحومشتری را راضی نموده و فراتر از خواسته ها و نیازهای مشتریان می باشد، معرفی نمود. گاهی اوقات آن را « کیفیت در ادراک » نیز می نامند میتوان گفت که کیفیت در چشمان بیننده وجود دارد (سالیس، 1997، ص30). کیفیت به طور مکرر مطابق با انتظارات مشتری تعریف شده است و همچنین رضایت مشتری با کیفیت بکار رفته است (سیروانسی، 2004،ص 383)، (تان وکک، 2004، ص 17 )، (سحنی و همکاران، 2004، صص 153-145).

2-3- خدمات

از نظر هاروی[8] خدمات نتیجه ای است که مشتریان خواستار آن هستند. کتلر آرمسترانگ[9] خدمات را فعالیت یا منفعتی می دانند که یک طرف به طرف دیگر عرضه می کند که اساساً نامحسوس بوده و مالکیت چیزی را در بر ندارد، نتیجه ممکن است محصول فیزیکی یا غیر مادی باشد. گرونروز[10] خدمات را فرایندی می داند که مشتمل است بر یک سری از فعالیت های کم و بیش نامحسوس که به طور طبیعی در تعاملات بین مشتریان وکارکنان و یا منافع فیزیکی یا کالاها و یا سیستم های ارائه کننده خدمات، روی داده تا راه حلی برای مسائل مشتریان باشد.

خدمات دارای ویژگی هایی هستند که آنها را از کالاها متمایز می سازد. این ویژگی ها اغلب به عنوان، ناملموس بودن، تفکیک ناپذیری، تغییر پذیری، فناپذیری و عدم انتقال مالیکت مطرح می شوند (سید جوادین و کیماسی، 1384، ص 19) - خدمت، کاری است که فردی برای دیگری انجام می دهد.

2- خدمت فرایندی است مشتمل بر مجموعه ای از فعالیت های کم و بیش ناملوس که به طور طبیعی اما نه لزوما ً همیشگی در تعاملات بین مشتریان و کارکنان فیزیکی یا کالاها و یا سیستم های ارایه کننده خدمت روی می دهد تا راه حلی برای مسائل و مشکلات مشتریان باشد. (گرونروس، 2000).

3- خدمت، عبارت است از تولید منفعت اساسا ً، ناملموس یا به خودی خود به عنوان یک محصول منفرد یا عنصری مهم از محصول ملموس است که بوسیله شکلی از مبادله، نیاز شناخته شده مشتری را بر آورده می سازد. (پالمر و کلی، 1995).

4- مفهوم خدمت، ستانده های ناهمگنی هسنتدکه تولید آنها بر اساس سفارش انجام می گیرد خدمات دارای موجودیت مستقلی نیستند که امکان ایجاد حق مالکیت بر آنها وجود داشته باشد.

خرید و فروش خدمات از تولید آنها جدا نیست و این دو فرایند همزمان صورت می گیرد.

عرضه و ارائه خدمات به لحاظ ویژگی های آن همواره دشوارتر از عرضه محصولات و کالاهای فیزیکی بوده است. (ضیائی پور، 1383).

1- خدمت، نتیجه ای است که مشتریان خواستار آن هستند. (سید جوادین و کیماسی، 1384).

اکثر نویسندگان به پنچ اصل مهم که بیانگر ویژگیهای فعالیت های خدماتی است اشاره نموده اند که عبارتند از:

2- غیر ملموس بودن: یعنی نمی توان قبل از خرید، آنها را دید، مزمزه یا لمس کرد، شنید یا بو کرد، مثلا ً مسافران هواپیما فقط دارای بلیط پرواز و قول مساعد تحویل سالم در مقصدند.

از همین رو است که خریداران خدمات برای کاهش میزان مخاطره به دنبال شواهدی خواهند بود که دال بر کیفیت خدمات باشند.



[1] . Montgontery

[2] . flip crasby

[3] . Bill canoy

[4] . Zero Defect

[5] . Shields

[6] . Tucher

[7] . Peters

[8] . Harvay

[9] . Armstrong

[10] . Gronroos


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری لکنت زبان

پیشینه تحقیق و مبانی نظری لکنت زبان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
پیشینه تحقیق و مبانی نظری لکنت زبان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

لکنت زبان

توصیف و تعریف لکنت

درمانگران و پژوهشگران، لکنت را یکی از بیماریهای چالش برانگیز در حوزه روانی گفتار می دانند وآن را ناظر بر ویژگی های قابل مشاهده شامل تکرار صدا، هجا، کلمه و یا عبارت، کشیده گویی صداها، تنش عضلانی، قفل هایی که ممکن است با سایر حرکات بدنی در حین تقلای تولید گفتار روی دهد، می دانند(8).

2-2) علت شناسی لکنت

با توجه به تاریخچه و قدمت این اختلال شایع، درمانگران و پژوهشگران حوزه اختلالات روانی گفتار، لکنت را از جنبه های مختلف عضوی(ارگانیسم و فیزیولوژیکال)، روانشناختی و زبانشناختی بررسی کردند. گرچه شواهدی دال بر عوامل ژنتیکی، سابقه خانوادگی، نارسایی های زبانی و روانی و تاخیر بازخورد شنیداری وجود دارد، اما تاکنون علت واحد و اصلی بر ایجاد آن نیافتند. به چند نمونه جدید و مهم آن اشاره می شود.

2-2-1 ) لکنت به عنوان یک اختلال سازماندهی مغزی

بسیاری از مطالعات در هر دو گروه گویندگان با گفتار طبیعی و بیماران آسیب دیده مغزی نشان می دهد که نیمکره چپ در بسیاری از افراد، نیمکره غالب برای گفتار است. یکی از اولین تئوری هایی که لکنت را به عنوان فقدان برتری نیمکره ای در نظر می گیرد، تئوری اورتون(1927)[1] و تراویس(1931)[2] است. تئوری آنها اولین تئوری رسمی در زمینه لکنت بود که دارای یک نظریه علت شناسی بر پایه دستگاه عصبی مرکزی افراد لکنتی بود. این تئوری براساس فقدان برتری طرفی در گفتار بود. طبق این نظریه، برتری طرفی طبیعی نیمکره چپ در گفتار و زبان در افراد لکنتی وجود ندارد. در افراد دارای گفتار روان، برتری طرفی نیمکره چپ موجب می شود که مناطق حرکتی نیمکره راست از دستورات نیمکره چپ در زمینه سرعت، دقت، دامنه، قدرت حرکات پیروی کنند. هنگامیکه هر دو نیمکره در ارسال دستورات یکسان به نیمکره های هم جهت خود، همکاری دارند، روانی گفتار رخ می دهد. اما هنگامی که این هماهنگی از بین می رود، هیچکدام از نیمکره ها در کنترل گفتار برتری نخواهد داشت و در این حالت هر دوی آنها قادر به ارسال پیام به دستگاه گفتاری هستند. نتایج این عدم هماهنگی منجر به اختلال در عملکرد هر دو سمت عضلات در گفتار می شود. این اختلال همان علائم آشکار در گفتار است. این تئوری برای سال های متمادی کنار گذاشته شد، زیرا درمان تجویز شده بر اساس این تئوری موثر نبود. این درمان شامل، ایجاد برتری نیمکره چپ بوسیله به کاربردن دست و پای راست به تنهایی بود. گشویند[3](1985) نمونه جدیدی از تئوری برتری مغزی بیان نمود. وی بیان نمود که بسیاری از اختلالات گفتاری از جمله لکنت در نتیجه تأخیر ها در رشد نیمکره چپ در دوره جنینی است که متعاقبا منجر به برتری نیمکره راست برای گفتار و زبان می شود. دیدگاه دیگر از تئوری عدم سازمان دهی مغزی توسط ویلیام وبستر[4](1993) مطرح شد. وبستر تاثیر مداخله کنترل حرکتی غیر گفتاری( توالی ضربه زدن با انگشت) با تکلیف دیگر ( چرخاندن سر در پاسخ به سیگنال شنیداری)که به طور همزمان توسط دست دیگر انجام می شد، بررسی نمود و نتیجه گرفت که در افراد لکنتی برتری طرفی در نیمکره چپ برای گفتار و زبان طبیعی است اما ساختار نیمکره چپ برای توالی و طرح ریزی منطقه حرکتی مکمل (SMA)[5]، مستعد از هم گسیختگی توسط فعالیت های سایر مناطق مغزی است. SMA در شروع، طرح ریزی و توالی حرکات و فعالیت های حرکتی درگیر است. SMA چپ در کنار کوپوس کالوزوم[6] است و درون داد ها را از پل نیمکره راست دریافت می دارد و به همان میزان از نیمکره چپ نیز دریافت می دارد. این درونداد ها ممکن است در معرض از هم گسیختگی توسط افزایش فعالیت در هر کدام از نیمکره ها باشد. وبستر فرض می نماید که در افراد لکنتی بیش فعالی نیمکره راست، جریانی از فعالیت نیمکره راست، به خصوص عواطف نیمکره راست، می توانند عملکرد های SMA را در طرح ریزی، شروع و توالی برون داد حرکتی را مختل نمایند.

2-2-2) لکنت به عنوان نقص تولید زبانی

در نظریه لکنت به عنوان نقص تولید زبانی، به بررسی تأثیر عوامل زبانشناختی بر لکنت پرداخته می شود. از جمله مدارک تایید کننده این نظریه آن است که لکنت وقتی شروع می شود که کودک وارد رشد فشرده زبانی می شود. همچنین لکنت وقتی که بار عملکردهای زبانی سنگین تر است ( مثل جملات طولانی تر، جملات آغازین، کلمات طولانی تر و ناآشنا) بیشتر رخ می دهد. این عوامل محققان را بر آن داشت که بیان کنند؛لکنت بازتاب نقص در برخی جنبه های زبان بیانی است. در این قسمت صرفا به دو نظریه که مشکلات پردازش زبانی را در لکنت مطرح می نمایند، می پردازیم.

الف)فرضیه اصلاح پنهان(CRH)[7]: کولک و پستما[8](1997) این فرضیه را برای توضیح لکنت از نقطه نظر تولید زبان بیان نمودند. آن ها معتقد بودند که لکنت و ناروانی طبیعی در نتیجه پردازش باز بینی داخلی [9] است که ما به کار می بریم برای اینکه بدانیم آن چه که تولید می کنیم دقیقا همان چیزی است که می خواهیم بگوییم. اگر تولید زبان را به یک کارخانه تولید دوچرخه تشبیه کنیم. کارخانه باید کیفیت دوچرخه هایش را کنترل کند. برخی از این مراحل کنترل کیفیت در بیرون کارخانه اتفاق می افتد، برخی کنترل کیفیت ها نیز در داخل کارخانه انجام می شود، مانند وقتی که کارگران خود کارخانه سوار دوچرخه می شوند و نقایص دوچرخه را می گویند. در گفتار نیز بازخورد شنیداری همین وظیفه کنترل را انجام می دهد. در زمان تولید گفتار وقتی بازبینی داخلی خطایی را شناسایی می کند، تولید از هم گسیخته می شود و قبل از اینکه این فرایند ادامه یابد به اصلاح نیاز دارد. کولک و پستما معتقد هستند که توقف در تولید و فرایند اصلاح، موجب ناروانی در گویندگان دارای لکنت و طبیعی می شود.

با توجه به نظریه کولک و پستما، ناروانی های معمول و شایع ( تکرار ها، کشیده گویی ها و قفل ها) اغلب در نتیجه تصحیح خطاهای واج شناختی [10] تشخیص داده شده در طرح آوایی قبل از سخن گفتن به وجود می آیند. وقتی یک خطا شناسایی می شود، تنس عضلانی ، تشخیص خطای اتوماتیک و اصلاح شروع می گردد. کولک وپستما بیان می نمایند که افراد دارای لکنت تمایل دارند خطاهای رمز گردانی [11] واج شناختی را بیشتر داشته باشند؛ چراکه آنها در رمز گردانی کند تر عمل می کنند و نسبت به سرعت محاوره ای معمول، سرعت گفتاری کند به آنها زمان بیشتری برای رمز گردانی واج شناختی می دهد.

ب)مدل تنظیم(همسویی) برنامه زبرزنجیری در جمله(SPA)[12]: این مدل از سوی کارنیول[13](1995) مطرح شد و علت لکنت را دو عامل می داند: 1) تغییرات همزمان در فرمول سازی جمله که زیر بنایش نقص در پردازش زبانی است. و 2) نقصی در ظرفیت تنظیم فرکانس پایه صوت[14] در پاسخ به آن تغییرات. لکنت در هنگام تنظیم برنامه زبرزنجیری روی می دهد. طبق گفته کارنیول مشکل افراد لکنتی در تعدیل فرکانس پایه صوت و نقص مهارتهای زبانی به همراه یکدیگر، لکنت را موجب می شود. هر یک از این دو عامل مطرح شده در این مدل برای بروز لکنت لازم است اما کافی نیست. به بیان دیگر، تغییر همزمان در فرمول سازی جمله و مشکل همراه در تعدیل فرکانس پایه صوت برای وقوع بار ای لکنت در فرد کافی و لازمند و بنابراین هیچ لکنت گذرایی بدون آنها به وقوع نخواهد پیوست. بر اساس تغییر کارنیول افراد لکنتی اغلب برنامه های گفتاری خود را همزمان تغییر می دهند. این تغییرات همزمان هم شامل برنامه های واژگانی[15] و هم نحوی[16] است و از آن به عنوان تغییرات چارچوب یاد می شود. این تغییرات ممکن است طی گفته یا حتی قبل از شروع گفته به وقوع بپیوندند. طبیعتا این تغییرات ویژگی های زبرزنجیری( تکیه، زیرو بمی، زمانبندی[17] و ریتم) عبارت را مختل می کند. بر اساس این درک از تولید طبیعی گفتار، علت لکنت مزمن ضرورت تنظیم فرکانس پایه صوت جهت سازگار شدن با فرآیندهای همزمان و وجود اصلاحات هنگام گفتار خود انگیخته است و لکنت اختلالی در سطح جمله است نه در سطح کلمه. شواهد این امر شامل: اولأ لکنت بیشتر در فعالیت هایی دیده می شود که نیازمند فرمول سازی جمله است. به عنوان نمونه، وقوع لکنت در گفتار خودانگیخته بیش از بلند خواندن است. دومأ مشاهده وقوع بیشتر لکنت در ابتدای جملات و ارتباط آن با پیچیدگی های نحوی نیز به عنوان شاهدی برای در سطح جمله واقع شدن لکنت است. سومأ برخی مطالعات از سوی کارنیول و همکارانش مدعی است که افراد لکنتی توانایی زبانی کمتری دارند و برای برنامه ریزی جملاتشان زمان بیشتری لازم دارند و دچار نقصی در پردازش زبانی هستند. در ارتباط با عامل دوم، افراد لکنتی توانایی کمتری در تعدیل زیرو بمی دارند، به همین دلیل افراد همراه با لکنت مزمن مشکلاتی در تعدیل فرکانس پایه دارند.

2-2-3) لکنت با علل روانشناسی

در حوزه روانشناسی، نظریه های مهمی مطرح است که عبارتند از: نظریه "یادگیری[18] " که معتقدند لکنت یک رفتار عامل یادگرفته شده است که تحت تأثیر پیامدهایش قرار می گیرد. نظریه" تشخیص زاد[19] لکنت"(جانسون) مدعی است که تشخیص والدین (به غلط) موجب ایجاد لکنت می شود که یک رفتار اجتنابی است(22).



[1] .Orton

[2] .Travis

[3] . Geschwind

[4] . William Webster

[5] . Supplementory motor area

[6] . Corpus callosum

[7]. Covert Repair Hypothesis

[8] .Kolk& \Postma

[9] .Internal Monitoring Process

[10] . Phonological Errors

[11] . Decoding Errors

[12] . Superasegmental sentence plan alignment model(SPA)

[13] . Karniol

[14] . Voice fundamental frequency

[15] . Lexical

[16] . Syntactic

[17] . Stress, intonation, timing

[18] . Learning theory

[19] . Diagnosogenic theory(Johnson)


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری هوش هیجانی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری هوش هیجانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 62 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
پیشینه تحقیق و مبانی نظری هوش هیجانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

هیجان

ملاحظات فلسفی درباره هیجان وشناخت درفرهنگ غرب،سابقه ای دوهزارساله دارد (مایر[1]،2001). ازلحاظ تاریخی،هیجان همیشه از جایگاهی درپس شناخت برخوداربوده است. بسیاری از فلاسفه و روان شناسان،هیجان وشناخت را دارای اهداف متضادی تلقی می کردند (برای مثال،شافر[2]،گیل مر[3]،شوئن [4]،1940؛ به نقل از سالووی [5]و همکاران،2000) و به اعتقادآنها هیجان ذهن ما را با اطلاعات غلط تیره می سازد، در صورتی که شناخت اطلاعات صحیح را برای ما به ارمغان می اورد، در نتیجه آنها به شناخت مباهات می کردند و به هیجان به عنوان یک عنصر مخرب طبیعت انسان می نگریستند.این دیدگاه سنتی که احساس دشمن خرد است علت بی توجهی به هیجان ها در روان شناسی بود. برای مثال به اعتقاد افلاطون، عاطفه ساختار ابتدایی و جنبه حیوانی طبیعت انسان است و با استدلال درتعارض قرار می گیرد (سیاروچی[6]،فورگاس[7] و مایر،2001). درعصر رواقیون نیز این اعتقاد وجود داشت که هیجان بیماری روح است. روان شناسی معاصر ازاین دیدگاه که استدلال بر هیجان برتری دارد دوری جست و بر نقش کارکردی هیجان ها تاکید ورزید. این تعییر دیدگاه از فلسفه هیوم [8] (1739) و مشاهدات کردار شناسی[9] داروین[10] نشات گرفت. هیوم معتقد بود که تکانهای هیجانی کلیه اعمال انسان را برمی انگیزاند. فروید[11] (1923) نیز بر تقدم نهاد[12]، جایگاه هیجانی خود و انرژی روانی تاکید واعتقاد داشت که سایرجنبه های خود از مشقات آن هستند. فروید، استدلال رادر خدمت هیجان می دانست. داروین نسبت به ماهیت انطباقی هیجان وتظاهر هیجانی چشم انداز تازه ای گشود و اهداف کارکردی هیجان را مورد توجه قرار دارد (سالووی و همکاران،2000). از سال های 1980 به بعد که محققان به کارکردهای هیجان و پیوند بین هوش وهیجان پرداختند (جردن[13] و همکاران ،2002). اخیرا بر کارکردهای انطباقی هیجان ها تاکید بسیار شده است. در واقع هیجان ها نوعی سازگاری با مسایل محیط کنونی انسان هستند (کلتنر وگراس[14]،1999 ). هیجان ها، فرد را برای ایجاد پاسخ های سریع حرکتی آماده می سازند و به وی کمک میکنند تا با یک رویکرد شناختی مناسب، سازگاری سودمندی را از خود بروز دهد و نیز به طور انعطاف پذیر، رفتارهای اجتماعی پیچیده را نمایان سازد. اگر چه هیجان ها ممکن است در رفتار انطباقی دخیل باشند ولی پاسخ دهی هیجانی بهینه، وقتی حاصل می شود که افراد بدانند هیجاناتشانن را چگونه تنظیم، تجربه و ابراز نمایند ، ونیز یاد بگیرد چگونه و چه وقت برای شکل دهی هیجان مورد نیاز اقدام کنند(سالووی،2002). آدولفر و داماسیو[15] (2001) بر این اعتقادند که پردازش عاطفی ، شکل پیچیده تر و عالی ترپردازش اطلاعات شناختی می باشد و کسب شناختهای عالی تر، مستلزم راهنمایی فراهم شده از طریق پردازش عاطفی می باشد(امام زاده ،1384).

به طور خلاصه می توان تاریخچه مطالعات روان شناختی در حوزه رابط هوش و هیجان را از سال 1900به بعد به 5 دوره زمانی تقسیم کرد:

1) از 1900 تا1969،در این زمان مطالعه روان شناختی هوش و هیجان نسبتا مجزا صورت گرفت

2) از 1970تا1989،دوره تاکید روان شناسان بر نحوه تاثیر هیجان وتفکر بر یکدیگر

3)از 1990تا1993، ظهور مفهوم هوش هیجانی

4) از1994تا1997،دوره عمومیت یافتن مفهوم هوش هیجانی

5) از1998تاکنون،که تحقیقات همچنان ادامه دارد(مایر،2001).

به طور کلی، امروزه با ظهورو رشد دیدگاههای جدید در حوزه هیجان و شناخت و به خصوص ظهور مفهوم هوش هیجانی، اکثرمحققان پذیرفته اند که هیجان ها نه تنها تداخلی با سایر ظرفیت های شناختی ندارد، بلکه حتی آنها را افزایش هم می دهند. در هوش عاطفی مغز و قلب یا هوش و عاطفه به صورتی یگانه و منحصر به فرد با یکدیگر ترکیب گردیده اند (سیاروچی ، فورگاس و مایر، ترجمه ی امام زاده،2005).بنا به گفته ی تامکینز(1962) : استدلال بدون عاطفه، ناتوان؛ وعاطفه بدون استدلال، نابینا خواهد بود (سالووی و همکاران،2000).

2-2-1) تاریخچه ی هوش هیجانی

مفهوم هوش، تارخچی طولانی دارد، شاید به اندازه ی خود انسان قدمت داشته باشد. حتی قدیمی ترین داستان های مکتوب در تاریخ بشری، مثل حماسی ی گیلگمس[16]، بعضی قهرمانان داستان را "عاقل" و بعضی دیگر را برای اینکه مودب باشیم، کمتر عاقل توصیف کرده اند (گنجی ،1387).

هوشبهر[17]، نمره ای است که از یکی از چندین تست متفاوت که برای اندازه گیری هوش وجود دارد حاصل می شود-زمانی که روان شناسان فکرکردن در مورد هوش را آغاز کردند، توجه آنها روی جنبه های شناختی هوش مثل حافظه وحل مسئله متمرکز بود- در حالیکه مفهوم هوش شناختی بسیار محدوداست، چرا که بعضی از مردم ازنظر تحصیلات دانشگاهی با استعداد هستند اما درعین حال ازنظر اجتماعی و روابط بین فردی فاقد مهارت های لازم هستند (سرات[18]،2009). آلفرد بینه روان شناس فرانسوی، پیشروی جنبش اندازه گیری هوش بود. قبل از 1920، رابرت ثرندایک[19]، اصطلاح "هوش اجتماعی " را برای توصیف توانایی درک و مدیریت دیگران به کار برد. ریشه های هوش هیجانی در همین مفهوم هوش اجتماعی ثرندایک قرار می گیرد. در سال1940، دیدوید وکسلر[20]، هوش را به عنوان ظرفیت کلی فرد برای عمل هدفمندانه ، تفکر منطقی و برخورد موثر با محیط خود تعریف کرد (سرات،2009 ). و کسلر مبتکر تست هوش بزرگسالان وکسلر( WAIS) به دو نوع هوش کلامی و غیر کلامی اشاره کرده است، عناصر غیر کلامی شامل عوامل اجتماعی، شخصی و انفعالی می شود، او بعد ها این فرضیه را مطرح کرد که آن برای پیش بینی توانایی شخص برای موفقیت در زندگی شرط اساسی است (وکسلر[21]،1940،به نقل از استیز وبراون،2004).

بعداز آن، در1983، هوارد گاردنر[22]،هوش های چند گانه را بیان کرد(سرات،2009). آغازپژوهش ها در زمینه هوش هیجانی ریشه در دیدگاه وکسلر در باره "جنبه های غیر عقلانی هوش عمومی" دارد که در سال 1940 بیان گردید (بار-ان،1997). مفهوم هوش هیجانی برای اولین بار توسط وین لئون پین[23] (1985) در پایان نامه دکتری وی،تدوین شد. به اعتقاد او هوش هیجانی توانایی است که رابط ی خلاق با ترس، درد تمایل دارد. انطباق شخص با محیط پیرامونش هم از عناصر شناختی و هم از عناصرغیر شناختی تشکیل می شود، عناصرغیر شناختی هوش شامل هیجان، و عوامل شخصی واجتماعی است، که برای موفقعیت فرد در زندگی ضروری هستند (دانکیو[24]،2010).



[1] Mayer

[2]Schaffer,D.R

[3]Gilmer,N

[4]Schocn,M

[5] Salovey

[6]Ciarrochi.j

[7]Forgas.j.p

[8]Hume.D

[9]Ethological

[10]Darwin,C

[11]Freud,Z

[12]Id

[13] Jordan

[14]Gross

[15]Adolphs&Damasi

[16]Gilgamesh

[17]Intellingcnce quotient

[18]Serrat

[19]Thorndikc

[20]Wechsler

[21]Wechsler

[22]Howard Gardner

[23]Paync,W.L

[24]Danciu,E


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری ادراک بینایی و شنوایی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری ادراک بینایی و شنوایی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 55 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 34
پیشینه تحقیق و مبانی نظری ادراک بینایی و شنوایی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

ادراک بینایی و شنوایی

ادراک:

ادراک به معنی شناخت اطلاعات حسی است ، یا مکانیسمی است که بوسیله آن مغز به دور از تحریک حسی به عمل شناختی و مفهوم سازی می پرداز . سازه های[1] مختلفی از ادراک در ناتوانیهای یادگیری معنی و کاربرد یافته اند که از میان آنها مفهوم مسیر ادراکی ، مفهوم نظام های نیمه مختار کارکرد مغز ، ادراک کل و جزء ، ادراک بینایی ، ادراک شنوایی ، ادراک هاپتیک ، ادراک حس به حس ، ادراک شکل و جهت ، و ادراک اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردا هستند (رهبانفرد،1377) .

مفهوم مسیر ادراکی

تفاوت های زیادی در روش یادگیری کودکان وجود دارد . برخی از آنها از راه گوش بهتر یاد می گیرند ، برخی با نگاه کردن و برخی از طریق لامسه یا با انجام عملی ، یادگیری شان بهتر صورت می گیرد . هر کدام از این راههای یادگیری و دریافت اطلاعات یک مسیر ادراکی [2]، نامیده می شود . بسیاری از کودکانی که مشکلات یادگیری دارند در یکی از این مسیرهای ادراکی نسبت به دیگر مسیرها دارای برتری و آمادگی بیشتری هستند . بعلاوه یک مسیر ادراکی بخصوص ممکن است در تعدادی از کودکان بقدری محبوب باشد که یادگیری از آن طریق برای آنان حاصلی نداشته باشد (وپمن[3] 1968 )

کودکان معمولا دارای یک مسیر ادراکی بهینه[4] هستند . بدین معنی که برخی از کودکان از طریق گوشهای خود و یا با عمل گوش دادن موثر تر یاد میگیرند ( مسیر شنوایی ) ، برخی دیگر از راه چشم هایشان این فراگیری را بهتر صورت می دهند ( مسیر بینایی ) ، تعداد کمی از کودکان نیز هستند که به نظر می رسد از راه لمس یادگیری کارآمدی داشته باشند ( مسیر لمسی ) یا بوسیله احساس عضلانی بهتر یاد می گیرند ( مسیر حس حرکت ) (رهبانفرد،1377) ..

مشاهده بالینی گرایش فرد برای ترجیح یک مسیر ادراکی به دیگر درون داده ای ادراکی بوسیله شارکو[5] ( 1953 ) بعمل آمد . او مردم را به سه دسته فراگیران گوشی[6] ، فراگیران چشمی[7] ، و فراگیران لمسی[8] طبقه بندی کرد . همزمان با او دانشمندان روسی نیز به گونه شناسی ترجیحی مسیرهای ادراکی افرا بهنگام یادگیری دست زدندن ( لوریا 1966 ) .

مفهوم نظام های نمیه مختار

نظر مشابهی از ادراک در مدل نظام های نمیه مختار[9] سازمان و کارکرد مغز ارائه گردیده است (جانسون میکلباست ـ 1967 ) . به طور خلاصه ، این نظر مغز را همچون مجموعه ای از نظام های حساسه نیمه مستقل[10] نظیر نظام شنوایی ، نظام بینایی ، نظام لمسی ، و نظام عضلانی تصور می کند . نظام حساسه عنوان شده می تواند در سه وجه دارای عملکرد باشد : ( 1 ) به عنوان یک مسیر حسی نیمه مستقل چون دیگر کانالهای حسی ، ( 2 ) در روش مکمل با سایر نظام ها ، ( 3 ) با سایر نام ها به عنوان یک مجموعه واحد اصطلاحات زیرین در ارتباط با این سه نوع ویژه کار نظام مغز مورد استفاده قرار می گیرد : ( 1 ) کارکرد درون عصبی حسی[11] ؛ ( 2 ) کارکرد بین عصبی حسی[12] ؛ و ( 3 ) کارکرد یگانه[13] .

نظام درون عصبی حسی به آن نوع یادگیری مربوط می شود ه بطور کامل از راه یک مسیر حسی انجام می گیرد ، یعنی آن نوع یادگیری که از راه یک مسیر درون داد حسی که نسبتا مستقل عمل می کند حاصل می شود . با توجه به این امر ذهنی ، می توان گفت که بعضی اعمال یادگیری اساسا شنودی و برخی اساسا مربوط به بینایی هستند . برای مثال ، در خلال یک آزمون شنودی ، مسیر شنوایی بالنسبه مستقل عمل می کند ، و این امر بیانگر عمل درون عصبی حسی است . استنباط این مدل آن است که ممکن است ناتوانی منحصرا در یک مسیر حسی پیدا شود بی آنکه از دیگر مسیرها سرایت کرده باشد . بدین معنی که مثلا امکان دارد یک آسیب دیدگی در نظام شنوایی ، به نظام بینایی ارتباطی نداشته باشد . بطور کلی مفهوم نظام درون عصبی حسی مشابه مفهوم مسیر ادراکی است(میلانی فر،1387) .

نظام بین عصبی حسی به آن نوع یادگیری مربوط می شود که از عمل متقابل و مرتبط دو یا چند نظام مرکب حاصل شده باشد . در این رابطه مغز به عنوان مکانیسمی برای بازتاب اطلاعات بینایی به شنوایی یاشنوایی به حرکتی کمک می کند . نظام بین عصبی حسی شامل آندسته از فراگردهای درون مغزی است که طی آنها یک نوع اطلاعات عصبی حسی به مسیر دیگری در داخل مغز انتقال داده می شود(میلانی فر،1387) .

یادگیری یگانه ، سومین نظام مفهوم نیمه مستقل عمل مغز است . در این نوع یادگیری ، تمام نظام ها همچون یک واحد یگانه تومان عمل می کنند . بسیار از مشکلات یادگیری به این حیطه مربوط می شود . گفته شده است که نقائصی در یادگیری غیر کلامی ، ادراک اجتماعی ، مفهوم سازی ، یا درک مطلب ممکن است به علت آسیب دیدگی در نظام یگانه باشد .

دیدگاه عملکرد یگانه کارکردهای مغزی به عنوان عاملی در بررسی ناتوانیهای یادگیری توسط کچام ( 1967 ) تکمیل شده است . وی مشاهده کرد که افرادی وجود دارند که اختلالات خواندن آنها ناشی از برخی اشکال اختلال در کارکرد درون یا بین نیمکرده های کرتکس مغزی است .

همینطور آیزنبرگ ( 1957 ) گفته است :

نظام اعصاب مرکزی نباید به عنوان شبکه ای مشابه مدارهای تلفن در نظر گرفته شود . بلکه در واقع باید بمنزله حوزه های نا پایدار[14] الکتریکی تصور شوند ، بطوریکه روابط متقابل و دوسو به جوهر عمل و ماهیت آن محسوب می گردد .

هر نوع کژکاری[15] در تعامل[16] کرتکس مغزی ، قابلیت تطابق اجتماعی ارگانیسم را دگرگون خواهد ساخت .

انباشت نظامهای حسی

چارچوب نظام های نیمه مختار مفهوم انباشت[17] مغزی را هم به میان کشیده است . بر اساس این مفهوم ، دریافت اطلا عات از راه یک مسیر حسی ممکن است با دریافت اطلاعات از مسیر حسی دیگر تداخل کند . کودک ناتوان در یادگیری در مقایسه با کودک بهنجار برای دریافت و گردآوری همزمان اطلاعات رسیده از نظام های مختلف درون داد از قدرت و تحمل کمتری برخوردار است . این فرایند را می شود با کار یک فیوز که نمی تواند بیش از ظرفیت معین جریان برق از خود عبور دهد و بلافاصله می سوزد مقایسه کرد . ناتوانی در پذیرش و آمایش اطلاعات بسیار زیاد باعث می شد که مغز دچار انباشت شده و در هم بریزد . علائم این چنین انباشتی عبارتند از : سردرگمی ، ضعف یادآوری ، واپس روی[18] ، خودداری از تکالیف ، دقت محدود ، کج خلقی و حتی حمله های مرضی ( جانسون میکلباست ـ 1967 ) .

برخی شیوه های نظری ، تحریک همزمان تمام مسیرهای حسی را برای تقویت یادگیری پیشنهاد می کنند ( فوناند 1943 ـ کیلینگ هام و استیلمن 1966 ) دلایل تجویز چنین روش هایی در یادگیری خواندن این است که تحریک چشم ، گوش ، حس لامسه و نواحی حرکتی ، به طور همزمان به یادگیری کلمه کمک خواهد کرد . کودک کلمه را خواهد شنید، آنرا خواهد دید ، آنرا خواهد گفت ، احساس خواهد کرد ، آنرا خواهد نوشت ، و شاید آنرا هجی خواهد کرد . در مقابل شیوه نظام های نیمه مختار هشدار می دهد که در مورد کودکان ناتوان در یادگیری ، استفاده از این روش ممکن است با انباشت مغزی آنان موجب شکست یادگیری شود (میلانی فر،1387).

از پیام های حسی تا ادراک

تمامی اطلاعات دریافت شده توسط گیرنده های حسی باید جهت پردازش به قشر حرکتی مناسب فرستاده شوند . عضوی که نقش مهمی در این انتقال دارد تالاموس است . تمامی داده های حسی به جز بویایی اول به تالاموس می روند . داده ها از آن جا به بخش های ویژه ای از قشر مغز که به پردازش تصوی ، صدا ، مزه یا لامسه اختصاص داده شده اند ، فرستاده می شوند . بحث در مورد فیزیولوژی پیچیده پشت این کارها از حوزه این کتاب خارج است اما مهم است بدانید که اطلاعات هنگام حرکت از گیرنده های حسی به محل پردازش ، به نوعی تغییر می یابند . اطلاعات از یک فوتون نوری یا موج صوتی به یک درک تبدیل می شوند ؛ به عبارت دیگر ، ما فوتون نوری یا موج صوتی را نمی بینیم بلکه یک تصویر یا صدا را درک می کنیم و ادراک ، در آن لحظه به طرز بی نظیری توسط ذهن درک کننده ما شکل می گیرد . ( پاتریشا ولف ، 2001 )

ادراک به معنایی اطلاق می شود که ما به اطلاعات دریافتی توسط حس ها متصل می کنیم . چشمان ما ممکن است یک تصویر را مثل یک دوربین بگیرند ، اما آنچه ما می بینیم ( یا درک می کنمی ) تحت تاثیر اطلاعاتی است که ما در مغزمان ذخیره کرده ایم ؛ برای مثال به این تصویر نگاه کنید : B. اگر به شما بگویند این چه عددی است احتمالا خواهید گفت « 3 » . اما اگر از شما بپرسند چه حرفی است شما خواهید گفت « B » . تصویر عوض نشد ، بلکه درک شما بر اساس آنچه از شما پرسیده شد و دانش شما از علم اعداد و حروف الفبا تغییر یافت . برای کودکی که اطلاعات قبلی از اعداد یا حروف الفبا ندارد ، حرف B ، شکلی بی معنا روی کاغذ است ؛ بنابراین ، اختصاص دادن معنا به محرک های ورودی به دانش قبلی ما و آنچه که ما انتظار دیدنش را داریم ، بستگی دارد ؛ به عبارتی ، مغز شبکه های عصبی موجود اطلاعاتی را بررسی می کند تا ببیند آیا اطلاعات جدید چیزی هست که یک شبکه عصبیی که قبلا ذخیره شده را فعال نماید ( ما در فصل بعد به نحوه تشکیل شبکه های عصبی خواهیم پرداخت ) . این تطابق داده های جدید به اطلاعات ذخیره شده « شناخت الگویی » نامیده می شود و جنبه مهمی از توجهی است . شناخت الگویی آن قدر خوب عمل می کند که شما می توانید یک حرف الفبا را به هر شکلی که باشد ( b یا B ) تشخیص دهید . اما اگر شما قبلا حرف b را ندیده باشید و ندانید که بیانگر چه چیزی است ، آن گاه حرف b برای شما بی معنی می شود ؛ چون ، هیچ شناختی برای تطابق وجود ندارد . . ( پاتریشا ولف ، 2001 )



[1] constructs

[2] Perceptual modality

[3] Wepman

[4] optimal

[5] charcot

[6] Audle learners

[7] Visile learners

[8] Tactile learners

[9] Semiautonomous systems

[10] Semi- independent modality systems

[11] intranevrosensory

[12] internevrosensory

[13] Integrative

[14] Transient

[15] Distortion

[16] Felt-work

[17] overloading

[18] retrogression


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری حافظه بینایی و حسی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری حافظه بینایی و حسی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
پیشینه تحقیق و مبانی نظری حافظه بینایی و حسی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

حافظه:

حافظه چیست و چه ارتباطی با فرایند یادگیری دارد ؟ همه ماحافظه را یک پدیده می بینیم و در این مورد صحبت می کنیم که حافظه ما چه قدر ضعیف است یا حافظه دیگری چه قدر خوب است . در آموزش ، حفظ کردن اطلاعات تمرینی ضعیف به حساب می آید . اگر حافظه را از این دید نگاه کنیم ، آن گاه به نظر می رسد که حافظه واقعا برای شروع نحوه پردازش اطلاعات توسط مغز موضوع کوچکی است . با این وجد ، اگر فکر کنیم که زندگی بدون حافظه چه شکلی دارد آن گاه درک ما تا حدودی فرق خواهد کرد . کسانی که حافظه خود را از دست داده اند ، در اصل ، بیشتر چیزی را که به هویت آنان شکل می دهد ، از دست داده اند . آنچه مه مارا بی نظیر می کند و بالاتر از آن ، این که تعیین می کند ما چه کسی خواهیم شد ، توانایی ما برای کسب و ذخیره اطلاعات جدید است . مفاهیم ، نظرات و احساسات جدید و در نهایت رفتار ما حاصل این توانایی ماست حافظه چیزی است که ما را قادر می سازد تا از طریق تجربه مطلب بیاموزیم ( پاتریشا ولف ، 2001 ).

در حقیقت ، حافظه برای بقا ضروری است . ما انسان ها بدون قدرت یادگیری ، ذخیره و یادآوری این که چگونه باید به خطرهای محیط جواب دهیم ، کجا باید بدویم یا بجنگیم و حتی چگونه بدویم یا بجنگیم ، شانس کمی برای زنده ماندن داریم . حالا که مساله این گونه روشن شد . از لحظ ظاهر ، تفاوت کمی بین حافظه و یادگیری وجود دارد و این دو آن چنان با ظرافت به هم مرتبط هستند که مطالعه یکی مطالعه دیگری نیز خواهد شد . ( پاتریشا ولف ، 2001 )

وقتی محرکی وارد شود ، احساس و ادراک نیز بدنبال آن صورت می گیرد . در واقع ایندو فعالیت ملازم همدیگرند . حافظه آدمی وابسته به احساس ها و داده هایی است که قبلا از طرف وی دریافت وادراک شده اند و نیز توانایی ذخیره سازی و یادآوری تجربه هایی که پیش از این ، بر اثر مداخله محرکی که در حال حاضر موجود نیست ، احساس و ادراک شده اند . حافظه همان صور ذهنی و بازخوانی آنهاست که گاهی به « منظر ذهن » نیز تعبیر می شود . پیاژه ( 1968 ) حافظه را پدیده ای مربوط به رشد می داند که بر روی مراحل یادگیری حرکتی و ادراک آدمی بنا می شود .

- یک موسیقی دان ، سالها پیش آهنگی تصنیف و اجرا کرده است واینک انگار که قطعه ای دل انگیز از آنرا « می شنود »

- یک آشپز اکنون که می خواهد لیمویی برای ترش کردن غذا به کار برد ، گویی مزه ترش آنرا « می چشد » .

- یک نجار ، زبری سمباده ای را که دیروز بکار گرفته ، الان « احساس » می کند .

- یک باغبان عطر شامه نواز گل یاس را ، تنها با تماشای جوانه های نورسته برش شاخ ، « می بوید » ....

اینها نمونه های احساس و ادراکی است که همه و همه فقط در « ذهن[1] » اتفاق می افتد .

مفهوم حافظه همانطور که برای تجارب کلامی بکار می رود ، برای تجارب غیر کلامی ، نیز مورد استفاده قرار می گیرد ـ برای مثال ناتوانی در یادآوری معنی صداهای مربوط به سگ ها ، بوق ها ، رنگ ها و صداهایی از این کلمات ،جهات و گفته ها نیز مثالهایی از ناتوانیهای یادآوری زبان است . مسائل حافظه می تواند به یک مسیر ادراکی خاص نظیر حافظه بینایی یا حافظه شنوایی ارتباط داشته باشد . مقوله های دیگری از حافظه وجود دارد که می توان آنها را بصورت حفاظه طوطی وار[2] ، حافظه گذرا یا کوتاه مدت ، حافظه توالی ، و حافظه مانا یا بلند مدت مطرح ساخت

حافظه طوطی وار . حافظه طوطی وار تکرار ماشینی کلمات بدون فهم معانی آنهاست . کودکی که حافظه طوطی وار دارد ، حروف الفبا را بدون دانستن مفهوم آنها یاد می گیرد و آنگاه که به خانه برگشت فی المثل از مادر خود می پرسد « افلبا یعنی چه ؟ » که منظورش همان الفباست .

حافظه گذرا یا کوتاه مدت . بدنبال فعالیتی کسب می شود کهفرد بخاطر دلائلی نظیر امتحان اطلاعات دریافتی خود را در ذهن خویش ، فقط برای مدت زمان کوتاهی نگهداری کند . اعمالی همچون حفظ کردناعداد و کلمات، پیگیری یک سری دستورهای محدود ، یادآوری و بازسازی اشکال ، یا هجی یک کلمه بریا امتحان ، مثالهایی در اکتساب حافظه گذراست . یافته های تحقیقی که از کار برد آزمون بدست آمده نشان می دهد که کودکان ناتوان در خواندن در حافظه گذرای شنوایی و بینایی نیز از خود ضعف نشان می دهند ( پاراسکه و وپولوس و کرک 1969 ) . کارو ( 1967 ) دریافت افرادی که در یادگیری زبان خارجه ضعیف هستند در آزمون تکرار هجاهای بی معنی نیز پس از یک تاخیر کوتاه مدت ضعف نشان می دهند ، در حالیکه افراد مستعد در یادگیری زبان خارجی در انجام این نوع آزمون دچار اشکال نمی شوند (پاشازاده،1378)..

حافظه توالی و آن پاسخ خود به خودی در مقابل یادآوری های خاص می باشد ، مثلا گفتن روزهای هفته ، عمل شمارش ترتیبی اعداد ، نظم و ترتیب عناصرد در موارد یاد شده از اهمیت اساسی برخوردار است ، و یا اینکه توالی کلمات در یک جمله ، یک امر اساسی است . کودکی که به صورت فاعل ـ فعل ـ مفعول جمله می سازد ـ « بچه می خواهد شیر » ـ احتمالا در حافظه توالی وی اشکالی وجود دارد .

در حافظه مانا یا بلند مدت پیش از آنکه اطلاعات مورد نیاز یادآوری گردد لازم است که یک دوره طولانی در ذهن باقیمانده و ذخیره شود . شواهد فیزیولوژیک چندی وجود دارد کهنشان می دهد حافظه های گذرا و مانا در سازه های متعددی در درون مغز بایگانی می شود ( مگاون[3] 1967 ) . پدیده به خاطر سپردن مطالب درسی کمی پیش از امتحان و فراموش کردن حجمی از آن مدتی پس از امتحان ، برای بسیاری از دانش آموزان امری آشناست . حافظه مانا مستلزم توانایی جذب و همانند سازی[4] ، ذخیره کردن و بیاد آوردن اطلاعات در مواقع مورد نیاز است . این امر به مهارت فراگیر در شناخت هدف و مناسبات مطلب آموزشی و ربط آن به دانش گذشته وی بستگی دارد( ورگاسون 1968 ؛ وایزمن 1965 ).

حافظه حسی

شاید درست تر این باشد که آن را انبار حسی ، خاطرات حسی یا حتی درک حسی بنامیم . هر چیزی در حافظه به عنوان اطلاعاتی حسی از محیط اطراف شروع می شود . نقش حافظه حسی ان است که اطلاعات ورودی به مغز را از طریق گیرنده های حسی بگیرد و کمتر از یک ثانیه آن را نگه دارد تا تصمیم گرفته شود که با آن چه کار کند .



[1] mind

[2] Rote memory

[3] magoun

[4] Assimilate


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری عملکرد تحصیلی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری عملکرد تحصیلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 19 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 12
پیشینه تحقیق و مبانی نظری عملکرد تحصیلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

عملکرد تحصیلی

عملکرد تحصیلی تسلط و یادگیری فرد از مواد آموزشی ارایه شده در یک دوره تحصیلی خاص تعریف شده است (برات وند، 1376). همچنین عملکرد تحصیلی به معنی توانایی دانش آموزان در پاسخ دهی به مسایل مربوط به موضوع یا موضوعات خاص پیش بینی شده برای یک دوره آموزشی است (سپهوندی، 1385). به علاوه، عملکرد تحصیلی شامل ثبت کلیه ی فعالیت‌های شناختی فرد تحصیل کرده است که با یک سیستم درجه بندی مورد توافق با توجه به سطوح مختلف فعالیت‌های هیجانی و آموزشی و جدول زمانی سنجیده می­شود و به عنوان فرآیند پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته می­شود (خوش کنش، 1386). در میان رویکردهای مختلفی که به منظور بررسی عوامل تعیین کننده پیشرفت تحصیلی انتخاب شده است دو رویکرد مهم و اصلی وجود دارد که در چند سال اخیر مطرح شده است و بر فرآیندهای موثر بر عملکرد تحصیلی تاکید می‌ورزند. در رویکرد نخست، تاثیر فرایندهای محیط خانوادگی بر پیشرفت تحصیلی مطرح است و در رویکرد دوم از فرایندهای خاص دانش آموز نظیر خودتنظیمی‌و خودکارآمدی سخن به میان می‌آید (فولادچنگ و لطیفیان، 1381).

امروزه یکی از مهمترین دغدغه‌های والدین و مربیان، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. از آنجا که عملکرد تحصیلی دانش آموزان نقش مهمی‌در سازگاری‌های اجتماعی و جایگاه آنان در جامعه دارد، بنابراین ضروری می‌نماید که عوامل موثر و مرتبط با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مورد بررسی قرار گیرد. خانواده و مدرسه از جمله نهادهای اساسی جامعه بوده و ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. هر یک از این نهادها به نوبه ی خود عهده دار تربیت افراد و پرورش استعدادهای آنان می‌باشند. یادگیری اساس فعالیت در مدارس است، به عبارت دیگر، مدارس اساساً برای مدیریت یادگیری پدید آمده­اند. یادگیری اثربخش، محور اصلی فعالیت در یک مدرسه است. در تجربه‌های جهانی، گزارش سال 2006 یونسکو از کیفیت آموزش و پرورش در جهان حاکی از موفقیت بسیاری از کشورها در از میان برداشتن پدیده در سطح مدارس خود است.

یکی از نظریه‌های پشتیبان یادگیری، نظریه ی یادگیری در حد تسلط[1] است که بلوم[2] ارایه داده است. رویکرد یادگیری در حد تسلط بر این باور مبتنی است که اکثر دانش آموزان می‌توانند آن چه در مدرسه باید به آنان بیاموزند، را یاد بگیرند (به نقل از سیف، 1387). از این رو وظیفه مدارس، ایجاد انگیزه هر چه بیشتر برای یادگیری در دانش آموزان و پذیرفتن مسئولیت‌های هرچه بیشتر آنان در این زمینه است.

عملکرد تحصیلی در واقع هدفی است که شخص برای رفتار آموزشی خود برمی­گزیند، که به سه مقوله طبقه‌بندی می‌شود: الف) هدف‌های تکلیف مدار[3] که به تمایل فرد جهت کسب فهم، بینش و یادگیری اشاره می‌کند، ب) هدف‌های بیرونی[4] که بیانگر تلاش فرد در تکلیف یادگیری به منظور رسیدن به پیامدهای بیرونی، دریافت پاداش به شیوه‌های مختلف و اجتناب از تنبیه است و ج) هدف‌های توانایی نسبی که به تمایل فرد جهت نشان دادن توانایی بالا با به دست آوردن قضاوت‌های مطلوب از توانایی‌های خود در برخورد با حیطه­های مختلف در زندگی است و در دو مقوله­ی شناختی و اجتماعی مورد بررسی قرار می­گیرد. مقوله ی شناختی در اصل ادراک فرد از لیاقت و شایستگی خود است که تا حدودی از عزت نفس و مسایل هیجانی و عواطف سرچشمه می­گیرد. مقوله ای اجتماعی در ادراک فرد از شایستگی و مهارت‌های خود برای تعامل با سایرین اشاره دارد (ریان و پنتریچ[5]، 1997). پژوهش‌های زیادی بر نقش موثر و ارتباطات نزدیک خانوادگی و احساس امنیت دانش آموزان در خانواده بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان، صحه گذاشته اند (لی، هامان و ونگ[6]، 2004).

این پژوهش‌ها و نمونه‌های دیگری از این قبیل، نشان می‌دهند که خانواده نیز می­تواند به اندازه­ی مدرسه و معلمان و شاید هم بیشتر از آن بر عملکرد تحصیلی دانش­آموزان تاثیر بگذارد. مطالعات انجام شده نشان می­دهد که دانش آموزانی که انگیزه پیشرفت بالایی دارند، از خانواده هایی برخاسته اند که گرایش‌های دموکراتیک دارد و دانش آموزانی که انگیزه پیشرفت کمتری دارند، کسانی بودند که از جانب پدرانشان مورد توجه و مراقبت شدید قرار گرفته بودند (مک للند[7]، اتکینسون[8]، کلارک[9] و لاول[10]، 1953).

اندیشه مشارکت مدرسه و خانواده و جامعه هم از جنبه ی نظری و هم عملی مهم است. نظریه سیستم‌های اجتماعی می‌گوید که مدرسه بخشی از یک نظام اجتماعی است متشکل از چند سیستم مرتبط با یکدیگر (علاقه بند، 1383). بنابراین، شناسایی هر سیستم (برای مثال خانه، کلاس درس، مدرسه، منطقه ی آموزش و پرورش، فرهنگ و جامعه) و چگونگی ارتباط آن با زیست محیطکلان دانش آموز در فرآیند یاددهی-یادگیری بسیار ضروری است. تداوم و تعمیق رابطه ی میان خانه و مدرسه و جامعه- در حکم مهمترین سیستم‌های موجود- به منزله ی افزایش شانس دانش آموزان برای یادگیری و موفقیت تحصیلی است. در مدرسه، فرهنگ یادگیری، توسعه را هدایت می­کند. فرهنگ یادگیری[11] عبارتست از پذیرش مجموعه ای از باورها، ارزش ها، نظریه‌ها و دیدگاه‌ها که عمل به آنها زمینه مناسب را برای یادگیری فراهم آورده و مورد پشتیباتی قرار می‌دهد. و باعث کارکرد تسهیل و روان سازی یادگیری می­شود. فرهنگ یادگیری در مدرسه اثربخش با عشق به یادگیری مستمر در میان همه ی دست اندرکاران مدرسه تجلی می‌یابد، و حامی‌دانستن و پیشرفت علمی‌در درون مدرسه است و یاد گرفتن و عمل به یادگیری را تشویق می‌کند (ساکی، 1388). گروهی از متخصصین تعلیم و تربیت عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی را به دو دسته کلی تقسیم بندی کرده‌اند: 1) عوامل بیرونی (محیطی): عوامل محیطی تاثیرگذار بر پیشرفت تحصیلی شامل موقعیت یادگیری، جو اجتماعی مدرسه، جو عاطفی کلاسی، تاثیر گروه همسالان، جو خانواده و نظایر اینها می‌باشند.


[1]. Mastery of learning

[2]. Bloom

[3]. Task focused goals

[4]. extrinsic

[5]. Rayan, & Pentrich

[6]. Lee, Hamman, & Wang

[7]. Maclelland

[8]. Atkinson

[9]. Clark

[10]. Lowell

[11]. Learning culture


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری دست برتری

پیشینه تحقیق و مبانی نظری دست برتری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 28 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
پیشینه تحقیق و مبانی نظری دست برتری

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

پیشینه نظری دست برتری

از همان آغاز شکل گیری تمدن، انسانها در به کارگیری ابزار از یک دست بیشتر از دست دیگر استفاده کرده اند و بنا به دلایل خاصی، دست راست در اغلب انسان ها دست مسلط بوده است. بعد از سال ها مطالعه بر روی عدم تقارن مغز، روان شناسان به کارکرد متفاوت نیمکره مغز پی برده اند. ساختار متفاوت مغز در افراد منجر به پردازش های هیجانی متفاوت و در نتیجه ی الگوی شخصیتی متفاوت می شود. ضایعه های نیمکره های راست و چپ تأثیرات متفاوتی به رفتار هیجانی دارند و تأثیر قابل توجهی بر عملکرد افراد می گذارد.(به نقل از علی پور ، صادقی، و همکاران، 1391).

بدن انسان دارای اندام های زوج بسیاری است که از نظر ساختمانی و عملکرد قرینه یکدیگرند ، اما در این میان دست برتری انسان به معنی برتری یک دست در اعمال خاص حرکتی یک استثناء است. اکثریت انسان ها به جای مهارت مساوی در دو دست در یک دست برتری بارز نشان می دهند و حال اینکه برتری در یک طرف، بارز است و در اکثر افراد در طرف راست می باشد. پدیده برتری مهارت یک دست ، خاص انسان و گونه های بالاتر است .تقریباً بین 6 تا 17 درصد افراد جامعه را افراد چپ برتر،3 تا 17 را دو سوتوان و بین 66 تا 89 درصد را فراد راست برتر تشکیل می دهند. چپ برتری و به عبارت دقیق تــر راست برتری در 5 الی 15 درصــد جامعه و با ارجحیت بیشتری در مردان دیده می شود.(حکیمی،خداپناهی،حیدری،1389).

منطقه وسیعی از کورتکس آدمی به بازنمایی اعمال دست ها برای اهمیت مهارت دستی در دوره تکامل اختصاص یافته است واز دو دست به ندرت برای تسهیلات یکسان استفاده می شود(بیتون،2003). با وجود آنکه راست دستی تمایل غالب همه جوامع مورد مطالعه است.(هریس، 1983، 1990؛ پیترز،1995)، بخشی از جمعیت این جوامع همیشه دارای ترجیح دست چپ بوده اند. تنوع این نسبت در نواحی مختلف دنیا می تواند ناشی از عوامل فرهنگی و یا عوامل زیست شناختی (برایدن و همکاران، 1997) باشد. دست برتری مطلق نیست و در سه طبقه مجزای زیست شناختی، چپ دستی و دو سو توانی قرار می گیرد (بیتون، 2003). توزیع دست برتری از 250 سال قبل از میلاد تاکنون تغییری نکرده است و با یافته های کنونی مشابهت دارد. به طوری که در بیشتر مطالعات 90% از انسان ها راست دست و 10% ار آنها چپ دست هستتند (ون استرین، 2000)، همچنین شیوع چپ دستی در مردان نسبت به زنان بیشتر بوده و به صورت نسبت 5 به 4 است(گیلیبرت و ویسوکی، 1992). .اگله (1871) هم معتقد است که زنان نسبت به مردان کمتر چپ هستند که این امر در جوامع غربی مدرن و در جوامع که دارای فراوانی کمتری از چپ دستی هستند، مصداق دارد(آنت،1985؛ پوراک و کورن، 1981؛ گیلبرت و ویسوکی، 1992). شیوع چپ دستی برای تکالیف دودستی در آمریکای شمالی و اروپای غربی (حدود 10%) نسبت به آفریقا و کشوری های مشرق زمین (آسیایی) (حدود5% یا کمتر) بیشتر است و برای آن تبیین های فرهنگی – محیطی و ژنتیکی پیشنهاد شده است (سینگ، مانچاری و دلاتولای، 2001). در مطالعه سینگ، مانجاری و دلاتالوس(200) مشخص شد که شیوع چپ دستی 2/3% است.

حقایق متعددی از تاثیر عوامل فرهنگی روی فراوانی چپ دستی حمایت می کنند. درصد کمتر استفاده از دست چپ برای نوشتن در کشورهای غربی در نیمه اول قرن بیستم در مقایسه با نیمه دوم قرن بیستم به علت آنکه برای تحصیلات، سهل گیری بیشتری در نظر گرفته شده بود (بئوکلار و کروننبرگ، 1986؛ دلاتولاس، دی اگوستینی، ژالون و پنست، 1988) و مواردی که در آنها فشارهای فرهنگی مانع چپ دستی و استفاده از دست چپ برای فعالیت های مرتبط با غذا خوردن استفاده می شوند. به عنوان مثال، در بسیاری از کشورهای آسیایی و کشورهای مسلمان به دست چپ به عنوان یک عضو ناپاک نگاه می شود و از آن برای غذا خوردن استفاده نمی شود، بنابراین فراوانی چپ دستی در این کشورها 5% و حتی کمتر است (دی اگوستینی، خامیس، آهویی و دلاتولاسف 1997). البته واضح است که افراد چپ دست در یک دنیای راست دست زندگی می کنند، به طوری که قیچی، لب تاپ، ماشین های چرخ خیاطی و بسیاری از ابزارهای دیگر زندگی آنها، کاملاً برای راست دست ها طراحی شده است ( علی پور، آگاه هریس،1391).

ارتباط بین دست برتری و توانایی های شناختی از زمان طولانی مورد علاقه محققان بوده و یکی از موضوع های بحث انگیز می باشد.با وجود اینکه تعریفی با توافق جهانی برای دست برتری (چپ دستی و راست دستی) وجود ندارد، با این حال در اغلب ، دست برتری، ترجیح فطری یا زیست شناختی برای استفاده از یک دست بیشتر از دست دیگر در انجام تکالیف و وظایف خاص در نظر گرفته شده و با غالب بودن یکی از نیمکره ها در انجام آن تکالیف در ارتباط است (رایس[1]، 1998)، و غالب بودن نیمکـــره ها برنامه زیســت شناختی از پیش تعیین شده و تغییر ناپذیر می باشد (کاردول[2]، 2003).

البته در تبیین دست برتری نظــریه های مختلفی وجود دارد، از نظــریه های ژنتیــکی دست برتری می توان به نظریه آنت 1985، 2002 و مکماوس[3]، 1981 اشاره کرد، نظریه پردازان دیگر از جمله باکان[4] (1971) و کورن[5] (1995) راست دستی را ویژگی جهان شمول و چند ژنی دانسته و چپ دستی را نتیجه عوامل خطرساز حاملگی (سن مادر، استرسورهای مختلف) و تــــولد (نارس، با تأخیر و سخت، وزن کم) می دانند (بیلی[6] و مککیور[7]، 2004)( به نقل از علی پور،صالح میر حسینی 1390).


[1]- Rice cardwell

[2]- Cardwell

[3]-McManus

[4]- Bakan

[5]- Coren

[6]- Bailey

[7]- Mckeerer


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره رفتار شهروندی سازمانی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره رفتار شهروندی سازمانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 65 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره رفتار شهروندی سازمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

رفتار شهروندی سازمانی

سیر تحول مفهوم رفتار شهروندی سازمانی

مفهوم رفتار شهروندی برای اولین بار توسط افرادی نظیر چستر بارنارد[1] (1938)، کتز[2] (1964)، کتز و کاهن (1978)، بتمان و اورگان (1938)، اسمیت[3] و دیگران (1938) و بعد­ها به‌صورت مفصل‌تر توسط اورگان (1988)، در ادبیات رفتار سازمانی مطرح گردید (یوسفی، 1387). هرچند مفهوم رفتار شهروندی سازمانی ابتدا در مقالات و پژوهش‌هایی از بارنارد (1938) و کتز (1964) ارائه گردید ولی برای اولین بار باتمن[4] و اورگان (1983) بودند که در خلال بررسی رابطه بین رضایت شغلی و عملکرد، آن را بررسی نموده و از اصطلاح «رفتار شهروندی سازمانی» استفاده نموده‌اند. از دید آنان رفتار شهروندی سازمانی آن را به‌عنوان مجموعه­ای از رفتارهای سودمند است که در شرح شغل قید نشده اما کارکنان برای کمک به سایرین طی انجام وظایف سازمانی به نحو مشهود این رفتارها را از خود بروز می­دهند (هوسام[5]، 2008).

پیشینه مفهوم رفتار شهروندی سازمانی را می‌تواند در نظرات کاتز (1964)، جستجو کرد. کاتز بیان نموده که سازمان‌های اثربخش سه ویژگی ذیل را در خوددارند: که کارکنان را در درون سیستم نگهداری و حفظ می‌کنند.

1-اطمینان می‌یابند که کارکنان آن‌ها، الزامات خاص نقش را به نحو قابل‌اعتمادی انجام می‌دهند.

2-به فعالیت‌های نوآورانه و خودجوش کارکنان خود که فراتر از وظایف سازمانی است و در شرح شغل آنان موردتوجه واقع نشده، توجه خاص دارند.

3-ویژگی سوم سازمان‌های اثربخش در دید کاتز به این معنی است که سازمان‌ها برای دستیابی به موفقیت، نیازمند کارکنانی با تمایلات فراتر از حداقل­های لازم جهت انجام شغل و جنبه­های خاص فعالیت­های شغلی خود هستند، آنچه امروزه از آن تحت عنوان «رفتار شهروندی سازمانی» یاد می­شود.

کاتز با تمایز قائل شدن بین عملکرد نقش و رفتارهای نوآورانه و خودجوش کارکنان از اولین نظریه‌پردازان رفتار شهروندی سازمانی در دهه‌های هفتاد و هشتاد میلادی به شمار می­رود (پودساکف و همکاران، 2000).

پس از چستر بارنارد (1930) و کتز و کاهن (1966)، پژوهشگران بسیاری به مفهوم‌سازی و تبیین پدیده رفتارهای فرا نقشی پرداختند. برای مثال؛ پودساکف و همکاران (1997)، مک کنزی و همکاران (1991)، وان دین ولی پاین (1998). کاتز و کاهن[6] (1966)، رفتارهای فرا نقش مؤثر در اثربخشی سازمانی را شامل رفتارهایی می­دانند که به تعبیر آنان، ماشین اجتماعی سازمان را روغن‌کاری نموده و به‌طور مستقیم به چگونگی وظایف عملکردی خاص، مربوط نمی‌باشند. رفتارهای فرا نقش شامل؛ کمک به کارکنان در رابطه با مشکلات کاری آنان، پذیرش سایرین در گروه کار (بدون هیچ اعتراض و ایراد گرفتن از آنان)، انعطاف‌پذیری، به حداقل رساندن سطح تعارض بین فردی، صرفه‌جویی و محافظت از منابع سازمانی می­باشند. کاتز و کاهن (1966)، «واژه شهروندی» را برای توصیف کارکنانی که این نوع رفتارهای فرا نقش را از خود بروز می­دادند، به کاربردند. کارکنانی با سطح مطلوب رفتار شهروندی سازمانی برای مدیران بسیار باارزش تلقی می­شوند چراکه آنان کار مدیران را آسان‌تر می­کنند. در این شرایط مدیران، زمان بیشتری را جهت بهبود اثربخشی سازمانی در اختیار خواهند داشت (شاطری، 1388).

2-1-3-2- تعاریف رفتار شهروندی سازمانی:

در طول دو دهه و نیم گذشته اورگان و همکارانش (اورگان و اسمیت، 1983 اورگان و واترمن و نیر، 1983) اولین بار در سال 1983 واژه رفتار شهروندی سازمانی را بر مبنای مفاهیمی از قبیل «تمایل به همکاری» (بارنارد، 1938) و نیز تمایز عملکرد قابل‌اعتماد نقش و «رفتار­های نوآورانه و خود­جوش» (کاتز وکاهن، 1978) مطرح کردند.

اورگان (1988) رفتار شهروندی سازمانی را رفتاری خودجوش و آگاهانه می­داند که به‌طور مستقیم یا صریح، توسط سیستم پاداش دهی رسمی سازمانی تقویت نشده اما درمجموع اثربخشی سازمانی را ارتقاء می­دهد. منظور از خودجوش و آگاهانه بودن در آن است که این رفتار، ضرورت اجباری نقش یا مبتنی بر شرح شغل نبوده بلکه رفتاری عمدتاً، مبتنی بر انتخاب شخصی است و در صورت عدم انجام آن نیز تنبیهی به دنبال نه خواهد بود. اورگان (1988) رفتار شهروندی سازمانی را نوعی وضعیت مطلوب می­پندارد زیرا چنین رفتاری از یک‌سو منابع موجود و در دسترس سازمان را افزایش داده و از سوی دیگر نیاز به مکانیسم‌های کنترل پرهزینه رسمی را کاهش می‌دهد (به نقل از بیکتون و همکاران، 2008).

پودساکف معتقد است، رفتار شهروندی سازمانی رفتاری اختیاری است که جز شرح وظایف شغلی و یا رفتار­های نقشی نمی­باشد و در تعهد استخدامی کارکنان قرار نگرفته است و کاملاً انتخابی می­باشد و کوتاهی در آن هیچ‌گونه تنبیهی را به دنبال ندارد (پودساکف و همکاران، 2000). رفتار شهروندی سازمانی رفتاری خودجوش و آگاهانه است که به‌طور مستقیم یا صریح توسط سیستم رسمی پاداش سازمان پیش‌بینی‌نشده است. ولی درمجموع عملکرد مؤثر سازمان را ارتقا می‌دهد. منظور از خودجوش و آگاهانه این است که این رفتار ضرورت اجباری نقش یا شرح شغل نیست. این رفتار بیشتر یک انتخاب شخصی است و در صورت انجام ندادن آن تنبیهی به دنبال ندارد (آلیسیا، 2008). مکنزی و ژان[7] (1998)، رفتار شهروندی سازمانی را شامل؛ رفتارهای آگاهانه و داوطلبانه‌ای از جانب کارمندان می­داند که به‌طور مستقیم، سطح اثربخشی سازمانی را صرف‌نظر از چگونگی بهره‌وری کارمندان، افزایش خواهند داد (جونگ و هونگ، 2008). اریک و همکاران (2008)، رفتار شهروندی سازمانی به فعالیت­هایی اطلاق می­شود که از فرد خواسته نشده­اند ولی در کل از سازمان حمایت می­کنند و به آن سود می­رسانند.

مجموعه‌ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند، اما بااین‌وجود توسط وی انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقش‌های سازمانی می‌شوند (اپلبام[8] و همکاران،2004). به‌عنوان‌مثال یک کارگر ممکن است نیازی به‌اضافه کاری و تا دیروقت در محل کار ماندن نداشته باشد، اما باوجوداین برای بهبود امور جاری و تسهیل جریان کاری سازمان، بیشتر از ساعت کاری رسمی خود در سازمان می‌ماند و به دیگران کمک می‌کند (کروپانزانو[9] و بیرن[10]، 2000).



[1] . Barnard

[2] . Katz

[3] . Smith

[4] . Bateman

[5] . Hossam

[6]. Kahn

[7]. Xin

[8] . Appelbaum

[9] . Cropanzano

[10] . Byrne


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تسهیم دانش

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تسهیم دانش
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تسهیم دانش

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تسهیم دانش

تعریف دانش

قبل از توضیح مفهوم دانش، لازم است که بین «داده» و «اطلاعات» که کم و بیش القا کننده‌ی مفهوم دانش هستند، تفاوت قائل شویم.

داده ها: «داده‌ها» رشته واقعیت های عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند. از دیدگاه سازمانی، داده‌ها - به درستی یک سلسله معاملات ثبت شده‌ی منظم تلقی شده‌اند. داده‌ها تنها بخشی از واقعیت ها را نشان می دهند و از هر نوع قضاوت، تفسیر ومبنای قابل اتکا برای اقدام مناسب تهی هستند. داده‌ها را می‌توان مواد خام عناصر مورد نیاز برای تصمیم‌گیری به شمار آورد، چراکه نمی‌توانند عمل لازم را تجویز کنند. داده‌ها نشانگر ربط، بی‌ربطی و اهمیت خود نیستند، امّا به هر حال برای سازمان های بزرگ اهمیت زیادی دارند، چراکه مواد اولیه‌ی ضروری برای خلق دانش به شمار می‌روند( کشاورزی، 1386).

اطلاعات: «اطلاعات» را نوعی پیام به شمار می‌آورند. پیام مورد نظر ما معمولاً به شکل مدرکی مکتوب یا به صورت ارتباطی شنیداری یا دیداری نمود می‌یابد. اطلاعات باید متضمن آگاهی و حاوی داده‌هایی تغییر دهنده باشد. واژه‌ی اطلاعات[1]در انگلیسی به معنای «شکل دادن[2]» نیز به معنی «شکل دادن» بینش و دید دریافت کننده‌ی اطلاعات است. اگر بخواهیم معنی واژه‌ی مورد بحث را دقیق تر و سختگیرانه‌تر روشن کنیم، باید بگوییم: «تنها گیرنده می‌تواند مشخص کند که دریافتی‌های او واقعاً اطلاعات بوده و او را تحت تأثیر قرار داده است».

اطلاعات برخلاف داده‌ها، معنی‌دار هستند. به قول پیتر دراکر: «داشتن ارتباط و هدف، ویژگی اطلاعات است». اطلاعات، نه تنها دارای قابلیت تأثیرگذاری بر گیرنده هستند، بلکه خود نیز شکل خاصی دارند و برای هدف خاصی سازمان می‌یابند. داده‌ها زمانی به اطلاعات تبدیل می‌شوند که ارائه دهنده‌ی آنها، معنی‌ و مفهوم خاصی به آنها ببخشد. با افزودن ارزش به داده‌ها، در واقع آنها را به اطلاعات تبدیل می‌کنیم(نصر اصفهانی و همکاران، 1387).

دانش: «دانش» مخلوط سیالی از تجربیات، ارزش ها، اطلاعات موجود و نگرش های کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهره‌گیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست می‌دهد. دانش، در ذهن دانشور به وجود آمده و به کار می‌رود. دانش در سازمان ها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش، بلکه در رویه‌های کاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها مجسم می‌شود. این تعریف، از اول مشخص می‌کند که دانش ساده و روشن نیست، مخلوطی از چند عامل متفاوت است؛ سیالی است که در عین حال ساختارهای مشخصی دارد و نهایت اینکه، ابهامی و شهودی است و به همین علت، به راحتی نمی‌توان آن را در قالب کلمات گنجاند و به صورت تعریفی منطقی عرضه کرد.

دانش در خود مردم وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانسته‌های انسانی است. ما گرچه به طور سنتی، سرمایه‌ها را مشخص و ملموس می‌دانیم، امّا سرمایه‌ی دانش را نمی‌توان به راحتی تعریف کرد. درست مشابه ذره اتمی که می‌تواند موج یا ذره باشد، بسته به اینکه دانشمندان چگونه وجود آن را دنبال کنند. دانش به شکل های پویا و نیز انباشته و ایستا قابل تصور است (رضائیان، 1381: 21).

دانش از اطلاعات و اطلاعات از داده‌ها ریشه می‌گیرند. تبدیل اطلاعات به دانش در عمل بر عهده خود بشر است. با نگرش فراتری به این موضوع، آشکار می‌شود که معمولاً «دانش پایه» عامل تمایز بین داده، اطلاعات و دانش است. این یکی از دلایلی است که در محیط و فضای متکی به دانش، برخی موسسات یا شرکتها می‌توانند همچنان برتری های اقتصادی و رقابتی خود را حفظ کنند. «کوهن» و «لونیتال» در مباحث خود، این حقیقت را تشریح می‌کنند که گسترش دانش منوط به شور و هیجان یادگیری و دانش پیشین است(نصر اصفهانی و همکاران، 1387).

به عبارت دیگر، دانش اندوخته شده عامل موثری در افزایش واکنش و فراگیری سهل‌تر مفاهیم است. بنابراین، دانش ترکیب سازمان یافته‌ای است از «داده­ها» که از طریق قوانین، فرایندها و عملکردها و تجربه حاصل آمده است. به عبارت دیگر، «دانش» معنا ومفهومی است که از فکر پدید آمده است و بدون آن اطلاعات و داده‌ تلقی می‌شود. تنها از طریق این مفهوم است که «اطلاعات» حیات یافته و به دانش تبدیل می‌شوند(همان).


[1] - inform

[2] - information


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق خلاقیت شغلی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خلاقیت شغلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 226 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خلاقیت شغلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خلاقیت شغلی

خلاقیت[1]

بی شک یکی از زیبا ترین ویژگی های انسان، قدرت آفرینندگی و یا خلاقیت اوست. به واسطه ی همین ویژگی است، که انسان می تواند اهداف آرمان گرایانه خود را پدید آورد، و توانایی های خود را شکوفا سازد. آنچه پیش از این در مورد خلاقیت تصور می شد، بر اساس نگرش نبوغ آمیز بنا شده بود، و طبق این نگرش، خلاقیت به افراد خاصی تعلق داشت؛ افرادی که از نبوغ استثنایی برخوردار بوده و توانایی های ذهنی آنان، فراتر از مردم عادی به شمار می رفت . بنابراین خلاقیت موهبتی آسمانی پنداشته می شد، که صرفاً در اختیار تعداد معدودی از افراد قرار گرفته است، در صورتی که خلاقیت به افراد معدودی تعلق نداشته و تمامی افراد می توانند خلاقانه فکر کنند. تنها تفاوت عمده بین افراد نابغه و خلاق وافراد عادی در این است، که گروه اول روش هایی را به کار می گیرند، که افراد دیگر از آن روش ها بی اطلاع هستند(پیرخالقی، 1384).

2-3-2- تعاریف خلاقیت

خلاقیت از جمله مسائلی است که درباره ماهیت و تعریف آن تاکنون بین محققان و روان شناسان توافق به عمل نیامده است. در مجموع تعریف ها خلاقیت را چنین تقسیم بندی می نماید: بعضی از تعریف ها، ویژگی های شخصیتی افراد را محور قرار داده، و بعضی دیگر بر اساس فرایند خلاق و تعریف های دیگر بر حسب محصول خلاق به خلاقیت نگریسته اند.

تعاریف متعددی راجع به خلاقیت ارائه شده است، که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:

پارنز[2]: خلاقیت را می‌توان به شکل بسیار ساده بعنوان توانایی ایجاد چیزی نو و بدیع تعریف کرد.

تورنس[3]: تفکر خلاق مختصراً عبارتست، از فرآیند حس کردن مسائل یا کاستی‌های موجود در اطلاعات، فرضیه سازی درباره حل مسائل و رفع کاستی‌ها، ارزیابی و آزمودن فرضیه‌ها، بازنگری و بازآزمایی آنها و سرانجام انتقال نتایج به دیگران(صمدآقایی ،1385).

پری[4]: خلاقیت، شکستن کلیشه ها، توانائی تغییر در چارچوب طرح و یک راه جدید برای رسیدن به ایده‌ها است.

ویسبرگ[5]: خلاقیت توانایی حل مسایلی است، که فرد قبلا حل آنها را نیاموخته است.

اشتاین[6]: خلاقیت فرآیندی است، که نتیجه آن کار تازه ای باشد که توسط گروهی در یک زمان مفید و ارزشمند تلقی شود(امیرحسینی، 1385).

خلاقیت، آفرینش آمیزه ای بدیع برای حل تناقضات، درقالب یک ایده است که خارج از محدوده جواب موجود قرار می گیرد( حقیقت جو و ناظم، 1387)..

خلاقیت، شکل دادن تجربه هادر سازمان بندی های تازه است.

تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانهای امروزی، توانایی ایجاد ایده های جدید دارای ارزش برای مشتری است.

تیلور[7] خلاقیت را شکل دادن تجربه ها در سازمان بندی های تازه می داند( شیخ مونسی و همکاران، 1389).

2-3-3- تعریف خلاقیت
خلاقیت فرآیندی که در بر گیرنده تفکر و واکنش است، و انسان با تجارب گذشته اش ارتباط برقرار می کند، به محرک ها(اشیاء، نشانه ها،مفاهیم،افراد،موقعیت ها)و معمولاً دست کم یک مجموعه منحسر به فرد واکنش نشان می دهد.
«آفریدن-به وجود آوردن»
«بیان عقاید اصیل ،بخش ذاتی بشر»
«توانایی ساختن آن چیزی که تصور می کنیم وجود دارد»
«جرئت متفاوت بودن داشتن»
«توانایی یا قدرت ذهنی یا بدنی برای ساختن یا باز سازی واقعیت به نحوه ی منحصر به فرد»
« انگیزه برای یادگیری، و به فعلت در آوردن توانایی ها»( فتحی زاده، پاک طینت و شهبا، 1390).

2-3-4- ضرورت و اهمیت خلاقیت

الف: نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه فردی

1ـ خلاقیت و نوآوری عامل رشد و شکوفایی استعداد ها و سوق دهنده به سوی خود شکوفایی

2ـ خلاقیت و نوآوری عامل موفقیت فردی ، شغلی و اجتماعی

ب: نقش و اهمیت خلاقیت و نوآوری از جنبه سازمانی

1ـ خلاقیت و نوآوری عامل پیدایش سازمان ، تولیدات و خدمات

2ـ خلاقیت و نوآوری عامل افزایش کمیت وکیفیت تولیدات ،خدمات ، تنوع تولیدات و خدمات

3ـ خلاقیت و نوآوری عامل کاهش هزینه ها ، ضایعات و اتلاف منابع

4ـ خلاقیت و نوآوری عامل تحریک و تشویق حس رقابت

5ـ خلاقیت و نوآوری عامل کاهش بوروکراسی اداری (کاهش پشت میزنشینی و مشوق عمل گرایی)

6ـ خلاقیت و نوآوری عامل افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان ، ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان



[1]- Creativity

[2]- Parnaz

[3] -Torans

[4] -Pary

[5] -Visbarg

[6] -Ashtayn

[7] - Taylor


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلال هویت جنسی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلال هویت جنسی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 37 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اختلال هویت جنسی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی نظری هویت و اختلال هویت جنسی

مفهوم هویت در نظر روان شناسان، جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی جایگاه خاصی دارد. بیشتر روان شناسان و همچنین نظریه پردازان شخصیت، هویت را امری فردی و شخصی می دانند و بر این باورند که ویژگی های شخصیتی و احساس فرد مبنای اصلی هویت او هستند. در مقابل روان شناسان اجتماعی و جامعه شناسان عقیده دارند که احساس هویت در اثر دیالیکتیک میان فرد و جامعه شکل می گیرد. آنها معتقدند که هویت معمولاً در نگرش ها و احساسات فرد نمود پیدا می کند، اما بستر شکل گیری آن زندگی اجتماعی است.

به این ترتیب در یک تقسیم بندی کلی می توان هویت را به دو دسته اصلی تقسیم کرد:

1. هویت فردی

2. هویت اجتماعی

در هر دو بعد فردی و اجتماعی هویت، نوعی خودشناسی مطرح است. انسانی که از خود تعریفی ندارد، واحدی از هم گسیخته، نامنسجم، غیر اندام گر، از خود بیگانه و خود ستیز است (صالحی، 1385).

هویت فردی که تصور فرد از خویشتن است نیز در جریان تعاملات اجتماعی ساخته می شود. ارزشیابی فرد از خود، با توجه به تلاش ها و فعالیت های فردی، نظرات و برداشت های دیگران و همچنین شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه شکل دهنده هویت فردی هستند.

متفکران زیادی به جنسی بودن هویت اعتقاد دارند:

یکی از عوامل مهم کسب هویت فردی جنسیت است. هر فردی با دانستن این که زن است یا مرد، جایگاه جنسی خود را پیدا می کند و می تواند نقش ایفا کند.

هویت جنسی که بازتاب احساس درونی فرد از زن یا مرد بودن خویش است، بخش قابل ملاحظه ای از هویت هر انسان را تشکیل می دهد. هویت جنسیتی به یک رشته نگرش ها، الگوهای رفتاری و سایر صفاتی که معمولاً با مردانگی و زنانگی مرتبط هستند و توسط فرهنگ خاص افراد تعیین می شوند، وابسته است. کسی که از نظر هویت جنسیتی سالم است با اطمینان می تواند بگوید من یک زن یا یک مرد هستم (رضایی، 1386).

گرین و اسپنسر، هویت جنسی را به عنوان یک احساس اساسی و عمده مربوط به پذیرش و تعلق داشتن به یک جنس می دانند. ایگان و پرس معتقدند که بهتر است هویت جنسی را مجموعه ای از افکار و احساسات بدانیم که یک فرد درباره جنسیتش و عضویت در آن دارد که از 5 جزء عمده ساخته شده است:

1) گامی از عضویت و تعلق به یک جنس.

2) سنخیت جنسی

3) رضایت و خشنودی جنسی

4) احساس فشار برای انطباق جنسی

5) سوءگیری درون گروهی. (کارور[1]، 2005).

نقش جنسی

الگوی رفتاری برونی است که منعکس کننده احساس درونی شخص از هویت جنسی خویش است ) کاپلان وسادوک،2003).

نقش آموزی جنسی

کسب آن دسته از ویژگی ها و رفتارهایی- نقش های جنسی- که فرهنگ جامعه معینی برای زنان و مردان خود مناسب می داند، نامیده می شود که مقوله ای متفاوت از هویت جنسی می باشد (هترینگتون، پارک،[2] 1373).

عوامل مؤثر در روند شکل گیری هویت جنسی را می توان به سه دسته زیستی، اجتماعی و روان شناختی تقسیم کرد.

عوامل زیستی شامل: 1. کروموزم های جنسی. 2. گونادها. 3. هورمون ها. 4. اندام تناسلی داخلی. 5. اندام تناسلی خارجی. 6. مغز (رئیسی، ناصحی، 1383).

هویت جنسی پایه و مبنایی است که هر آنچه در رابطه با تفکر، نقش، رفتار و تمایلات جنسی اعم از بهنجار و نابهنجار از فرد مشاهده می شود، دارای ارتباط ریشه ای و بنیادی با هویت اوست و هر گونه انحراف از مسیر بهنجار شکل گیری هویت جنسی، پایه گذار نوعی ناسازگاری می شود که شکل مشخص و شدید آن اختلال هویت جنسی است (طالبیان شریف ، 1384).

در بررسی مسائل روان شناختی، دیدگاه های مختلفی برای تبیین آنها وجود دارد. در این پژوهش بر مهمترین دیدگاه های موجود تأکید شده است.



[1] - Carver

[2]- Hetringtoun& Park


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه های فرزند پروری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه های فرزند پروری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 35 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مبانی نظری و پیشینه تحقیق شیوه های فرزند پروری

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

شیوه های فرزند پروری

تعاریف شیوه های فرزند پروری

شیوه های پرورشی کودک در گذر سده ها دگرگون شده است. در جامعه گذشته که دارای قواعد خشک و مستبدانه بود، یعنی همان جامعه ای که والدین امروز در آن پرورش یافته اند، روابط مردم در قالب مافوق و زیردست برقرار بود، پدر خانه قدرت برتر به حساب می آمد و مادر مطیع او و فرزندان مطیع هر دو بودند. جامعه خوب و سازمان یافته بود و هر کس به نقش خود در جامعه واقف بود. اگر جامعه همان ساختار را حفظ می کرد بسیاری از مشکلات عمده ی امروزی به وجود نیامده بود. اما جامعه ایستا نیست و تغییرات وسیع آن منجر به طرح سئوالات اساسی در زمینه پایه ساختار جامعه شده است. تا نیم قرن پیش بسیاری از والدین انتظار داشتند فرزندان آنها بی چون و چرا از اوامر آنها پیروی کنند. ولی در حال حاضر بسیاری از والدین، دیگر چنین انتظاراتی ندارند. با توجه به گسترش اطلاعات در مورد شیوه های فرزندپروری، نگرش والدین نیز در بسیاری از زمینه ها دستخوش تغییر شده است. به نظر می رسد در قرن معاصر والدین نسبت به نیازهای فرزندان خود آگاهتر، هوشیارتر و به مراتب انعطاف پذیرتر هستند(کاستین، لیچت، وانس و لاک[1]، 2012).

هر خانواده ای شیوه های خاصی را در تربیت فردی - اجتماعی فرزندان خویش بکار می گیرد. این شیوه ها که شیوه های فرزندپروری نامیده می شود، متاثر از عوامل مختلف از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی می باشد(باربارا، ریچارد، جولیه و رابرت[2]، 2014).

اصطلاح فرزندپروری از ریشه پریو [3] به معنی "زندگی بخش" گرفته شده است. منظور از شیوه‌های فرزند پروری، روش‌هایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود به‌کار می‌گیرند و بیانگر نگرش‌هایی است که آن‌ها نسبت به فرزندان خود دارند و همچنین شامل معیارها و قوانینی است که برای فرزندان خویش وضع می کنند. ولی باید پذیرفت که رفتارهای فرزند پروری به واسطه فرهنگ، نژاد و گروه‌های اقتصادی تغییر می‌کند(ماش و بارکلی[4]، 2012).

شیوه های فرزند پروری به روش هایی اطلاق می شود که والدین در برخورد بافرزندان خود اعمال می کنند، که می تواند در رشد و تکامل فرد در دوران کودکی و خصایص بعدی شخصیت وی تاثیر فراوان و عمیقی داشته باشد(ماش و بارکلی، 2012).

2-1-2 نظریه ها و دیدگاههایی درباره شیوه ها

2-1-2-1 نظریه بامریند[5]

در اوایل دهه 1960 بامریند پژوهشی را با استفاده از مشاهده طبیعی، مصاحبه با والدین وسایر شیوه های پژوهش بر بیش از 100 کودک سن مدرسه اجرا کرد. یافته ها سه ویژگی را آشکار ساخت: پذیرش یا روابط نزدیک - کنترل - استقلال دادن که با ی فرزند پروری

ترکیب سه ویژگی، چهار سبک فرزندپروری بدست آمد که در هر یک از این ویژگیها با هم تفاوت دارند.

1- فرزندپروری مقتدرانه[6]

این روش موفق ترین روش فرزندپروری است، که پذیرش و روابط نزدیک، روش های کنترل سازگارانه و استقلال دادن مناسب را شامل می شود. والدین مقتدر، صمیمی و دلسوز و نسبت به نیازهای کودک حساس هستند. آنها قاطع هستند اما دخالت گر و محدود کننده نیستند. شیوه های انضباطی آنها به جای تنبیهی بودن، حمایت کننده است. این والدین قوانین و رهنمودهایی را پی ریزی می کنند که فرزندان آنها چنان بار می آیند که از آنها پیروی کنند و اغلب برای مطیع‌ سازی از استدلال و منطق بهره می‌جویند و به منظور توافق با کودک با او گفت ‌وگو می‌کنند. از رفتارهای نامطلوب نمی‌ترسند و تاب مقاومت در برابر عصبانیت کودک را دارند و به تلاش‌های کودک در جهت جلب حمایت و توجه پاسخ می‌دهند و از تقویت‌های مثبت بیشتری استفاده می‌کنند. این والدین در بعد محبت نیز عملکرد خوبی دارند و در ابراز محبت و علاقه و مهربانی دریغ نمی‌ورزند. آنها حقوق ویژه خود را به عنوان یک بزرگسال می‌شناسند و به علایق فردی و ویژگی‌های خاص کودک خود نیز آگاهی دارند. در کل این والدین در عین گرم و صمیمی بودن با فرزند خود، کنترل کننده و مقتدر هستند. این شیوه به فرزندان کمک می‌کند تا با هنجارهای اجتماعی بهتر سازگار شوند(بامریند، 1960؛ به نقل از آنگولد، کاستلو و ارکانلی[7]، 2013).

2- فرزندپروری مستبدانه[8]

این روش از نظر پذیرش و روابط نزدیک پایین، از نظر کنترل اجباری بالا و از نظر استقلال دادن پایین است. والدین مستبد، سرد و طرد کننده هستند. نمایش قدرت والدین اولین عاملی است که این شیوه را از دیگر شیوه ها متمایز می‌سازد. در این سبک فرزندان چنین بار آورده می شوند که از قوانین سختگیرانه ای که به وسیله والدین بوجود می آید پیروی کنند. نتیجه شکست در پیروی از چنین قوانینی معمولاً تنبیه و اعمال زور است که برای کنترل کودکان خود از شیوه‌های ایجاد ترس استفاده می‌کنند. والدین مستبد معمولاً نمی توانند دلیلی که پشت این قوانین است را توضیح دهند. اگر از آنها خواسته شود که علت را توضیح دهند ممکن است به سادگی پاسخ دهند "چونکه من اینچنین گفتم". این والدین خواسته های زیادی دارند اما در قبال فرزندانشان پاسخ دهنده نیستند. این والدین انتظار دارند، فرمان های آنها بدون چون و چرا اطاعت شود. والدین درشیوه‌ استبدادی کمترین مهرورزی و محبت را از خود نشان می‌دهند(برت و کروگر[9]، 2011).


[1] Costin, Lichte, Smith ,Vance & Luk

[2] Barbara, Richard, Julie, Robert & Haward

[3] pario

[4] Mash & Barkley

[5] Baumrind

[6] Authoritative parenting

[7] Anagold, Costello & Erkanli

[8] Parenting the igniter

[9] Burt & Krueger


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های فرزند پروری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های فرزند پروری
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های فرزند پروری

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های فرزند پروری

روانشناسان همواره علاقه مند بوده اند که چگونگی تأثیر روش های تربیتی والدین را بر رشد قابلیت های اجتماعی کودکان مطالعه و بررسی نمایند. یکی از مهمترین مباحثی که در این حوزه مطرح است، فرزند پروری نامیده می شود. فرزند پروری فعالیت پیچیده ای شامل روش ها و رفتارهای ویژه ای است که مجزا یا در تعامل با یکدیگر بر رشد کودک تأثیر می گذارند. در واقع پایه و اساس شیوه فرزند پروری مبین تلاش های والدین برای کنترل و اجتماعی کردن کودکانشان است (بامریند، 1991).

همه والدین از این که کودکانشان چگونه باید باشند یا چه آگاهی داشته باشند، کدام ارزش های اخلاقی و معیارهای رفتاری را باید در فرایند رشد بیاموزند، آشکارا یا تلویحاً تصوری آرمانی دارند. والدین برای سوق دادن فرزندان خود به سوی این اهداف، راهبردهای بسیاری را می آزمایند، فرزندان را تنبیه یا تقویت می کنند، خودشان را سرمشق قرار می دهند.، اعتقادات و انتظارات خود را توضیح می دهند و یا سعی می کنند همسالان و دوستانی برای فرزند خود برگزینند که با این ارزش ها و اهداف همبستگی داشته باشد (ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1382).

بنابراین هر خانواده شیوه خاصی در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش به کار می گیرد. این شیوه ها که شیوه های فرزندپروری نامیده می شود متأثر از عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و . . . است. شیوه های فرزندپروری به عنوان مجموعه یا منظومه ای از رفتارها که تعاملات والد- کودک را در طول دامنه ی گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند، تعریف شده است که این شیوه ها یک جو تعاملی تأثیرگذار را به وجود می آورد (دارلینگ و استنبرگ[1]، 1993).

سبک های تربیتی متفاوت، پیامدهای مختلفی برای فرزندان دارد. روانشناسان اجتماعی و جامعه شناسان، متوجه شدند که شیوه های فرزند پروری، بر ساختارهای رشد ذهنی و عقلی کودک، پیشرفت تحصیلی و بسیاری از جنبه های روانشناختی از جمله: سازگاری اجتماعی، مشکلات رفتاری نوجوانی مانند پرخاشگری، روی آوردن به مواد مخدر و الکل، خود ارزشی مثبت و احساس خود اعتمادی و احساس موفقیت در کارها، تأثیر فراوانی دارند (بلانتین، 2001).

بامریند روش های فرزند پروری را بر اساس تفاوت های آن در کنترل فرزندان متمایز کرده است. تحقیقات معاصر در شیوه های فرزند پروری، از مطالعات بامریند روی کودکان و خانواده های آنان نشأت گرفته است. استنباط بامریند از شیوه های فرزند پروری بر روی یک رویکرد شیب شناسی بنا شده است. که بر روی ترکیب فرزند پروری متفاوت، متمرکز است. تفاوت در ترکیب عناصر فرزند پروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواست های بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخ های کودک به تأثیر والدین ایجاد می کند (دارلینگ و استنبرگ، 1993).

اگرچه ممکن است والدین در چگونگی کنترل و اجتماعی کردن فرزندان خود با یکدیگر متفاوت باشند، ولی به نظر می رسد که همه والدین در تعلیم و تربیت و نظارت بر فرزندان نقش اولیه را بر عهده دارند (مک کوبی و مارتین، 1983؛ به نقل از ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1382).

روش های متفاوتی برای فرزند پروری مطرح شده است که در این رابطه ابتدا به مدل شیفر و سپس به مدل مک کوبی و مارتین پرداخته می شود.

ابعاد فرزند پروری از دیدگاه شیفر (1965)

شیفر (1965) در مطالعات اولیه خود در مورد تحلیل عوامل رفتارهای والدین به دو بعد رسید: بعد گرمی روابط در مقابل سردی و بعد کنترل در مقابل آزادی.

بعد گرمی مربوط می شود به والدینی که اغلب به فرزندان خود لبخند می زنند، به آنها پاداش می دهند و آنها را تشویق می کنند و عاطفه زیادی از خود نشان می دهند. هرچند که ممکن است از آنها به دلیل رفتارهای ناشایست، انتقاد نمایند (شیفر و سلیگمن، 1951؛ به نقل از علی مدد، 1388).

بعد سردی مربوط می شود به والدینی که به میزان زیادی از فرزندان خود انتقاد می کنند. آنها به تنبیه و تحقیر فرزندانشان می پردازند و یا این که آنها را نادیده می گیرند. به ندرت اتفاق می افتد که به فرزندان خود القا کنند که آنها دوست داشتنی و با ارزش هستند (همان منبع).

کنترل در برابر آزادی

والدین سختگیر قواعد بسیاری را به کودکان خود تحمیل می کنند. مایلند از نزدیک کودکان خود را نظاره کنند و معیارهای قاطعی برای رفتار دارند که از فرزندان انتظار عملی کردن آنها را دارند. ولی لزوماً آنها را تنبیه نمی کنند. در حقیقت والدین سختگیر فرزندانی دارند که معمولاً خود را با قواعد سازگار می کنند و چندان نیازی به تنبیه ندارند. البته نوع قواعد و محدودیت هایی که والدین تحمیل می کنند بستگی به سن فرزندانشان دارند. در سال های پیش از مدرسه در مورد سر و صدا، پاکیزگی، بازی با اسباب بازی، اطاعت، رفتار پرخاشگرانه، نحوه لباس پوشیدن و . . . قواعدی تعیین می کنند. والدین سختگیر از فرزند خود توقع رفتار عاقلانه، عملکرد خوب در مدرسه، درست غذا خوردن و تمیزی را دارند (بامریند، 1973؛ ماتینز، 1975؛ به نقل از ماسن و همکاران؛ ترجمه یاسایی، 1382).

در وضعیت افراطی دیگر والدین سهل گیر هستند. این گونه والدین به طور کلی قواعد کمی دارند و از فرزندان خود توقع چندانی ندارند، آنان چندان توجهی به آموزش فرزند خود ندارند. چندان متوقع نیستند که فرزندانشان عاقلانه رفتار کنند، فرزندانشان را از آسیب رساندن به اسباب خانه یا سایر اشیاء منع نمی کنندو اهمیتی به پاکیزگی یا اطاعت نمی دهند (همان منبع).

شیفر (1965) با ترکیب ابعاد گرمی روابط در مقابل سردی (پذیرش/ طرد) و کنترل در مقابل آزادی (سهل گیر/ سخت گیر) والدین را به 4 دسته کلی تقسیم کرد:

1- والدین گرم و آزاد گذارنده

2- والدین گرم و کنترل کننده

3- والدین سرد و آزاد گذارنده

4- والدین سرد و کنترل کننده

والدین گرم و کنترل کننده

این گروه از والدین، به کودکان خود محبت ابراز کرده و به آنها آزادی می دهند. والدین تلاش می کنند که احساس امنیت خاطر فرزندان را حفظ کرده و پاسخ های مطلوب به آنها بدهند. کودکان این گروه، خصوصاً تمایل به تسلط بر محیط و گرایش به رفتارهای نوع دوستانه نسبت به همسالان داشته و دارای احساس استقلال و اعتماد به نفس هستند (بالانتین[2]، 2001). والدین گرم و کنترل کننده هم به فرزندان محبت می کنند و هم محدودیت کننده هستند، اما محدودیت های اعمال شده از سوی این والدین، با منطق و استدلال برای فرزندان می باشد. آنان قوانین را برای فرزندان توضیح داده و نسبت به تغییر و تحولات احتیاجات آنان پاسخگو هستند (انونی مس[3] ، 1995).


[1] Darling & Stenberg

[2] - Ballantin

[3]- Anonymous


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق طرح واره های ناسازگار اولیه

مبانی نظری و پیشینه تحقیق طرح واره های ناسازگار اولیه
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
مبانی نظری و پیشینه تحقیق طرح واره های ناسازگار اولیه

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

طرح واره های ناسازگار اولیّه

کلمه ی «طرح واره» در حوزه های پژوهشی مختلفی به کار برده شده است. طرح واره به طورکلی ، به عنوان

ساختار[1]،قالب[2]،چهارچوب[3]تعریف می شود. در فلسفه ی قدیم یونان ، منطقیون رواقی[4]،مخصوصاً فروسیپوس[5] (206 الی 279ق.م)، اصول منطق را در قالب "طرح واره استنباط[6]" مطرح کردند. طرح واره در نظام فلسفی کانت[7]، "درک و دریافت نقطه اشتراک تمام عناصر یک مجموعه " تعریف می شود. این واژه همچنین در نظریه ی ریاضی مجموعه ها ، هندسه ی جبری ، آموزش، تحلیل ادبی، برنامه ریزی کامپیوتری نیز به کار برده شده است.

واژه ی طرح واره در روانشناسی و به طور گسترده تر در حوزه ی شناختی ، تاریخچه ای غنی و برجسته دارد. در حوزه ی رشد شناختی ، طرح واره را به صورت قالبی در نظر می گیرند که بر اساس واقعیت یا تجربه شکل می گیرد تا به افراد کمک کند تجارب خود را تبیین کنند. علاوه بر این ، ادراک از طریق طرح واره ، واسطه مندی[8]می شود و پاسخ های افراد نیز توسط طرح واره جهت پیدا می کنند.طرح واره، بازنمایی[9]انتزاعی خصوصیات متمایز کننده ی یک واقعه است. به عبارت دیگر ، طرحی کلیاز عناصر برجسته ی یک واقعه راطرح­واره می گویند. در روانشناسی، احتمالاً این واژه بیشتر با کارهای پیاژه[10]تداعی می شود، چرا که او در مراحل مختلف رشد شناختی به تفصیل در خصوص طرح واره ها بحث کرده است. در حوزه ی رشد شناختی ، طرح واره به عنوان" نقشه انتزاعی شناختی" در نظر گرفته می شود که راهنمای تفسیر اطلاعات و حل مسئله است. بنابراین ما بهیک طرح واره ی زبانی[11]برای فهم یک جمله و به یک طرح واره فرهنگی[12]برای تفسیر یک افسانه نیاز داریم(یانگ،1950 ؛ به نقل ازحسن حمیدپور،1390) .

در بافتار روانشناسی و روان درمانی ، طرح واره به عنوان هر اصل سازمان بخش کلی در نظر گرفته می شودکه برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. یکی از مفاهیم جدی و بنیادی حوزه ی روان درمانی ، این است که بسیاری از طرح واره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادامه می دهند و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند، حتی اگر هیچ گونه کاربرد دیگری نداشته باشند. این مسئله ، همان چیزی است که گاهی اوقات به عنوان نیاز به "هماهنگی شناختی[13]" از آن یاد می شود، یعنی"حفظ دیدگاهی با ثبات درباره ی خود یا دیگران " ؛ حتی اگر این دیدگاه نادرست یا تحریف شده باشد. با این تعریف کلی ، طرح واره می تواند مثبت یا منفی ، سازگار یا ناسازگار باشد و همچنین می تواند در اوایل زندگی یا در سیر بعدی زندگی شکل بگیرد(بک ،1967).

تعریف یانگ از طرح واره

برخی از طرح واره ها- به ویژه آنهایی که عمدتاً در نتیجه تجارب ناگوار[14]دوران کودکی شکل می گیرند – ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت ، مشکلات منش شناختی خفیف تر و بسیاری از اختلالات مزمن قرار بگیرند. یانگ برای بررسی دقیق تر این ایده، مجموعه ای از طرح واره ها را مشخص کرده است که به آنها" طرح واره های ناسازگار اولیه" می گوید.

پس از بازنگری در تعریف اولیه ای که از طرح واره ارائه کرده بودیم به این نتیجه رسیدیم که طرح واره های ناسازگار اوّلیه خصوصیات زیر را دارند:

  • الگو ها یا درون مایه های عمیق و فراگیری هستند،
  • از خاطرات ، هیجان ها، شناخت واره ها و احساسات بدنی تشکیل شده اند،
  • در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفته اند،
  • در سیر زندگی تداوم دارند،
  • درباره ی خود و رابطه با دیگران هستند،
  • به شدّت ناکار آمدند[15].

خلاصه این که ، طرح واره های ناسازگار اولیّه ، الگوهای هیجانی و شناختی خود-آسیب رسانی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در سیر زندگی تکرار می شوند. توجه کنید که ، رفتار یک فرد، بخشی از طرح واره محسوب نمی شود،چون یانگ معتقد است که رفتار های ناسازگار در پاسخ به طرح واره به وجود می آیند.بنابراین ، رفتارها از طرح واره ها نشات می گیرند ، ولی بخشی از طرح واره ها محسوب نمی‌شوند(یانگ ، 1990).



[1]structure

[2]framework

[3]outline

[4]stoic Logicians

[5] Frosippus

[6] Inference schmata

[7] Kant

[8]- Mediate

[9] -Representatio

[10]- Piaget

[11] -linguistic schema

[12]-cultural schema

[13] -cognitve consistency

[14] toxic

[15] dysfunctional


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق ابعاد سرشت و منش

مبانی نظری و پیشینه تحقیق ابعاد سرشت و منش
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 47 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 41
مبانی نظری و پیشینه تحقیق ابعاد سرشت و منش

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سرشت و منش

شخصیت

کلمه شخصیت معادل کلمه ی Personality انگلیسی یا Personalite فرانسه است که خود از ریشه لاتین Personu گرفته شده است و به معنی نقاب یا ماسکی بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر، بر چهره می گذاشتند. این تعبیرات به این مطلب دارد که شخصیت هر کس ماسکی است که بر چهره خود می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد (کریمی، 1386).

شخصیت مجموعه تفکیک ناپذیر آن خصایص بدنی و نفسانی است که شناخته دوستان نزدیک شخص می باشد. به عبارت دیگر، آن نقاب یا ماسکی است که فرد برای سازش با محیط که در حقیقت نوعی بازیگری در صحنه زندگی است به چهره خود نهاده است (ایزدی، 1351، به نقل از کریمی، 1386).

شلاون (1988) «شخصیت راسازمان پویای جنبه های ادراکی، انفعالی، ارادی و بدنی (شکل بدن و اعمال حیاتی بدن) فرد آدمی می داند». به نظر مدّی (1972) «شخصیت مجموعه ای پایدار از ویژگی ها و گرایش هاست که مشابهت و تفاوت های رفتار روانشناختی افراد را مشخص می کند».

مان[1] (1977) عقیده دارد که «شخصیت هر فرد همان الگوی کلی، همسازی ساختمان بدنی، رفتار، علایف، استعدادها، توانایی ها، گرایش ها و صفات دیگر اوست. پس می توان گفت منظور از شخصیت، مجموعه یا کل خصوصیات و صفات فرد است».

اتکینسون و هیگارد (1993) بیان کردند که شخصیت عبارت است از الگوهای رفتار و شیوه های تفکر که سازگاری فرد با محیط را تعیین می کند. به نظر فرگوسن[2] (1970) «شخصیت الگویی از رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی متقابل است. بنابراین شخصیت یک فرد راه هایی است که او نوعاً به دیگران واکنش و یا با آنها تعامل می کند» (کریمی، 1386).

شولتز (2005) معتقد است منظور از شخصیت در نظر داشتن بسیاری از ویژگی های فرد است. کلیت یا مجموعه ای از صفات مختلف که از ویژگی های جسمانی سطحی فراتر می رود و تعداد زیادی از ویژگی های ذهنی، اجتماعی و هیجانی را در بر می گیرد. صفت ویژگی با کیفیت متمایز کننده شخصی است. برخی روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که پژوهش های جدید شخصیت عمدتاً می بایست بر پایه صفت قرار داشته باشند.

در دهه 1960 والترمیشل[3] باعث مجادله ای در روانشناسی شد که درباره تأثیر نسبی متغیرهای شخصی پایدار مثل صفات، نیازها و همچنین تأثیر متغیرهای مربوط به موقعیت بر رفتار بود و این جر و بحث تا پایان دهه 1980 ادامه یافت و اغلب روانشناسان شخصیت، با پذیرش رویکرد تعاملی به این نتیجه رسیدند که برای تبیین کاملی از ماهیت انسان، صفات شخصی پایدار، جنبه های متغیر موفقیت و تعامل بین آنها را باید در نظر داشت.

شخصیت در طی فرایند تکامل انسان تحول پیدا می کند. این تحول بر اساس معادلات پیچیده ژنی و امکانات محیطی صورت می گیرد.در واقع این دو عامل در تعامل با یکدیگر پدیده ی شخصیت را می سازند (حق شناس، 1388).

پس عوامل سازنده شخصیت را می توان به دو دسته عوامل وراثتی (ژنتیکی) و عوامل محیطی تقسیم نمود که در ادامه به اختصار به این دو عامل پرداخته شده است.

عوامل به وجود آورنده شخصیت

وراثت

از لحظه ای که یک اسپرماتوزوئید یا سلول جنسی نر با یک اروم، یعنی سلول جنسی ماده در جریان عمل لقاح ترکیب می شود، نخستین سنگ بنای شخصیت فرد گذاشته می شود. در جریان این ترکیب، رشته های باریکی نیز از هر دو سلول در کنار هم قرار می گیرند به نام کروموزم که خود این رشته ها حاصل ذرات ریزی هستند به نام ژن و این ژن ها ناقلان اصلی صفات ارثی والدین به فرزندان هستند (کریمی، 1386).

لازم به ذکر این نکته است که جرج مندل از اولین کسانی بود که طرح پیچیده و دقیقی برای تبیین انتقال ویژگی ها از والدین به فرزندان، اراده کرد. اول نشان داد که توارث از طریق واحدهای خاصی (که بعدها در سال 1909 توسط ویلهلم ژوهانسون، ژن نامیده شد) انجام می شود (لیون و گورنر، 1995، به نقل از کاویانی، 1386).

در این نظریه؛ ژن ها به صورت جفت های غالب و مغلوب در نظر گرفته شدند. غلبه به قدرت یک ژن برای تعیین یک ویژگی خاص در فرد بر می گردد. مجموعه ویژگی های ظهور یافته در فرد فنوتایپ[4] (سنخ ظهور یافته) فرد قلمداد می شود، در حالی که مجموعه ژن های ظهور یافته و نیافته، ژنوتایپ فرد در نظر گرفته می شود. علاوه بر کروموزوم ها و ژن ها که در تعیین ویژگی های ارثی شخصیت مؤثرند، دستگاه عصبی انسان نیز در چگونگی شخصیت فرد نقش مهمی بازی می کند. دستگاه عصبی از طریق انتقال تکه های عصبی از اندام ها و از طریق واسطه های مغز یا نخاع پیام هایی را برای اندام ها می فرستد و این فرایند بخش بزرگی از کنش های بی شمار بدن انسان را تنظیم، هماهنگ و یکپارچه می کند (کریمی، 1386).

روشن است که با وجود شباهت کلی ساختمان دستگاه عصبی در انسان، این دستگاه در افراد مختلف دقیقاً یکسان نیست. این تفاوت ها، از مدت ها پیش به وسیله ی فیزیولوژیست ها و زیست شناسان مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال پاولوف (1936) که مطالعات وی روی بازتاب های شرطی شهرت جهانی دارد، در گزارش های خود به تفاوت های فردی در سیستم های عصبی اشاره کرده و چهار نوع شخصیت را بر حسب این که در آنها برانگیختگی یا بازداری غلبه داشت و این دو ویژگی متعادل یا متحرک باشند، دو حالت پیش می آید:

الف) چنانچه هر دو فرایند قوی و متحرک پر نوسان باشند، شخصیت حاصله، مزاج دموی خواهد داشت.

ب) چنانچه هر دو فرایند متعادل و راکد باشند، مزاج بلغمی نتیجه خواهد داشت.

اثر برانگیختگی بیشتر از بازداری، یعنی هر دو فرایند نا متعادل باشند، شخصیت دارای مزاج صفراوی خواهد بود و بالاخره اثر برانگیختگی و بازداری هر دو ضعیف باشند، چه هر دو کند و راکد یا هر دو پر نوسان و متحرک باشند شخصیتی که نتیجه می شودشخصیت سودایی مزاج خواهد بود. به عقیده پاولف، منش ارگانیزم، حاصل تعامل فرایندهای عصبی با تجارب محیطی است: یعنی حاصل کنش و واکنش فعال و متقابل موجود زنده با محیط است (همان منبع).

از طرفی دستگاه عصبی و سیستم هورمونی تابع فرمول ژنتیکی است که می تواند بر روی رفتار و خصوصیات شخصیتی انسان تأثیر بگذارد (حق شناس و همکاران، 1382). در زیر به اختصار به برخی از جنبه های آن اشاره می گردد:

1. سیستم لیمبیک: بخش با دامنه مغز نقش عمده ای در انگیزش و هیجان ایفا می کند. این بخش در شرطی شدن ترس، یادگیری هیجانی، بیزاری و تنفر و خاطرات ناهشیار نقش مهمی را بر عهده دارد.

2. برتری جانبی مغز: برتری نیمکره راست در قسمت پیشانی با فعال شدن هیجانات منفی و صفات شخصیتی مانند خجالتی بودن، گوشه گیری همراه است. برتری نیمکره چپ در قسمت پیشانی با فعال شدن هیجانات مثبت و صفات شخصیتی مانند جسارت و بی قیدی همراه است.


[1] - Mann

[2] - Ferguson

[3] - walter michel

[4] - Phenotype


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق رفتار شهروندی سازمانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق رفتار شهروندی سازمانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 37 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مبانی نظری و پیشینه تحقیق رفتار شهروندی سازمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

رفتار شهروندی سازمانی

مفهوم رفتار شهروندی سازمانی اولین بار توسط اورگان و همکاران وی در سال ( ۱۹۸۳ ) مطرح گردید. تحقیقات اولیه ای که در زمینه رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت بیش­تر برای شناسایی مسئولیت­ها و یا رفتارهایی بود که کارکنان در سازمان داشتند، اما اغلب آنها نادیده گرفته می‌شد. این رفتارها با وجود این که در ارزیابی­های سنتی عملکرد شغلی به طور ناقص اندازه گیری می‌شدند و یا حتی گاهی اوقات مورد غفلت قرار می‌گرفتند، اما در بهبود اثربخشی سازمانی مؤثر بودند ( بینستوک[1] و همکاران، 2003). محققان سازمانی این اعمال را که در محل کار اتفاق می‌افتد، این گونه تعریف می‌کنند:

رفتار شهروندی سازمانی عبارت است از «مجموعه­ای از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری که بخشی از وظایف رسمی فرد نیستند، اما با این وجود توسط وی انجام و باعث بهبود مؤثر وظایف و نقش­های سازمان می­شوند.»( اپلباوم[2]، 2004).

بولینو، ترنلی و بلودگود[3](2002) رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان میل و انگیزه کارکنان در فراتر رفتن از الزامات رسمی شغل به منظور یاری کردن یکدیگر، همسو کردن منافع فردی با منافع سازمانی و داشتن علاقه ای واقعی نسبت به فعالیت­ها و مأموریت­های کلی سازمان تعریف کرده اند. آنان بر این عقیده هستند که رفتارهای شهروندی به طور کلی دارای دو خصیصه عمومی هستند: اولاً آنها به طور مستقیم قابل تقویت نیستند (به عنوان مثال، نیازی نیست که آنها از جنبه فنی بخشی از شغل یک فرد باشند) و ثانیاً آنها ناشی از تلاش­های ویژه و فوق العاده­ای هستند که سازمان به منظور دستیابی به موفقیت، از کارکنانش انتظار دارد( کورکماز و ارپکل[4]، 2009).

همچنین اورگان، پودساکوف و مکینزی رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان رفتارهای فردی و داوطلبانه که باعث ارتقای اثر بخشی و کارایی عملکرد سازمان می‌شود، اما مستقیماً به وسیله سیستم های رسمی سازمان به آن پاداش داده نمی شود، تعریف می‌کنند( هال[5]، 209).

2ـ1ـ2ـ ویژگی های کلیدی رفتار شهروندی

نوعی رفتار است فراتر از آنچه برای کارکنان سازمان به طور رسمی تشریح گردیده است

رفتاری است که به صورت اختیاری و بر اساس علایق فردی می باشد

رفتاری است که به طور مستقیم پاداشی به دنبال ندارد و یا از طریق ساختار رسمی سازمانی مورد قدردانی قرار نمی گیرد

رفتاری است که برای عملکرد سازمان و موفقیت عملیات سازمان خیلی مهم است. (مستبصری و نجابی ،1387، رضایی کلید بری و باقر سلیمی ،1387، اسلامی،1387 )

تحقیقات صورت گرفته در زمینه رفتارهای شهروندی سازمانی عمدتاً بر سه نوع می باشند : گروهی از تحقیقات بر پیش بینی عوامل ایجاد کننده رفتارهای شهروندی سازمانی متمرکز بوده اند.

در این زمینه عواملی از قبیل رضایت شغلی، تعهد سازمانی، هویت سازمانی، عدالت سازمانی، اعتماد، انواع رهبری، رابطه رهبر و پیرو به عنوان عوامل ایجاد کننده رفتارهای شهروندی سازمانی مطرح شده است.

از سوی دیگر، برخی تحقیقات بر پیامدهای رفتارهای شهروندی سازمانی متمرکز بوده اند، در این زمینه عواملی از قبیل عملکرد سازمان، اثربخشی سازمانی، موفقیت سازمانی، رضایت مشتری، وفاداری مشتری و سرمایه اجتماعی مطرح شده است.

گروهی از تحقیقات نیز منحصراً بر روی مفهوم رفتارهای شهروندی سازمانی متمرکز بوده اند و تلاش کرده اند تعریف جدیدی از آن داشته باشند، ابعاد آن را مشخص کنند و یا با کمک روش تحلیل عاملی مقیاس های استانداردی برای سنجش این مفهوم ایجاد کنند . (مستبصری و نجابی،1387؛ رضایی کلید بری و باقر سلیمی،1387)

2ـ1ـ3ـ عناصر رفتار شهروندی

عناصر کلیدی رفتار شهروندی سازمانی عبارتند از :

1. نوعی رفتار است که فراتر از آنچه که برای کارکنان سازمان به طور رسمی تشریح گردیده است؛

2. نوعی از رفتار است که به صورت اختیاری و بر اساس اراده فردی می‌باشد؛

3. رفتاری است که به طور مستقیم پاداشی به دنبال نداشته و یا از طریق ساختار رسمی سازمانی مورد قدردانی قرار نمی گیرد؛

4. رفتاری است که برای اثر بخشی و کارایی عملکرد سازمان و موفقیت عملیات آن خیلی مهم است( کاسترو[6] و همکاران، 2004).

با توجه به تعاریف ارائه شده، از انسان به عنوان شهروند سازمانی انتظارات خاصی وجود دارد. این توقع وجود دارد که رفتار کارمند طوری باشد که بیش از الزامات نقش و فراتر از وظایف رسمی در خدمت اهداف سازمان فعالیت کند. بر مبنای بررسی­های محققان از رفتار شهروندی از جهت عملی و تئوریک، نتیجه گرفته اند رفتارهای شهروندی نوعاً از نگرش مثبت شغلی، ویژگی‌های وظیفه ای و رفتارهای رهبری ناشی می­شوند. بنابراین، تحقیقات پیشین نشان می‌دهند افراد احتمالاً وقتی از شغل خود راضی باشند، و وقتی که به آنها وظایفی واگذار گردد که به خودی خود رضایت بخش هستند، یا وقتی که آنها رهبرانی حمایت کننده و الهام بخش دارند، خیلی بیش از الزامات رسمی شغلی شان کار می‌کنند( بولاینو و تورنلی[7]، 2003).

گراهام[8] با به کار بردن دیدگاه تئوریکی خود که مبتنی بر فلسفه سیاسی و تئوری مدرن علوم سیاسی بود، مطرح می‌کند که ما سه نوع رفتار شهروندی داریم:

« اطاعت » ؛ این واژه میل کارکنان به پذیرش و پیروی کردن از قوانین، مقررات و رویه های سازمانی را توصیف می‌کند.

« وفاداری » ؛ میل کارکنان به فداکاری و قربانی کردن منافع شخصی در راه منافع سازمانی و حمایت و دفاع از سازمان را توضیح می‌دهد.

« مشارکت » ؛ میل کارکنان به درگیر شدن فعال در همه ابعاد زندگی سازمانی را توصیف می‌کند. وان داینی، گراهام و داین سچ[9] در کار تجربی نشان دادند مشارکت به طور واقعی سه شکل دارد :

الف) مشارکت اجتماعی: این بعد از مشارکت درگیر بودن فعال کارکنان در امور شرکت و مشارکت در فعالیت­های اجتماعی در سازمان را توصیف می‌کند (مثل حضور در جلسات غیر اجباری و محترم شمردن مسائل سازمانی و پا به پای آن حرکت کردن).

ب) مشارکت حمایتی: این بعد از مشارکت به میل کارکنان برای حضوری مؤثر و پر رنگ در مباحث و جلسات سازمانی به منظور بهبود سازمان از طریق پیشنهاد دادن، ابداع و همچنین تشویق کارکنان به بیان آزادانه عقائدشان می‌پردازد.


[1] - Bienstock et al

[2] -Appelbaum

[3] - Bvlenv, Trnly & Bludgvd

[4] - Korkmaz&Arpacı

[5] - Hall

[6] - Castro et al

[7] - Bolino & turnley

[8] - Graham

[9] - Van Dyne, Graham & Dienesch



دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های شناختی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های شناختی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 52 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های شناختی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های شناختی

تعریف یادگیری

یادگیری تغییر نسبتا دایمی در رفتار است که در نتیجه تمرین حاصل شده است. تغییراتی در رفتار که حاصل‌اش (و نه تمرین) ، با شرایط موقت جاندار (مثل خستگی یا حالات ناشی از مصرف برخی داروها) باشند مشمول این تعریف نمی‌شود. نقش یادگیری در همه صحنه‌های زندگی نمایان است. یادگیری نه تنها در آموختن خاص مطالب درسی ، بلکه در رشد هیجانی ، تعامل اجتماعی و حتی رشد شخصیت نیز دخالت دارد. مثلا یاد می‌گیریم از چه چیزی بترسیم، چه چیز را دوست بداریم. چگونه مودبانه رفتار کنیم و چگونه صمیمیت نشان دهیم. مفهوم یادگیری و پیشرفت تحصیلی از مفاهیم بسیار اساسی روانشناسی تربیتی است .

در همین راستا، موفقیت تحصیلی و عوامل موثر بر آن موضوعی است که همواره مورد توجه روانشناسان و دست اندرکاران تعلیم و تربیت بوده است. چرا که همانطور که می دانیم بهبود کیفیت آموزشی و سرمایه گذاری بر روی منابع آموزشی و انسانی از عوامل مؤثر در توسعه همه جانبه کشورها محسوب می شود . در همین راستا پیشرفت تحص یلی دانشجویان نیز از جمله اهداف اساسی برنامه های آموزشی است. زیرا دانشجویان به واسطه پیشرفت تحصیلی به جایگاهی دست می یابند که از استعدادها و توانائیهایشان برای دستیابی به اهداف آموزش عالی استفاده نموده و شرایط اجتماعی موفقیت آمیزی را ایجاد کنند. بنابراین یافتن شرایط، عوامل و روش های موثر در جهت پیشرفت تحصیلی از جمله موضوعات مورد علاقه پژوهشگران و صاحبنظران علوم تربیتی بوده است(ریدگل[1]،2004). اسمیت سبک شناختی را نشان دهنده پلی بین دوحیطه متمایز از بررسی روانشناسی یعنی شناخت و شخصیت می داند(اسمیت[2]‏،2010) . مفهوم سبک های شناختی به طور نزدیکی با ایده تفاوت های روانشناسی مرتبط است؛ بدین معنی که تفاوت هایی در بین افراد در رابطه با ساختار شناختی و عملکردهای روانشناسی شان وجود دارد که ویتکین 3در سال 1974 آن را فردیت روانشناسی نامید. سبک های شناختی از نظر ویتکین و همکاران روش هایی هستند که یک فرد برای نزدیک شدن به طیف وسیعی از موقعیتها به کار می برد (ویتکین[3] و همکاران ،2004).

در دنیای امروز، داشتن اطلاعات زیاد راه گشا نیست؛ آنچه اهمیت دارد استفاده از حجم وسیع اطلاعات و به کارگیری آن در همه حیط ههای زندگی است. برای استفاده از این سطح گسترده اطلاعات، لازم است فراگیران به سطوح عالی تفکر و خودشناسی دست یافته و در فرایندهای شناختی و حل مسأله تبحر کافی داشته باشند. این مهم در آموزش عالی اهمیت دوچندان می یابد. امروزه، موضوع اساسی آموزش و پرورش تربیت انسان هایی است که بتوانند درست فکر کنند و بتوانند با تصمیم گیری های درست و مناسب، مسائل پیچیده پیش رو را حل و فصل نمایند. مجمع اهداف آموزش ملی، توانایی تفکر انتقادی و ارتباط مؤثر و حل مسأله را در دستیابی به موفقیت تحصیلی در سطوح عالی آموزش یک ضرورت می داند(گیونگ و میانگ،2008). افراد دارای سبکهای شناختی متفاوت در موقعیتهای یادگیری به شیوه های متفاوتی عمل می‏کنند. از نظر پردازش اطلاعات، بسته به سبک شناختی، آزمودنیها به جنبه های متفاوت اطلاعات توجه می کنند و در رمزگذاری، ذخیره و یادآوری اطلاعات و، به طور کلی، در تفکر و درک مطلب به راههای متفاوت عمل می کنند. پژوهشهای زیادی که رابطه بین سبکهای شناختی و ترجیحات تحصیلی را بررسی کرده اند نشان می دهد که یادگیرندگان نابسته به زمینه بیشتر جذب رشته های ریاضی و علوم پایه می‏شوند

و به موضوعهایی که نیازمند تفکر انتزاعی، مستقل، مهارتهای تحلیلی و تواناییهای بازسازی است علاقه نشان می دهند در حالی که افراد دارای سبک وابسته به زمینه بیشتر جذب رشته های علوم انسانی می شوند و به موضوعهای علوم اجتماعی و زمینه هایی که مستلزم روابط اجتماعی نظیر خدمات اجتماعی و تدریس است علاقه نشان می دهند(رضایی و سیف ،1380).

2-1-1 تعریف سبک

سبک مانند بسیاری از تواناییهای افراد امری مادرزادی نیست و حاصل تعاملات فرد با محیط پیرامونش در فرایند رشد و اجتماعی شدن است. سبک یک ویژگی فردی بخصوص در انجام امور است که امکان اجرای فعالیتهای ارادی را می دهد. بنابراین بسیاری از باورهای اخلاقی بارز افراد، افکار اقتصادی آنان، رفتارهای اجتماعی و به طور کلی ویژگیهای بنیادین شخصیت افراد را شکل می دهد.سبک در حقیقت ناشی از سرشت فرد، ارتباط فرد با سایرین، اجتماع ، خلاقیت و تطبیق پذیری است. تمایلات افراد در پردازش اطلاعات و ارتباط با محیط به منظور بهبود عملکرد بیانگر این مطلب است که هیچ سبک شناختی خوب یا بدی وجود ندارد. تفکیک افراد در سبکهای مختلف تنها نوعی طبقه بندی است و به معنی برتری قدرت یادگیری گروهی بر دیگری نیست و بیشتر به بررسی اثر این سبکها بر موفقیت در شرایط خاص دلالت دارد. سبک شناختی از بسیاری جهات با هوش متفاوت است.هوش بیانگر قابلیت فرد برای اندیشیدن به طور سازنده، استدلال کردن و حل مسئله است. در حالی که سبک شناختی به پردازش رفتارها می پردازد .برای سنجش رفتارها باید ابتدا وظایف و فعالیتهایی که نشان دهنده تفاوت افراد هستند، مشخص شود؛ وظایفی که همه از عهده انجام آن برآیند، اما هر کس به روش متفاوتی آن را انجام دهد(هومن،2006).


[1] Rydgel

[2] Smith

[3] Vitkien


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق کیفیت زندگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کیفیت زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 44 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 32
مبانی نظری و پیشینه تحقیق کیفیت زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کیفیت زندگی

از سال 1948، زمانی که سازمان بهداشت جهانی[1]، سلامتی را این گونه تعریف کرد که «سلامتی تنها فقدان بیماری و ناتوانی نیست، بلکه سلامتی عبارت است از رفاه جسمی، روانی و اجتماعی» موضوع کیفیت زندگی در قسمت بالینی و تحقیقاتی، مراقبت بهداشتی اهمیت بسیاری پیدا کرده است و استفاده از ابزار کیفیت زندگی به عنوان تکنیکی برای تحقیقات بالینی از سال 1973 افزایش یافت (به نقل از تستا و سیمونسون[2]، 1996).

با شروع قرن بیستم در اکثر کشورها به خصوص کشورهای صنعتی هم زمان با استفاده از اقدامات پیشگیری و درمان برای بیماری ها، تغییرات زیادی در مراقبت های بهداشتی به منظور بهبود وضعیت سلامت و بهداشت صورت گرفت که این تغییرات باعث افزایش متوسط طول عمر و ارتقای کیفیت زندگی مردم شد پس تمایل به بررسی کیفیت زندگی به عنوان یکی از فرایندهای درمانی در طول دهه های گذشته افزایش یافت (حسن پور دهکردی و همکاران ، 1386).

کیفیت زندگی یکی از بنیادی ترین مفاهیم مطرح در روانشناسی مثبت نگر (تغییر تمرکز از آسیب شناسی روانی به نقاط قوت انسان) است. تغییر عقیده از این که تنها پیشرفت های علمی، پزشکی و تکنولوژی می تواند منجر به بهود زندگی شود، به این باور که بهزیستی فردی، خانوادگی، اجتماعی و جامعه از ترکیب این پیشرفت ها به همراه ارزش ها و ادراکات فرد از بهزیستی و شرایط محیطی به وجود می آید، از منابع اولیه گرایش به کیفیت زندگی است (اسکالوک[3] و همکاران، 2002).

دیدگاه صاحب نظران در ارتباط با کیفیت زندگی

کیفیت زندگی[4]، حدود 40 سال پیش در آمریکا معرفی شد و علوم اجتماعی پرچمدار طرح و سنجش آن شدند. با گذشت زمان و خصوصاً در دهه گذشته، تلاش های زیادی برای ارزیابی کیفیت زندگی در علوم پزشکی بر روی افراد مختلف صورت گرفت. در سال 2001 در تعریفی که ویور[5] ارائه داد و مورد قبول بسیاری از صاحب نظران می باشد، کیفیت زندگی عبارت است از برداشت هر شخص از وضعیت سلامت خود و میزان رضایت از این وضعیت (کینگ و همکاران ، 2006).

کیفیت زندگی یک مفهوم چند بعدی است و به عنوان احساس نشاط و رضایت از زندگی تلقی می شود. در واقع نشاط و بهزیستی نوعی ارزشیابی ذهنی از تجارب فردی در حیطه های مختلف زندگی است. حیطه ها شامل تأهل، خانواده، اشتغال، دوستان، تحصیلات، سلامت و . . . می باشند (گولیک[6]، 1997).

کیفیت زندگی عبارت است از ساختار چند بعدی که با نشاط اجتماعی، روانی و جسمی مشخص می شود و لغات متعددی به جای آن استفاده می شود. مانند رضایت از زندگی، اعتماد به نفس، بهزیستی، سلامتی، شادی، تطابق مفاهیم و ارزش ها در زندگی و وضعیت عملکردی (کانام و آکرون[7]، 1999).

تستا و سیمونسون (1996) کیفیت زندگی را چنین تعریف می نمایند: حیطه های اجتماعی، روانی و جسمی سلامت که متأثر از تجارب، باورها، ادراکات و انتظارات فرد می باشند.

کارلسون، برگلین و لارسون[8] (2000) معتقدند که مفهوم کیفیت زندگی فاقد یک تعریف مشخص می باشد. یکی از تعاریف موجود این مفهوم را چند بعدی دانسته و شامل جنبه های مختلف زندگی فرد می داند. اگرچه توافق مشترکی روی تعریف کیفیت زندگی وجود ندارد ولی اغلب تعاریف در حول و حوش رضایت از زندگی متمرکز است. در واقع اغلب آنان، کیفیت زندگی را به صورت رضایت از زندگی در گذشته، حال و آینده تعریف می کنند.

کیفیت زندگی را مجموعه ای از رضایت که به زندگی فرد ارزش می دهد، چگونی احساس و یا عمل فرد در زندگی روزانه می داند ( آلدریچ 1986، به نقل از فریش[9]، 2006).

کیفیت زندگی یک فرایند قضاوت آگاهانه است که به صورت ارزیابی کلی از میزان رضایت از زندگی فرد بر طبق معیارهای انتخابی وی می باشد (کانام و آکرون، 1999).

تستا[10] و همکاران (1998) پیشنهاد کردند قضاوت در مورد این که به چه میزان افراد از زندگی رضایت دارند بر پایه مقایسه با استانداردهایی هست که هر فرد برای خودش طراحی کرده است. با وجودی که برخی از مردم سلامتی، استخدام شدن، تفریح، زندگی شخصی و شهرت را به عنوان ارزش قبول دارند ولی برخی افراد دیگر ارزش های دیگری برای خود دارند. بنابراین به طور کلی کیفیت زندگی عبارت است از اندازه گیری رضایت از کل زندگی تا این که رضایت تنها از برخی ابعاد زندگی باشد.

سازمان بهداشت جهانی کیفیت زندگی را به مفهوم درک و برداشت هر فرد از موقعیت خود در زندگی با توجه به شرایط فرهنگی و نظام ارزشی اجتماعی که در آن زندگی می کند معنا می نماید و این درک در ارتباط با اهداف اصلی، ادراکات و برداشت های فرد از حیات، مفهوم می یابد. این واقعیت دارای محدوده گسترده ای است که به طرق مختلف تحت تأثیر وضعیت جسمانی، روانی، باورهای فردی و ارتباطات اجتماعی فرد قرار دارد (شهاب جهانلو و همکاران، 1386).

کیفیت زندگی یک مفهوم وسیع و پیچیده است که با داشتن احساس خوشحالی و رضایت شناسایی می شود. شخصیت سالم آمیزه ای از تجربیات فردی در طول زندگی و عوامل وراثتی می باشد که این دو با هم تصور ذهنی فرد از خوب یا ضعیف بودن کیفیت زندگی را می سازند.احساس امنیت، تعارضات هیجانی، عقاید شخصی و اهداف و میزان تحمل ناکامی ها، همگی در تعیین نوع درک فرد از خود (احساس خوب بودن و یا احساس ناخوشی) تأثیر دارند و زمانی که فرد در زندگی احساس رضایت و خوشحالی کند، سالم تر است و کیفیت زندگی بهتری خواهد داشت (حیدری و همکاران، 1386).

واژه کیفیت زندگی و یا به طور اختصاصی تر کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، اشاره به ابعاد جسمی، روانی واجتماعی سلامت دارد که توسط تجربیات، عقاید، انتظارات و درک بیمار تحت تأثیر قرار می گیرد. هر کدام از این حوزه ها از دو بعد می تواند اندازه گیری شود: ارزیابی عینی عملکرد و یا وضعیت سلامت و درک ذهنی از سلامت. اگرچه بعد عینی در تعریف درجه سلامتی بیمار مهم می باشد، اما درک ذهنی و انتظار از وضعیت سلامت و توانایی تطابق با محدودیت ها و ناتوانی ها می توان تأثیر زیادی بر درک فرد از سلامت و رضایت از زندگی داشته باشد، دو فرد با وضعیت سلامتی مشابه ممکن است کیفیت زندگی متفاوتی داشته باشند (تستا و سیمونسون، 1998).


[1] - World Health Organization (WHO)

[2] - Testa and Simonson

[3] - Schalock

[4] - quality of life

[5] - Viver

[6] - Guilck

[7] - Canam and Acron

[8] - Karlsson, Berglin and Larsson

[9] - Frisch

[10] - Testa


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب و استرس

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب و استرس
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 97 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 56
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب و استرس

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

اضطراب و استرس

2-1 مقدمه

امروزه اضطراب و دلواپسی برای میلیون­ها انسان به صورت مشکلی غیر قابل حل و خسته کننده در­آمده است، ولی باید در نظر داشت که نگرانی­ها همه مخرب نیستند و به کمک یک برنامه­ریزی دقیق می­توان آن ها را از بین برد .نگرانی مفرط یا به عبارت دیگر – دلشوره– یک بیماری روحی است که باعث می­شود سلامتی جسمی به خطر بیفتد. نگرانی­ها اغلب نتیجه تعبیر نادرست افراد از حقیقت است .ما می توانیم روح حقیقت­گرایی و واقع­بینی را به طرق مختلف در خودمان تقویت کنیم. روان­شناسان چنین معتقدند که: «هیچ وقت در خلوت خویش نباید به اضطراب و نگرانی فکر کرد».

اضطراب عبارت است از یک عامل ناشناخته و نا­معلوم که موجب پریشانی فکر و گاه باعث بروز علائم احساس خطر از جمله تپش قلب و رنگ­پریدگی می­شود. در فرآیند اضطراب بر خلاف ترس طبیعی، یک عامل حقیقی ترس­آور یا خطرناک یا آسیب رسان وجود ندارد بلکه فقط به طور خودکار و ناخود آگاه ذهن آدمی دچار احساس خطر می­شود و هرگاه ذهن در اثر تنش­های روانی و استرس­های عصبی و حوادث ناخوشایند و ناگواری که در زندگی مکرراً برایمان رخ می­دهد از روال عادی خارج شود و حساسیت بیش از حد به رخداد­های آتی و احتمالی پیدا کند دچار اضطراب می­شویم. علل پیدایش اضطراب عوامل وراثتی، تجربه­های تلخ سال­های گذشته و محیط ناآرام و عصبی است. اثرات مخرب آن بر تفکر باعث اختلال در تمرکز حواس می­شود، قدرت تصمیم­گیری و اراده را از انسان سلب می­کند، او را بدبین می­سازد و باعث می­شود که انسان دیگر فرد مثمرثمر و سودمندی نباشد (کاپلان[1]،2007، ص 988).

اختلال افسردگی[2] اساسی یکی از شایع‌ترین تشخیص‌های روان­پزشکی است که مشخصه آن خلق افسرده‌ و با احساس غمگینی، اعتماد به نفس پایین و بی‌علاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره مشخص می‌شود؛ چیزی که از آن به عنوان «سرماخوردگی روانی» یاد می‌شود. افسردگی مجموعه‌ای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز می‌کند.

افسردگی و اضطراب از شایع ترین بیماری­های روان­پزشکی به شمار می­رود. به­طور آماری از هر پنج زن، سه زن و از هر پنج مرد دو مرد در طول عمر دچار عارضه­ی افسردگی و اضطراب می­شوند. این بیماری­ها جزو بیماری­های مزمن و گاه ناتوان­کننده هستند که در صورت عدم درمان باعث اختلال در عملکرد اجتماعی، فردی، شغلی و زناشویی بیمار می­شوند. از جمله علایم شایع در بیماری افسردگی، کاهش سطح انرژی، احساس بی­حسی و ضعف، احساس یأس و ناامیدی، عدم احساس لذت، انزوا طلبی، اختلال درتمرکز و حافظه، اختلال در اشتها، وزن و خواب، اختلال در عملکرد جنسی، دل مشغولی با احساس گناه، خود سرزنش­گری و گاه خود­کشی است (طاهری،1388،ص24).

در مورد عارضه­ی اضطراب، بیمار در بسیاری از مواقع با علایم جسمی مانند تهوع، استفراغ، اسهال، تپش قلب، احساس تنگی­نفس، دردهای قفسه­سینه با دردهای جسمی بدون علت در اندام­ها، سر درد، بی خوابی، سرگیجه و سبکی در سر، تعریق، لرزش و مورمور شدن اندام­ها، عدم تمرکز، اختلال حافظه، ناراحتی گوارشی به صورت احساس نفخ، یبوست و درد­های گوارشی و تکرر ادراری به پزشک مراجعه می­کند.

بیماران مضطرب همچنین دچار علایم احساس لقمه در گلو، دلشوره، نگرانی­های بدون علت و اختلال خواب، اشتها و عملکرد جنسی هستند. بسیاری از این بیماران به علت شکایات جسمی به کلینیک­های داخلی یا جراحی مراجعه می­کنند و در مورد وضعیت خود دچار نگرانی­های شدید هستند. بیماری­های اضطرابی شامل چندین اختلال هستند؛ از جمله وسواس­های فکری و عملی به صورت افکار مزاحم و تکراری و شدید آزار­دهنده که بیمار در مورد آن احساس گناه می­کند و در بسیاری موارد از بازگو کردن آن امتناع می­ورزد. در مواردی بیمار برای خلاصی از این افکار مزاحم نیاز به صرف انرژی یا انجام اعمال تکراری که برای سایرین بی­معنی است دارد. نوع دیگر اضطراب به صورت حملات ترس شدید و بدون علت است که بیمار به­طور ناگهانی دچار حملات ترس و وحشت شدید و احساس مرگ یا سکته می­شود و در مواقع عادی بیمار همیشه نگران تکرار این حالت است. در بسیاری مواقع بیمار به علت از خروج از خانه به تنهایی یا احساس عدم کنترل در جاهای شلوغ خانه نشین می شود. نوع شایع دیگر اضطراب، ترس از حضور در جمع، حیوانات، حشرات، ارتفاع، فضای بسته یا آسانسور، خون و تزریق است (گله برگ، به نقل از پورافکاری،1371، ص216).

از انواع دیگر اضطراب عمومی احساس بی­قراری، عصبانیت، خلق گرفته، عدم تمرکز، احساس سنگینی، درد در اندام­ها، احساس خستگی و اختلال در خواب است.این حالات خصوصاً در خانم­ها در زمان­های خاص مانند عادات ماهانه، پس از زایمان، سقط و دوران یائسگی شایع­تر است.بیماران مبتلا به اضطراب و افسردگی از اختلالات شناختی مانند احساس منفی از خود، عملکرد خود و آینده­ی خود که موجب عدم اعتماد به نفس می­شود رنج می­برند. از مشکلات دیگر این بیماران تفکر خوب و بد است که تمام افراد و مسایل زندگی را به صورت خوب مطلق یا بد مطلق می­بینند (کاپلان،2007، ص991).

این بیماران حتی در مورد مسایلی که به آن­ها ربطی ندارد خود را مقصر دانسته و سرزنش می­کنند. این بیماران موفقیت­های خود را کوچک و بی­ارزش می­شمارند و شکست خود را بزرگ و به تمام زندگی بسط می­دهند و این مسأله احساس بی­ارزشی و عدم اعتماد به نفس را برای آن­ها به دنبال دارد.

2-2 مبانی نظری و ادبیات پژوهش

2-2-1 تاریخچه اضطراب

اختلالات اضطراب[3] بشری که در نوشته­جات طبی آمده است، گروه ناهمگن از سندروهای بالینی و تعریف­ها را در بر می­گیرد. از نظر تاریخی، اصطلاحاتی نظیر، خستگی شدید عضو قلب و در قلب تحریک پذیر و «نوروز قلبی» و «سندرم فعالیت» و «آستنی عصبی عروقی» همه برای توصیف اختلالات فرض اضطراب که در آن­ها تنگی­نفس، تپش قلب، خستگی عدم تحمل فعالیت و اشتغال ذهنی با حالات جسمی علائم عمده اختلال را تشکیل می­داده­اند، مورد استفاده قرار گرفته­اند، نور آستنی یا خستگی عصبی یکی دیگر از اصطلاحاتی است که برای اختلالات اضطراب فراوان بکار رفته است. نوروز اضطراب که به­وسیله فروید بکار رفت. برای متجاوز از چهل سال بر چسب عمده برای اختلالات اضطراب بود (کراز،به نقل از منصور،1368).

برای اولین بار پزشک آمریکایی به­نام بیرد[4] سال (1869) نور آستنی را تعریف کرد. بیمارانی که امروز آن­ها را مبتلا به نوروز اضطراب می­شناسیم در نور استنی بیرد گنجانده می­شود. معهذا برخی از بیماران مبتلا به هیستری و یا وسواس بیشتر در تعاریف او جا می­گیرد بعد از او داکوستا[5] در سال (1871) سندرم خلل تحریک­پذیری را گزارش داد.

فروید[6] در سال (1898) نوروز اضطراب را به­عنوان یک واحد بالینی از پسیکاستنی بازشناخت علامت اصلیاین بیماری نگرانی، اضطراب و دلهره می­باشد که هر سه عملیات مختلفی از یک کیفیت اساسی است که به احساس پریشانی، انتظار خطری تربیت الوقوع­ها و احساس­های بدنی همراه است (گلبرگ،1368- ص59).

نوروز حالت اضطراب به طور عمده اختلال افراد جوان است که شروع آن معمولاً در اواسط دهه سوم عمر است و به­طور متوسط بیمار قبل از مراجعه برای درمان 5 سال علائم اضطراب را داشته است. شیوع حالات اضطراب در جمعیت نرمال در انگلستان و آمریکا 2 تا 5/4% ذکر گردیده است. معهذا این ارقام اطلاعاتی در مورد شدت علائم و درجه ناتوانی اجتماعی حاصل از این اختلال بدست نمی­دهد.

اختلالات اضطراب در 14% بیماران قلبی و 2% بیماران جراحی شده مشاهده شده است. اختلالات اضطراب به­نظر می­رسد که در کار طبابت خوب شناخته نمی­شوند. عدم تشخیص اضطراب بدون تردید تا حدودی مربوط به این واقعیت است که اغلب علایم جسمی بارزترین خصوصیات حالات اضطراب را تشکیل می دهند. علت دیگر این است که بیمار مضطرب اغلب خود را مبتلا به یک اختلال جسمی تصور نموده و بیشتر به درمانگاه داخلی مراجعه می­کنند تا مراکز بهداشت روانی (طریقتی،1367،ص53).

اضطراب کلی از شایع­ترین مسائلی است که در کار طبابت با آن برخورد می­شود تخمین زده می­شود که عمده بیماران را مبتلا به اختلال اضطراب مزمن نسبت به پزشکان 40 بر یک است و 30% کسانی­که پزشک عمومی مراجعه می­نمایند از این ناراحتی در عزابند تشخیص افتراقی و ارزیابی طبیب عمومی در مورد اضطراب با رنگین کمانی از عوامل بیولوژیکی و انسانی روبرو است.

نقش پزشک ارزیابی تشخیص کامل در عین حال تعادلی است که بی جهت به قیمت نادیده گرفتن عوامل روانی و محیطی مهم روی جزء زیستی طبی موضوع تکیه نکند. حفظ این تعادل چندان آسان نیست در یک قطب پزشکی در خطر نادیده گرفتن علل پنهانی است در قطب دیگر ناتوانی در شناخت عوامل ایجاد­کننده روانی رفتاری و اجتماعی است. ممکن است منجر به یک سری مراجعات مکرر و بی حاصل گردد که اغلب استفاده از انواع دارو و آزمایشات گران­قیمت را به همراه دارد (مهریار،1373،ص38).


[1] Coplan

[2] Depression disorder

[3] Anxiety disorder

[4] Bird

[5] Dakusta

[6] Froid


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سیستم فعال سازی رفتاریbas

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سیستم فعال سازی رفتاریbas
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 90 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سیستم فعال سازی رفتاریbas

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

بازدارندگی رفتاری(BIS)

یکی از موضوع هایی که امروزه ذهن پژوهشگران حیطه ی روانشناسی سلامت را به خود مشغول کرده است، رابطه بین ویژگی های شخصیتی و ابتلا به بیماری های روانی و جسمانی است. برخی از روانشناسان، به این نظر علاقه نشان می دهند که شخصیت، مبتنی بر عملکرد دستگاه عصبی است. بر اساس نظریه ی پاولف ، فرآیند اساسی بر تمامی فعالیت های دستگاه عصبی مرکزی، حاکم است. یکی از این فرآیندها، برانگیختگی و دیگری بازداری است. تمامی محرک های درونی و بیرونی که باعث برانگیختگی و بازداری می شوند، هر چه بیشتر تکرار شوند در مغز به صورت با ثبات تری در می آیند. در انتهای این زنجیره، رفتارهای قالبی پویا پدید می­آیند که تا اندازه ی زیادی در برابر تغییر، مقاومت نشان می­دهند. این روند، به ویژگی­های تثبیت شد­ه­ای منجر می شود که شاید بتوان گفت به عنوان بخشی از شخصیت فرد در می آید (بیتا و همکاران، 1997). آنچه در دیدگاه پاولف، از اهمیت ویژه­ای برخوردار است و در واقع به عنوان یک اصل و خصوصیت در باب دستگاه عصبی مرکزی انسان و دیگر حیوانات مطرح شده است، توازن میان فرآیندهای تحریکی و بازدارنده است. البته بر اساس مبانی زیستی در انسان و حیوانات، در برخی از موجودات و از جمله انسان یکی از این فرآیندها اغلب بر دیگری تسلط دارد اما پس از پاولف، در واقع آیزنگ (1990) با طرح دیدگاه خود در باب شخصیت، توجه ی ویژه ای به فعال سازی مغزی داشته است.

گری (1972) روانشناس عصب شناختی که رفتار و تجارب ذهنی به ویژه تجارب هیجانی را مورد مطالعه قرار داده است، اظهار داشت که هیجان ها، منعکس کننده ی پیش بینی های اکتسابی پیامدهای مطلوب (امید و شادی) یا پیامدهای نامطلوب (اضطراب و ناکامی) هستند و با تغییر 45درجه ای در ابعاد برون گرایی و روان رنجور خویی آیزنک، یک الگوی شخصیت و انگیزش دو بعدی بر پایه ی عصب روان شناختی پیشنهاد کرد و آن را الگوی فعال سازی رفتاری[1](BAS) و بازداری رفتاری[2](BIS) نامید. BAS اساس نورو فیزیولوژیکی تکانشگری و BIS اساس نورو فیزیولوژیکی اضطراب است. الگوی بازداری رفتاری معتقد است که رشد مناسب بازداری برای عملکرد عادی پنج توانایی عصب- روانشناختی دیگر ضروری است. این پنج توانایی عبارتند از حافظه کاری، خودگردانی هیجانی انگیزه برانگیختگی، گفتار درونی، بازسازی، و ساخت روانی و کنترل حرکتی. چهار کارکرد اول ماهیت هماهنگ سازی دارند زیرا شرایط را برای خودگردانی، کنترل رفتار به وسیله اطلاعات بازنمایی شدۀ درونی، سازمان دهی رفتار در عرض زمان وکنترل اضطراب مهیا می کنند. این نوع خودگردانی به جهت دهی و پایداری رفتار برای رسیدن به اهداف آتی و توانایی " چسبیدن مجدد " به کار کمک می کند. به همین دلیل، بازداری رفتاری به حافظه کاری، احساس زمان، درونی سازی، خودانگیزشی، خلاقیت رفتاری و به طورکلی به خود کنترلی وکنترل اضطراب متصل است (گری، 2000).

شواهد پژوهشی نشان می دهند که در دوران نوجوانی سه فرآیند موجود در بازداری رفتاری دارای آسیب هستند: بازداری پاسخ های غالب، توقف پاسخ های جاری و کنترل تداخل. هنگامی که الگوی بارکلی[3](1997) را بررسی می کنیم، متوجه می شویم که این الگو می تواند مشکلات موجود در نوجوانان را پیش بینی کرده و رابطۀ یافته های عصب - شناختی و روان شناسی رشد را نیز در آنها تفسیر و تبیین کند. بنابراین، ملاحظه می شود که آشفتگی در کارکردهای اجرایی باعث می شود که نوجوانان در ساخت روانی و کنترل حرکتی یا به تعبیر دیگر کنترل رفتار حرکتی از راه اطلاعات بازنمایی شدۀ روانی مشکل داشته باشند. همچنین وی اظهار کرده است که الگوی بازداری رفتاری به پژوهش های بیشتری احتیاج دارد. در همین راستا، بررسی های مروری انجام شده پیرامون الگوی بازداری رفتاری و خودگردانی نشان از آن دارد که الگوی بارکلی با وجود نقاط قوت دارای برخی نقاط ضعف است. بارکلی در سال های اخیر بر خودکنترلی و سرانجام الگوی بازداری رفتاری و کارکردهای آن تاکید بیشتری کرده است.

همچنین لانگشور[4] و همکاران (1996، به نقل از شاهنده و آقایوسفی، 1391) دریافتند که خودکنترلی در افراد می تواند به عنوان یک عامل پیشگیری کننده برای کاهش اضطراب آنان باشد. خودکنترلی می تواند به فرد کمک کند تا زندگی بهتری داشته باشند و از جمله فواید کنترل خود و تنظیم هیجانات کنترل سطوح برانگیختگی برای به حداکثر رساندن عملکرد، پشتکار داشتن، به رغم دلسردی و وسوسه، جلوگیری از واکنش مخرب در مقابل تحریک و عملکرد صحیح به رغم فشارهای وارده می باشد. ناتوانی در تنظیم هیجان حاصل از مخالفت های اجتماعی و ترس از این گونه مخالفت ها گاهی آنقدر شدید است که بر تلاشهای فرد برای انجام عمل صحیح چیره می شود.


[1]. Behavior activation system

[2]. Behavior inhibition system

[3]. Barekli

[4]. Langchor


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اهمال کاری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اهمال کاری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 54 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اهمال کاری

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تعریف اهمال کاری

اهمال کاری در زبان لاتین از دو بخش pro به معنی "جلو"، "پیش"، و "در حمایت از" و crastinus به معنی فردا و به گونه تحت الفظی به معنی تا فردا است. مترادف های آن شامل مسامحه ، دودلی ، به تأخیراندازی و به عقب انداختن انجام یک تکلیف خاص است. علت این پدیده تنبلی و به تعویق انداختن یا تأخیر غیر ضروری است(استیل ،2007). از نظر روان شناسان اهمال کاری عبارت است از به آینده موکول کردن کاری که تصمیم به اجرای آن داریم. اهمال کاری، با توجه به پیچیدگی و مؤلفه های شناختی، عاطفی و رفتاری آن، ابعاد گوناگونی دارد. از جمله، اهمال کاری تحصیلی،اهمال کاری در تصمیم گیری ،اهمال کاری روان،رنجورانه،و اهمال کاری وسواس گونه. اما متداول ترین شکل آن، اهمال کاری تحصیلی است. اهمال کاری تحصیلی عبارت است از تأخیر عمدی در انجام یک تکلیف تحصیلی با وجود اینکه شخص از نتایج و پیامدهای آن آگاهی دارد. بارکاوین (واحدی ،2011) معتقدند که افراد کمالگرا و اهمال کار ویژگیهای شناختی مشترکی دارند که باعث می شود هر دو بر معیارهای مطلق و بی عیب و نقص انجام دادن کارها تکیه کنند. روانشناسان در تعریف اهمال کاری گفته اند : اهمال کاری این است که کاری را که تصمیم به اجرای آن داریم به آینده موکول کنیم . در یک کلمه می توان گفت جوهره این آسیب روانی به تعویق انداختن ، تعلل ورزیدن ، سبک ورزیدن و سهل انگاری است . بنابر این اهمال هم در امور فردی و هم جمعی معنا و مفهوم پیدا می کند و در نهایت می توان گفت در همه این معانی نوعی « این دست و آن دست کردن » نهفته است . اهمال کاری به تعبیری که آلیس به کار می برد نوعی « سندرم فرد » است . یعنی کاری که تصمیم به انجام آن گرفته ای و آن کار حداقل می تواند در آینده برای فرد نتایجی را به دنبال داشته باشد ؛ بدون دلیل به آینده محول می شود . اما در عین حال عدم انجام آن به ضرر فرد است و از این بابت خود را سرزنش می کند(کالوو[1]،2008) . چنین فرایندی فرد را مجبور می کند برای موجه جلوه دادن عادات مورد نظر دلایل متعددی بیاورد .فرد اهمال کار مجبور است در قبال تعلل ورزیدن و همزمان سرزنش کردن خویش از خود دفاع نماید ، به همین منظور به دلیل تراشی می پردازد و کارش را به آخرین دقایق موکول می کند . از ویژگیهای فرد اهمال کار تأخیر در تصمیم گیری است علی رغم اینکه اهمال کاری مجموعه ای از عناوین و اولویتهای تحقیقاتی را در دنیا به خود اختصاص داده، رابطه آن با انواع اختلالات شخصیتی به اثبات رسیده است . بطوریکه پیشرفت تعلل در کارها در درجات بالا جنبه مرضی و بیمار گونه به خود گرفته است، که نه تنها سلامت جسم و روان را تهدید می کند ، بلکه صدمات جبران ناپذیر اقتصادی و اجتماعی را ایجاد می کند . پژوهشگران عوامل متعددی را در ارتباط با اهمال کاری شناسایی کرده اند، مانند اضطراب ، وابستگی ، تنفر از انجام وظایف ، ترس از شکست . سالمون و رتیلوم دریافتند ، که تعلل با اضطراب در ارتباط است . آلیس و جیمز علل اهمال کاری را «خود کم بینی و ترس از شکست » معرفی کردند و توزیع اهمال کاری در جامعه 95% برآورد کردند. رفتار اهمال کارانه دارای ارتباط مثبت با افسردگی ، روان رنجوری ، فراموشکاری، اختلال آشفتگی ،تحریک پذیری غیر عملی ، هیجان جویی و عدم رقابتی بودن و کمبود انرژی همراه است. در روایات :در کلام امام سجاد (ع) در دعای ابوحمزه این گونه آمده است : خدایا من عمرم را به امروز و فردا کردن در عمل و عهد و پیمانی که با تو داشته ام و در آرزو های طولانی و بلند گذرانده ام و در دعای کمیل آمده است که : دنیا بوسیله فریفتن خود ، و نفسم به جنایت و سهل انگاریش ، مرا گول زده است . بنابر این اهمال کاری ، آسیبی روانی است که از حالات نفس آدمی است.


[1] Calvo


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق ازدواج و طلاق

مبانی نظری و پیشینه تحقیق ازدواج و طلاق
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 71 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 48
مبانی نظری و پیشینه تحقیق ازدواج و طلاق

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

ازدواج و طلاق

ازدواج

انسان براساس اراده الهی به صورت فطری موجودی است اجتماعی و این ساختار اجتماعی در کوچکترین و محدودترین شکل خود در خانواده تجلی یافته است. ساختاری که از طریق میثاق ازدواج بین زن و مرد صورت گرفته و بوجودمی­آید. در واقع ازدواج یک سنت دیرینه اجتماعی است،که از زمان های بسیار قدیم از آغاز زندگی بشر مرسوم بوده است (فضل­الله،1373).

کارلسون1 (1963)ازدواج را فرآیندی می‏داند که از کنش متقابل بین دو فرد، یک مرد و یک زن که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده­اند و مراسمی را برای برگذاری زناشویی خود برپا داشته­­اند، بوجود می­آید (به نقل از نجاتی، 1389).

به طور کلی، ازدواج را می‏توان ارتباطی دانست که دارای تمامیت بی نظیر و گسترده ای می‏باشد، ارتباطی که دارای ابعاد زیستی، عاطفی، روانی، اقتصادی و اجتماعی است.به عبارت دیگر، همزیستی زوجین در درون خانواده موجب چنان ارتباط عمیق و همه جانبه ای می‏شود که بی هیچ شک و شبهه ای قابل مقایسه با هیچ یک از ارتباطات انسانی نمی‏باشد، به نحوی که قرار داد ناشی از آن نوعی تقدس است (مهدوی، 1375، به نقل از شیخ محسنی، 1385).

ازدواج یک سنت دیرینه‌ی اجتماعی است که از زمآن‏های بسیار قدیم، بلکه از آغاز زندگی بشر مرسوم بوده است. پیمانی است مقدس که در بین تمام اقوام و ملل و در تمام اعصار و امکنه وجود داشته و دارد. در این پیمان مقدس، زوجین، یعنی زن ومرد، زندگی مشترک را تأسیس می‌کنند و پیمان می‌بندند که در کنار هم و یار و غمخوار یکدیگر باشند. ازدواج برای انسان‏ها یک نیاز طبیعی است که از آفرینش ویژه آن‏ها سرچشمه می‌گیرد. چنان که انسان به آب و غذا نیاز دارد، در سنین خاصی به ازدواج هم نیاز پیدا می‏کند (بیابانگرد، 1382).

1-1-1-2-سبک‏های ازدواج

دهه‌های اخیر پژوهش‏های زیادی درباره سبک‏ها و گونه‌های ازدواج و شیوه ارتباط زن وشوهرها به عمل در آمده است. برای نمونه کوپر و هارفس[1](2000)، به نقل ازشیخ محسنی، (1385). پنج سبک یا پنج گونه ازدواج را معرفی می‏کند که این سبک‏ها عبارتند از:

1- ازدواج هایی که کشمکش در آن ها عادت شده است

2- ازدواج‌های عاری از شور و شوق یا ازدواج‌های بی روح و سرد

3- ازدواج هایی که در آن زوجین به گونه ای غیر فعال با هم به مراوده می‌پردازند

4- ازدواج‌های سرشار از شور و شوق

5- ازدواج‌های تمام عیار

ازدواج هایی که کشمکش در آن ها عادت شده است: این گونه ازدواج ها با نزاع و اختلاف نظر همیشگی مشخص می‌شود. در این قبیل ازدواج ها میل به دعواهایلفظی و کشمکش قوی است. آنان همواره به تحریک احساسات یکدیگر می‌پردازند. این تحریک نیز موجب دعوا و کشمکش می‌شود، به علاوه، کشمکش و اختلاف نظر ضامن تداوم ازدواج می‌باشد.

ازدواج‌های عاری از شور و شوق یا ازدواج‌های بی روح و سرد: در این­گونه ازدواج ها رابطه­هایی که زمانی عاشقانه و صمیمی بوده اند، رنگ و بوی طلاق عاطفی به خود می‌گیرند و ازدواج عاری از عشق می‌شود و زوج‏ها نسبت به هم بی تفاوت اند، با این وجود آنان می‌کوشند با هم باشند، چون بین زوجین گفتگوی زیادی صورت نمی‌گیرد، اختلاف نظر نیز اندک است. ممکن است عده زیادی احساس کنند که احمقانه فرض کردن چنین ازدواج هایی، امری عادی است و عده ای از زوج‏ها نیز احساس می‏کنند که وجود رابطه بهتر از نبود آن است. با این حال، عده ای از زن و شوهرها احساس می‏کنند که برای انجام برخی مسئولیت‌های شخصی و اجتماعی حفظ وضعیت تأهل ضروری است.

ازدواج‌هایی که در آن زوجین به گونه ای غیر فعال با هم به مراوده می‌پردازند: در این­گونه ازدواج ها، زوجین به طرز غیر فعالانه با هم مراوده دارند. ممکن است که چنین ازدواج هایی از همان آغاز احمقانه به نظر برسند، در این گونه ازدواج ها هیچ گونه احساس رابطه رضایت بخش و مهیجی وجود ندارد. زیرا هیچ گونه تعلق به دیگری وجود نداشته است. این گونه ازدواج ها به ازدواج مصلحتی نیز موسوم است. در این نوع ازدواج شور زندگی وجود ندارد.

ازدواج‌های سرشار از شور و شوق: در این گونه ازدواج ها رابطه عاشقانه و گرم و صمیمی به بهترین وجهی وجود دارد، زن و شوهر به یکدیگر علاقمندند و نسبت به یکدیگر و ازدواج پایبند و مقید می‌باشند. استقلال رأی و رشد شخصی طرفین تشویق می‌شود و در صورت وجود اختلاف نظرها، معمولاً شدت آن بسیار کم است. نسبت به اهداف زندگی اشتراک نظر دارند و مشتاقانه برای حفظ مشارکت تن به کار و فعالیت می‌دهند.

ازدواج‌های تمام عیار: این گونه ازدواج ها به مراتب جذاب تر و گیراتر از ازدواج‌های پرشور است. زوجین به چیزی غیر از شریک زندگیشان نمی‌اندیشند و با هم برای آینده بهتر تلاش می‏کنند و از انسجام بیشتری برخوردارند.


1- Karlson

[1]- Cooper & Harfess


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک دلبستگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک دلبستگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 55 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 49
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک دلبستگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک دلبستگی

اصول نظریه دلبستگی

2-2-1 دلبستگی یک نیروی برانگیزاننده ذاتی است

تلاش برای جستجو و حفظ تماس با افراد مهم زندگی یک قاعده برانگیزاننده اولیه و ذاتی بشر است که در تمام طول زندگی با وی همراه است. وابستگی یکی از بخش های ذاتی بشر است که با گذشتن از دوران کودکی از وی جدا نمی شود. همچنین امروزه این دیدگاه توسط نویسندگان فمنیست بسیار مورد استفاده قرار می گیرد (میلر[1] و استیور[2]،1997؛ به نقل از جانسون و ویفن، 1388).

2-2-2 دلبستگی ایمن مکمل خودمختاری است

بر اساس نظریه دلبستگی، چیزی تحت عنوان استقلال کامل از دیگران یا وابستگی افراطی به آنها وجود ندارد (بریثرتون[3] و مان هالند[4]، 1999). بر طبق نظریه دلبستگی فقط وابستگی اثر بخش[5] و غیر اثر بخش[6] وجود دارد. وابستگی ایمن منجر به پرورش خود مختاری و اعتماد به نفس در فرد می شود. در واقع، وابستگی ایمن و خود مختاری دو روی یک سکه است و هیچ گاه دوگانگی با یکدیگر ندارند. مطالعات نشان داده است که دلبستگی ایمن با احساس مثبت، منسجم، نسبت به خود مرتبط است (صالحی، کوشکی، باغداساریانس و همکاران، 1390). هر قدر ارتباطاتمان ایمن تر باشد، مستقل تر و متفاوت تر می توانیم عمل کنیم. در این الگو، سلامتی یعنی حفظ احساس وابستگی و اتکاء متقابل همراه با خود کفایتی یا جدایی از دیگران. (جانسون و ویفن، 1388).

2-2-3 دلبستگی، پناهگاهی امن برای فرد مهیا می سازد.

حضور مظاهر دلبستگی[7] که معمولا شامل والدین، فرزندان، همسر یا معشوق می شود، منحر به احساس آرامش و امنیت و بر عکس در دسترس نبودن آنها منجر به پریشانی می شود. به عبارتی، نزدیکی به فرد مورد علاقه سیستم عصبی را آرام ساخته و یک پادزهر طبیعی بر علیه احساس اضطراب و آسیب پذیری قلمداد می شود. دلبستگی های مثبت، پناهگاهی ایمن را خلق می کند که ذخیره امنی را بر علیه اثرات پریشانی و عدم اطمینان فراهم می سازند (میکالینسر[8]، فلوریان و ولر[9]، 1993؛ به نقل ازجانسون و ویفن، 1388). همچنین دلبستگی های مثبت، بافت خوش بینانه ای را برای رشد مستمر شخصیت مهیا می سازند. (جانسون و ویفن، 1388).

2-2-4 دلبستگی، اساس ایمنی را فراهم می سازد

علاوه بر این؛ دلبستگی ایمن، اساس ایمنی را برای افراد مهیا می سازد که به واسطه آن افراد می توانند دنیایشان را کشف کرده و پاسخ های سازگارانه تری به محیط اطرافشان بدهند. وجود چنین اساس ایمنی افراد را به اکتشاف و گشودگی شناختی نسبت به اطلاعات جدید، تشویق می کند (میکالینسر، 1997). این اساس ایمن، اعتماد به نفس لازم را برای ریسک کردن، آموختن و به روز کردن مستمر مدل های خود، دیگران و دنیا فراهم می سازد. بنابراین، سازگاری فرد با بافت های جدید را تسهیل می کند. دلبستگی ایمن، توانایی به عقب برگشتن و واکنش نشان دادن به رفتار و وضعیت روانی دیگری را افزایش می دهد. هنگامی که در روابط، احساس امنیت وجود داشته باشد، افراد بهتر می توانند دست نیاز به سوی دیگران دراز کرده، از آنها حمایت کرده، از آنها حمایت کرده و با تعارض و استرس به گونه ای مثبت مواجهه شوند. اینگونه روابط، شادتر، پایدارتر و رضایت بخش تر می باشند (جانسون و ویفن، 1388).

2-2-5 در دسترس بودن و پاسخگو بودن، روابط را می سازد

در دسترس بودن و پاسخگویی عاطفی، بلوک های سازنده روابط ایمن هستند. مظاهر دلبستگی می توانند حضور جسمانی داشته باشند و لیکن از نظر عاطفی غایب باشند. اضطراب جدایی زمانی حاصل می شود که فرد احساس می کند مظاهر دلبستگی در دسترس نیستند. مشارکت عاطفی[10] و اعتماد به وجود این مشارکت عاطفی در مواقع نیاز بسیار مهم است. در مناسبات دلبستگی، هر پاسخی (حتی خشم) از عدم پاسخدهی عاطفی بهتر تلقی می شود. چنانچه هیچ مشارکت و پاسخگویی عاطفی وجود نداشته باشد، این پیام در مورد مظاهر دلبستگی به فرد مخابره می شود: " هیچ علامتی از شما به من نمی رسد پس هیچ ارتباطی بین ما وجود ندارد".

هیجان[11] نقطه مرکزی دلبستگی است. این نظریه، راهنمایی را برای درک و بهنجار سازی تعداد زیادی از هیجانات افراطی[12] موجود در ارتباطات پریشان در اختیار ما قرار می دهد. روابط دلبستگی در مواقعی که قوی ترین هیجانات ما بروز می کنند و بیشترین تماس وجود دارد، خود را نشان می دهند. هیجانات خود را به ما نشان داده و با کسانی که انگیزه ها و نیاز های ما را شکل می دهند، ارتباط برقرار می سازند. به واقع، هیجانات آهنگ رقص دلبستگی هستند (جانسون[13]، 2011). بنابراین اظهارات بالبی " روانشناسی و آسیب شناسی روانی هیجانی... بزرگترین بخش روانشناسی و آسیب شناسی روانی روابط عاطفی است" (جانسون و ویفن، 1388).

2-2-6 ترس و تردید، نیاز های دلبستگی را فعال می سازند

زمانی که حوادث آسیب زایی چون جنبه های منفی زندگی روزمره مثل بیماری یا مورد تهاجم قرار گرفتن احساس امنیت، روابط دلبستگی افراد را مورد تهدید قرار می دهند؛ عاطفه قدرتمندی در آنها بر انگیخته می شود و نیاز های دلبستگی شان به آرامش و ارتباط به اصلی ترین و ضروری ترین نیاز ها تبدیلگشته و رفنتار های دلبستگی همچون مجاورت جویی در آنها فعال می شود. تمایل به ارتباط با شخص مورد علاقه، ابتدایی ترین میل عاطفی فرد است. دلبستگی به افراد کلیدی زندگی، مقابله ای ابتدایی با احساس درماندگی و پوچی است (مک لاف، راشال، ساندرز و همکاران[14]، 1998).


[1] Miller

[2] Stiver

[3]Bretherton

[4] Munholland

[5] Effective Dependency

[6] Ineffective Dependency

[7] Attachment Figures

[8] Mikalinser

[9] Florian & Weller

[10] Emotional Engagement

[11] Emotion

[12] Extreme Emotions

[13] Johnson

[14] Sandage, Rachal, McCullough


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های تفکر

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های تفکر
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 32 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های تفکر

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های تفکر

تعریف تفکر و سبک های تفکر

از زمان سقراط و ارسطو تا زمان حال دربارة تفکر و ماهیت و مراحل آن بحث‌های زیادی به عمل آمده است. کتاب معروف « چگونه فکر می‌کنیم؟ » جریان تفکر را شامل مراحلی می‌داند که دو مرحله ابتدایی و انتهایی و پنج مرحلة میانی را در برمی‌گیرد. مرحلة اول یا ابتدایی،‌ مرحله شک و ابهام است و آن زمانی است که انسان با یک موقعیت پیچیده رو به رو شده و درصدد یافتن پاسخی برای مسئله و مشکل ایجاد شده است. مرحلة انتهایی، زمانی است که فرد از شک و ابهام درآمده و به نتیجه و جواب دست یافته است. به عبارتی تفکر سازمان دادن و تجدید سازمان در یادگیری گذشته جهت استفاده در موقعیت فعلی است(امامی پور و سیف، 1382).

تعریف دیگر، تفکر را فرایندی رمزی و درونی می داند که منجر به یک حوزه شناختی می‌گردد، که نظام شناختی شخص متفکر را تغییر می‌دهد(پور فرج عمران، 1387).

رضوی (1384) معتقد است که تفکر فرآیندی است که از طریق آن یک بازنمایی ذهنی جدید به وسیلة تبدیل اطلاعات و تعامل بین خصوصیات ذهنی، قضاوت، انتزاع، استدلال و حل مسئله ایجاد می‌گردد.

تعریف ساده دیگر از تفکر،کنترل هدفمند فکر است. یعنی اینکه فکر ما در اختیار ما باشد و در راستای نیازها و اهدافی که ترسیم کرده ایم به پیش رود. همانند یک کشتی که به بندر مقصد حرکت می کند نه به هر جایی که باد آن را ببرد(زارع ، آخوندی و اعراب شیبانی، 1390).

بنابراین تفکر، عملی ذهنی است و زمانی مطرح می‌گردد که انسان با مسئله‌ای مواجه ‌است و خواستار حل آن است. در این هنگام در ذهن، تلاشی برای حل مسئله آغاز می‌گردد که این تلاش ذهنی را، تفکر می‌نامند. فعالیت برای حل مسئله، از مراحلی تشکیل شده‌است که از تعریف مسئله به طور شفاف، روشن و ملموس، آغاز می‌گردد و با پیدا کردن راه حل‌هایی برای حل مسئله ادامه می‌یابد و با به کارگیری عملی بهترین راه حل و یافتن جواب نهایی به پایان می‌رسد(سلگی، 1390).

هر یک از روش‌های تفکری را می توان متدهایی دانست که به کمک آنها، قسمتی از فرایند حل مسئله، با موفقیت طی می شود. تفکر برتر تفکری است که از بهترین روش‌ها به حل مساله برسد.

انواع روشهای تفکری: تفکرخلاق، تفکر تحلیلی، تفکر انتقادی، تفکر اجرایی، تفکر استراتژیک است (شکری، کدیور و دانش پرور، 1387).

اما در تعریف سبک های تفکر می توان بیان نمود که شیوه های متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را سبک های تفکر نامگذاری کرده است. سبک تفکر روش رجحان یافته ی تفکر است. سبک تفکر یک توانایی نیست بلکه چگونگی استفاده فرد از توانایی هایش است (استرنبرگ،2001).

2-2-2 انواع سبک های تفکر

تفکر مستقل یا مطلق[1]: تفکری است فارغ و رها شده از ذهنیت گرایی، منابع تجربی، تجارب هیجانی، تفکر منطقی، دوگانگی و جدایی موضوع و ذهن

تفکر انتزاعی[2]: تفکری است که جزئی از موضوع را از دیگر اجزا تفکیک نموده و بدون توجه به اجزای دیگر، آن را مورد ملاحظه قرار می دهد.

تفکر تحلیلی[3]: بر پایه جدا سازی یک موضوع به عناصر و اجزای تشکیل دهنده آن. فرق آن با تفکر انتزاعی در توجه یکسان به همه اجزا است.


[1] Independent thought or absolute

[2] Abstract thinking

[3] Analytical Thinking


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های حل مسئله

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های حل مسئله
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های حل مسئله

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های حل مسئله

تعاریف و مفاهیم سبک های حل مسئله

اگرچه تعاریف متعددی از مسئله ارائه شده است ولی اغلب آن ها اشاره می کنند که وقتی فردی چیزی را می خواهد و نمی داند که چگونه آن را بدست آورد، دچار مشکل می شود. بنابراین مشکل یا مسئله را می توان همانند یک خواسته تحقق نیافته ای که شیوه ی تحقق آن باید مشخص شود، مفهوم سازی کرد. این تعریف جامع قادر می سازد تا این مفهوم، مشکلاتی را که ویژه یا عمومی، مثبت یا منفی و عمده یا ناچیز از نظر اهمیت یا گستردگی هستند را در بر بگیرد(حمیدی زاد، 1382).

به طور کلی به کارگیری مدل های حل مسئله در مورد مشکلاتی که عمده و ناچیز، مثبت و منفی و عمومی و ویژه هستند، به طور مساوی موفقیت آمیز خواهد بود، ما بر این مفهوم گسترده تاکیدمی کنیم، زیرا که مشکلات معمولاً به شکل یک چیز عمده، منفی، بیزار کننده و بد در نظر گرفته می شود. چنین درک ناقصی به کارگیری مهارت های اجتماعی انطباقی را که در این بحث ارائه می شود را به طور نامناسبی محدود می کند(زارعان وبخشی رودسری، 1386). برطرف ساختن مشکلات مثبت به اندازه رفع مشکلات منفی اهمیت دارد. درک این نکته که مشکلات می توانند مثبت باشند کمک می کند تا حالت نابهنجاری که به هنگام داشتن یک مشکل احساس می شود از بین برود. حذف قضاوت های ارزشی منفی ممکن است شخص را در پذیرش مشکل یاری نماید. احساس گناه و شرمساری و حالت دفاعی و انکاری را که این قضاوت ها ایجاد می کنند کاهش می یابد. پذیرش وجود مشکلات، پیش در آمد مهمی در حل مسئله موثر می باشد(سروقد ودیانت، 1388).

همه افراد به طور مداوم با مسائل مختلف وتصمیم گیری در مورد چگونگی آن ها روبرو هستند. به لحاظ ماهیت پیچیده و تغییر یابنده جوامع کنونی تمرکز به روی مشکلات و مسائل ریز و درشت فزونی یافته است. بیشتر اوقات فرایند حل مسائل روزمره به قدری خود کار انجام می گیرد که افراد از چگونگی انجام دقیق آن ها مطلع نمی شوند. با وجود این باید به این نکته توجه کرد که بدون توانایی شناسایی مشکلات و رسیدن به راه حل های قابل اجرا، زندگی روزمره مردم از هم پاشیده خواهد شد. حل مسئله دربرگیرنده ی حوزه های عاطفی، شناختی و رفتاری است(شریفی، 1384). افرادی که از توانایی حل مسئله بیشتری برخوردارند، بهتر می توانند با استرس ها و مشکلات زندگی مقابله کنند و آن هایی که حل مسئله را یاد می گیرند احتمالاً به طور موثری با استرس مقابله می کنند و نداشتن قدرت حل مسئله بیشتر با مشکلات روانشناختی و اجتماعی همراه است (قلتاش، صالحی و خادم کشاورز، 1388).

حل مسئله فرایند رفتاری شناختی آشکاری است که:

1.پاسخ های بالقوه موثر برای موقعیت دشوار را فراهم می سازد.

2. احتمال انتخاب موثرترین پاسخ را از بین پاسخ های متعدد افزایش می دهد (محمودی و واحدی، 1386).

افرادی که از توان حل مسئله بالایی برخوردارند احتمال زیادی دارد که در مقابله موثر با طیف وسیعی از موقعیت ها موفق باشند و جهت گیری فرد نسبت به موقعیت تاثیر قطعی و قاطعی بر نحوه پاسخ او دارد. جهت گیری که رفتار مستعد حل مسئله را ترغیب می کند شامل آمادگی یا نگرش فرد به این فرض است که موقعیت های مشکل، بخشی از زندگی معمول است و لذا می توان از عهده آن برآمد. همین طور هرگاه موقعیت مشکل زا روی می دهد می توان آن ها را مشخص کرد و مانع از گرایش بلافصل پاسخ به نخستین تکانش شد و توقع فرد از توانایی اش در کنترل محیط تا حد زیادی موفقیت او را در کوشش برای مواجه با مشکلات به وجود آمده افزایش می دهد(محمدی، 1377).

مفهوم حل مسئله توسط محمدی و حاجی علیزاده(1387) چنین تعریف شده است: فرایند شناختی- رفتاری خود رهنمون که فرد با استفاده از آن تلاش می کند، راه های مقابله ای موثر یا انطباقی با مشکلات زندگی روزمره را بیابد و نیز می گویند حل مسئله یک فرایند مقابله هشیار، عقلانی، پر تلاش و هدفمند است که می تواند، توان فرد را برای درگیری موثر با طیف وسیعی از موقعیت های فشار زا بالا ببرد.

براساس تعریف های موجود می توان نتیجه گرفت که سازه وسیع مقابله، فعالیت های حل مسئله را در بر می گیرد، ولی هر مقابله ای حل مسئله نیست. شاید بعضی فعالیت های مقابله ای به طور معناداری با فعالیت های حل مسئله همپوشی دارند. از یک سوی دیگر ممکن است روابط علی با حل مسئله داشته باشند و شاید بعضی دیگر نیز مستقل از حل مسئله باشند. اما توانایی حل مسئله با شیوه مقابله درگیر با مسئله انطباقی ارتباط می یابد و حل مسئله ناکارآمد نیز با راهبردهای مقابله ای غیرانطباقی ارتباط دارند(بدل و لننوکس[1]،2012).

2-3-2 دیدگاه نزو در رابطه با حل مسئله

نزو(1978؛ به نقل از لانگ و کسیدی، 1996) یک فرآیند 5 مرحله ای را پیشنهاد می کند، که اگر به نحو سودمندی به کار گرفته شود، فرد را نسبت به فشار های بیرونی مقاوم و در برابر مشکلات کمتر آسیب پذیر می سازد

جهت یابی مشکل[2]، دانستن این که مشکل وجود دارد.


[1] Bedell &Lennoxe

[2] .problem orientation


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق اتیسم

مبانی نظری و پیشینه تحقیق اتیسم
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22
مبانی نظری و پیشینه تحقیق اتیسم

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

اتیسم

اتیسم طیفی از اختلالات است. در اصطلاح کلی، به این معنی است که فرد می­تواند دارای یک اتیسم خفیف یا خیلی شدید باشد. در بالاترین انتهای طیف سندرم آسپرگر وجود دارد، که بعضی از اوقات سندرم پروفسور کوچک نامیده می شود. پایین ترین انتهای طیف اغلب اتیسم کلاسیک نامیده می شود که معمولا همراه با عقب ماندگی ذهنی است. در بین این طیف انواع اختلالات نافذ رشد شامل سندرم رشد اختلال فروپاشنده دوران کودکی، اختلال نافذ رشدغیر اختصاصی وجود دارد (گریر و آفیت، 2009).

اُتیسم اختلال رشد ذهنی پیچیده­ای می­باشد که معمولا در ۳ سال اول زندگی شخص ممکن است بروز کند. به نظر می­رسد که یک اختلال در سیستم عصبی که باعث عدم عملکرد صحیح مغز می­شود در ایجاد این بیماری مؤثر می باشد­. این اختلال در بیماران اُتیستیک باعث می­شود که مغز نتواند در زمینه رفتارهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی به درستی عمل کند. کودکان و بزرگسالان اُتیستیک در زمینه ارتباط کلامی و غیر کلامی‍، رفتارهای اجتماعی، فعالیت­های سرگرم کننده و بازی دارای مشکل می باشند. اُتیسم یکی از پنج بیماری می باشد که در مجموع به آنها اختلالات نافذ رشد می گویند. این پنج بیماری عبارتند از: اُتیسم، اختلال آسپرگر، اختلال عدم تمرکز دوران کودکی، اختلال رِت، و اختلالات نافذ رشد که با معیارهای بیماری های ذکر شده مطابقت ندارند. هر کدام از این بیماری­ها دارای معیارهای شناخت خاص خود هستند که توسط انجمن روانشناسی آمریکا مشخص شده اند. در بیماری های طیف پی دی دی، اُتیسم بیشترین تعداد را دارا می باشد که تقریبا بین ۲ تا ۶ کودک از هر ۱۰۰۰ کودک به آن دچار می شوند. این بدین معنا است که در کشوری مانند ایران با جمعیت حدود ۷۰ میلیون نفر احتمال می­رود حدود ۲۸۰ هزار بیمار اُتیستیک وجود داشته باشند و فراموش نکنید که این تعداد هر روز در حال رشد می باشد. طبق مطالعات انجام شده توسط وزارت آموزش و سایر سازمان های دولتی آمریکا، اُتیسم در این کشور با نرخ رشدی برابر با ۱۰ تا ۱۷ درصد در حال ازدیاد است. در سایر کشورها نیز مانند کشور ما این بیماری در حال رشد نگران کننده­ای است که متأسفانه حرکت جدی از طرف سازمان­های مسئول در جهت شناساندن این بیماری به جامعه و موارد لازم انجام نشده است (دوجا و رابرت، 2006).

اُتیسم در سراسر دنیا دیده می­شود و فقط در پسران بیشتر از دخترها مشاهده شده است. به عبارت دیگر نژاد، مکان زندگی، میزان سواد، وضعیت مالی، نوع اعتقاد، شیوه زندگی، و. . . هیچ کدام تأثیری در شانس بروز اُتیسم ندارند (دوجا و رابرت، 2006).

2-1-1-1 نشانه های عمومی بیماری اُتیسم:

از زمانی که آگاهی عمومی در باره این اختلال شروع به افزایش کرد، بیشتر افراد حتی بعضی ازمتخصصین پزشکی و آموزشی هنوز درک درستی از نحوه تأثیر گذاری این اختلال بر افراد ندارند و از چگونگی برخورد و درمان این افراد دانش کافی ندارند. به عبارت ساده­تری می­توان گفت در میان این بیماران می­توان افرادی را مشاهده کرد که تماس چشمی، رفتار خوب اجتماعی و بعضی از فاکتورهائی را که در کودکان اُتیستیک مشاهده نمی­شود، داشته باشند ولی در عین حال در سایر فاکتورها با کودکان سالم فرق داشته باشند. به همین دلیل تشخیص و تعیین روش درمان و نیز بررسی پیشرفت و مشخص کردن مراحل درمان نیازمند افراد متخصص با دانش کافی می باشد (راتر، 2005).

اُتیسم را می توان یک بیماری با طیف گسترده معرفی کرد. این بیماری می­تواند نشانه های فراوانی داشته باشد که توسط این نشانه ها اُتیسم را می توان از درجات خفیف تا شدید درجه بندی کرد. اگرچه اُتیسم را می­توان توسط یک سری از رفتارها تشخیص داد ولی افراد اُتیستیک می توانند ترکیبی از این رفتارها را داشته باشند و الزاماً نباید رفتارهای اختلالی تعیین شده را به صورت یک­جا از خود نشان بدهند. ممکن است دو کودک که یک تشخیص برای آنها داده شده است، از نظر رفتاری با هم تفاوت نشان بدهند و از نظر مهارت­ها نیز با هم تفاوت داشته باشند. ممکن است والدین کلمات متفاوتی را در رابطه با بیماری این کودکان بشنوند مانند شبه اُتیسم، متمایل به اُتیسم، طیف اُتیسم، اُتیسم با عملکرد بالا و پائین، با توانائی بالا و پائین. والدین باید توجه داشته باشند که مهمتر از عنوان بیماری، پرداختن به درمان آن است. باید در نظر داشت که این کودکان با درمان مناسب و به موقع می توانند مطالب را بیاموزند، رفتارهای درست را از خود نشان داده و در آینده مانند افراد عادی زندگی کنند. اما بدست آوردن این اهداف مستلزم درمان به موقع و درست، تحمل مشکلات و سختی های مربوط به این درمان است (راتر، 2005).

هر شخص اُتیستیک مانند بقیه افراد جامعه دارای شخصیت مختص به خود است و مانند تمامی افراد خصوصیات خاصی را دارا می باشد. بعضی از این کودکان ممکن است که از نظر گفتاری تأخیر کمی داشته و بتوانند با کمی کمک، ارتباط کلامی مناسبی را با دیگران برقرار کنند ولی همین کودکان ممکن است از نظر ارتباطات اجتماعی رفتار مناسبی را از خود نشان ندهند. گاهی این کودکان برای شروع صحبت و تبادل کلامی ممکن است مشکل داشته باشند. افراد اوتیستیک معمولا در مکالمات، یکطرفه رفتار می کنند یعنی فقط در رابطه با چیزی که خود علاقه دارند صحبت می کنند و از صحبت­های طرف دوم چیزی نمی فهمند. در بعضی از این کودکان خشونت و خود آزاری نیز مشاهده می شود.


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 76 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 44
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت روان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت روان

تودور (1996) سلامتی روان را به شرح زیر تعریف می کند. سلامت روان شامل: توانایی زندگی کردن همراه با شادی، بهره وری و بدون وجود دردسر است. سلامت روان مفهوم انتزاعی و ارزیابی نسبی گری از روابط انسان با خود، جامعه و ارزش هایش است و نمی توان آن را جدای از سایر پدیده های چند عاملی فهمید که فرد را به موازاتی که در جامعه به عمل می پردازد، می سازند. سلامت روان، شیوه سازگاری آدمی با دنیاست، انسان هایی که موثر، شاد و راضی هستند و حالت یکنواختی خلقی رفتار ملاحظه گرانه و گرایش شاد را حفظ می کنند. سلامت روان عنوان و برچسبی است که دیدگاه ها و موضوعات مختلف مانند: عدم وجود علایم احساسات مرتبط با بهزیستی اخلاقی و معنوی و مانند آن را در بر می گیرد. برای ارائه یک تئوری در مورد سلامت روان، موفقیت برون روانی کافی نیست باید سلامت درونی روانی را به حساب آوریم. سلامت روان ظرفیت رشد و نمو شخصی می باشد. و یک موضوع مربوط به پختگی است. سلامت روان یعنی هماهنگی بین ارزش ها، علایق ها و نگرش ها در حوزه عمل افراد و در نتیجه برنامه ریزی واقع بینانه برای زندگی و تحقق هدفمند مفاهیم زندگی است. سلامت روان، سلامت جسم نیست بلکه به دیدگاه و سطح روانشناختی ارتباطات فرد، محیط اشاره دارد. بخش مرکزی سلامت، سلامت روان است زیرا تمامی تعاملات مربوط به سلامتی به وسیله روان انجام می شود. سلامت روان ظرفیت کامل زندگی کردن به شیوه ای است که ما را قادر به درک ظرفیتهای طبیعی خود می کند و به جای جدا کردن ما از سایر انسانهایی که دنیای ما را می سازند، نوعی وحدت بین ما و دیگران بوجود می آورد .سلامت روان، توانایی عشق ورزیدن و خلق کردن است، نوعی حس هویت بر تجربه خود به عنوان موضوع و عامل قدرت فرد، که همراه است با درک واقعیت درون و بیرون از خود و رشد واقع بینی و استدلال (آقاجانی و اسدی نوقابی، 1381).

2-1-2-1 تعریف سلامت روان:1

پیش از پرداختن به تعریف سلامتی روان لازم است به یک نکته اشاره نماییم. سه واژه ی« بهداشت روانی» و«سلامت روانی» و « بهزیستی روانی2»گر چه دارای معانی متفاوتی هستند، ولی در مواردی بجای یکدیگر به کار می روند (هرشن سن3 و پاور4، 1988، ترجمه منشی طوسی، 1374).

کارشناسان سازمان بهداشت جهانی سلامت فکر و روان را این طور تعریف می کنند: «سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب (میلانی­فر، 1376).

بهداشت روانی یک زمینه تخصصی در محدوده ی روانپزشکی است و هدف آن ایجاد سلامت روان بوسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، کنترل عوامل موثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماریهای روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی است. پس بهداشت روانی علمی است برای بهزیستی، رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیش آمدهای زندگی (میلانی فر، 1376).

سلامت روانی را می توان براساس تعریف کلی و وسیع تر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گسترده ای تغییر یافته است. عمر طولانی تر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتی بیوتیک ها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی می دهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تاثیر می گیرد و بر آنها تاثیر می گذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره می کند که فرد با خود وسبک زندگی اش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور براین است که فرد باید بر زندگی اش کنترل داشته باشد وفقط در چنین حالتی است که می توان آن قسمت هایی را که در باره ی خود یا زندگی اش مساله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی،1374 ).


1.Mental health

2.Well- being

3.Hershenson

Power.4


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 25 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تحریف های شناختی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تحریف های شناختی

افکار خودآیند

این بخش ، مبنایی برای درک بیمار از این مساله است که افکار مثبت و منفی درباره یک رویداد ، پاسخ هیجانی به آن رویداد را تعیین می کنند و هیجان ها می توانند بر سلامت جسمی از جمله تجربه درد اثر داشته باشند . افکار خودآیند افکاری هستند که بلافاصله پس از کسب اطلاع از هرگونه مطلبی به ذهن خطور می کنند . این افکار بسیار سریع به ذهن می آیند و تا زمانیکه که فرد به آنها توجه نکند ، ممکن است حتی از آنها آگاه هم نشود . فرد در مورد همه چیزهایی که در دنیای اطراف رخ می دهد حتی برای امور ناچیز هم افکار خودآیند دارد.افکار خودآیند می توانند به افراد در ایجاد مفهومی که از دنیا دارند کمک کنند . برای مثال ،می توانتصور کرد زمانی که فرد به خانه برمی گردد بجای پیدا کردن یادداشتی که به در نصب شده باشد ، می بیند که در باز است و فرد مطمئن است که صبح ، در را قفل کرده است . اکنون چه نوع افکار خودآیندی خواهد داشت ؟ ( برنز،1990؛به نقل از قراچه داغی،1383).

افکار و هیجان ها

گام بعدی توضیح این نکته به بیمار است که چگونه افکار منجر به هیجان ها می شوند . برای برخی مردم این اولین باری خواهد بود که آنها واقعا در این باره فکر می کنند که هیجان ها از کجا می آیند . توضیح دهید که اگر چه افکار خودآیند هدفمند هستند ، گاهی اوقات می توانند منفی و مبتنی بر اطلاعات اشتباه باشند . آنها می توانند حتی افکار منفی بیشتری را برانگیزند که بر چگونگی احساس فرد( از نظر هیجانی و از نظر جسمی ) و چگونگی رفتار فرد اثر می گذارد .گفتگوی زیر را برای روشن شدن مطلب بکار ببرید :

احتمالا فرد می تواند زمانی را بیاد بیاورد که واقعا درباره چیزهایی ناراحت بوده است ، به تدریج در مورد آن موضوع به لحاظ هیجانی برانگیخته شده است ، و بعد فهمیده است آنچه فکر کرده است به شکل بدی اتفاق افتاده ، اصلا اتفاق نیافتاده است . شیوه ای که فرد درباره یک رویداد فکر می کند ، چه مثبت و چه منفی . هیجان های که تجربه می کند را تعیین می کند . افکار منفی به هیجان ها منفی منجر می شوند در حالیکه هیجان های خوشایند با فکر کردن درباره افکار خوشایند ایجاد می شوند(رابرت فرنام، 1384).

برای آنکه موضوع را عینی تر و درک آن را ساده تر کرد ،می- توان در مورد ارتباط بین افکار و احساسات گفتگو کرد ، زنجیره ای از رویدادها را روی برگه کاغذ در مقابل بیمار ترسیم کرد .

پس از دادن این اطلاعات ممکن است دقایقی را برای مرور مثال هایی از تجربه شخصی بیمار صرف کرد ، جایی که افکار به هیجان های مثبت و منفی خاصی منجر شده است . در ادامه مثالی ذکر می شود که می توان آن را برای نشان دادن قدرت افکار بکار برد .

موقعیت A : ماشینی به سرعت در حال حرکت است و در ترافیک از کنار ماشینی میان بر می زند و می رود .

درباره این شخص چه فکری می توان کرد؟

چه احساسی داشت ؟

موقعیت B : اکنون می توان فرض کرد که همسر راننده در صندلی عقب نشسته است و زمان زایمان او فرا رسیده است . او عجله دارد تا وی را به بیمارستان پائین خیابان برساند .

  • درباره این شخص چه فکری می توان کرد ؟
  • چگونه اطلاعات شیوه احساس کردن را تغییر خواهند داد ؟

می توان توجه کرد چگونه وقتی افکار درباره شخص و اعمالش تغییر می کند ، هیجان ممکن است از خشم به نگرانی تغییر کند (کرک،کیس و کلارک،1989؛به نقل از قاسم زاده،1387).

هیجان ها و درد

اکنون که بیمار درک کرد که افکار به هیجان ها منجر می شود به بررسی ارتباط بین هیجان ها و درد پرداخته شود . پژوهش ها و کارهای بالینی نشان می دهند که ارتباط بین هیجان های منفی ( مانند اضطراب و افسردگی ) و درد مزمن بسیار قوی است . در حقیقت افسردگی عامل رایج و مهم در تجربه درد مزمن است که با گزارش بالایی از درد ، تحمل پایین تر درد و ناتوانی زیاد ارتباط دارد. درصد زیادی از بیمارانی که به دنبال درمان برای درد مزمن هستند ، افسرده اند (مایکل فری 1999 ؛ به نقل از رابرت فرنام ،1384).


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود کنترلی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود کنترلی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 72 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خود کنترلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خود کنترلی

مفهوم خودکنترلی[1]، به شکل های بسیاری در سراسر تاریخ بشر ظاهر شده است. تراژدی های یونان باستان، آکنده از پنداره‎های درماندگی بشر در برابر خدایان و یا سرنوشت بود. نمایشنامه‎های شکسپیر، هم نمایشگر سرنوشت محزون از پیش تعیین شده، و هم نمایانگر اراده‎ی آزاد است. فیلسوفان، با مفهوم هسته‎ی کنترل تحت عنوان جبرگرایی در برابر اراده‎ی آزاد، دست به گریبان بوده‎اند. جامعه شناسان آن را به عنوان خودمختاری در برابر خود بیگانگی و یا ناتوانی نام برده‎اند و روانشناسان از آن به عنوان رفتارگرایی در برابر ذهن گرایی نام برده اند. نیچه[2] ، قدرت را مهمترین پدیده روانشناختی نامیده است و آدلر[3] در نظام روانشناسی فردی خود بیان کرده است که مبارزه کردن برای کنترل شخص بر سرنوشت خود، مهمترین انگیزش است و هر شخص بدون احساس چنین کنترلی دچار عقده‎ی حقارت، خواهد بود و ممکن است درصدد جبران بیش از حد تلاشهای خود برای رسیدن به حس کنترل یا غلبه باشد. همه‎ی اینها به عقیده‎ی ساموئل بال[4] (1994؛ به نقل از راتر، 1966)، مبین ریشه‎های تاریخی و نظری هسته‎ی کنترل می‎باشد. با این وجود سازه‎ی خود کنترلی را نخستین بار فارز[5] (1957؛ به نقل از راتر، 1966) و راتر[6] (1966) به شیوه‎‎ی علمی وارد واژگان روانشناختی کردند. این سازه، در مطالعات مربوط به انگیزش، به گونه فزاینده‎ای اهمیت نظری و علمی بدست آورده است. سازه خود کنترلی ریشه در نظریه‎ی یادگیری اجتماعی دارد. در این نظریه، تقویت به عنوان تعیین کننده‎ی رفتار شناخته شده است و ادراک فرد در مورد منبع این تقویت عنصری اساسی در تعیین رفتار است. به عبارت دیگر، به عقیده‎ی راتر ادراک فرد از تقویت (پاداش یا تنبیه)، یک ویژگی دو ارزشی را به وجود می‎آورد. بدین معنی که در هر رفتاری این دو ارزش (دو قطب) نمی‎تواند با هم وجود داشته باشند. این متغیر دو قطبی خود کنترلی درونی در مقابل خود کنترلی بیرونی است.

مفهوم خودکنترلی که در سال1974توسط اشنایدر گسترش یافت، به این معنی است که یک شخص در موقعیت خود چه قدر انعطاف پذیر یا چه قدر پایدار است (کاشال و کوانت، ۲۰۰۶). اشنایدر بیان کرد، مردم در یک بحث کلی به دو دسته تقسیم می شوند: افراد با خودکنترلی بالا[7] و افراد با خودکنترلی پایین[8] که هر کدام ویژگی هایی دارند. برخی از افراد نسبت به موقعیت های اجتماعی حساس هستند و ظاهر خود را متناسب با موقعیت رایج تنظیم می کنند، این افراد را با خودکنترلی بالا می نامیم. در مقابل افرادی هستند با خودکنترلی پایین که تمایل دارند فکر و احساس خود را بیان نمایند، تا اینکه آن را متناسب با موقعیت سازماندهی کنند (اشنایدر، 1974).

خودکارآمدی نقش بسیار مهمی در رفتار دارد. به گونه‌ای که حتی اگر فرد نگرش‌های مثبت در مورد یک رفتار داشته باشد و انتظار تایید آن را نیز داشته باشد، در صورتی که احساس کند اجرای آن رفتار فراتر از توانایی و کنترل اوست، آن عمل را انجام نمی‌دهد. بر اساس این دیدگاه تفکیک دو نوع خود کارآمدی ضروری است. یکی به معنای عقاید و باورهای فرد درباره توانایی خود در به دست آوردن و استفاده از مواد است که به آن خودکارآمدی مصرف گویند. نوع دیگر، خودکارآمدی امتناع است که بیانگر باور فرد در مورد توانایی مقاومت در برابر فشار اجتماعی برای مصرف مواد است. بر همین اساس، اگر هم فرد قصد انجام رفتار نداشته باشد، ممکن است به دلیل فقدان مهارت‌های امتناع از فشار همسالان و عوامل اجتماعی- محیطی، اقدام به انجام رفتار پرخطر نماید. همچنین، یافته‌های پژوهشی حاکی از این است که بین خودکارآمدی و رفتارهای پرخطر در نوجوانان رابطه معناداری وجود دارد (دولان[9] و همکاران، 2008؛ تات[10]، 2008؛ مک کلار[11] و همکاران، 2008).

خودکنترلی یعنی فرد کنترل رفتارها، احساسات و غرایز خود را با وجود برانگیختن برای عمل داشته باشد. یک کودک یا نوجوان با خودکنترلی، زمانی را صرف فکرکردن به انتخاب ها و نتایج احتمالی می کند و سپس بهترین انتخاب را می کند(فرایز و هوفمن[12]، 2009). خودکنترلی را سالووی و همکاران[13] (2002)، تحت عنوان کاربرد صحیح هیجان ها معرفی می نمایند و اعتقاد دارند که قدرت تنظیم احساسات موجب افزایش ظرفیت شخصی برای تسکین دادن خود، درک کردن اضطراب ها، افسردگی ها یا بی حوصلگی های متداول می شود. افرادی که به لحاظ خودکنترلی ضعیف اند، دائماً با احساس ناامیدی، افسردگی، بی علاقگی به فعالیت دست به گریبان اند، در حالی که افراد با مهارت زیاد در این زمینه با سرعت بیشتر می توانند ناملایمات را پشت سر گذاشته و میزان مشخصی از احساسات را با تفکر همراه نموده و مسیر درست اندیشه را بپیمایند (صفری، 1387).



دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری زناشویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری زناشویی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازگاری زناشویی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سازگاری زناشویی

تعریف سازگاری زناشویی

امروزه سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که وسیعاً در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون «رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، «موفقیت زناشویی» و «ثبات زناشویی» مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان می‌دهند, سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن می‌کند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می‌آید، زیرا که لازمه آن انطباق سلیقه‌ها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکل‌گیری الگو‌های مراوده‌ای است، بنابراین سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است. در طول سالها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شده‌است. سازگاری زناشویی شیوه‌ای است که افراد متأهل، به‌طور‌فردی یا با یکدیگر، جهت متأهل ماندن سازگار می‌شدند، به‌طوری که سازگاری زناشویی یکی از مهمترین فاکتورها در تعیین ثبات و تداوم زندگی زناشویی است (گال ، 2001؛ گلدنبرگ ،1382). مطالعات طبقه‌بندی شده هامیلتون (1929)و برنارد (1933) (گلدنبرگ ،1382). تعریف خاصی را برای سازگاری زناشویی ارائه نداده‌است. کاتریل (1933؛ گلدنبرگ ،1382). اولین کسی بود که سازگاری زناشویی را به‌صورت «فرایندی که شریک‌های متأهل تلاش می‌کنند تا سیستم‌های ارتباطی خاص یا موقعیتی که در خانواده قبلی خودشان کسب کرده‌اند ، مجدداً ایفا کنند» تعریف کرد. سازگاری زناشویی به‌صورت یک فرایند تعریف می‌شود که بوسیله موارد زیر تعیین می‌شود: 1) تفاوت‌های پردرد سر دو تایی، 2) تنش‌های بین فردی و اضطراب شخصی، 3) رضایت دوتایی، 4) همبستگی دو‌تایی، و 5) توافق کلی دو‌تایی روی شیوه‌های مهم عملکرد (اسپانیر، 1976). اسپانیر و کل یک مقیاس برای اندازه‌گیری سازگاری دو‌تایی پیشنهاد کردند که می‌تواند برای زوج های متأهل و زوج‌هایی که بدون ازدواج با یکدیگر با هم زندگی می‌کنند، مورد استفاده قرار گیرد. این مقیاس شامل زیر‌مقیاس‌هایی است که چهار مؤلفه تأیید شده اصلی را اندازه می‌گیرد: 1) رضایت دو‌تایی, 2) توافق دو‌تایی, 3) همبستگی دوتایی, و 4) بیان محبت آمیز. سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها تأثیرمی‌گذارد که در واقع سنگ زیربنای عملکرد خوب خانواده است و نقش والدینی را تسهیل می‌کند و سبب توسعه اقتصادی و رضایت بیشتر از زندگی می‌شود. از سویی دیگر وجود نا‌سازگاری زناشویی در روابط زن و شوهر علاوه بر ایجاد مشکل در موارد فوق، باعث اشکال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و اخلاقی، و افول ارزش‌های فرهنگی در بین زوجین می‌شود (موسوی، 1382). طبق نظر هالفورد (1384) عوامل مؤثر بر سازگاری زناشویی شامل سه دسته خصوصیات فردی، عوامل موقعیتی و رویدادهای زندگی می‌باشد. همچنین بر اساس پژوهشهای مختلف عواملی چون محیط خانواده (شریعتمداری، 1374) و سبک دلبستگی (دیفیلیپو، 2000) بطور مثبت، و عواملی نظیر تفکرات غیر منطقی و افسردگی (بیچ و الری ، 1993) بطور منفی با سازگاری زناشویی ارتباط دارند. بحث و نتیجه‌گیری از مجموع پژوهشهای مختلف چنین استنبا ط می‌گردد که یک رابطه زناشویی با سازگاری خوب رابطه‌ای است که نگرش‌ها و اعمال هر یک از شریک‌ها محیطی را فراهم می‌کند که جهت عملکرد مناسب ساختارهای شخصیتی خود و شریکش، خصوصاً در حوزه ارتباطات اولیه، مطلوب باشد. بنابراین،با توجه به اهمیت و نقش سازگاری در روابط بین زوجین و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، واز سویی با عنایت به نتایج پژوهشهای مختلف در این زمینه، لزوم توجه و بررسی این متغیر در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزایش رضایت در روابط زناشویی احساس می‌گردد (موسوی، 1382).


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی
دسته بندی مدیریت
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
مبانی نظری و پیشینه تحقیق دلبستگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

دلبستگی

انسان‏ها دارای سیستم رفتاری انگیزشی هستند که در کودکی ظهور می‏کند و برای محافظت کودکان در گذر از مراحل مشخص رشد آن‏ها طراحی شده است. این سیستم دلبستگی مکانیسم سازگارانه‏ای است که نزدیکی فیزیکی و دسترسی کودکان به مدل‏های دلبستگی حمایت کننده خود را تنظیم می‌نماید. افکار و احساساتی که در نتیجه تجارب دلبستگی اولیه در کودک ایجاد می‌شود، به مدل‏های کارآمد درونی یا نگرش‌های شناختی – هیجانی تبدیل و موجب می‌شود کودک «خود» را ارزشمند و دوست داشتنی (مدل خود مثبت) و دیگران را ارزشمند و قابل اعتماد (مدل دیگر مثبت) و یا «خود» را بی کفایت و حساس به طرد (مدل خود منفی) و دیگران را غیر قابل اعتماد و بی ارزش (مدل دیگر منفی) تلقی نماید (بالبی، 1969).

شکل گیری دلبستگی به طور فوق العاده‌ پیچیده می‌باشد که نه با نوجوانی شروع و نه با آن پایان می‌پذیرد بلکه با ظهور یک پدیده، ایجاد یک حس عاطفی – ارتباطی شروع و با مرور زندگی و یکپارچگی، به مرحله نهایی خود می‌رسد (فابر[1] و همکاران، 2003). دلبستگی به طور کلی به پیوند عاطفی بین مردم اشاره دارد و مفهوم ذهنی آن این است که چنین پیوندی با وابستگی همراه بوده و مردم برای ارضاء عاطفی به هم تکیه می‏کنند. در روانشناسی به پیوند عاطفی که بین نوزاد و مادر یا یک شخص بالغ دیگر پدید می‌آید، دلبستگی گفته می‌شود.

دلبستگی در روان شناسی جدید ریشه در کارهای بالبی، روان پزشک انگلیسی دارد. بالبی اصطلاح دلبستگی را برای تشریح پیوندهای عاطفی که ما با افراد ویژه‌ای در زندگی‌مان احساس می‌کنیم به کار برد (شافر[2]، 2000). در واقع دلبستگی پیوند عاطفی نسبتاً پایداری است که بین کودک و یک یا تعداد بیشتر از افرادی که کودک در تعامل عاطفی منظم و دائمی با آن‏ها می‌باشد، ایجاد می‌شود. در ایجاد و تعیین کیفیت پیوند عاطفی، سه مفهوم قابل دسترسی بودن، پاسخ دهنده بودن و تصویر مادرانه نقش منحصر به فردی ایفا می‏کند (مظاهری، 1378).

نظریه دلبستگی با هدف ایجاد یک چار چوب نظری جهت توصیف اهمیت پیوند والد – کودک آغاز شده است. بالبی (1969) اظهار کرد که پیوند دلبستگی نه تنها یک پدیده مربوط به انسان بلکه یک پدیده مربوط به جامعه کل پستانداران هم می‌شود.

بالبی (1969) که اولین بار دلبستگی را مورد پیوند نوباوه – مراقب کننده مطرح کرده از تحقیق کنراد لرنز[3] در مورد نقش پذیری بچه غازها الهام گرفت. او معتقد بود که بچه انسان، مانند بچه حیوانات از یک رشته رفتارهای فطری برخوردار است که به نگه داشتن والد نزدیک او کمک می‏کند و احتمال محفوظ ماندن بچه از خطر را افزایش می‏دهد. تماس با والد، ضمناً تضمین می‏کند که بچه تغذیه خواهد شد، اما بالبی محتاطانه اشاره کرد که تغذیه مبنای دلبستگی نیست. در عوض پیوند دلبستگی خودش مبنای زیستی قدرتمندی دارد.

نظریه دلبستگی از مشاهدات بالبی در این باره سرچشمه گرفت که بچه‌های انسان و نخستی‌ها، وقتی از مراقبت کننده اصلی‏شان جدا می‌شوند، یک رشته واکنش‌های روشنی را نشان می‌دهند. بالبی سه مرحله را در این اضطراب جدایی مشاهده کرد. بچه‌ها ابتدا زمانی که مراقب آن‏ها دور از دید قرار دارد گریه می‏کنند، در برابر آرام شدن توسط دیگران مقاومت می‏کنند، و به جستجوی مراقبشان بر می‌آیند. این مرحله‏ی اعتراض است. در صورت ادامه یافتن جدایی، کودک ساکت، غمگین، منفعل، بی حال و بی تفاوت می‌شوند. این مرحله‏ی ناامیدی نامیده می‌شود. آخرین مرحله (تنها مرحله‌ای که منحصر به انسان است) گسلش نام دارد. کودکان در این مرحله از لحاظ عاطفی از سایر افراد، از جمله مراقبانشان، گسلید می‌شوند. اگر مراقب (مادر) آن‏ها برگردد به او توجهی نمی‏کنند و از وی اجتناب می‏کنند. کودکانی که گسلیده می‌شوند وقتی مادرشان آن‏ها را ترک می‏کند دیگر ناراحت نمی‌شوند. زمانی که آن‏ها بزرگتر شوند، با دیگران با هیجان کمی تعامل می‏کنند؛ اما معاشرتی به نظر می‌رسند. با این حال روابط میان فردی آن‏ها سطحی و فاقد صمیمیت است.

نظر بالبی بر دو فرض استوار است. فرض اول: مراقب پذیرا و قابل دسترس (معمولاً مادر) باید پایگاه امنی برای کودک به وجود آورد. کودک نیاز دارد که بداند که این مراقب در دسترس و قابل اعتماد است. اگر این قابل اعتماد بودن وجود داشته باشد، کودک بهتر می‏تواند هنگام کاوش کردن محیط، احساس اطمینان و امنیت کند، این رابطه پیوند دهنده، در دلبسته شدن مراقب به کودک نقش دارد و به بقای کودک و سرانجام گونه کمک شایانی می‏کند، فرض دوم: رابطه پیوند دهنده (یا فقدان آن) درونی می‌شود و به عنوان یک مدل روانی عمل می‏کند که روابط دوستی و عاشقانه بر آن استوار می‌شود. بنابراین، اولین دلبستگی پیوند دهنده، برای هر رابطه‌ای اهمیت زیادی دارد.


[1]- Faber

[2]- Shaffer

[3]- KoneradLorens


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تاب آوری

دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق درباره تاب آوری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تاب آوری

فروشنده فایل

کد کاربری 4558

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تاب آوری

اصطلاح تاب آوری در اصل و ابتدا در متالوژی برای نشان دادن قابلیت مواد برای برگشت به حالت اولیه بعد از کشیده یا فشرده شدن و مقاومت در برابر ضربه یا فشار مداوم استفاده شده است (گلدستین و بروکز،2003). در رشته کامپیوتر این اصطلاح نشان دهنده کیفیت دستگاهی است که با وجود نقص دراجزای سازنده اش به کارکرد صحیح خود ادامه میدهد و در طب وروانشناسی تاب آوری نشان دهنده مقاومت جسمانی، بهبود خود انگیخته وتوانایی برقراری مجدد تعادل هیجانی در موقعیت های تنش زا است (مورالس[1]، 2007 به نقل از جعفری، 1389) و در واقع به ویژگی هایی اشاره دارد که در سرعت و میزان و میزان بهبود بعد از رویارویی با تنش مشارکت دارند (گلدستین و بروکز[2]، 2005).

تاب آوری یا توانایی سازگاری مثبت با مصیبت و آسیب، یک موضوع روان شناختی است که در ارتباط با پاسخ فرد به سرطان، تنش آسیب زا و موقعیت های مشکل آفرین زندگی بررسی شده است. بعضی دیدگاهها تاب آوری را به عنوان یک سبک مقبله ای پایدار در نظر می گیرند (گریف و نولتینگ[3]، 2013). برای مثال وایو، فردریکسون و تیلور[4] (2008) تاب آوری را یک صفت روان شناختی ثابت و با دوام در نظر گرفته اند. مفهوم تاب آوری به صورت های مختلفی تعریف شده است. لوتار و چیچتی[5] (2004، به نقل از کمپل- سیلیس، کوهن و استین، 2006) تاب آوری را یک فرایند پویا می دانند که در آن افراد با وجود تجارب آسیب زا یا مصیبت بار، سازگاری مثبت نشان می دهند.

کامپفر[6] (1999، به نقل از سامانی، جوکار و صحراگرد، 1386) باور داشت که تاب آوری بازگشت به تعادل اولیه یا رسیدن به تعادل سطح بالاتر (در موقعیت تهدید کننده) است و از این رو سازگاری موفق را در زندگی فراهم می کند. در عین حال کامپفر به این نکته نیز اشاره می کند که سازگاری مثبت هم ممکن است پیامد تاب آوری به شمار می رود و هم به عنوان پیشایند، سطح بالاتری از تاب آوری را سبب شود. وی این مسأله را ناشی از پیچیدگی تعریف و نگاه فرایندی به تاب آوری میداند. ماستن و کاتسوورث[7] (1998، به نقل از گلدستین و بروکز،2005) دو شرط را برای توصف تاب آوری لازم می دانند: یکی قرار گرفتن در معرض خطر، آسیب یا تهدید و دیگری سازگاری مثبت در رویارویی با این عوامل. شرط اول به تجارب یا وقایعی اشاره می کند که توانایی بر هم زدن عملکرد طبیعی تا حدی که به پیامد های منفی منجر شود را دارد (ریلی و ماستن[8]، 2005). اینها عوامل خطر زا نامیده می شوند. گارمزی[9] (1993) عوامل مخاطره آمیز را شامل مواردی می داند که احتمال به وجود آمدن اختلال رفتاری یا هیجانی در فرد را در مقایسه با فردی که به طور تصادفی از میان جمعیت عمومی انتخاب شده است، افزایش می دهد. بنابراین اگر افراد در معرض آسیبی که مخل تحول طبیعی است قرار نگیرند و بر آن غلبه نکنند، به عنوان تاب آور توصیف نمی شوند. همان طور که آنتونی[10] و بروکز و گلدستین مطرح کرده اند، ممکن است بعضی تاب آور به نظر برسند، زیرا آنها در معرض تجربه آسیب زایی نبوده اند (گلدستین و بروکز، 2005).

تاب آوری فقط پایداری در برابر آسیب ها یا موفقیت های خطر ناک نیست، بلکه شرکت فعال سازنده در محیط پیرامون خود است (کانر و دیویدسون[11]،2003). در واقع همان طور که ریچاردسون (2002) بیان کرده، تاب آوری بیشتر از آنکه یک بهبود ساده از آسیب ومصیبت باشد، رشد یا سازگاری مثبت به دنبال دوره ای از برهم خوردن تعادل حیاتی است و برطبق نظر بونانو[12] (2004) چیزی بیشتر از زنده ماندن با وضعیت تنش زاست و مترادف با آسیب ناپذیری نسبت به تنش نیست. نظریه های قبلی در مورد تاب آوری بر ویژگی های مرتبط با پیامد های مثبت در رویارویی با مصائب و ناملایمات زندگی تأکید داشته اند و عوامل حفاظتی بیرونی مثل مدارس کارآمد و رابطه با بزرگسالان حمایت گر را به عنوان عوامل ارتقا دهنده تاب آوری مؤثر دانسته اند. در حالی که نظریه های فعلی تاب آوری را موضوعی چند بعدی متشکل از متغیر های سرشتی[13] مانند مزاج[14] و شخصیت[15] همراه با مهارت های خاص مثل حل مسأله می دانند که به افراد اجازه می دهد به خوبی با وقایع تنش زای زندگی مقابله کنند (کمپبل- سیلس، کوهن و استین، 2006).


[1] Morales

[2] Goldstein &vBrooks

[3] Greeff , Nolting

[4] Waugh, Fredrickson & Taylor

[5] Lothar, chishti

[6] Kumpfer

[7] Masten & Catworth

[8] Riley, Masten

[9] Garmezy

[10] Anthony

[11] Connor- Davidson Resilience Scale

[12] Bonanno

[13] constitutional

[14] temperament

[15] personality